۲۳ روز از آغاز حمله روسیه به اوکراین می‌گذرد. تا کنون هزاران تن کشته و مجروح و میلیون‌ها تن آواره شده اند. اما مقاومت اوکراینی‌ها باعث شده که بر خلاف پیش‌بینی‌ها،‌ ارتش روسیه نتواند به سرعت سقوط حکومت در کی‌یف را رقم بزند یا شهرهای بزرگ دیگر اوکراین را تصرف کند. ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه اعلام کرده که هدف از حمله ــ یا به گفته او، «عملیات ویژه نظامی» ــ غیرنظامی‌کردن اوکراین و نازی‌زدایی از این کشور است. او پیش از دستور به آغاز جنگ، خواهان این تضمین امنیتی شده بود که اوکراین هرگز به پیمان نظامی آتلانتیک شمالی (ناتو) نخواهد پیوست. ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهوری اوکراین که پیش از این خواهان عضویت در ناتو بود،‌ در روزهای اخیر اعلام کرده که نسبت به شرط بی‌طرف ماندن اوکراین و نپیوستن به ناتو گشوده است. در ادامه گفت‌و‌گوی یانیس واروفاکیس، وزیر دارایی دولت چپ‌گرای سابق یونان و یکی از بنیانگذاران «جنبش دموکراسی در اروپا»، با روزنامه ایتالیایی اَوِنیره در مورد پوتین، حمله او به اوکراین و نقش اروپا و آمریکا در این مداجله را خواهید خواند. واروفاکیس توضیح می‌دهد که این جنگ چه معنایی برای اروپا دارد و از یک راه‌حل دیپلماتیک بر پایه یک اوکراین آزاد، مستقل و بی‌طرف سخن به میان می‌آورد.

■ نظرتان در مورد تصمیمات پوتین چیست؟

در کتاب‌های تاریخ نام او در زمره رهبران بی‌رحم و خونخوار خواهد آمد، کسی که جنگی قابل‌اجتناب را انتخاب کرد. مدت‌ها پیش از اوکراین، او برای تثبیت حکومتش جنایت‌های جنگیِ موحشی را در چچن مرکتب شده شود. بزرگ‌ترین ترس من آن است که اگر مردم اوکراین مقاومت شجاعانه خویش را ادامه دهند (اشتباه نکنید، من هم می‌خواهم که ادامه دهند!)، او با همان بی‌رحمی‌ای اوکراین را با خاک یکسان سازد که گروزنی را ویران کرد و ده‌ها هزار غیرنظامی را کشت.

■ سیر تحول رویدادها و نتیجه نهایی به نظر شما به چه صورت خواهد بود؟ یک اوکراین بی‌طرف یا یک راه‌حل‌ دیگر؟

هدف باید توقف جنگ و تضمین عقب‌نشینی نیروهای روس از اوکراین باشد. این اتفاق تنها در صورتی می‌تواند رخ دهد که توافقی بین مسکو و واشنگتن منعقد شود که بر مبنای آن روسیه در ازای تعهد اوکراین به بی‌طرفی، نیروهایش را از این کشور بیرون بکشد. هر چیز دیگری جز این جنگ‌افروزی است. یا در بهترین حالت، امید واهی و خوش‌خیالانه‌ای به اینکه پوتین به‌زودی سقوط خواهد کرد و یک رژیم طرفدار غرب در اوکراین بر سر کار خوهد آمد.

■ دولت‌های اروپایی مرتکب چه اشتباهاتی شدند که کار به اینجا کشید؟

در مورد اوکراین، بزرگ‌ترین اشتباه اروپا تمکین از واشنگتن و ناتو بود. واشنگتن دولت‌های اوکراین را یکی پس از دیگری با وعده‌هایی که آمریکا هرگز قصد نداشت به آنها وفا کند گمراه کرد و آنها را به ورطه درگیری با مسکو انداخت، درگیری‌ای که حالا اروپا را به خطر انداخته است. ایالات متحده موفق شد توسعه و گسترش ناتو را با این استدلال توجیه کند که ناتو تنها سپر محافظ در برابر تنش‌هایی است که ایالات متحده به ایجاد آنها کمک کرده است. اروپا یا اوکراین برای واشنگتن مهم نبود. و اروپا هم کورکورانه وارد بازی آمریکا و ایجاد تنش با روسیه شد و در جهت منافع آمریکا عمل کرد. تاریخ رهبران اروپا را به خاطر بازی‌خوردن از آمریکا محکوم خواهد کرد، چراکه آنها نتوانستند وعده اساسی اتحادیه اروپا به مردم اروپا را محقق کنند و پای جنگ به خاک اروپا باز شد.

■ آیا مسئولیتی متوجه بایدن است؟

بله. و همین‌طور متوجه تمام رئیس‌جمهورهای آمریکا از زمانی که بیل کلینتون و جرج بوش توافق‌ بین آمریکا و گورباچف را نقض کردند، یعنی همان توافقی که می‌گفت شوروی کشورهای اروپای شرقی را رها خواهد کرد به شرط آنکه ناتو نیز به سمت شرق گسترش نیابد.

■ آیا مسلح‌کردنِ کسانی که از خودشان دفاع می‌کنند کاری مشروع و قانونی است؟

بدون شک. ای کاش تمام کسانی را که از خانه‌شان دفاع می‌کنند مسلح می‌کردیم: فلسطینی‌ها، یمنی‌ها، کردها، سوری‌ها و … اما در عوض، اروپا دارد به اشغالگران این کشورها سلاح می‌دهد. این استانداردهای دوگانه به اعتبار و نفوذ اروپا دارد صدمه می‌زند.

■ آیا به نظر شما همانند آنچه در مورد عراق و افغانستان شاهد بودیم، امروز نیز جنبش صلح قدرتمندی وجود دارد؟

در دو موردی که شما نام بردید، جنبش طرفدار صلح شکست بدی خورد. پیش از آنکه جرج بوش به عراق حمله کند، ما شاهد راهپیمایی‌های باشکوهی در ایالات متحده و اروپا بودیم. اما از لحظه‌ای که این حمله کلید خورد، هیچ. هیچ مقاومت واقعی‌ای دیگر در کار نبود. و به نظر من خیلی معنادار است که جولین آسانژ که اطلاعات بسیار ارزشمندی را در مورد جنایات انجام‌شده در عراق و افغانستان به دست ما رسانده، حالا دارد در گوانتاناموی بریتانیا می‌پوسد و حمایت چندانی از او نمی‌شود ‒ البته به جز از جانب حزب جنبش دموکراسی در اروپا ۲۰۲۵ و سازمان انترناسیونال مترقی. در مورد اوکراین، هنوز زود است و نمی‌توان تشخیص داد. تا الان، مایی که موضع ضدجنگ گرفته‌ایم، آلت دست و پادوی پوتین خوانده شده‌ایم. باید امیدوار باشیم که این وضع تغییر کند.

■ اتحادیه اروپا، پس از صدور ارواق قرضه برای اولین وام و بدهی مشترکش، برای نخستین بار تصمیم می‌گیرد بودجه‌ای را به حمایت از عملیات نظامی اختصاص دهد. آیا این گامی رو به جلو است یا رو به عقب؟

اروپا آنقدر که بسیاری افراد فکر می‌کردند برای صدور اوراق بدهی مشترکش چندان محتاط نبود. از زمان سقوط اقتصاد یونان در سال ۲۰۱۰، فرآیندی مبنی بر بدهکارکردنِ کشورهای اروپایی به صورت مشترک آغاز شد. بعدها، سازمان مکانیسم ثبات اروپا اوراق بدهی مشترکی به ارزش نیم تریلیون یورو صادر کرد. بله، بدهی مشترک شرط لازم هرگونه اتحاد و ائتلاف سیاسی است. اما، کافی نیست و بدتر از آن، می‌تواند ما را به مسیر اشتباه ببرد (یعنی، چنددستگی بیشتر). بدهی مشترک برای آنکه کافی باشد باید نقش چیزی را بازی کند که به‌طور خودکار بدهی ملی را به بدهی اروپایی تبدیل می‌کند، آن هم بدون چانه‌زنی‌های زیرزیرکی بین سیاستمدارن و در چارچوب یک وزارت دارایی مشترک، دموکراتیک و فدرال. امروز اما شوربختانه ما از چنین چیزی بیشتر از همیشه فاصله داریم. به‌طور خلاصه باید گفت که ما به دلایل مختلفی ابدهی مشترک صادر کرده‌ایم اما همواره به شکلی که اتحاد و وحدت سیاسی خارج از افق قرار گرفته است.

■ آیا اتحادیه اروپا دارد ماهیت خود را به عنوان جامعه‌ای که به اعضای خود برای رسیدن به صلح کمک می‌کند از دست می‌دهد؟ یا آیا این جنگ فرصتی است برای داشتن ارتشی مشترک و تقویت اتحاد و ائتلاف سیاسی؟

ارتش مشترک تنها زمانی معنا دارد که ما یک دولت مشترک و با رأی مستقیم مردم داشته باشیم. ایجاد ارتش مشترک از طریق فرآیند تصمیم‌گیری بین‌دولتی امری مضحک است. چه کسی به این مردان و زنان دستور خواهد داد به جبهه جنگ بروند؟ اورزولا فن در لاین؟ ماکرون؟ شولتس؟ یا آیا شورای اتحادیه اروپا به طور مشترک بر عملیات نظامی نظارت خواهد کرد؟ پس قبل از آنکه در مورد یک ارتش مشترک حرف بزنیم، باید فرآیندی را شروع کنیم که هیچ کس از آن حرفی نمی‌زند: فرآیند ایجاد یک اتحادیه اروپای فدرال و دموکراتیک.

■ نظرتان درباره تعلیق دوباره پیمان ثبات چیست؟ برای کمک به شرکت‌ها و شهروندان گرفتار در این بحران جدید چه باید کرد؟

پیمان ثبات باید دور انداخته شود، نه تعلیق. و به عنوان جایگزین، باید فرآیندی آغاز شود که به‌واسطه آن بر سرمایه‌گذاری سبز تمرکز شود و بخش بزرگی از بدهی‌های عمومی کشورها به بدهی‌های اروپایی تبدیل شوند. هر چیزی جز این چنددستگی درون و بین کشورها را تشدید خواهد کرد.

■ شما اروپا و جهان را پس از این جنگ چگونه می‌بینید؟

فقیر و ناامن‌تر.


ترجمه از سایت یانیس واروفاکیس