همزمان با ادامه مذاکرات احیای برجام در وین، پایتخت اتریش که میان جمهوری اسلامی و قدرتهای جهانی در جریان است، اعتصاب غذای اعتراضی در وین از سوی معترضان به سیاستهای جمهوری اسلامی به عنوان یک کنش مدنی ابتکاری شکل گرفته است. در تازهترین مورد، جمشید برزگر، شاعر، نویسنده و روزنامهنگار اعلام کرده است همزمان با این مذاکرات به مدت یک هفته در مقابل محل مذاکرات هستهای در وین تحصن و اعتصاب غذا میکند.
برزگر ضمن انتشار ویدئویی در توئیتر خود نوشته است که در اعتراض به «قتل بکتاش آبتین»، شاعر، نویسنده و فیلمساز که در زندان اوین به کووید-۱۹ مبتلا شد و به دنبال محروم ماندن از حق درمان، در نهایت در بیمارستان جان باخت و همچنین در اعتراض به ادامه «کشتار زندانیان» و در همراهی با زندانیان شجاعی که دست به اعتصاب غذا زدهاند، اعتصاب غذا میکند.
او جمهوری اسلامی و شخص علی خامنهای را مسئول قتل زندانیانی دانسته که «در ظاهر به مدتی زندان، ولی در عمل به مرگ اعلام نشده» محکوم میشوند.
پیش از این (روز دوشنبه ۱۷ ژانویه/ ۲۷ دی ماه) بری روزن (Barry Rosen)، دیپلمات آمریکایی گروگان گرفته شده در زمان اشغال سفارت آمریکا در تهران، اعلام کرده بود برای آزادی افراد دوتابعیتی که در ایران زندانی هستند دست به اعتصاب غذا خواهد زد.
او روز سهشنبه ۱۸ ژانویه/ ۲۸ دی اعلام کرد که از فرودگاه جان اف کندی نیویورک به وین پرواز میکند و در ویدئویی که در توئيتر خود منتشر کرد، گفت صبح چهارشنبه به وین میرسد:
«من در حمایت از کسانی که ایران آنها را گروگان گرفته است، اعتصاب غذای خود را آغاز خواهم کرد.»
به گفته بری روزن، دستکم ۲۴ زندانی دوتابعیتی در ایران «گروگان گرفته شدهاند» و او از ایران میخواهد «همه گروگانها» را آزاد کند.
این دیپلمات ایالات متحده در زمان اشغال سفارت آمریکا در تهران و گروگانگیری کارکنان این سفارتخانه، از آمریکا و متحدانش هم خواسته است برای «آزادی گروگانها» ایران را تحت فشار بگذارند.
جمشید برزگر پس از استقرار در وین و آغاز تحصن و اعتصاب غذای خود، در گفتوگو با زمانه میگوید در همراهی با بری روزن تصمیم به این تحصن و اعتصاب غذا گرفته و مسئولیتپذیری این شهروند ۷۵ ساله آمریکایی که رنج سفر را به جان خریده و به وین آمده، او را تحت تأثیر قرار داده است:
«یکی از اهداف من و یکی از انگیزههای من همین بود که در کنار این شهروند شجاع و مسئولیتپذیر آمریکایی باشم که در سن ۷۵ سالگی چنین راه طولانیای را در زمستان پیموده و آمده و از امروز در اینجا او هم دست به اعتصاب غذا خواهد زد. خوشبختانه دوستان دیگری هم در وین یا از جاهای دیگر قرار است به ما بپیوندند. امیدوارم این جریان بازتاب مناسبی پیدا بکند؛ البته ما میدانیم که جمهوری اسلامی به چنین اقداماتی توجه نشان نمیدهد و اگر توانش را میداشت و ما در حوزه دسترسش بودیم، شاید پاسخ ما را هم با بازداشت یا گلوله میداد همانطور که پاسخ مردم ایران و معترضان در ایران را با بازداشت و داغ و درفش یا با گلوله میدهد.»
جمشید برزگر در ادامه میگوید هدف از این تحصن و اعتصاب غذا این است که صداهای اعتراضی پژواک بیشتری پیدا کنند و بازتاب بیشتری بیابند تا حداقل هزینه «اقدامات خبیثانه جمهوری اسلامی» افزایش پیدا کند:
«ما با وضعیت حیرتانگیزی مواجه شدهایم. کسانی مستقیم در خیابانها هدف گلوله قرار میگیرند، یا در آن دادگاهها حکم اعدام میگیرند که تکلیفشان روشن است. جمهوری اسلامی بیمحابا آنان را به قتل میرساند. اما نوع دیگری از قتل را ما شاهد هستیم که به صورت سیستماتیک و در طول سالها ادامه داشته است. یعنی افرادی هستند که به آنان حکم یک سال، دو سال، شش سال زندان داده میشود اما بعد آنها در زندان جان خودشان را از دست میدهند. از زهرا کاظمی و ستار بهشتی گرفته تا بکتاش آبتین. همین الان هم زندانیانی دست به اعتصاب غذا زدهاند که حال چند نفر از آنان وخیم است.»
این شاعر، نویسنده و روزنامهنگار ابراز امیدواری کرد که این نوع اقدامات در کنار کارهای دیگری که انجام میشوند، بتوانند فشاری را بر جمهوری اسلامی وارد بکنند تا دستکم در این مرحله برای حفظ جان همه زندانیان و به ویژه زندانیان سیاسی کاری انجام شود:
«امید و انتظار من این است که هزینه اقدامات جمهوری اسلامی افزایش پیدا کند، آگاهی مردم افزایش پیدا کند، درجه حساسیت مردم تغییر کند و فشارهایی ایجاد شود برای اینکه در این مرحله دستکم اطمینان خاطری بیابیم از اینکه جان زندانیان در امان است تا در نهایت آن خواسته اصلی که آزادی همه زندانیان سیاسی است تحقق پیدا کند.»
■ گفتوگوی رضا حاجیحسینی، دبیر بخش حقوق بشر زمانه با جمشید برزگر را از اینجا بشنوید:
جمشید برزگر در بخش دیگری از گفتوگوی خود با زمانه، در پاسخ به این سوال که پژواک صداهای اعتراضی باید به گوش چه کسانی برسد، میگوید:
«در همین کشورهای غربی وقتی رسانهها حساسیت نشان دهند، به موضوع بپردازند و مردم آگاه شوند، تأثیر میگذارد در مذاکرات میان دولتها و جمهوری اسلامی. نمونه این را ما مثلا در مورد نازنین زاغری دیدهایم یا کسان دیگر. اینطور نیست که این اقدامات بیتأثیر باشد و در حد خودشان مؤثر هستند هر چند کاملا راهگشاست نیستند.»
او در ادامه میگوید که نکته قابل توجه، بلند شدن صدای اعتراض به قتل بکتاش آبتین از سوی زندانیان و از درون زندان است در حالی که این صدا باید به متن جامعه بیاید:
«یک نکته را باید در نظر گرفت. وقتی که بکتاش آبتین به قتل رسید، درست است که روحیه و احساسات مردم در ایران جریحهدار شد و بسیار ناراحت شدند از اتفاقی که برای یک شاعر به این شکل افتاد اما باعث تعجب و تأسف است که آنچه در عمل به عنوان اعتراض شاهدش بودیم، باز هم در عمل در درون زندان صورت گرفت. صداهایی که از درون زندان بیرون آمد نشان میداد که زندانیان سیاسی تا چه اندازه به قتل همبندی خودشان واکنش نشان دادند و بعد هم وارد اعتصاب غذا شدند. بنابراین اگر این اعتراض به کل جامعه تسری پیدا کند، گروههای مختلف مثل خانه سینما شرمسار میشوند از توجیه این وضعیت و از این کار خودداری میکنند.»
جمشید برزگر امیدوار است در نبرد نابرابر فعالان مدنی و حقوق بشر با حکومت جمهوری اسلامی، افکار عمومی نسبت به جان زندانیان حساستر شود و این توجه و خواسته را به یک خواسته عمومی تبدیل کند تا با افزایش هزینه قتلهای بعدی، رهبران جمهوری اسلامی در محاسبات خود به این نتیجه برسند که زیان چنین اقداماتی برایشان بیش از سود آن خواهد بود.
حسن نایبهاشم: به رغم هزینه گزاف، اعتصاب غذا دستاورد خواهد داشت؛ کوچک یا بزرگ
یکی از فعالان حقوق بشر که بارها همزمان و همسو با زندانیان سیاسی در ایران در خارج از کشور دست به اعتصاب غذا زده است، حسن نایبهاشم است. او در حمایت از اعتصاب غذای بری روزن و جمشید بزرگر هم به اطلاعرسانی درباره این تحصن و اعتصاب غذا پرداخته و در توئیتر خود نوشته است:
«سالهاست که خواستهایم حقوق بشر در رأس مذاکرات برجام باشد. حال کسی که ۴۴۴ روز گروگان بوده است، با اعتصاب غذایش میخواهد به آزادی گروگانهای امروز کمک کند. در روزهایی که چند تن از زندانیان سیاسی هم در اعتصاب غذا هستند.»
این پزشک و فعال حقوق بشر مقیم وین در گفتوگو با زمانه به بررسی ابعاد مدنی اعتصاب غذا میپردازد و میگوید که دستکم در جوامع توسعهیافته، اعتصاب غذا موضوعی جا افتاده است و وقتی فردی به اعتصاب غذا میپیوندد یا اعتصاب غذا میکند، به این معناست که در رابطه با یک خواسته به درجهای از استیصال رسیده که دست به این اقدام میزند.
نایبهاشم در ادامه با اشاره به تجربههای تاریخی اعتصاب غذا در اروپا و «سیاسی شدن آن» میگوید:
«اعتصاب غذا یک سیگنال و یک نشانه است که میگوید فردی که دست به این عمل میزند یک بیتوقعی بزرگ دارد و خواستهای که دارد، تفاوتش نسبت به وضعیت موجود فاحش است و آن فرد جانش را گرو میگذارد تا به خواستهاش که برای او کاملا منطقی و بدیهی است، برسد. او در واقع دست به یک ریسک حساب شده میزند. اعتصاب غذاییها معمولا این را محاسبه میکنند که خواستشان چقدر هزینه دارد و آن هزینه سنگین را -چه بسا تا پای جان- در این رابطه میپذیرند. بنابراین از آنجا که جان آدمی عملا باارزشترین دارایی انسان است، و چون این حرکت لطمهای به افراد دیگر نمیزند و تنها میتواند به خود او لطمه بزند، بنابراین این اقدام از نظر جوامع پیشرفته و مدافعان حقوق بشر پذیرفته شده است که فرد حق این انتخاب را دارد؛ هر چند و البته که فرد به عوارض آن آشناست.»
حسن نایبهاشم در ادامه در پاسخ به این سوال که آیا اعتصاب غذاهای مورد نظر اثر مؤثری بر رفتار جمهوری اسلامی خواهد داشت یا امکان پاسخگو کردن آن را فراهم خواهد آورد، به زمانه میگوید:
«به هر حال اگر اثربخشی معینی دیده نمیشد، این عمل را تکرار نمیکردیم …. البته اگر ما یک هدف ۱۰۰درصدی داشته باشیم و پاسخگویی کامل را بخواهیم، میسر و ممکن نیست. جمهوری اسلامی بنا را بر نقض حقوق بشر گذاشته؛ به عنوان یکی از امکاناتی که بتواند حکومتش را تداوم دهد. بنابراین اینکه مثلا تمام زندانیان سیاسی را آزاد کند یا حتی بخشی را آزاد کند، خیلی برایش راحت نیست اما در تجربهای که شخص من داشتم، در مواقع معینی، عقبنشینیهای معینی کرده است. تمام کسانی که در زندان دست به اعتصاب غذا میزنند یا مکرر اعتصاب غذا میکنند به این موضوع واقف و معترف هستند که جمهوری اسلامی هم مجبور شده دست به عقبنشینیهایی بزند. این عقبنشینیها قطعا طبق میل ما به طور کامل نیست اما من شخصا در زندگی عادت کردهام که گاهی به دستاوردهای کوچک هم قانع باشم و به دنبال دستاوردهای بزرگتر بروم. بنابراین مشاهده من این است که به رغم هزینه بسیار، عقبنشینیهایی صورت گرفته است.»
این فعال حقوق بشر به اعتصاب غذای گلرخ ایرایی با خواست انتقال دوباره از زندان قرچک به زندان اوین به عنوان یک نمونه اشاره میکند و میگوید که این اعتصاب غذای طولانیمدت در نهایت موفقیتآمیز بود هرچند هزینه سنگین آن بر سلامتی فرد زندانی تحمیل شده است:
«گاهی اوقات خواست ممکن است کوچک باشد و متناسب با هزینهای که پرداخت میشود به نظر نرسد اما فرد وقتی در آن شرایط روانی قرار میگیرد، دست به آن کار میزند.»
حسن نایبهاشم به عنوان یک پزشک درباره عدم رسیدگی پزشکی مناسب به زندانیان و محروم ماندن آنان از حق درمان نیز به نکاتی اشاره میکند و در پاسخ به سوال زمانه، به طور مشخص به نقش و جایگاه پزشکان در این روند میپردازد.
او تأکید میکند که پزشکان سوگند بقراط یاد میکنند تا حتی به دشمن هم کمک پزشکی برسانند و حاکمیت جمهوری اسلامی هم در این زمینه متعهد به تعهدات بینالمللی است اما:
«با وجود این هستند معدود پزشکانی در همه جای دنیا -حتی در دوران فاشیسم هم بودند- که همراه میشوند با حکومتها و حتی جنایتهای بزرگ علیه بشریت را مرتکب میشوند. … در جمهوری اسلامی هم هستند پزشکانی که ممکن بود چشم را از حدقه در بیاورند -به دستور حکام- یا دستی را قطع بکنند و …. اما چنین پزشکانی را هم نمیتوانستند به راحتی پیدا بکنند. در مورد پزشکانی که در زندان هستند هم برخوردهای متفاوتی میشود مثل همین برخورد چند روز اخیر در زندان تهران بزرگ که با دو تن از اعتصاب غذاییهایی که به آنجا منتقل شدهاند صورت گرفته که این دو عزیز به شدت از آن پزشک شکایت دارند. بنابراین ممکن است که پزشک به درجات با ایدئولوژی دستگاه حاکم همراه باشد و با سیستم همکاری بکند ولیکن در مجموع چنین نیست.»
■ گفتوگوی رضا حاجیحسینی با حسن نایبهاشم را از اینجا بشنوید: