در روز ۱۵ فروردین ۱۳۹۹، نامه هشدارآمیز ۵۰ اقتصاددان عمدتاً نزدیک به حکومت در رسانههای ایران منتشر شد. در این نامه از دولت وقت خواسته شده بود که «شکلگیری هستههای ناآرام و ناخشنود در حاشیه شهرها» را جدی بگیرد و خود را برای دورهای «پربحران» آماده کند.
این دست هشدارها پس از بروز دو شورش بزرگ دیماه ۱۳۹۶ و آبان ۱۳۹۸ به دفعات اعلام شده است. بحران اقتصادی فراگیر، تورم لجامگسیخته، فقر و بیکاری و افزایش سرکوب سیاسی حکومت سبب شده تا انواع گوناگون ولی به همپیوستهای از نارضایتیها در بطن جامعه وجود داشته باشد.
اما پاسخ حکومت به این نارضایتیها چه بوده است؟ آیا برنامه مشخصی برای گشایش سیاسی یا حل بحرانهای اقتصادی به کار گرفته شد؟
پاسخ به این دو سؤال به صورت خلاصه این است که حکومت جمهوری اسلامی همچون گذشته ریشههای نارضایتی را نادیده گرفت و «سازمان سرکوب» خود را به شکل گستردهتری تجهیز کرد.
مهمترین تغییرات صورت گرفته پس از دیماه ۱۳۹۶ و آبان ۱۳۹۸ اینها است:
- توسعه تجهیزات نیروهای ضدشورش و افزایش بیسابقه بودجه این بخش
- تغییر فرماندهی قرارگاه ثارالله سپاه پاسداران که وظیفهاش مقابله با شورش و ناامنی در پایتخت و استانهای همجوار است
- برخورد امنیتی با نهادهای اجتماعی غیرحکومتی رسیدگیکننده به وضع فرودستان
- فرمان توسعه سازمان سپاه و بسیج به سطح محلات مشابه تجریه کمیتههای انقلاب در دهه ۶۰
- گماردن فرماندهان سپاه منطقهای در سمت استاندار
- تشکیل سازمان اطلاعات نیروی انتظامی
از لشکر روحالله به لشکر سرکوب
یگانهای ویژه پاسداران ضد شورش یا همان نیروهای ضدشورش جمهوری اسلامی، نیرویی ويژه در کنار نیروی انتظامی است. نیرویی که میتوان آن را جزیرهای نسبتاً مستقل در سازمان پلیس دانست.
این یگانهای ویژه فرزند تغییرشکلیافته کمیتههای انقلاب اسلامی در دهه ۶۰ هستند که پس از انحلال آن نیرو در دهه ۷۰ متولد شدند. ساختار، تجهیزات و امکانات اولیه این نیرو پس از جنگ و با تغییر نام لشکر ۲۸ روحالله کمیتههای انقلاب تأمین شد. مجتبی عبداللهی، سازمانده یگانهای ویژه ضد شورش خود از سران کمیتههای انقلاب بود. او در ابتدای دهه ۶۰ معاون لجستیک و پشتیبانی کمیته منطقه 7 تهران بود. در سال ۱۳۶۲، تیپ موسیابن جعفر در درون کمیتهها تشکیل شد تا نیروهای این نهاد نیز در جنگ شرکت کنند. مجتبی عبداللهی نخستین فرمانده این تیپ بود. در سال ۶۴ کمیتههای انقلاب تیپ دیگری با نام قوامین برای حضور در مناطق عملیاتی جنوب تشکیل دادند و سپس با ادغام این دو تیپ، لشکر ۲۸ روحالله ایجاد شد.
پس از مرگ روحالله خمینی و انحلال کمیتههای انقلاب و تشکیل نیروی انتظامی، لشکر ۲۸ روحالله با تغییر نام ولی حفظ سازمان رزم و تجهیزات به نیروی ضدشورش تغییر ماهیت داد.
نخستین تجربه این نیروی ویژه، فعالیت در کنار سپاه پاسداران برای سرکوب اعتراضات کوی طلاب مشهد در تابستان ۱۳۷۱ بود. همبستگی این نیرو با سازمان رزم سپاه پاسداران که از زمان جنگ شکل گرفته بود تا اکنون نیز ادامه دارد. این نیرو از ابتدای رهبری علی خامنهای در همه شورشها و اعتراضات منطقهای و سراسری، در صف نخست سرکوب مردم قرار داشته و به نوعی سازمان سرکوبی گستردهتر و با تجهیزات بیشتر از کمیتههای انقلاب اسلامی است. تنها تفاوت این سازمان سرکوب با کمیتههای پیشین در این بود که آنها در شرایط عادی به صورت آشکار در محلههای سطح شهر حضور ندارند و این بخش از وظایفشان را به بسیج مساجد و نیروی انتظامی واگذار کردهاند.
سردار حسن کرمی، فرمانده کنونی این نیرو در سالهای جنگ عضو قرارگاه حمرزه سیدالشهدا بوده و از سرداران سپاه مأمور در نیروی انتظامی است.
در ساختار کنونی نیروهای ضدشورش در جمهوری اسلامی ، شش یگان تنها در تهران مستقر هستند. دو یگان وظیفه هماهنگی نیروهای ضدشورش در شرق و غرب استان تهران را برعهده دارند. ۴ یگان دیگر نیز به صورت جغرافیایی در شمال، جنوب، شرق و غرب تهران مستقرند. از میان این سه یگان که هر کدام تیپ مستقل هستند، «تیپ امام خمینی» وظیفه اختصاصیاش سرکوب شورشهای تهران و شهرهای همجوار است و سه تیپ دیگر علاوه بر کمک به تیپ امام خمینی گستره عملشان میتواند به دیگر استانهای کشور هم کشیده شود.
علاوه بر این شش یگان مستقر در تهران، هر استان نیز یگان مستقل خود را دارد که عمدتاً سازمان آنها در حد تیپ و در استانهای کوچک در حد گردان است.
در اردیبهشت سال ۱۳۹۹ یعنی یک ماه پس از انتشار نامه ۵۰ اقتصاددان که در آن نسبت به وقوع شورشهای گسترده هشدار داده شد، حسن کرمی در مصاحبه با خبرگزاری ایرنا از التفاط و توجه دولت و نظام به نیروهای ضدشورش تشکر کرد و گفت که «طی سالهایی که در این یگان خدمت کردم، میتوانم بگویم سال ۹۹ بیشترین پشتیبانی از این یگان شد و امسال در اوج آمادگی از نظر آموزشی، تجهیزات و اشراف اطلاعاتی نسبت به تهدیدات دشمن در حوزههای مختلف قرار داریم.»
او در مصاحبهای که مهرماه امسال انجام داد گفت که از دیماه ۱۳۹۶ مدل اعتراضات در ایران تغییر کرده و نیروهای تحت امرش خود را برای اعتراضاتی که به سرعت گسترده میشود آماده میکنند.
تجدید آرایش در امنیتیترین قرارگاه کشور
قرارگاه ثارالله، مهمترین وظیفه را در مجموعه قرارگاههای سپاه پاسداران برعهده دارد: تأمین امنیت پایتخت و مناطق همجوار و مقابله با شورشها در قلب سیاسی جمهوری اسلامی. سه لشکر ۲۷ محمد رسولالله تهران، ۱۰ سیدالشهدا و لشکر امام حسنمحتبی البرز به همراه چندین یگان رزمی دیگر از زیرمجموعههای این قرارگاه هستند. گستره عمل این قرارگاه از حلقهای چند ده کیلیومتری در اطراف تهران آغاز میشود و مقابله با هر خطر امنیتی در استانهای همجوار پایتخت و خود پایتخت نهایتاً با قرارگاه ثارالله است.
این قرارگاه در شورشهای سال ۱۳۷۳ در قزوین، اسلامشهر در سال ۱۳۷۴، کوی دانشگاه در سال ۱۳۷۸، انتخابات ۱۳۸۸، دیماه ۱۳۹۶، آبان ۱۳۹۸ و دیماه ۱۳۹۸ پس از سرنگونی هواپیمای اوکراینی مداخله مستقیم داشته است. در اعتراضات سال ۱۳۸۸، اداره امنیتی پایتخت و استانهای همجوار به مدت چند ماه به این قرارگاه سپرده شد.
براساس مصوبه شورای عالی امنیت ملی در صورت بروز بحران امنیتی در تهران و مناطق همجوار، قرارگاه ثارالله بالاترین مرجع امنیتی خواهد بود و وزارتخانههای امنیتی از جمله وزارت اطلاعات و کشور و وزارتخانههای خدماتی از جمله وزارت بهداشت و ارتباطات و نیروهای پلیس، بسیج و دیگر نیروهای میدانی مقابله با شورش تحت مدیریت واحد قرارگاه ثارالله عمل خواهند کرد. فرماندهی این قرارگاه به صورت سمبلیک با فرمانده سپاه پاسداران است ولی جانشین فرمانده سپاه در این قرارگاه که از سوی علی خامنهای منصوب میشود بالاترین رده فرماندهی واقعی در این قرارگاه است.
در سه سال بحرانی اخیر یعنی از ۱۳۹۶ تا ۱۳۹۹، این سمت را اسماعیل کوثری، فرمانده پیشین لشکر ۲۷ محمد رسول الله در اختیار داشت. او در انتخابات مجلس در اسفند ۱۳۹۸ به رغم مسئولیت نظامیاش نام نویسی کرد و به مجلس رفت. در ابتدای تابستان ۱۳۹۹، علی خامنهای چهره به شدت مورد اعتمادش را به عنوان جانشین فرمانده این قرارگاه منصوب کرد.
حسین نجات یا همان حسین زیبایینژاد که بیش از یک دهه فرمانده سپاه ولی امر بود و ترتیبات حفاظتی از شخص رهبر جمهوری اسلامی، بیت و دفترش را بر عهده داشت جایگزین اسماعیل کوثری شد.
حسین نجات پس از رویدادهای آبان ۱۳۹۸ تحلیلی از مخاطرات امنیتی پیشروی جمهوری اسلامی داده بود که در زمان خودش کمتر مورد توجه قرار گرفت. او فرودستان و حاشیهنشینان را «خطر اصلی» برای آینده جمهوری اسلامی دانست و گفت که «دشمن» با استفاده از فضای مجازی در حال «آلوده کردن» حاشیه نشینها است:
«مدل براندازی غرب در مقابل ما طی این ۴۰ سال تغییر کرده است. مدل جدید براندازی غرب، ناجنبش اجتماعی است که تکیه بر افراد فرودست جامعه دارد؛ افرادی که محصول حاشیهنشینی و بیسواد هستند و در فضای مجازی آلوده شدهاند.»
تنها یک روز پس از انتصاب حسین نجات به سمت جدید، سازمان اطلاعات سپاه به دفاتر موسسه خیریه امام علی حمله برد و سه نفر از اعضای اصلی آن از جمله شارمین میمندینژاد را دستگیر کرد. موسسه خیریه امام علی از سال ۱۳۷۸ فعالیت خود را به عنوان یک نهاد اجتماعی غیروابسته به حکومت آغاز کرد. عمده فعالیت این موسسه حل مشکلات طبقات فرودست و حاشیهنشینهای شهری است.
حسین نجات علاوه بر مسئولیت حفاظت از خامنهای و بیتش، سالها قائممقام سازمان اطلاعات سپاه و البته معاون فرهنگی سپاه هم بوده است. تشکیل و سازماندهی نیروهای سایبری در فضای مجازی، تأسیس سازمان فضای مجازی سراج، سازمان رسانهای اوج، شبکه افق و چندین پلتفرم رسانهای و مجازی دیگر از ابتکارات او برای تسلط نیروهای سپاه بر فضای مجازی و فرهنگی بوده است.
او در سالهای گذشته بر دو خطر بزرگ برای جمهوری اسلامی متمرکز بوده است: فضای مجازی و قیام فرودستان. او در سمتهایی که از یک دهه پیش تاکنون داشته همواره تاکید کرده که باید این دو تهدید را بسیار جدی گرفت و برای آن برنامه مشخصی داشت. انتصاب او به فرماندهی مهمترین قرارگاه امنیتی سپاه به او این امکان را خواهد داد تا بیش از گذشته برنامهاش برای محدود کردن دسترسی به نیای آزاد اطلاعات و سرکوب حاشیهنشینان شهری و فرودستان را اجرایی کند.
فرمانهایی که خامنهای داد
سپاه محمد رسول آلله تهران یک هفته پس از انتصاب نجات به فرماندهی قرارگاه ثارالله اعلام کرد که طرح جدیدی با نام «امنیت محله محور» اجرا خواهد کرد. دیگر سپاههای منطقهای هم اعلام کردند که چنین طرحی را با نامها و عناوین مختلف اجرا خواهند کرد.
مدل اجرای این طرح بر حضور مشهود و قابل مشاهده نیروهای سپاه در محلات تکیه دارد. اجرای چنین طرحی را علی خامنهای چند ماه پیش از آن و پس از سرکوب اعتراضات آبان ۱۳۹۸ از فرماندهان سپاه و بسیج خواسته بود.
خامنهای در روز ۶ آذر ۹۸ به مناسبت هفته بسیج با فرماندهان سپاه پ بسیج دیدار کرد. درست دو هفته پس از سرکوب خونین اعتراضات آبان ۹۸. او در این دیدار در وهله نخست از سپاه و بسیج تشکر کرد که «در مواجهه سخت، کار خودشان را، وظیفهی خودشان را انجام دادند».
او در این سخنرانی فارغ از اینکه به تحقیر معترضانی که در ۱۵۰ شهر به خیابان آمده بودن پرداخت و آنها را عمله دشمن خواند، چند دستور هم به فرماندهان سپاه داد.
اولین دستور تغییر در مفهوم «مستضعف» بود. او از سازمان بسیج که پسوند مستصعفین را یدک میکشد خواست که در مقابل برداشت اشتباه از این کلمه بایستد و بدانند که مستضعف کسی است که مدل مفهومی جمهوری اسلامی و رهبرش را پذیرفته باشد.
«مستضعفین را بد معنا میکنند. مستضعفین را به افراد فرودست یا حالا اخیراً -یعنی این چند سال اخیر باب شده- اقشار آسیبپذیر [معنا میکنند]، یعنی آسیبپذیران. نه، قرآن مستضعف را این نمیداند… مستضعفین یعنی ائمه و پیشوایان بالقوهی عالَم بشریت. این معنای مستضعفین است: کسانی که وارثان زمین و همهی موجودی زمین خواهند بود. بسیج مستضعفین این است. مستضعف یعنی آن کسی که بالقوه صاحب وراثت عالَم است، بالقوه خلیفةالله در زمین است، بالقوّه امام و پیشوای عالم بشریت است.»
این شاید مهمترین دگرگونی مفهومی در زمانهای است که جمهوری اسلامی که خود را از بدو انقلاب ۵۷ نماینده «پابرهنگان» و «به حاشیه رانده شدهها» میدانست، همین گروه از مردم را به عنوان «دشمن» و «خطر» در مقابل خود میبیند.
دومین دستور علی خامنهای این بود که گستره عمل بسیج و سپاه به سطح محلات کشیده شود و عملاً مردم حاکمیت وحشتی مشابه دهه ۶۰ را با چشم خود ببینند. این آن چیزی است که خامنهای از آن به عنوان «تجربه زیابی کمیتهها» یاد کرد:
«در همهی محلّههای کشور، راهبرد و تاکتیکِ آماده داشته باشید. در مقابل حوادث گوناگون، تاکتیکها و راهبردهای آماده داشته باشید. هم در زمینههای دفاع سخت و نیمهسخت، هم در زمینههای گوناگون دیگر. غافلگیر نشوید. سعی کنید در هیچ قضیهای غافلگیر نشوید. تجربهی کمیتهها در سال ۶۰ تجربهی خوبی است، از آن تجربه استفاده بشود. کمیتههای انقلاب اسلامی در سال ۶۰ در محلات مختلف، در جاهای مختلف، همه جا حضور داشتند. همیشه هم حضور داشتند. هر حادثهای که در آن منطقه رخ میداد، اول چشم انسان میافتاد به برادران کمیته. البته آنها تازهکار بودند، آگاهیهای امروز شما را، تواناییهای امروز شما را اصلا نداشتند، اما حضور دائمی داشتند. این حضور دائمی خیلی مهم است.»
سومین دستور علی خامنهای هم همکاری سپاه و بسیج در جنگ نرم و فضای مجازی «با مجموعهها» و افرادی است که «در جهت هدفهای بسیج حرکت میکنند ولی جزو نیروهای مقاومت نیستند.» این شاید به نوعی فرمان تقویت ارتباط با افرادی است که جمهوری اسلامی مواضع آنها را در راستای اهداف خود میداند.
دولت را سپاهی میکنیم
دولت ابراهیم رئیسی که از مرداد ماه امسال عنان کار را در دست گرفت، برنامهای را ادامه داد که با شدت و ضعف در دولت محمود احمدینژاد و حسن روحانی انجام میشد ولی گستردگی آن به این شدن نبود. سپردن مناصب کلیدی دولت به سرداران سپاه و از همه مهمتر سپردن وزارت کشور و استانداریهای به آنها.
در ماههای اخیر کلید ۱۱ استانداری از ۳۱ استانداری کشور به فرماندهان و سرداران سپاه سپرده شده است. این روند همچنان ادامه دارد. استانهای چهارمحال و بختیاری، بوشهر، آذربایجان شرقی، البرز، خوزستان، قم، خراسان رضوی، هرمزگان، مازندران، کرمانشاه و خراسان جنوبی استاندارانی سپاهی دارند و دستکم ۱۰ استان دیگر نیز استاندارانشان از مهرههای منطقهای سازمان بسیج است.
وزیر کشور دولت سیزدهم نیز سردار احمد وحیدی، فرمانده اسبق سپاه قدس و از چهرههای تندروی سپاه است.
استانداران در هر استان در نقش بالاترین نماینده دولت فعالیت میکنند و اداره امور امنیتی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی استان را در دست دارند. حضور این تعداد استاندار سپاهی در سطح کشور به صورت مشخص به سپاههای منطقهای این امکان را میدهد که سازمان سرکوب را با استفاده از شبکه دولت در همه بخشهای استان توسعه دهند.
این تغییرات علاوه بر جنبه اقتصادی و توزیع رانت برای سرداران سپاه، با این هدف انجام میشود که هماهنگی همه نیروهای حکومتی در زمان بحران و شورش فراهم باشد.
به موازات انتصاب استانداران سپاهی، در ۱۷ آذر امسال طرح جدید ساختار نیروی انتظامی هم به تصویب علی خامنهای رسید و این نیرو نیز صاحب سازمان اطلاعات مستقل خود شد.
پیشتر و در سال ۱۳۸۸ همزمان با شعله کشیدن اعتراضات مردمی به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری، علی خامنهای فرمان تشکیل سازمان اطلاعات سپاه را داده بود. به نظر میرسد نقشآفرینی سازمان اطلاعات سپاه در سرکوب فعالان مدنی، سازماندهی نیروهای سایبری و سرکوب اعتراضات سراسری آنقدر برای علی خامنهای مطلوب آمده است که بخواهد این تجربه را با نیروی انتظامی نیز تکرار کند.
هنوز اساسنامه مشخصی از این سازمان اطلاعات جدید منتشر نشده است که بتوان بر اساس آن حوزه فعالیت و نحوه هماهنگیاش را با دیگر دستگاههای امنیتی در جمهوری اسلامی مقایسه کرد. تجربه سازمان اطلاعات سدپاه اما نشان داده که محتوای اساسانامه و شرح وظایف، مانعی برای گشودن دست و پای سازمانهای امنیتی و ورودشان به همه عرصههای امنیتی و شبهامنیتی نیست. هم اکنون سازمان اطلاعات سپاه طیف وسیعی از پروندههای امنیتی از فعالان محیطزیستی، کارگری، نویسندگان و روشنفکران تا عملیات خارجی را انجام میدهد و حوزه فعالیتش کاملا مشابه وزارت اطلاعات است. احتمالا سازمان اطلاعات جدید نیز عملکردی مشابه سازمان اطلاعات سپاه خواهد داشت و حلقه سوم امنیتی در دستان علی خامنهای است تا هم از رقابت میان این نهادها به نفع خود استفاده کند و هم وجه امنیتی و اطلاعاتی را برای برخورد با شورشهای شهری هر دم فزاینده، تقویت کند.