حمید نوری ۶۰ ساله، دادیار سابق قوه قضاییه، زمانی که برای دیدار با اقوامش به کشور سوئد سفر کرده بود، شنبه ۹ نوامبر ۲۰۱۹/ ۱۸ آبان ۱۳۹۸ در فرودگاه بینالمللی آرلاندای استکهلم با حکم دادسرای این شهر به صورت موقت بازداشت شد و یک سال و ۹ ماه در بازداشت موقت ماند. دادستانی سوئد ۲۷ ژوئیه ۲۰۲۱/ ۵ مرداد ۱۴۰۰ در اطلاعیهای تحت عنوان «پیگرد جنایات جنگی در ایران» خبر از تحویل رسمی کیفرخواست حمید نوری به دادگاه داد. بر اساس این کیفرخواست حمید نوری با دو اتهام اصلی روبهروست: جنایت جنگی (نقض حقوق عمومی بینالملل، از نوع سنگین) و قتل. هر دوی این اتهامها به دلیل نقش مستقیم در کشتار بیش از ۱۰۰ تن از مخالفان و زندانیان سیاسی در سالهای پایانی جنگ ایران و عراق (در دهه ۶۰ و مشخصاً سال ۱۳۶۷) علیه نوری مطرح شده است.
جمعه ۱ اکتبر / ۹ مهر، بیست و دومین جلسه دادگاه حمید نوری (بدون در نظر گرفتن جلسههای فوقالعاده) در سالن ۳۷ دادگاه استکهلم برگزار شد. این جلسه ادامه (روز دوم) شهادت فریدون نجفی آریا، جانبهدربرده از اعدامهای ۶۷ اختصاص داشت. فریدون نجفی آریا از سیدنی استرالیا شهادت خود را به شکل ویدئویی و آنلاین ارائه داد.
فریدون نجفی آریا بین سالهای ۶۰ تا ۷۰ خورشیدی، ۱۰ سال از زندگی خود را در زندان سپری کرد. او بیش از سه سال از این دوران را در انفرادیهای زندان گوهردشت، زندان قزلحصار و زندان اوین به سر برده است.
نجفی آریا مجموعه داستانی دارد به نام «نتهای درخشان» که درباره مسائل زندان است. این مجموعه داستان در سال ۱۳۹۰ در سیدنی استرالیا منتشر شده است.
فریدون نجفی آریا در جلسه بیست و دوم ابتدا به پرسشهای وکلای مشاور پاسخ داد و سپس پاسخگوی پرسشهای وکلای مدافع حمید نوری بود. فریدون نجفی آریا در آغاز صحبتهایش گفت که در سیدنی ساعت پنج بعدازظهر است و او تازه از سر کار برگشته است.
وکیل مشاور نجفی آریا در آغاز جلسه از او خواست توضیح دهد چرا گفته است بعد از بازجویی پلیس دوباره به یادداشتهایش برگشته و خواسته آنها را مرور کند؟
فریدون نجفی آریا گفت: «وقتی حمید نوری دستگیر شد، زمانی بود که من -در طول سالهای گذشته- در تلاش بودم همه چیز را فراموش کنم. من فکر کردن به این ماجراها را کنار گذاشته بودم از ترس اینکه وحشت دوباره سراغم بیاید.»
نجفی آریا در ادامه چنین توضیح داد:
«اما من اطلاعات زیادی داشتم. از یک طرف میترسیدم و از طرف دیگر میخواستم درباره حمید نوری حرف بزنم. دوباره رفتم پیش روانشناسم و ماجرا را به او گفتم. او گفت که شاید بهتر باشد یک بار آن فایل را دقیق و کامل باز کنی و بعد ببندیاش. من هم بر همین اساس رفتم سراغ یادداشتها و خاطراتم و به آنها برگشتم اما بعد از پایان این دادگاه تلاش خواهم کرد تا باز این فایل را ببندم و همه چیز را فراموش کنم. البته باید اضافه کنم که من بیماری قلبی هم دارم و فکر کردن به آن ماجراها عملا بیماری من را تشدید میکند.»
فریدون نجفی آریا در ادامه و در پاسخ به سوال وکیل مشاورش به موارد برخورد با حمید نوری پس از اعدامهای سال ۶۷ اشاره کرد:
«حمید عباسی (نوری) در حسینیه زندان گوهردشت از بچهها مصاحبه میگرفت. ما بدون چشمبند در فاصله سه متری او مینشستیم و بسته به اینکه او با چند نفر مصاحبه کند، ممکن بود دو سه ساعتی آنجا بمانیم. همین وضعیت پس از انتقال ما به زندان اوین هم تکرار شد. حمید نوری در حسینیه از بچهها مصاحبه میکرد و ما تماشاچی بودیم. او میپرسید که آیا هنوز بر سر موضع و فعالیتهای خود هستید؟ بعد با خنده میگفت اگر بروید فعالیت سیاسی کنید و ما شما را بگیریم، این دفعه شما را میکشیم. او همیشه بچهها را مسخره میکرد.»
فریدون نجفی آریا در ادامه گفت که دستکم سه بار در این جلسهها و مصاحبهها با زندانیان توسط حمید نوری حاضر بوده است. در ادامه جلسه، وکیل مشاور نجفی آریا از او خواست درباره برخی نامها توضیح دهد. او نام مسعود اشرف سمنانی را با فریدون نجفی آریا در میان گذاشت.
فریدون نجفی آریا درباره او گفت: «مسعود اشرف سمنانی دوست خوب من است. من او را در راهروی مرگ دیدم ….»
او سپس درباره مهدی برجسته گرمرودی صحبت کرد و گفت که پس از اعدامها با او همبند بوده تا وقتی که از زندان آزاد شده است.
فریدون نجفی آریا از سیامک نادری هم یاد کرد. او گفت که سیامک نادری را از سال ۶۱ و از انفرادیها میشناسد و جز مدتی کوتاه، پیوسته با هم بودهاند. سیامک نادری در کنار مسعود اشرف سمنانی، مهدی برجسته گرمرودی و … از دیگر شاهدان و شاکیان دادگاه حمید نوری هستند.
در ادامه جلسه، وکیل مشاور فریدون نجفی آریا از یک زندانی به نام اکبر صمدی نام برد. نجفی آریا گفت اکبر صمدی زندانی کم سن و سالی بود که آن زمان با ما در زندان بود. او درباره محمود رویایی هم گفت پس از اعدامها در زندان گوهردشت و زندان اوین او را دیده اما چیز درباره او یادش نمیآید که آیا در زمان اعدامها و در راهروی مرگ هم او را دیده است یا نه.
فریدون نجفی آریا سپس به زمان شروع اعدامها از روز ۸ مرداد ۶۷ بازگشت و گفت: «ساعت سه بعدازظهر بود که ما دیدیم یک نفر از پنجره انفرادی روبهرو دستش را آورده بیرون و تکان میدهد. من دستم را بردم بیرون و با مورس زدم که:
«چه میگویی؟ او مجید مشرف بود که قبلش از بند برده بودندش. او خبر داد که یک هیأت از طرف [روحالله] خمینی آمده و میخواهند همه را بکشند. این را همه دیدند. آنها که هوادار بودند گفتند که از اول میدانستند این رژیم آنها را میکشد. ما که کمتر طرفدار بودیم وحشت کردیم که چه خبر است و چرا باید ما را بکشند … من به فکر کسانی بودم که کمسن و سالتر از من بودند و قرار بود اعدام شوند. اگر به آشویتس رفته باشید بعد از ۵۰ سال آنجا هنوز بوی مرگ میدهد. وضعیت ما هم اینطور بود. یکی توی سرش میزد، یکی ناراحت بود و غصه میخورد، کسانی هم بودند که صدایشان درنمیآمد. این وضعیت ما بود ….»
فریدون نجفی آریا در ادامه توضیح داد که چگونه ممکن است وقتی در حال راه رفتن در یک مرکز خرید یا غیره است، خاطرات زندان میآیند و او را با خودشان ببرند: «… ناگهان احساس فلج بودن و افسردگی میآید سراغت، یقهات را میگیرد و رهایت نمیکند. یک جوانی را میبینی یاد جوان همبندت میافتی که اعدامش کردند. چرا باید اعدام میشد؟ مگر چه کرده بود؟ من هنوز بعد از ۳۰ سال خواب میبینم که میخواهند اعدامم کنند اما کسی نیست که حکمم را اجرا کند… من بعد از اعدامها دچار افسردگی و بیماری قلبی شدهام. پزشکم به من گفت اگر بخواهی درگیر موضوع بمانی، پنج سال بیشتر دوام نمیآوری. من الان ۳۰ سال است زن و بچه دارم، کار دارم، دنبال زندگیام هستم اما این حکومت است که دست از سر ما برنمیدارد. هر بار باز دوباره خبری در ایران میشود من تا صبح خوابم نمیبرد که دارند کسانی را میکشند و اعدام میکنند…»
در ادامه جلسه و با پایان سوالات وکیل مشاور فریدون نجفی آریا، دیگر وکلای مشاور سوالات خود را با او در میان گذاشتند. آنها درباره زندانیانی پرسیدند که در لیستهای خود دارند و از نجفی آریا خواستند اگر آنها را میشناسد دربارهشان توضیح دهد.
در ادامه یکی از وکلاز مشاور از دادگاه خواست تا دوربین را روی حمید نوری به عنوان متهم قرار دهند تا فریدون نجفی آریا در سیدنی او را ببیند و دربارهاش صحبت کند. ن
جفی آریا پس از دیدن تصویر نوری گفت:
«این شخص ۱۰۰ درصد همان کسی است که من به عنوان حمید عباسی بارها و بارها در زندان گوهردشت و اوین او را دیدهام و با او برخورد داشتم.»
در ادامه جلسه یکی دیگر از وکیلان مشاور از فریدون نجفی آریا پرسید که آیا به یاد دارد چه کسی برای سومین بار او را به راهروی مرگ برده است؟ نجفی آریا گفت که به خاطر نمیآورد چون همه پاسدارها آنجا میچرخیدند.
وکیل مشاور گفت: «اما شما در بازجویی پلیس یک نام را آوردهاید. شاید اگر برگردیم به آنچه آنجا گفتهاید یادتان بیاید ….» وکیل مشاور با اجازه دادگاه آن بخش از اظهارات فریدون نجفی آریا را خواند که گفته است «پاسدار عادل» برای بار سوم او را به راهروی مرگ برده است.
نجفی آریا گفت ممکن است اینطور بوده باشد اما مسأله مهم برای او این نبوده که چه کسی او را برای بار سوم به راهروی مرگ برده است. وکیل مشاور گفت که میخواهد بداند این پاسدارها در ارتباط با حمید نوری بودهاند یا نه؟ فریدون نجفی آریا در پاسخ گفت: «نوری هر وقت میآمد چند پاسدار هم دور و برش بودند…»
به دنبال این پاسخ، وکیل مشاور از سوالش گذشت و به ذکر اسامی برخی زندانیان و اعدامشدگان پرداخت تا فریدون نجفی آریا در مورد آنان توضیح دهد.
سپس نوبت به طرحهای وکلای مدافع حمید نوری از فریدون نجفی آریا رسید. یکی از وکلای حمید نوری در اولین سوال از نجفی آریا پرسید که آیا روند دادگاه را که به شکل زنده پخش میشود دنبال کرده است؟ نجفی آریا در پاسخ گفت گاهی و برخی از جلسات مثل «محمود اشرف» را به دلیل دوستی نزدیک دنبال کرده است، اما به این دلیل که حالش بد میشود، به ندرت و خیلی کم خود را در جریان قرار داده است.
فریدون نجفی آریا در ادامه و در پاسخ به سوال وکیل حمید نوری گفت که اظهاراتش نزد پلیس را هم با وکیلش مرور و دوره دوباره نکرده است. او درباره آشناییاش با ایرج مصداقی هم چنین گفت: «ایرج مسئول بند بود و در زندان خیلی به من لطف داشت. ما به هم نزدیک بودیم.»
وکیل مدافع حمید نوری گفت که با دوران زندان کاری ندارد و منظورش در سالهای اخیر است. نجفی آریا گفت: «میدانم که ایرج در سوئد است، ازدواج کرده و بچه دارد، در مدیا میبینمش، اما من نمیخواهم درگیر مسائل سیاسی باشم.»
وکیل مدافع حمید نوری در ادامه از فریدون نجفی آریا پرسید که عکس حمید نوری را پس از بازداشت در کجا دیده است؟ او گفت که دقیق یادش نمیآید و فکر میکند در «رادیو فردا» دیده است. در ادامه وکیل نوری پرسید که آیا عکس را در فیسبوک ایرج مصداقی ندیده است؟ فریدون نجفی آریا تاکید کرد که گمان نمیکند و یادش نمیآید.
وکیل حمید نوری از قاضی خواست اظهارات نجفی آریا با حرفهایش در نزد پلیس سوئد تطابق داده شود. قاضی پذیرفت و وکیل نوری از روی اظهارات بازجویی پلیس خواند که نجفی آریا گفته است عکس را در فیسبوک ایرج مصداقی دیده است.
فریدون نجفی آریا در پاسخ گفت که شاید اینگونه بوده باشد و او دقیق به خاطر نمیآورد: «من هزار و ۲۰۰ دوست فیسبوکی دارم. رادیو فردا را هم در فیسبوک دارم. شاید هم در فیسبوک ایرج مصداقی دیده باشم. یادم نمیآید و برایم هم مهم نبوده است که کجا دارم این عکس را میبینم.»
نجفی آریا در ادامه و در پاسخ به سوال دادستان گفت که کتابها یا خاطرات مربوط به زندان را نخوانده است چون حالش را بد میکند. در این مورد هم وکیل حمید نوری به اظهارات فریدون نجفی آریا در نزد پلیس بازگشت که گفته است کتابها و خاطرات زندان را خوانده و پیگیری کرده است.
نجفی آریا در پاسخ گفت:
«من منظورم این بود که مطالب در ارتباط با حمید نوری را نخواندم و پیگیری نکردهام وگرنه قبلا کتابهای مربوط به زندان را خواندهام. مثلا کتاب ایرج مصداقی را دیدهام چون میخواستم ببینم که آیا اسم من را هم آورده یا نه که نیاورده بود.»
در ادامه جلسه بیست و دوم دادگاه حمید نوری، وکیل مدافع نوری دیگر اظهارات فریدون نجفی آریا درباره زمان و مکان وقوع حوادث را به چالش کشید و درباره آنها سوال کرد و فریدون نجفی آریا به ابهامهای موجود پاسخ داد. وکیل مدافع نوری از جمله درباره اینکه نجفی آریا، حمید نوری را در اتاق هیأت مرگ دیده است پرسید و خواست که از روی اظهارات او در نزد پلیس بخواند، قاضی هم پذیرفت.
وکیل مدافع حمید نوری از روی اظهارات فریدون نجفی آریا خواند که گفته است صدای «حمید عباسی» را میشنیده و چون چشمبند داشته، او را نمیدیده است: «بعد ارتباط با سیدنی قطع میشود و وقتی دوباره وصل میشود، شما باز اشاره نمیکنید که حمید نوری را دیدهاید ….»
فریدون نجفی آریا گفت:
«من وقتی با پلیس صحبت میکردم موضوع برایم خیلی جدی نبود و من کلیات را میگفتم. من حتی وقتی داشتم با پلیس حرف میزدم غذا میخوردم ….»
رئیس دادگاه تاکید کرد لازم نیست وارد این جزییات بشوید. فریدون نجفی آریا در ادامه تأکید کرد که از آن زمان (بازجویی پلیس) تا امروز خیلی بیشتر به موضوع فکر کرده و جزییات بیشتری را به خاطر آورده است.
او گفت: «اگر پلیس از من درباره جزییات سوال میکرد من حتما جواب میدادم.»
نجفی آریا سپس و در پاسخ به وکیل مدافع حمید نوری درباره چشمبند و دیدن از پشت آن یا از زیر آن صحبت کرد. نجفی آریا گفت: «من هفت سال آن چشمبند را داشتم و هر کس که یک روز زندان رفته باشد میداند که میتواند از پشت چشمبند هم همه چیز را ببیند.»
در ادامه دادگاه حمید نوری، وکیل مدافع او از فریدون نجفی آریا پرسید آیا در روز نهم مرداد، حمید نوری را دیده و صدای او را شنیده است؟ فریدون نجفی آریا گفت: «بله! هم او را دیدم و هم صدایش را شنیدم ….»
وکیل حمید نوری بار دیگر به اظهارات فریدون نجفی آریا در نزد پلیس بازگشت و معتقد است که میان آنچه او اکنون میگوید و آنچه به پلیس گفته تناقض وجود دارد. فریدون نجفی آریا بار دیگر تأکید کرد که اظهاراتش در نزد پلیس بسیار کلی بوده و او از آن زمان با کمک روانشناس خیلی بیشتر به ماجراها فکر کرده است: «برای اینکه ماجراهای ۳۰ سال پیش را به یاد بیاوری باید خیلی فکر کنی و سراغ جزییات بروی تا یادت بیاید.»
وکیل نوری اما در ادامه باز هم به زمانهای ذکر شده برای وقایع مرتبط با اعدامها بازگشت و گفت که میان زمانهای مطرح شده در دادگاه و در نزد پلیس تفاوت وجود دارد. او همچنین مدعی شد که در زمانهای مطرح شده از سوی فریدون نجفی آریا و آنچه ایرج مصداقی در کتابش آورده، تفاوت وجود دارد.
فریدون نجفی آریا در پاسخ گفت:
«من که در زندان ساعت و تقویم نداشتم. جریان هم که یک فیلم سینمایی نبود که من بتوانم ۱۰۰ بار تماشایش کنم. ضمنا ممکن است ایرج مصداقی هم اشتباه کرده باشد. کتاب او که قرآن نیست ….»
سوالهای وکیل مدافع حمید نوری از فریدون نجفی آریا بر همین محور ادامه پیدا کرد و او با ذکر سوال درباره اظهارات نجفی آریا در دادگاه و مقایسه آن با گفتههایش در نزد پلیس، مواردی را به عنوان تفاوت و تناقض مطرح کرد. وکیل مدافع در ادامه سوالاتش به این بخش از اظهارات فریدون نجفی آریا پرداخت که در دادگاه گفت حمید عباسی (حمید نوری) را در اتاق هیأت مرگ دیده است. او میگوید که در اظهارات فریدون نجفی آریا در نزد پلیس این مورد نیامده است: «شما به پلیس گفتهاید ناصریان (محمد مقیسه) شما را پیش هیأت مرگ برده و نامی از حمید نوری نیاوردهاید. چطور این اتفاق افتاده است؟»
فریدون نجفی آریا چنین توضیح داد:
«کاملا درست است. ناصریان من را به اتاق هیأت مرگ برد و پشت سرم ایستاد. او بود که حرف میزد و من اصلا در گفتوگو با پلیس یادم نیامد که حمید عباسی (حمید نوری) را هم در اتاق دیدهام. او ساکت و در ردیف پشتی نشسته بود و من این تصویر را بعدا به خاطر آوردم ….»
در ادامه همین جلسه، وکیل مدافع نوری درباره نوبت سوم و آخرین حضور فریدون نجفی آریا در راهروی مرگ پرسید: «شما یادتان میآید نوبت اول در تاریخ نهم و نوبت دوم در تاریخ دوازدهم مرداد به راهروی مرگ رفتهاید، اما بعد درباره نوبت سوم میگویید تاریخش اصلا یادتان نیست. این چگونه ممکن است؟»
فریدون نجفی آریا در پاسخ به وکیل مدافع حمید نوری گفت که الان خیلی دقیق و مشخص پاسخ میدهد:
«وقتی روز ۱۲ مرداد من را از راهروی مرگ برگرداندند، مستقیم به انفرادی بردند. وقتی شما را به انفرادی ببرند روز و ساعت و زمان را گم میکنید و دیگر نمیتوانید بگویید چند روز گذشته. به همین دلیل من نمیتوانم بگویم که بعد چند روز دوباره من را به راهروی مرگ بردهاند.»
پس از این پاسخ فریدون نجفی آریا، وکیل مدافع حمید نوری گفت دیگر سوالی ندارد. او با حمید نوری هماهنگ کرد که آیا سوالی باقی مانده و او هم گفت که سوال دیگری ندارد.
با پایان سوالات وکیل مدافع حمید نوری از فریدون نجفی آریا، دادستان اعلام کرد که چند سوال کوتاه از نجفی آریا دارد. او درباره حمیدرضا همتی از نجفی آریا سوال کرد و او در پاسخ گفت:
«ما او را به نام حمید همتی میشناختیم. من با او آشنا بودم و با هم سربازی رفته بودیم. او در فرعی ما بود و ما را با هم آورده بودند به راهروی مرگ (دفعه اول، نهم مرداد). من الان یادم میآید که او را با زیدالله نورمحمدی با هم بردند و اعدام کردند.»
دادستان از فریدون نجفی آریا پرسید که از کجا میداند او اعدام شده است؟
نجفی آریا گفت: «دیگر ندیدمش. بعد هم با مادرش صحبت کردم. از زندان به آنها گفته بودند که او اعدام شده است.»
فریدون نجفی آریا در ادامه و در پاسخ به سوال دادستان درباره مسعود خستو صحبت کرد. او در میانه صحبت منقلب شد و با بغض گفت:
«مسعود خستو بهترین دوست من بود. من مدت زیادی با او بودم. او را هم بردند و اعدام کردند. من این را به ایرج مصداقی گفتم …. هنوز با خانواده او ارتباط دارم و با خواهرش در فیسبوک دوستم.»
دادستان در ادامه به نامهای دیگری از جمله مصطفی بابایی اشاره کرد. فریدون نجفی آریا گفت: «نام واقعی او مصطفی بابایی نبود. ما او را مصطفی بابایی صدا میکردیم، اما من هیچوقت نام واقعیاش را یاد نگرفتم. ایرج مصداقی اسمش را میداند. او را هم بردند اعدام کردند اما اینکه نهم بود یا دوازدهم یادم نیست.»
نجفی آریا در ادامه (بار دیگر) در جریان اشاره به نمایشگاه کتاب و ملاقات با خانوادهها در حسینیه زندان گوهردشت (محل اعدامها)، گفت:
«این را همین حالا دارم میگویم. هر جا ناصریان (محمد مقیسه) بود، حمید نوری هم بود، داود لشکری هم بود، پاسدار فرج هم بود و پاسدارهای دیگر هم بودند. منظورم این است که اینها بودند و زیاد پیش میآمد که ما اینها را بدون چشمبند ببینیم.»
دادستان از فریدون نجفی آریا خواست اگر ممکن است توضیح دقیقتری بدهد درباره اینکه کجا و در چه حالتی حمید نوری را دیده است. نجفی آریا در پاسخ گفت:
«نمیتوانم بگویم کجا بود یا در کدام ضلع و زاویه ایستاده بود، اما میتوانم بگویم که در رفتوآمد بود و مثل همین حالا میخندید. آنها در میان خانوادهها که برای ملاقات آمده بودند میچرخیدند و حرفها را گوش میکردند تا ببینند میان زندانیان و خانوادهها چه در جریان است.»
با پایان سوالات دادستان و با توجه به اینکه سوال دیگری از سوی دیگر وکیلان مشاور وجود نداشت جلسه بیست و دوم دادگاه حمید نوری به پایان رسید.
رئیس دادگاه از فریدون نجفی آریا تشکر کرد که از سیدنی در جلسه شرکت کرده است. جلسه بعدی دادگاه حمید نوری (جلسه بیست و سوم) در سالن ۳۷ دادگاه استکهلم روز دوشنبه چهارم اکتبر / ۱۲ مهر برگزار خواهد شد. در این جلسه سارا روزدار، خواهر عادل روزدار از اعدام شدگان سال ۶۷ در زندان اوین و حسن گلزاری شهادت خواهند داد.
روز ۱۹ سپتامبر گروه «دادخواهان خاوران» با انتشار فراخوانی اعلام کرد همزمان با شرکت سه تن از اعضای خانوادههای جانباختگان در دادگاه نوری، صدیقه حاج محسن (خواهر حسین حاج محسن) و لاله بازرگان (خواهر بیژن بازرگان) در روزهای ۲۵ و ۲۶ مهر/۱۸ و ۱۹ اکتبر و هم چنین عصمت طالبی (خواهر عادل طالبی) در روز ۶ آبان /۲۸ اکتبر ، در روزهای ۱۸ و ۱۹ اکتبر مقابل دادگاه حمید نوری تجمع خواهند داشت. این گروه در ادامه از دیگر خانوادههای دادخواه، فعالان سیاسی، مدنی و حقوق بشری برای شرکت در این دو روز تجمع دعوت بهعمل آوردهاند.