«بازجو با همسرم تماس گرفت و گفت شوهرت شیشه میکشد …. همسرم پدرش جانباز ۲۵ درصد است و فکر کرد اگر این را بگوید ممکن است تأثیر مثبتی داشته باشد اما بازجو شماره تماس پدر زنم را گرفت و به او زنگ زد. به او هم گفتند داماد شما شیشه مصرف میکند و هفت-هشت ماه اینجا خواهند ماند. دخترت را بردار ببر شهر خودتان و فکری به حالش بکن چون این آدم برای شما داماد نمیشود. من هم با چشمبند نشسته بودم و همه اینها را میشنیدم، ولی نمیتوانستم چیزی بگویم.»
این روایت شهرام سدیدی، شاعر اهل سبزوار از بازجوییهایش در اداره اطلاعات مشهد است. شهرام سدیدی، متولد ۱۳۶۷ در سبزوار و دانشآموخته مهندسی الکترونیک در دانشگاه صنعتی شاهرود است. او که ساکن مشهد بود، به دلیل فعالیت در یک گروه تلگرامی و انتشار شعرهای اعتراضی در شبکههای اجتماعی بازداشت و پس از محکومیت به ۱۳ سال زندان، ناچار از کشور خارج شد.
او در سالهای قبل به همراه چند نفر دیگر مدیریت یک گروه تلگرامی به نام «امید، آگاهی، آزادی» را به عهده داشت. به گفته سدیدی، مؤسس گروه فرد دیگری بود که در دوره ریاست جمهوری محمد خاتمی، از اعضای شورای شهر سبزوار بود و همان زمان نیز سابقه بازداشت توسط اطلاعات سپاه را داشت اما او و چند نفر دیگر همزمان به عنوان مدیر (ادمین) در این گروه تلگرامی عضو بودند:
«مثل بقیه گروههای تلگرامی دیگر خبر منتشر میکردیم، فعالیت مدنی و اجتماعی میکردیم. مطالبی از این دست. مثلا شخصیتهای سیاسی را دعوت میکردیم و با آنها گفتوگو میکردیم. البته من در یک سال اخیر بعد از اتفاقات آبان ۹۸ فعالیت زیادی هم در آن گروه نداشتم.»
اوایل اردیبهشت ماه ۱۳۹۹ او با خبر میشود که مؤسس اصلی گروه بازداشت شده است. به گفته شهرام سدیدی، نمایندههای سبزوار در مجلس شورای اسلامی، علیاصغر عنابستانی و بهروز محبی به دلیل مطالبی که درباره آنها در گروه تلگرامی منتشر میشد، حساس شده بودند و کوشیدند اعضای گروه تلگرامی را تحت فشار بگذارند:
«آقای عنابستانی و آقای محبی آنگونه که بعدا به گوش ما رسید چون به آنها گیر داده میشد، حساس شده بودند و ظاهرا فشارهای پشت پرده آنها موجب شد که اطلاعات گروه را رصد کند و پروندهسازی برای اعضا از همان موقع شروع شد. اردیبهشت ماه شنیدیم که مؤسس گروه را دستگیر کردهاند و ما هم چون ارتباط خاصی با او نداشتیم، زیاد نگران نبودیم.»
در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۹ از جانب نیروهای امنیتی با شهرام سدیدی تماس گرفته میشود و از او میخواهند برای برخی توضیحات به اطلاعات مشهد مراجعه کند:
«من فکر میکنم ۲۲ یا ۲۳ اردیبهشت بود که رفتم و به محض اینکه جلوی در رسیدم و خودم را معرفی کردم، یک ماشین آمد و من را با چشمبند به اداره اطلاعات بردند.»
شهرام سدیدی به زمانه میگوید گروه تلگرامی «امید، آگاهی، آزادی» ۲۰ نفر مدیر (ادمین) داشت و چهار نفر از مدیران که فعالیتهای جداگانهای داشتند، احضار شده بودند. سدیدی نیز یکی از مدیرهایی بود که در اینستاگرام فعالیت داشت و به دلیل انتشار شعرهای اعتراضی-اجتماعیاش احضار شده بود.
شهرام سدیدی را پنج روز در انفرادی اداره اطلاعات نگهداری و هر روز بازجویی کردند.
او میگوید شکنجه فیزیکی نشده اما شکنجههای روحی شرایط سختی را برای او به وجود آورده.
در زمان بازجویی، بازجو با همسر و پدر همسر شهرام تماس میگیرد و به آنها میگوید او به شیشه اعتیاد دارد. از همسر شهرام سدیدی میخواهند از او جدا شود. شهرام در تمام این لحظات با چشمبند نشسته بوده و همه این مکالمات را میشنیده:
«من عملا کار خاصی نمیتوانستم بکنم. فقط داشتم با ناخن پوست انگشتم را میکندم که البته آن موقع به حدی استرس داشتم که متوجه نشدم. بعد که در انفرادی رفتم، دیدم کنار انگشتانم همه زخم شده. من از همسرم مطمئن بودم اما وقتی همان حرفها را به پدر زنم زد دیگر اوجش بود. هر چند میدانستم پدر زنم آدمی نیست که حرف اینها را باور کند اما به هر حال آدم به فکرش میآید که نکند یک درصد با خودش بگوید شاید از شهرام تست گرفتهاند. شاید درست میگویند. در همان چند دقیقه هزار فکر به سر آدم میآید. نکند زندگیام خراب شود و از هم بپاشد. فقط میخواستم هرچه سریعتر این کابوس تمام شود و فقط صدای بازجو را نشنوم. به هر قیمتی که شده.»
شهرام سدیدی در ادامه به زمانه میگوید:
«میخواستند از این طریق من را تحت فشار بگذارند چون به من گفتند زندگیات از هم میپاشد و آنقدر اینجا میمانی که اگر هم بخواهی برگردی نه زنی داشته باشی و نه خانوادهای. پس با ما همکاری کن و بگو چه کارهایی انجام دادهای. من هم میگفتم کاری نکردم جز چند تا شعر و مطلب چیزی ندارم که بگویم.»
این شیوه تحت فشار گذاشتن زندانیان سیاسی توسط بازجوها برای اعتراف گرفتن و رسیدن به خواستههایشان مسبوق به سابقه است. خانواده علیرضا رجایی، روزنامهنگار و فعال سیاسی زمانی که در ایران بازداشت شد، شرایط مشابهی را از سوی بازجویان تجربه کردند. مرضیه رحیمی، همسر ابوالفضل قدیانی در گفتوگویی با «کمپین حقوق بشر ایران» در تاریخ ۲۲ آذر ۱۳۹۱ آزارهایی را که خانواده علیرضا رجایی دیدند، اینگونه شرح میدهد:
«در ملاقاتها خانم رجایی را خیلی ناراحت میبینم. ملاقاتهای ما کابینی است و از آنجا که نزدیک یکدیگر مینشینیم، طبیعتا گاهی حرفهای یکدیگر را هم میشنویم. او را در روز ملاقات اخیرمان دیدم که اشک در چشمانش جمع بود و به آقای رجایی میگفت که بازجوی همسرش تلفنی به او حرفهایی میزند. قبلا هم شنیده بودیم که آن بازجو گاهی روزی چند بار با همسر آقای رجایی تماس میگیرد و گاهی یک روز در میان و حرفهای شبیه این را میزند که مثلا آقای رجایی چه چیزی دارد که او به خاطرش صبر کرده است؟»
علاوه بر اینکه در زمان بازجویی به صورت تلفنی به همسر و پدر زن شهرام سدیدی گفته میشود که به شیشه اعتیاد دارد و بهتر است از او جدا شود، زمانی که همسر او برای پیگیری پرونده به دادسرا مراجعه میکند هم بازپرس پرونده به او میگوید:
«این پسر معتاد است. شیشه مصرف میکند. برو پی زندگیات.»
۱۳ سال زندان و خروج از ایران
پنجشنبه اول خرداد ۹۹، بازپرس وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی برای شهرام سدیدی صادر کرد و او به زندان وکیلآباد مشهد منتقل شد. او در تاریخ ششم خرداد ۹۹ با تأمین وثیقه از زندان آزاد شد.
سدیدی به زمانه میگوید در تمام طول مدتی که در اطلاعات تحت بازجویی بود و حتی زمانی که به بازپرسی رفت، نه دسترسی به وکیل داشت و نه هیچ اطلاعی از اتهاماتش، بلکه بازجوها مدام از او میخواستند اعتراف کند:
«فقط میگفتند به کجا وصل هستی و چه اقداماتی انجام دادی؟»
در تاریخ ۱۶ شهریور ۱۳۹۹ جلسه دادگاه رسیدگی به پرونده شهرام سدیدی برگزار شد. در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۳۹۹ شعبه چهارم دادگاه انقلاب مشهد به ریاست قاضی هادی منصوری، شهرام سدیدی را به اتهام «عضویت در گروههای مخالف نظام» به شش سال و سه ماه، به اتهام «تبلیغ علیه نظام» به یک سال و شش ماه و به اتهام «توهین به رهبری و بنیانگذار حکومت» به دو مورد حبس دو سال و شش ماهه محکوم کرد.
با اعمال ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی (تجمیع احکام)، شش سال و سه ماه حبس تعزیری برای او قابلیت اجرا خواهد داشت. بر اساس اطلاعاتی که اطلس زندانهای ایران منتشر کرده، دادگاه انقلاب در متن دادنامه ضمن تأکید بر ادعاهای وزارت اطلاعات، گزارش نهایی این نهاد را مبنای صدور احکام صادره علیه شهرام سدیدی قرار داده است.
در گزارش نهایی اطلاعات مشهد به موارد زیر اشاره شده است: انتشار مطالبی علیه انقلاب اسلامی، جایگاه ولایت فقیه و سران حکومت، حمایت از کشف حجاب، طرفداری از جنبش سبز، مقایسه علی خامنهای با معمر قذافی، انعکاس اخبار رسانههای مخالف حکومت، حمایت از دراویش گنابادی و اعتراضات خیابانی و مدیریت کانال تلگرامی.
یکی از مواردی که شهرام سدیدی بابت آن مورد بازجویی قرار گرفت، شعری بود با این مضمون «خنده را پوشش غم کردهام و معذورم/ دل آشوبگر! اینبار، حجاب اجباریست!» و بازجو این شعر را مصداق مخالفت با حجاب اجباری و ارتباط با مسیح علینژاد تلقی کرده است.
چهار ماه بعد از صدور حکم دادگاه، شهرام سدیدی ایران را به قصد ترکیه ترک کرد. به گفته سدیدی، او از طریق وکیلش مطلع شده که قرار است بر اساس اتهام «توهین به مقدسات» پرونده جدیدی علیه او باز شود.
شهرام سدیدی از ژانویه ۲۰۲۱ به همراه خانوادهاش در ترکیه زندگی میکند.