شاید موضوع به آدمهای یک لاقبایی مانند من و شما مستقیم مربوط نباشد، اما غیرمستقیم حتما مربوط است. این موضوع مربوط میشود به پولدارها؛ به عبارت درستتر خر پولها، و این که چطور میشود خر پول شد. چون همه دیدهایم که در زندگی شرافتمندانه هر چقدر هم جان بکنیم باز دستمان تنگ است و اموراتمان نمیگذرد. اما جلوی چشم ما عدهای از ما بهتران راست راست راه میروند و مثل ریگ پول خرج میکنند.
چگونه چنین چیزی ممکن است؟ معلوم است که از راه دزدی. منتهی نه هر جور دزدی. چون خیلی از این از ما بهتران خودشان دزدگیرند و امثال من و شما را هنگام دله دزدی میگیرند و بابت همان چوب در آستینمان میکنند. اما خودشان دزدی میکنند و آب هم از آب تکان نمیخورد.
آنها راهش را بلدند. این راه را سیستم زندگی آزاد ایجاد میکند: یعنی با سوءاستفاده از قوانین دمکراتیک و اقتصاد آزاد، زیر آب آزادی و دمکراسی را میزنند. چون چنین میکنند، نیروهای دمکرات و آزادیخواه را علیه خود میشورانند. علاوه بر اینها دولتهایی نیز که با آرای مردم انتخاب شده و حافظان سیستم دمکراتیک هستند، کمک میکنند تا جلوی این قبیل دزدیها گرفته شود، چون این دزدیها به ریشه میزنند و اساس نظام اقتصادی و سیاسی را داغان میکنند.
دیدیم نظام سرمایهداری که همیشه از سوی کشورهای گروه “سوسیالیسم واقعا موجود” موجودیتاش در خطر اضمحلال تصویر میشد، از بین نرفت و بحرانهای مالی را یکی بعد از دیگری پشت سر گذاشت. ساقط نشدن سیستم سرمایهداری دلایل متعدد داشته است، اما یکی از مهمترین آنها این است که این سیستم بر پایهای دمکراتیک بنا شده و برای آزادی انسان و حقوق بشر ارزش قائل است.
نقش فزاینده دولت
بی تردید سرمایهداری استثمار هم میکند و حقوق عده بیشماری را نیز پایمال میکند، اما چون بر بنیان دمکراسی بنا شده، همیشه در موقعیتی هست که خود را اصلاح کند. مطابق همین اصلاحات، سیستم سرمایهداری در بعضی کشورهای اروپایی و کانادا به نوعی سوسیال دمکراسی دست یافته که بطور نسبی عدالت اجتماعی را تامین میکند.
تامین این عدالت نسبی مدیون نقش فزاینده دولت در امور این کشورهاست. احزاب لیبرال و نمایندگان کلان سرمایهداران، مخالف نقش دولت در اقتصادند، زیرا دولت را مزاحم کار خود میدانند. اما این احزاب حائز اکثریت نیستند و احزاب سوسیال دمکرات و دمکرات مسیحی بخش بیشتری از مردم را به خود جلب میکنند.
فرار از مالیات
نظام تأمین اجتماعی در این کشورها بر پایه اخذ مالیات اداره میشود که پولداران همیشه دنبال فرار از دادن آن هستند. اصولا مالیات و پولدار در همه جای دنیا در تقابل هستند. کمتر پولداری را میتوان جایی سراغ گرفت که با کمال میل و رغبت مالیات بدهد. هر چند این مالیات دوباره برگردد و در شکل خدمات دولتی و همگانی در سطح جامعه پخش شود، با این حال همه دنبال آناند که از خدمات استفاده کنند اما خودشان برایش مایه نگذارند و مالیاتی نپردازند.
پولدارانی که زیاد پول دارند، این مشکل را هم دارند که با پولشان چه کنند. چون ذخیره پول در بانک یا هر گونه سرمایهگذاری پای اداره مالیات را به میان میکشد.
راههای در رفتن از مالیات در کشورهای مختلف بسته به میزان فساد آنها متفاوت، و در همه حال محدود است.
ژرار دوپاردیو هنرپیشه معروف فرانسوی در انتقاد به تلاش دولت فرانسه برای افزایش مالیات برای افراد پردرآمد، ترک تابعیت کرد تا پولهایش را به روسیه منتقل کند و مالیات کمتری بدهد. با این حال خود روسیه هم چندان بهشت مالیاتی محسوب نمیشود و خرپولهای روس پول هایشان را به جاهای دیگر انتقال میدهند.
بهشت مالیاتی
این جاهای دیگر همه جا پراکندهاند، از سوئیس، ایرلند، لوکزامبورگ، فیلیپین و سنگاپور گرفته تا جزیره “جرسی”، “جزایر کایمان” و پاناما. نگاه کنید به این نقشه: نقاط سبز رنگ بهشتهای مالیاتی هستند.)
اینجاها بانکها رازدار اطلاعات بانکی مشتریانند و به همین دلیل محبوب آناناند. این بانکها کاری ندارند به اینکه پول از چه راهی در آمده و متعلق به کیست: پول را میگیرند و حساب را باز میکنند و اطلاعات بانکی را به کشورهای دیگر نمیدهند. روشن است که بسیاری از این پولها از راه رشوه، قاچاق، و معاملات پنهان دیگر به دست آمدهاند.
بر اساس گزارش صندوق جهانی پول ۵۰ در صد مبادلات مالی بینالمللی از طریق بهشتهای مالیاتی صورت میگیرد. برای این کار چند هزار بانک ریز و درشت در بهشتهای مالیاتی تاسیس شده. شرایط سرمایه گذاری چنان آسان وبی دنگ و فنگ است، که تقریبا دو سوم تمامی صندوقهای سرمایهگذاری دنیا راهی بهشتهای مالیاتی شدهاند. بیش از ۷۰۰۰ میلیارد دلار سرمایه شرکتها در بهشتهای مالیاتی خوابیده.
گروه کشورهای بیست و اتحادیه اروپا متوجه خطر شدهاند اما به علت کارشکنی بعضی از اعضا، هنوز کاری از پیش نبردهاند.
در عوض گروهی از روزنامهنگاران با هشیاری تمام کاری کردهاند که دولتها را به تحسین واداشته: عدهای از این روزنامه نگاران با پشتیبانی روزنامهها و نشریات معتبری چون لوموند، واشنگتن پست، گاردین، زود دويچه سايتونگ و ال پاییس، لیستی از بهشتهای مالیاتی و عدهای از کله گندههای سرشناس انتشار دادهاند که پولشان را در بانکهای این بهشتها پنهان کردهاند. این خبر مثل بمب ترکیده است.
بیش از دومیلیون سند، از جمله ایمیلها و دیگر مدارک مربوط به پنهانکاریهای مالی ثروتمندان بزرگ فاش شده و بقیه هم بنا به وعده این گروه، در راه است. هر چند این کار صرفا با نام یک گروه روزنامه نگار تحت عنوان مستعار آفشور لیکس (ICIJ=International Consortium of Investigative Journalists) انجام شده، اما تردید نمیتوان داشت که محافل دولتی و امنیتی نیز دستشان در کار بوده تا چنین اطلاعات ذیقیمتی را پیدا کنند.
این گروه که برای مبارزه با فساد سیاسیون و افشای گریزندگان مالیاتی در سال ۱۹۷۷ تشکیل شده، رفته رفته توسعه پیدا کرده و در حال حاضر شامل ۱۶۰ گزارشگر در بیش از شصت کشور جهان میشود. تا کنون نام بسیاری از مقامات بلندپایه سیاسی و دولتی، دلالان اسلحه، وخویشان و آشنایان شخصیتهای “خوش نام” فاش شده.
نام افرادی از ۱۷۰ کشور در این لیست بیرون آمده: از الهام علیاف رئیسجمهور آذربایجان و خانوادهاش، همسر معاون نخست وزیر روسیه، همسر یک سناتور در کانادا، دختر ارشد فردیناند مارکوس، دیکتاتور سابق فیلیپین، گرفته تا یک کلکسیونر اهل اسپانیا، همسر مارک ریچ، تاجر بزرگ نفت، و مقاماتی از دولت فرانسه.
در میان شرکتها نیز به نوشته بعضی منابع نام شرکت نفت جمهوری اسلامی هم دیده میشود.
هر چند نخستین افشاگریها مربوط به جزایر ویرجین بریتانیا (BVI) میشود، اما رفته رفته اسناد مربوط به بیش از صد و بیست شرکت فرا ساحلی و صد و سی هزار سهام دار و وکیل و حسابدار نیز منتشر میشوند.
به نوشته نشریه فوکوس آلمان، اسامی صد هزار آلمانی که فعالیت اقتصادی و حسابهای بانکی غیر شفاف دارند در اختیار این نشریه قرار گرفته. پیش از این در خود آلمان دو بار در دو ایالت، سی دیهایی محتوی نام و مشخصات افرادی که از مالیات گریختهاند، با رقمی گزاف پنهانی به دولتهای فدرال فروخته میشد. اما این بار ابعاد افشاگری جنبه بینالمللی و بسیار فراگیر پیدا کرده است و پای خیلی از اشخاص حقیقی وحقوقی در سرتاسر جهان را به میان کشیده.
کارشکنی بریتانیا
ولفگانگ شویبله وزیر دارایی آلمان در گفتگو با روزنامه زود دویچه سایتونگ (۱۱ آوریل) از انتشار این اسناد استقبال و حمایت کرده، و خواهان همکاری بیشتر کشورهای گروه بیست و آمریکا در جهت مقابله با گریزندگان مالیاتی شده.
از سوی دیگر در بحبوحه بحران یورو و چک و چانه زدن و کلنجار بر سر نجات قبرس و تحمیل اقتصاد ریاضتی به کشورهای عضو گروه واحد پول یورو، گزارشاتی از کارشکنی بریتانیا منتشر شده. علت کارشکنی بریتانیا این است که شبکهای از بهشتهای مالیاتی را در جزایر وابسته به خود دارد.
اعضای اتحادیه اروپا، به ویژه کشورهای هفده گانه حوزه یورو که همیشه با سنگ اندازی و کارشکنیهای بریتانیا روبرو بوده اند، دل پری از آن کشور دارند، و حالا صدای همهشان در آمده و وزیر خارجه اتریش آشکارا انگشت اتهام را به سوی آنها گرفته است.
وزیر خارجه اتریش به نوشته مجله آلمانی اشترن (١٣ آوریل)، بریتانیا را بهشت گریزندگان مالیاتی نامید. او آمریکا را هم از حمله بی نصیب نگذاشت و دو ایالت دلاور و نوادا (Delaware, Nevada) را جزو بهشتهای مالیاتی دانست.
چون فرار مالیاتی نقش مهمی در بی ثبات کردن یورو دارد و از آنجا که مطابق سیاستهای ریاضتی جدید صاحبان سپردههای بانکی نیز در امان نخواهند بود، قرار است به موضوع فرار مالیاتی و نقش بریتانیا در اجلاس آتی سران اتحادیه اروپا در روز ۲۲ ماه مه رسیدگی شود.
به نوشته اشپیگل روی هم شبکهای متشکل از ۱۷ جزیره متعلق به بریتانیا در نقاط مختلف دنیا جزو بهشتهای مالیاتی هستند. به گزارش اشپیگل تنها در جزایر ویرجین که فقط ۳۱۹۰۰ نفر جمعیت دارد، یک میلیون شرکت ثبت شده است. تو خود حدس مفصل بخوان از این مجمل!
دیوید کامرون نخست وزیر بریتانیا که از همه سو در محاصره انتقاد قرار گرفته، ظاهرا با اتحادیه اروپا در مبارزه با پولشویی همکاری نشان میدهد، اما در عمل بهانه میآورد که نفوذی در قانونگذاری این جزایر ندارد و از همکاری طفره میرود.
به نوشته روزنامه گاردین اگر دولت بریتانیا بخواهد، میتواند جلوی فساد مالی در جزایر را بگیرد، اما مسئله این است که نمیخواهد، چون عملا دستش در کار است و سود میبرد. به ویژه باید دقت داشت که بریتانیا از اعضای ناراضی اتحادیه اروپاست و عضو گروه هفده گانه واحد پول مشترک یورو هم نیست. بیهوده نیست که این کشور مدام موضع ضد اروپایی میگیرد و نغمه مخالف ساز میکند، و در عرصه سیاست جهانی نیز بین اروپا و آمریکا مانور میدهد.
بریتانیا خود را تافته جدا بافته میداند و برای خود منافع ویژه قائل است و در راه حفظ آنها – از طریق پولشویی بهشتهای مالیاتی هم که شده – میکوشد.
میدوننی آقای فلاح زاده مقاله بسیار جالبی رو درج کردی اما افسوس که با یک اشتباه ساده که درج عکس الهام اف باشه بی اعتبارش کردی.
آقاجان این کار شما زمانی جالب بود که عکس الهام اف رو همراه عکس چند نفر دیگه میزدی (مثل همیهایی که نام بردی) نهفقط الهام اف که حالا که هرکی نگاه میکنه میگه این مقاله سیاسی و فقط برای خراب کردن الهام اف چاپ شده! مسئله رابطه ایران و آذربایجانه که ایرانیها سعی میکنن رئیس جمهور آذربایجان رو نزد مردمش خراب کنن! مسئله فقط سیاسیه!
ای کاش یه مقدار قدرت تحلیل در ما ایرانیها هم بود و قبل از ابراز نظر، تصمیم گیری، و مبادرت به انجام کاری از تأثیرات اون تصمیم، و عمل و از نتیجه ی که نزد خواننده، بیننده، شنونده، میتونه داشته باشه یه کم خبردار میشدیم و بقولی یه ذره گوشی دستمون میومد و بعد با درایت بیشتری مبادرت به انجام اون کار میکردیم!
آذرخش / 18 April 2013
مطلبتون خیلی غنی و پر بار بود. سپاس
sara / 19 April 2013
اگر همه اسناد منتشر بشن مانند بمب خواهد بود در دنیا . به نظر من هم با این روش ثبات یورو بیشتر می شه. باید صبر کنیم ببینیم افشاگری تا کجا ادامه پیدا می کنه
kamran / 19 April 2013
من هنوز متوجه نشدم که چرا ما ایرانی ها هر وقت می خواهیم مطلبی را تحلیل کنیم بسوی فساد و قاچاق و …. می رویم در حالی که همه ی اتفاقاتی که شما در مقاله تان برشمردید همه به شکلی قانونی ست یعنی سرمایه داری همین مگر ما سرمایه داری را به سرمایه داری خوب و بد باید تقسیم کنیم که اینگونه تصورات واهی ایجاد نمائیم .
اما در موضوع مطلب کمی اشتباه تحلیل شده است فرار از مالیات هم نوعی کاهش هزینه های تولید در نظام سرمایه است اینجا تنها جائی ست که سرمایه داران با دولتهای سرمایه داری اختلاف اساسی دارند . اتحادیه ی اروپا و دولتهای عمده ی اروپائی بخصوص سوسیال دموکراتها یا بهتر است بگوئیم دولت مدارها سیستم مالیاتی محکمی ایجاد کرده اند که سبب کاهش یافتن رقابت سرمایه داران اتحادیه ی اروپا با سایر نقاط دنیا شده است افزایش یورو بالا بودن سطح دستمزد و … نشان میدهد هزینه ی این دولتها که باید از طریق گردش سرمایه درآمد زائی شود بسیار بالاتر از مثلا چین یا هند است از اینرو سرمایه ها به سمت این کشورها سرازیر می شوند ما حتی در دههی 90 شاهد بودیم که همین سرمایه دارهای بریتانیائی حتی کارخانه هایشان را به هندو برزیل بردند اینجا فقط موضوع پول و پول شوئی مطرح نیست در کل حذف سرمایه از دایره ی یک حوزه ی سود به سمت حوزه ی سود دیگر مطرح است که مستقیما با درآمدهای دولتهای متبوع برخورد می کند . از اینرو دولتهائی که از این جابجائی ها متضرر شده اند در صدد جلوگیری از این جابجائی سرمایه ها هستند . اتحادیه ی اروپا قادر به دادن امتیازات بیشتر به این سرمایه ها نیست نیروی کار ارزان هند و یا چین بسیار سودمندتر و جذاب تر از اتحادیه ی اروپاست به همین دلیل ارزش یورو در حال افزایش و قدرت رقابت بسیار سخت تر است سرمایه بدنبال سود حرکت می کند این طبیعت سرمایه است و بحث یکسان کردن مالیات و دستمزدها و چیزهای دیگری که باعث کاهش قدرت رقابت باشد مهمترین موضوع بحث دولتهای جهان در سالهای پیش رو خواهد بود وحشت از رکود سبب می شود تا چالش بین دولتها حتی به جنگ منتهی گردد و ….
فرهاد - فریاد / 19 April 2013
با اجازه دوستان من اصلا به مالیات و این جور چیزا علاقه ندارم، ولی این متن این مقاله انقدر خوش بیان و جالب نوشته شده که من دوبار خوندمش. واقعا که دست مریزاد.
parviz / 19 April 2013
(بی تردید سرمایهداری استثمار هم میکند و حقوق عده بیشماری را نیز پایمال میکند، اما چون بر بنیان دمکراسی بنا شده، همیشه در موقعیتی هست که خود را اصلاح کند.)
این حرفتون کاملا درست و منطقیه . به نظر من هم بنیانهای دمکراتیک از اساسی ترین عوامل ثبات اجتماعی هستند …
azadmanesh / 06 May 2013
به نظر من هم کاملا نظرتون درسته که بهشتهای مالیاتی و کلا فرار از مالیات، عدالت اجتماعی را در اروپا و کانادا تضعیف می کنه. به نظر من این تز خیلی مهمیه که در گفتمان جامعه شناسی کمتر بهش توجه می شه
simin / 08 May 2013
آقا من خبر دارم که یه عده ایرانی هم اسمشون توی لیست این بانکهای بهشت مالیاتی هست ، ولی نمی دونم چرا کسی افشاگری نمی کنه. ایران اینجوری تحریم ها رو دور می زنه
حیدری / 10 May 2013