محمدتقی مصباح یزدی، مجتهد، عضو مجلس خبرگان رهبری، و یگانه پاسدار ولایت مطلقه فقیه در برابر رای مردم و مردمسالاری، پس از یک دوره مبارزه با بیماریای نامشخص درگذشت.
دفتر او اعلام کرد که محمدتقی مصباح یزدی، مجتهد شیعه و از روحانیون سیاسی بنیادگرا که آرای او همواره شکل دهنده افراطیترین جریانهای اسلام سیاسی در ایران – از جمله جبهه پایداری بود – شامگاه جمعه ۱۲ دی ۱۳۹۹ / اول ژانویه ۲۰۲۱ درگذشت.
معتقد به اسلام حداکثری
مصباح یزدی کماکان خوانشهایی از اسلام را که به دنبال تبین نقش مردم بودند رد میکرد و معتقد بود سعادت بشری این است که زندگیاش را به روحانیت شیعه بسپرد که برای آنها دنیا و آخرت را فراهم کنند.
او در فصلنامه مصباح در مقالهای با عنوان «تلازم احیای دین و تأسیس حکومت دینـی» در سال ۱۳۷۴ مینویسد:
«دین مفهومی شامل اسـت و فقـط مسائل اخلاقی نیست. دین اقتصاد، سیاست و حکومـت دارد و بـا ورود در مـسائل حکـومتی، طبعاً اختیارات و شئون حکومتی مطرح میشود. مـوارد تعـارض بـین مـسائل فـرد و اجتمـاع، مسائل نظامی مثل جنگ و صلح و دهها مسئله دیگر که به حکومت و حاکمیـت دیـن مربـوط است…». (ص. ۲۳).
تقابل او با مردم سالاری و رای مردم بیواکنش نماند. در انتخابات مجلس خبرگان در تهران در سال ۱۳۹۴ رای مردم مانع این شد که روی صندلیهای مجلس خبرگان بشیند. ولی او مجدد در سال ۱۳۹۸ در انتخابان میاندورهای نامزد شد و این بار از از حوزه انتخابیه خراسان رضوی وارد مجلس خبرگان شد.
از روحانیونی که چه اندیشه فلسفی و چه اندیشه سیاسیاش در تقابل با جهان غرب شکل گرفت، مصباح در تمام طول زندگی سیاسیاش نگران این بود که غرب به اندیشه و مرام زندگی مسلمانان نفوذ کند و برنده شود.
برای مبارزه با غرب او سلاح سیاسی ولایت مطلقه فقیه را برگزید و ارادتش به این مسند سالها نزدیکی او به قدرت و به آیت الله خامنهای – رهبر جمهوری اسلامی – را فراهم کرد. تنها پس از اینکه تعداد قابل توجهی از اصولگرایان، مصباح یزدی و جبهه پایداری را مسئول اختلاف افکندن بین نیروهای اصولگرا دانستند بود که رهبر جمهوری اسلامی از مصباح فاصله گرفت.
او بنیانگذار و رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (مشهور به دانشگاه امام خمینی قم) بود و این دانشگاه در پرورش نسلی که قرار است علوم انسانی را در ایران اسلامی کنند کوشا بود. موسسه او کماکان یکی از قدرتمندترین مؤسسههای آموزشی در قم است که در سه سال گذشته هر سال بالای ۱۵ میلیارد تومان بودجه دریافت کرده است. بودجه سال ۱۳۸۷ این مؤسسه ۲۷ میلیارد تومان ثبت شده است.
مصباح قبل از انقلاب
رابطه مصباح یزدی با سیاست پیرامونیاش در دوران حکومت محمدرضا پهلوی در تقابل با شاه شکل گرفت. او در دهه ۱۳۳۰ به نجف رفته و سپس در بازگشت به قم آمده بود و از شاگردان آیتالله روحالله موسوی خمینی و از پیروان او بود.
در دهه ۱۳۴۰ و همزمان با مطرح شدن خمینی در قم به عنوان یک جریان علیه حکومت پهلوی، دو گروه در حوزه علمیه قم نشریات زیرزمینی سیاسی در حمایت از خط خمینی در میآوردند. مصباح یزدی نشریه «انتقام» را در هشت شماره و سیدمحمود دعایی، اکبر هاشمی رفسنجانی و سیدهادی خسروشاهی مشترکا نشریه زیرزمینی «بعثت» را در چهارده شماره منتشر کردند.
سر در نشریه انتقام این آیه قرآن بود: «والله عزیر ذوانتقام» – تکلیف خدا در اندیشه سیاسی مصباح یزدی از همان سالهای اول فعالیتش مشخص بود – خدا برای او شکست ناپذیر و انتقام گیرنده بود. خدایی که از همان اوایل کار سیاسی اندیشه سیاسی او را در قهر و قدرت شکل داد.
اختلافهای دیرینه اکبر هاشمی رفسنجانی و مصباح یزدی هم به همین دوره برمیگردد. در حالی که گروه نشریه «بعثت» رواداری بیشتری داشتند و با همه گروههای مخالف رژیم پهلوی همکاری میکردند، مصباح و حلقه «انتقام» شرط را بر مسلمانی و حجت شرعی گذاشته بودند. آنها تنها حاضر بودند با کسان همکاری کنند که شریعت اسلام و نگاه فقاهتی آنها به اسلام شیعه را قبول دارند.
اختلافهای هاشمی رفسنجانی و مصباح یزدی ادامهدار بود و در تمام طول زمانی که هردو در قدرت بودند ادامه داشت. تا جایی که هاشمی او را متهم کرد که در مبارزه با شاه کوتاهی و کم فروشی میکرده.[1]
مصباح با اینکه ساواک مدتی دنبال او بود هرگز زندانی نشد. سیدعلی خامنهای در مورد فعالیتهای سیاسی مصباح و در رابطه با ساواک در خاطراتش نوشته است: «آقای مصباح تا آخرش هم لحمدلِلَّٰه گیر نیفتاد، از بس که ایشان آرام و با ملاحظه کار میکرد.»[2]
در دورانی که اسلامگرایان انقلابی مشغول بسط اسلام سیاسی و ساختن شبکه د مدرسههایی همچنون مدرسه حقانی بودند، مصباح یزدی به عنوان معلم به این مدرسه پیوست اما خیلی زود با حامیان علی شریعتی در این مدرسه درگیر شد.
محمد یزدی در مورد رابطه مصباح یزدی و علی شریعتی میگوید:
«در بین دوستان بنده آیت الله مصباح یزدی جبههگیری تندی علیه شریعتی نمود و در کمال صراحت علیه دکتر اقدام به مبارزه فرهنگی نمود. بنده به ایشان عرض کردم: من هم بر این باورم که شیوه شریعتی بسیار خطرناک است اما لزومی نمیبینم که با تندی و صراحت با این قضیه برخورد کنم. آقای مصباح گفت: قضیه حساس تر از این حرف هاست که شما گمان می کنید.»[3]
مشکل اصلی مصباح یزدی با شریعتی همان مشکلی بود که در سالهای ۱۹۷۰ با نواندیشان دینی و اصلاحطلبها داشت. نگاه فقاهتی او به متون دینی و حتی اندیشههای سیاسی به گونهای بود که خوانش و تفسیرهای نزدیک به اومانسیم و لیبرالیسم را نمیتوانست بپذیرد.
مصباح پس از انقلاب
مصباح یزدی از چند سال قبل از انقلاب و با شکلگیری شبکههای دانشجویی مارکسیستی در دانشگاههای ایران دغدغهاش خطر «مارکسیست ها» شد. آنچه در کتاب «پاسداری از سنگرهای ایدئولوژیک» در سال ۱۳۶۱ و برای رد مارکسیسم منتشر میشود مجموعهای از سخنرانیها، نوشتهها و گفتوگوهای مصباح از پیش از انقلاب و در سالهای اول انقلاب است که مخاطب بسیاری از آنها طلبههای دیگر و همفکران خود او بودند. اما او حداقل در یک مقطع توانست با خود مارکسیستهایی که از آنها هراس داشت گفتوگو کند.
در سال ۱۳۶۰ در مناظرات تلویزیونی که آیتالله بهشتی برنامهریزی کرده بود، مصباح یزدی و عبدالکریم سروش مقابل فرخ نگهدار از چریکهای فدایی خلق و احسان طبری از حزب توده نشستند تا از نظریه حکومت اسلامی دفاع کنند.
با تشکیل ستاد انقلاب فرهنگی برای حذف مخالفان حکومت از دانشگاهها، مصباح مسئول اسلامیسازی متون درسی دانشگاهها شد.
در سالهای ۱۳۷۰ و با قدرتگیری جنبش نواندیشی دینی و اصلاحطلبی سیاسی، مصباح دشمنان محبوبش را این بار در بین نواندیشان دینی یافت. کسانی مانند مجتهد شبستری که مایل بودند خوانشهایی رهاییبخشتر از دین ارائه کنند که در آن «دمکراسی لیبرال» به «مردمسالاری دینی» نزدیک شود.
مـصباح یـزدی خیلی زود مقابل این جریان اصلاحطلبی موضع گرفت. در سال ۱۳۷۸ نوشت این نوع تفکرات غربی و دستاورد تفکرات «مارتینلوترها»ست. «این هم یکی از میـوه هـای فرهنـگ غربی است که برای متون دینی قرائتها و برداشتهای مختلفی را تجویز مـیکننـد.»[4]
بارها تلویحی اصلاحطلبان و نو اندیشان دینی را منافق خواند و گفت: «اسلام به هرکسی اجازه نمیدهد به هر جایی سر بکشد و هر نوشتهای را بخواند و هر چه خواست بگوید.»[5]
همراه با مخالفتهایش با جنبش نواندیشی دینی و اصلاحطلبان و با توجه به تاکیدی که این گروهها در رابطه با زندانیهای سیاسی که با آنها قرابت حزبی داشتند، بر میثاقهای حقوق بشری جهانی از جمله اعلامیه جهانی حقوق بشر میگذاشتند – تقابل مصباح یزدی با این میثاقها آغاز شد. او رسما کنار سرکوب و بگیروببندها ایستاد که هیچ، از فقه شیعه هم برای توجیه و حمایت از خشونت به دگراندیشان استفاده کرد.
در سال ۱۳۸۴، در دیدار با جمعی از فرماندهان سپاه، گفت که «منافقان» (بخوانید اصلاحطلبها) به دنبال ترویج ضد ارزشها با استفاده از مفاهیم انعطافپذیری هستند. او سپس به اعلامیه جهانی حقوق بشر پرید و گفت:
«از دیدگاه این اعلامیه، هر آنچه که از دیدگاه غرب با کرامت انسانی منافات دارد، باید از قوانین کیفری کشورها حذف شود. طبق این اعلامیه هر قانون کیفری که با خشونت همراه است باید ملغی شود؛ یعنی مواردی مثل اعدام و تازیانه در هیچ کشوری نباید وجود داشته باشد و تنها جریمه مالی و حبس به عنوان مجازات در جامعه مطرح شود، که این بیان مخالف دستورات صریح قرآن کریم است.»[6]
مصباح یزدی در دور اول ریاست جمهوری محمود احمدینژاد، بیشترین نزدیکی را هم با نهاد دولت و هم با حکومت و بیت خامنهای داشت.
نزدیک شدن مصباح به قدرت اجرایی و حکومتی برای اقتصاد مؤسسه امام خمینی که او مدیر و بنیانگزارش است بیفایده نبود. بودجه این موسسه که رسالت اصلی آن اسلامی کردن علوم انسانی است، در دوره ریاست جمهوری احمدینژاد به یک باره از ۳۵۰ میلیون تومان (سال ۸۴ و آخرین سال ریاست جمهوری محمد خاتمی) به ۳. ۵ میلیارد تومان در سال ۸۵ رسید. با آمدن احمدی نژاد مصباح ده برابر بیشتر پول گرفت.
اما رابطه مصباح با احمدی نژاد هم تقابلی شد و مصباح که تخصص ویژهاش یافتن انحراف است – در احمدی نژاد هم انحراف دید.
حجت الاسلام محمد ناصر سقای بیریا، از شاگردان نزدیک مصباح یزدی که به توصیه معلمش مشاور احمدی نژاد در امور روحانیت شد، خراب شدن رابطه مصباح و جریان پایداری با احمدی نژاد را مرتبط با آنچه اصولگراها به آن «جریان انحرافی» (بخوانید اسفندیار رحیم مشایی) میگویند میداند:
«سلیقههایی که در این رابطه از سوی منسوبین به فرقه انحرافی ابراز و اعالن میشد که استارت آن از موضوع پرحاشیه حضور زنان در ورزشگاه بود…»[7]
به گفته سقای بیریا به نظر مصباح عمل به اسلام در دولت احمدینژاد به مخاطره افتاده بود و این آغاز تیره شدن روابط مصباح و جریان پایداری با محمود احمدینژاد بود.
یادداشتها:
[1] نگاه کنید به این مقاله اعتماد.
[2] همان قبلی.
[3] شریعتی به روایت آیت الله محمد یزدی، نشریه هوای آزاد، سال اول شماره چهارم – ویژه نامه شخصیت شناسی، نقد آثار دکتر شریعتی، سال ۱۳۹۸، صفحه ۱۴.
[4] مصباح یزدی، محمدتقی, ۱۳۷۸، «نظریه سیاسی اسلام»، ج۱، قم: مؤسـسه آموزشـی و پژوهـشی امـام خمینی – از طریق:
محسن شفیعی سیف آبادی و علی باقری دولت آبادی، «بررسی دو خوانش از مردمسالاری در جریانهای اندیشه دینی معاصر ایران»، منتشر شده در فصلنامه علمی تاریخ اسلام و ایران، دانشگاه الزهرا، شماره ۴۶، پیاپی ۱۳۶، تابستان ۱۳۹۹ /صفحات ۱۴۱-۱۱۷.
[5] محسن شفیعی سیف آبادی و علی باقری دولت آبادی، «بررسی دو خوانش از مردمسالاری در جریانهای اندیشه دینی معاصر ایران»، منتشر شده در فصلنامه علمی تاریخ اسلام و ایران، دانشگاه الزهرا، شماره ۴۶، پیاپی ۱۳۶، تابستان ۱۳۹۹ /صفحات ۱۴۱-۱۱۷.
[6] نگاه کنید به متن سخنرانی در وب سایت خود مصباح یزدی. یا نسخه آرشیو اینترنت از همان صفحه.
[7] نگاه کنید به جوان آنلاین.
یعی همین روزا نوبت خامنه ای میشه؟ یعنی ما هم میشه یه روز خوش تو زندگیمون ببینیم؟
ahmad / 01 January 2021
این * کثافت کسی بود که علنا به پاسداران مجوز شرعی و قانونی برای تجاوز به زندانیان سیاسی می داد.
هیولاهای دیوانه ای مانند او فقط در جمهوری جهنمی اسلامی پیدا می شود.
دور نیست روزی که تمامی این جنایتکاران اسلامی را در دادگاهای علنی عدل مردمی به محاکمه بکشیم.
دادجو / 02 January 2021
خوب نوبت خامنه ای شدن که هست منتها بعدشم هست حالا تا بعد از عظی جان ابان عظما میگه ۸۱ سال دارم البته منهای شبهاش یعنی غیر از شبهاش ۸۱ سال حساب کرده سنشا با شبهاش میشه ۱۶۲ سال عزرایل را جواب کرده خوب بعد از عظما میگن پسرش از دزدهای گردن کلف قرار هست بشینه جاش من میگم غیر ممکنه بنا به صد دلیل که باید بیابید برای جانشینی یک رفسنجانی را داشت که اونهم زودتر از موعد ریق رحمتا سر کشید دو گروه برای رهبری در ایران خیز برداشتن گروه برجامی و گروه سلیمانی ملعون خوب گروه برجامی که با همدستی گروه سلیمانی و ترامپ و در نهایت مفلوک کردن سلیمانی توسط گروه خودش مقدماتشا فراهم کرد گروه داخلی وابسته به نا کجا اباد باری اون گروه خنثی شد بعد از کشتن سلیمانی گروه برجامی هم بعد از خنثی شدن برجام از بین رفت جوهر مطلب هر اتفاقی که افتاد دیگر جایگزینی برای خامنه ای وجود ندارد و نخواهد داشت اگر هم نگاهی به سن ملاها بندازید متوجه میشید همه روبه قبله حتی روحانی
پورشاسب / 02 January 2021
بله در چند هفته یا ماه اینده منتظر خبر مرگ خامنه ای باش من از ۲ یا سه ماه پیش میدونستم مصباح روبه قبله شده حالا هم با قاطعیت میگم خامنه ای رو به قبله هست و بعد از اثبات شدن بدل دیگه بودنش ضرورتی ندارد
پورشاسب / 02 January 2021
یک خونخوار آدم کش و دزد کمتر!! امیدواریم با مرگ این اراذل کشور آرامش بگیرد.
mandana / 02 January 2021
تاریخ مصرفش تمام شد، به درک واصلش کردند.
کسی که خود را به شیطان فروخت، تاریخ مصرف دارد، هر زمان که منقضی شد، مثل یک آشغال پرتش میکنند توی سطل آشغال.
اما آنکس که خود را نفروخت، همانند بسیاری از چهرههای مردمی و شریف، برای همیشه در دلهای مردم و در یادها باقی خواهد ماند.
مصباح یزدی ملقب به تمساح یزدی مغز متعفنی داشت که دنیا را با کلام و کردارش زشت کرده بود. با مرگش مردم در هوایی تمیزتر نفسی خواهند کشید. فقط حیف که این آمریکا دیده حرام لقمه در دادگاه مردمی محاکمه نشد!
بهجت / 02 January 2021