منطقه‌ای در شورش، کتابی است متشکل از پنج تک‌نگاری و یک مقدمه برای بازخوانی اعتراضات مردمی اخیر در سودان، الجزایر، عراق، لبنان و ایران.

منطقه‌ای در شورش، با ویرایش جید صعب، نتشارات درجه (اتاوا) و تی ان آی (آمستردام) ، ۲۰۲۰

غرب آسیا و شمال آفریقا —دست‌کم تا پیش از آنکه ویروس جدید کرونا خیابان‌ها را به گروگان بگیرد و جنبش‌ها را به تعلیق در آورد— صحنه‌ موجی از خیزش‌ها و اعتراضات مردمی بود:‌ انقلاب دسامبر ۲۰۱۸ سودان، جنبش الحراک الجزایر از فوریه ۲۰۱۹، اعتراضات عراق و لبنان از اکتبر ۲۰۱۹، و خیزش نوامبر ۲۰۱۹/آبان ۱۳۹۸ ایران. 

مردمان ایران، لبنان و عراق در شرایطی به خیابان‌ّها آمدند که همزمان شیلی، بولیوی، اسپانیا و… نیز شاهد اعتراضات و ناآرامی‌های مردمی بود؛ این هم‌آیندی جهانی باعث شد که برخی از تحلیل‌گران از بحران فاز نئولیبرال سرمایه‌داری سخن بگویند. برخی دیگر از تحلیل‌گران اما بیشتر بر زمینه خاص منطقه‌ای تاکید کردند و از «موج دوم بهار عربی» سخن گفتند،‌ بدون آنکه وارد مباحث اقتصاد سیاسی شوند. 

کتاب «منطقه‌ای در شورش» که انتشارات درجه (اتاوا) و تی ان آی (آمستردام)  با ویرایش جید صعب به تازگی منتشر کرده است،‌ به ‌راحتی در هیچ کدام از این دو دسته تحلیل قرار نمی‌گیرد. و اگرچه کلمه «منطقه» در عنوان آن آمده اما مجموعه‌ای از پنج تک‌نگاری مستقل از هم است به علاوه یک مقدمه. 

برخلاف تفسیرهای رایج که غالباً متمرکز بر دولت‌ها و روابط میان آنهاست،‌ تاکید مقالات کتاب بر جنبش‌ها و حرکت‌های‌ مردمی است. نویسندگان زمینه‌های خاص اجتماعی و تاریخی جنبش‌ها و حرکت‌های مردمی اخیر‌ در سودان،‌ الجزایر،‌ عراق، لبنان و ایران را مرور و بررسی می‌کنند، جنبش‌هایی که بعضاً از نفس نیفتاده وهمچنان ادامه دارند. اگرچه مقالات رویکرد تطبیقی‌ ندارد، اما در عین حال، در آینه آنها خطوط و سرفصل‌های مشترکی نیز‌ علاوه بر قرابت جغرافیایی میان تک‌نگاری‌ها پدیدار می‌شود. جید صعب که پژوهشگری لبنانی/کانادایی در دانشگاه گلاسگو است،‌ در مقدمه کتاب می‌نویسد: 

«اقتصاد سیاسی منطقه عمدتاً سرمایه‌داری دولتی و رانتی است: بیش از حد متمرکز بر استخراج نفت و گاز طبیعی است، با بخش صنعتی و تولیدی توسعه‌نیافته و در مقابل با بخش خدمات بیش از حد توسعه‌یافته، و مستعد برای اشکال مختلف سرمایه‌گذاری سوداگرانه مانند املاک و مستغلات و بانکداری.» (ص. ۳)

صعب با اشاره به تمایز میان پاتریمونیالیسم [پدرمیراثی] حاکم بر سوریه، نئوپاتریمونیالیسم حاکم بر مصر، الجزایر و سودان، و دموکراسی توافقی حاکم بر عراق و لبنان، اضافه می‌کند: ‌« تفاوت در میان ماهیت این رژیم‌ها جنبه‌ای کلیدی در توضیح مسیرهای متفاوت خیزش مردمی در منطقه است.» (ص. ۴)

صعب اگرچه رژیم ایران را به خاطر ‌انعطاف‌نا‌‌پذیری‌اش در برابر اعتراضات در کنار رژیم‌های پاتریمونیالیسم قرار می‌دهد، اما این توضیح را نیز می‌دهد که: «اقتصاد دولتی و رانتی ایران واجد این جاه‌طلبی است که توسعه‌طلبی تئوکراتیک-نظامی خود را در آینده به یک منبع سود تبدیل کند.» (ص. ۴)

در میان جنبش‌های مورد بحث در کتاب، سودان نخستین جنبشی بود که توانست از شر دیکتاتور خویش خلاص شود. عمر البشیر در روز ۱۱ آوریل ۲۰۱۹ با مداخله ارتش، از مقام خود برکنار شد. اما از آن زمان نوعی جدال و حاکمیت دوگانه در سودان میان نیروهای نظامی و مدنی وجود داشته است. «درس‌هایی از قیام‌ها: انقلاب دسامبر سودان» عنوان اولین مقاله کتاب است که ساره عباس و عزة مصطفی آن را نوشته‌اند. موضوع چشم‌گیر در مورد سودان، تشکیل شبکه‌ای از «کمیته‌های مقاومت» بود که شامل هزاران عضو بودند و هنوز در سرتاسر این کشور مستقر اند. این کمیته‌ها در کنار انجمن مشاغل حرفه‌ای سودان (اس پی آی) نقشی اساسی در انقلاب سودان ایفا کردند. اس پی آی انجمنی است که در سال ۲۰۱۳ با حضور معلمان، روزنامه‌نگاران، پزشکان و برخی فعالان دیگر مشاغل شروع به سازماندهی زیرزمینی خود کرد. این انجمن پیشگام اعتراضات جریان انقلاب بود و هم‌اکنون جایگاه ویژه‌ای در اتحاد نیروهای آزادی و تغییر (اف اف سی) دارد که نهاد مذاکره‌کننده با ارتش است.

حمزه حموشان و سلما عمرانی در مقاله دوم کتاب، جنبش اعتراضی الحراک الجزایر را با مبارزات ضداستعماری برای استقلال این کشور گره می‌زنند. در الجزایر اگرچه معترضان پس از ۲۰ سال از شر دیکتاتور ۸۲ ساله‌شان عبدالعزیز بوتفلیقه خلاص شدند، اما این به معنای پایان حاکمیت ارتش و نزدیکان بوتفلیقه نبود.

مقاله‌های سوم و چهارم کتاب به‌ ترتیب به جنبش‌های عراق و لبنان اختصاص دارند که هر دو در اکتبر سال گذشته آغاز شدند.

زیدون الکانی از خصلت دوگانه اعتراضات عراق می‌‌نویسد که هم‌زمان مبارزه‌ای است علیه فساد نظام فرقه‌ای حاکم و علیه دخالت‌ قدرت‌های بیگانه. او همچنین به بی‌تفاوتی نسبی کردهای عراق به مبارزه مردمی در این کشور اشاره می‌کند و آن را ناشی از خواست و میل کردها برای استقلال می‌داند. 

جید صعب و جویی ایوب نیز از ماهیت انقلابی خیزش لبنان و درگیری اجتناب‌ناپذیر معترضان لبنانی با اسطوره‌های برسازنده استقلال لبنان می‌نویسند. به زعم نویسندگان،‌ بدهی فلج‌کننده و اوضاع وخیم اقتصادی از سال ۲۰۱۱ به بعد به شکلی پیش‌رونده و آرام باعث شکل‌گیری نیروهای مخالف در این کشور شده است. رد و حضور نظام فرقه‌ای در زندگی روزمره و مصادره مقاومت ضدامپریالیستی توسط حزب‌الله از جمله موضوعات مورد بحث در مقاله صعب و ایوب است. 

آخرین مقاله کتاب نوشته فریدا آفاری با موضوع خیزش آبان ماه سال گذشته ایران است. آفاری ضمن مرور زمینه‌های حرکت‌های اعتراضی اخیر ایران، اقتصاد سیاسی دولتی،‌ دینی و نظامی ایران را به بحث می‌گذارد و از جاه‌طلبی‌ رژیم ایران در پس امپریالیسم منطقه‌ای‌اش می‌گوید. او می‌نویسد: 

«دولت ایران را باید همچون نمونه‌ای از سرمایه‌داری دولتی-نظامی فهمید که در خاورمیانه همچون یک قدرت امپریالیستی منطقه‌ای عمل می‌کند. از بسیاری جهات، دولت ایران مسیر اقتصادی کلی‌ رژیم سابق، حکومت پهلوی را ادامه داده است، یعنی یک اقتصاد دولتی با وجه مشخصه وحدت صنعت و نیروهای نظامی.» (ص. ۱۴۱)

آفاری همچین اشاره می‌کند که چگونه اعتراضات دو سال گذشته علیه دخالت ایران در سوریه، لبنان و عراق به ایجاد احساس همبستگی در منطقه کمک کرده است. 

اشاره به این نکته ضروری است که نویسندگان کتاب «منطقه‌ای در شورش» اعضای اتحاد سوسیالیست‌های خاورمیانه و شمال آفریقا هستند که فریدا آفاری از بنیان‌گذاران آن است. و کتاب به نوعی محصول همین اتحاد است. پایه این اتحاد در مارس ۲۰۱۶ و در تلاش برای نزدیک ‌ساختن و گفت‌وگوی سوسیالیست‌های سوری و ایرانی گذاشته شد، اما در ادامه و رفته رفته پژوهشگران و فعالان سیاسی دیگر کشورهای منطقه به آن پیوستند. 


بیشتر بخوانید: