اکبر فلاحزاده- از میان روزنامهنگارانی که یک ماه پیش بازداشت شدند، تاکنون چندتایی با سپردن وثیقه به طور موقت تا زمان برگزاری دادگاه یا احضار مجدد آزاد شدهاند.
در مقابل، عده دیگری از همین روزنامهنگاران ازجمله محمدجواد روح را هم همین چند روز قبل بازداشت کردند. او دبیر سرویس سیاسی ماهنامه «مهرنامه» و عضو «انجمن دفاع از حقوق زندانیان» بوده و با شماری از روزنامههای توقیف شده همکاری میکرده است.
تجربه سالیان نشان داده که این گرفتن و آزاد کردنها اتفاقی نیست و کاملاً حساب شده جهت ترور روانی کل جامعه صورت می گیرد . یک خبر خوش آزادی با چند خبر ناگوار دستگیری همراه میشود. نبض جامعه را میگیرند تا هیجانهای اجتماعی را به خیال خود کنترل و جامعه را به سمت مورد نظر هدایت کنند. در بستر متلاطم اجتماعی، این آزاد کردنها بیشتر اضطراب ایجاد میکند تا آرامش.
چند خبر زیر را که طی روزهای اخیر منتشر شده است مرور کنید:
بازداشت فعالان مدنی و روزنامهنگاران در مهاباد
دو روزنامهنگار پس از یک روز بازداشت آزاد شدند
خسرو کردپور بازداشت شد
چهار تن از فعالان کارگری سنندج بازداشت شدند
ضیا نبوی به مکانی نامعلوم منتقل شد
سه تن دیگر از روزنامهنگاران بازداشتشده آزاد شدند
محمدجواد روح روزنامهنگار ایرانی بازداشت شد
دو عضو تحریریه روزنامه بهار از زندان آزاد شدند
تازه کسی هم که ظاهرا «آزاد» میشود، چندان آزاد نیست. باید آسه برود و آسه بیاید که دوباره دستگیر نشود. احتیاط او عملاً درس عبرتی برای رفتار همکارانش میشود تا هوای کار خودشان را داشته باشند و در سانسور خود بیشتر جدیت بورزند . فرد آزاد شده بیرون زندان هم خواسته یا ناخواسته مطابق انضباط زندان، «منضبط» و متنبه میشود. از این گذشته این به اصطلاح «آزادی»، نیمبند است، چون به قید وثیقه است و فرد «آزاد» شده باید مدام مضطرب و منتظر احضار بماند. این انتظار فرد آزاد شده را در درون خود زندانی میکند. به این ترتیب زندان در بیرون از زندان – این بار با هزینه خود زندانی – ادامه مییابد.
بسیار بهندرت پیش میآید که فرد آزاد شده دوباره زندگی عادی خود را مانند قبل از دستگیری پی گرفته باشد و مواضع سیاسی یا عقیدتیاش را با حرارت و شور و شوق همیشگی حفظ و تبلیغ کند. چنانچه زیر شکنجه کار به اعتراف تلویزیونی نکشد، افراد تا وقتی در زندان هستند، بیشتر به خودشان شبیهاند تا وقتی «آزاد» میشوند. بعد از آزادی به قدری هول و ولا دارند که دیگر به سختی میشود آنها را باز شناخت. فقط خروج قطعی از محیط وحشت و زندگی در شرایط امن است که فردیت را کمکم به فرد آزاد شده برمیگرداند و او را مانند سابق باز میشناساند.
وثیقههای سنگین
بعد از تودیع وثیقه هم کار تمام نیست. خانواده و بستگان زندانی که برای آزادی او وثیقه میگذارند به نوعی پایشان به ماجرا میکشد و در گیر و گرفتار میشوند. نخست این که چگونه وثیقه را فراهم کنند، این کار شاقی است که در شرایط بحران اقتصادی از عهده هرکسی برنمیآید و حل آن در گرو جوانمردی این و آن است. دوم اینکه مخارج زندگی «آزاد» شده را تامین کنند که معمولاً از کار بیکار شده است.
دختر عبدالفتاح سلطانی: «سالها پیش فکر نمیکردم پدرم با آن همه فعالیت مثبتی که انجام میداد در دادگاهی به ۱۸ سال حبس محکوم شود و در دادگاه تجدید نظر این حکم به ۱۳ سال تغییر پیدا کند و هنوز هم برایم خیلی سخت است که بخواهم فکر کنم پدرم قرار است ۱۳ سال برای اینکه به مردمش کمک کرده و وظیفه شغلیاش را به عنوان یک وکیل درست انجام داده است در زندان بماند.»
این وثیقهها در موارد بسیار چنان سنگین هستند که کمتر کسی از عهده آن برمیآید. آخرین نمونه، وثیقهای بود که برای آزادی وکیل زندانی عبدالفتاح سلطانی طلب کردهاند: برای او وثیقه یک میلیارد و ۲۰۰ هزار تومانی تعیین کردهاند که او نتوانست از پس آن برآید و بهرغم نیاز به درمان در زندان ماند. او باید یازده سال دیگر هم آنجا بماند، چون به عنوان وکیل وکالت کرده است.
دخترعبدالفتاح سلطانی گفت: «برای مرخصی چند روزه پدرم وثیقهای بالای یک میلیارد تومان خواسته بودند. طبق قانون وثیقهای که برای مرخصی زندانیان تعیین میشود بر اساس طول حکم حبسشان است. پدر من محکوم به ۱۳ سال حبس است که ۱۱ سال و نیم آن مانده است. یعنی برای مرخصی چیزی کمتر از ۱۰۰ میلیون باید تعیین میشد، اما مسئولان چندین برابر این قیمت را درخواست کرده بودند. پدرم گفت تعیین این مبلغ وثیقه غیر قانونی است و با آن موافقت نکرد بنابراین درخواست مرخصی رد شد.» سلطانی گذشته از حبس به بیست سال محرومیت از وکالت محکوم شده است .
دختر وی در گفتوگویی دیگر در پاسخ به این سئوال که «هیچگاه فکر میکردید وکیل مدافع بودن پدر چنین مشکلاتی برای خانوادهتان ایجاد کند؟»، گفت: «راستش طی سالهای گذشته با وجود تمام مشکلاتی که برای پدرم و بعد مادرم پیش آوردند، همیشه باور داشتم که داریم یک مسیر مثبت را طی می کنیم و هنوز هم همین اعتقاد را دارم. ولی سالها پیش فکر نمیکردم پدرم با آن همه فعالیت مثبتی که انجام میداد در دادگاهی به ۱۸ سال حبس محکوم شود و در دادگاه تجدید نظر این حکم به ۱۳ سال تغییر پیدا کند و هنوز هم برایم خیلی سخت است که بخواهم فکر کنم پدرم قرار است ۱۳ سال برای اینکه به مردمش کمک کرده و وظیفه شغلیاش را به عنوان یک وکیل درست انجام داده است در زندان بماند. فکر میکنم همیشه یک سیستم قضائی باید خوشحال باشه از اینکه یک نفر از بدنه آن سیستم دارد وظیفهاش را درست انجام میدهد، اما از پدر من به عنوان یک وکیل دلسوز و وظیفهشناس نه تنها تقدیر نشد بلکه به ۱۳ سال زندان هم محکوم شد.»
ترس از ارتباط
وکلا به جرم وکالت و روزنامهنگاران و خبرنگاران رسانهها به جرم روزنامهنگاری و رابطه با سایر روزنامهها و رسانهها بازداشت میشوند.
به نظر رضا معینی، مسئول بخش ایران سازمان «گزارشگران بدون مرز» اتهاماتی که وزارت اطلاعات علیه نهادها و رسانههای خارج از ایران مطرح کرده، پیکار با جامعه جهانی است و عواقب سنگینی برای جمهوری اسلامی دارد . او میگوید ایران با طرح اتهام علیه بخشی از رسانههای بینالمللی، میخواهد با جامعه جهانی پیکار کند و سازمان گزارشگران بدون مرز به پیشواز این پیکار خواهد رفت.
دنیای ما دنیای ارتباطات است و وسایل و امکانات ارتباطی مدام مجهزتر میشوند تا ارتباط بهتر، دقیقتر و سریعتر برقرار شود اما در جمهوری اسلامی اصولاً چیزی به اسم ارتباط مشکوک است.
جرم روزنامهنگاران را حیدر مصلحی وزیر اطلاعات «اتصال به شبکه رسانهای خارج » ذکر کرده است. اتهام ارتباط با رسانههای خارج همان چیزی است که رسانههای آزاد در دنیای دمکرات آن را وظیفه خود میدانند. چون محور اصلی کار ایجاد ارتباط است و رابطه رسانهها با همدیگر کاملاً طبیعی و جزو وظایف رسانهای است. به نظر رضا معینی، مسئول بخش ایران سازمان «گزارشگران بدون مرز» اتهاماتی که وزارت اطلاعات علیه نهادها و رسانههای خارج از ایران مطرح کرده، پیکار با جامعه جهانی است و عواقب سنگینی برای جمهوری اسلامی دارد . او میگوید ایران با طرح اتهام علیه بخشی از رسانههای بینالمللی، میخواهد با جامعه جهانی پیکار کند و سازمان گزارشگران بدون مرز به پیشواز این پیکار خواهد رفت.
خطر خبرنگاری
در اطلاعیه وزارت اطلاعات، سازمان گزارشگران بدون مرز در کنار رادیو بینالمللی فرانسه، دویچه وله، رادیو فردا، بیبیسی، صدای آمریکا و برخی سایتهای دیگر وابسته به سازمان جاسوسی دولت انگلیس و سرویسهای اطلاعاتی اروپایی هستند.
به گفته حیدر مصلحی، وزارت اطلاعات «به مجموعهای متشکل از ۶۰۰ خبرنگار که ۱۵۰ نفر آنان در داخل کشور و مابقی در خارج کشور فعالیت رسانهای خود را هماهنگ میکردند»، ضربه زده است.
اصولاً خبرنگاری در نظامی که میخواهد مردم را در بیخبری نگهدارد، کار بسیار خطرناکی است. قتل ستار بهشتی در زندان نشان داد که حتی وبلاگنویسی هم تحمل نمیشود و مردم در کنج فضای مجازی هم مجاز نیستند دو کلام حرف حساب بزنند. این در حالی است که خبرنگاران دولتی یا وابسته به نهادهای امنیتی از انواع امکانات و تسهیلات برخوردارند تا با خیال راحت به مردم دروغ تحویل بدهند.
ترس صاحبان جراید
در پیوند با دستگیریهای اخیر خبرنگاران، «صبا اعتماد» در مقالهای که در «سایت خبرنگاران» منتشر شده، به نکته ظریفی اشاره کرده که کمتر به آن توجه شده است.
صبا اعتماد: «سه روز از دستگیری فلهای روزنامهنگاران ایرانی گذشت تا خبر دستگیریشان درروزنامههایی که در آنها قلم میزدند، منتشر شود. اما آیا امكان انتشار فوری خبر دستگیری این روزنامهنگاران در روزنامه هایی كه متعلق به همین روزنامهنگاران است، میسر نبود؟»
او به جنبهای از ترور اشاره میکند که هرچند به ظاهر کم اهمیت است، اما اثرات روانی ترور جمعی را نشان میدهد. او از «واكنش صاحبان جراید نسبت به دستگیری روزنامهنگاران خودشان» انتقاد میکند. به نوشته وی «سه روز از دستگیری فلهای روزنامهنگاران ایرانی گذشت تا خبر دستگیریشان درروزنامههایی که در آنها قلم میزدند، منتشر شود. اما آیا امكان انتشار فوری خبر دستگیری این روزنامهنگاران در روزنامه هایی كه متعلق به همین روزنامهنگاران است، میسر نبود؟ سكوت خبری چند روزه درباره این اتفاق، بسیاری از روزنامهنگاران و خوانندگان این روزنامهها را دچار یاس و دلسردی كرد تا جایی كه آنها در شبکههای اجتماعی بارها به این وضعیت اعتراض کردند و صاحبان این روزنامهها را به محافظهكاری بیش از حد و یا خود سانسوری متهم کردند و نوشتند وقتی صاحبان روزنامههایی كه روزنامهنگارانش دستگیر میشوند هیچگونه حمایت خبری و یا واكنشی نشان نمیدهند، چه توقعی از دیگران میتوان داشت؟ هر چند یازدهم بهمن ماه درست سه روز پس از اتفاق دستگیریها، این چهار روزنامه اخبار مربوطه را منتشر كردند، اما برخی از روزنامهنگاران معتقدند این كافی نیست و باید واكنشی سریعتر از اینها نشان داده میشد… آیا انتشار اخبار دستگیری فلهای روزنامهنگاران آنقدر اهمیت نداشت كه هیچ یك از روزنامههای بهار، اعتماد، شرق و آرمان در این زمینه خبری فوری منتشر كنند یا نه اهمیتش در این حد است كه ایام تعطیلی بگذرد و این روزنامهها با بررسی شرایط، در انتشار اخبار دستگیری همتی كنند؟»
دستگیری خبرنگاران در ایران در حالی صورت میگیرد که سازمان گزارشگران بدون مرز در آخرین تحلیل آزادی رسانهای از “نوعی عادی شدن وضعیت آزادی مطبوعات” در سال 2013 پس از بهار عربی و جنبشهای اعتراضی دو سال پیش خبر داده بودند. به گزارش این سازمان ایران تنها به زندانی کردن روزنامهنگاران و شهروند وبنگاران بسنده نمیکند، بلکه ابتکار روشهای غیر قابل پذیرش، فشار بر خانوادههای روزنامهنگاران در داخل و خارج از کشور را هم در دست دارد.
ایران در تازه ترین فهرست ردهبندی جهانی آزادی مطبوعات (WORLD PRESS FREEDOM INDEX)
در میان ١٧٩ کشور مورد بررسی در ردیف ١٧٤ (پنج تا مانده به آخر) قرار گرفته. سال قبل نیز چین، ایران و سوریه در اخرین رده های جدول ردهبندی قرار داشتند.
مقاله هوشمندانه ایه . براستی هم که این جنبه از ترور ازش غفلت میشه اما اثرش رو میذاره .
کاربر مهمان / 11 March 2013
دیروز و امروز هم شنیدم که یکی دونفر رو آزاد کردن ولی چد نفرو یه جای دیگه احضار کردن…. واقعن که این اینا در ترور استادند
کاربر مهمان / 11 March 2013
این گزارشگران بدون مرز هر چی هم گزارش بدن حریف اینا نمی شن ؛ چون وقاحت این آخوندا حد و مرز نمی شناسه
کاربر مهمان / 11 March 2013
عالی بود این مقاله تون. این جنبه از ترور خیلی اهمیت داره چونکه با کل جامعه سروکار داره .
کاربر مهمان / 16 March 2013