نرخ استثمار در صنایع دستی به ویژه در فرشبافی بسیار بالا است. آنچه به دست زنان قالییاف میرسد حتّا پایینتر از آن چیزی است که به عنوان حداقل دستمزد مقرر شده است.
فریده که سرپرست خانواده است، همراه دو تن از دوستانش به مدت دو ماه است که کار یک تخته فرش دستباف را شروع کردهاند که اکنون به اتمام آن نزدیک شدهاند. آن دو نفر دیگر، یکی دختری ۱۹ ساله و تازه ازدواج کرده است و دیگری زن خانهدار میانسالی از یکی از محلههای حاشیهای سنندج. آنها کار این تخته فرش را به سفارش یکی از دلالان این حوزه شروع کردهاند. دلال، مواد اولیه و ابزار کار را برایشان فراهم کرده و آنها هم در خانه خودشان مشغول کار شدهاند. برای این کار یک اتاق را خالی کردهاند. آنجا جمع میشوند.
ساعات طولانی کار
اغلب بعد از خوردن صبحانه و انجام کارهای خانه، سر کارشان حاضر میشوند و تا زمانی ادامه میدهند که وقت پخت ناهار فرا برسد. کار تعطیل میشود و باید هرکدام به خانههایشان بازگردند و غذای همسر و فرزندانشان را آماده کنند. یعد از یک استراحت کوتاه، حوالی عصر دوباره بازمیگردند و گره میزنند تا غروب. اواخر شب نیز معمولأ دو ساعت کار میکنند تا زودتر کار را تمام کنند.
از نظر خودشان ساعات کاری مشخصی ندارند. اما با یک حساب سرانگشتی ساده میتوان ۱۰ ساعت کار در شبانهروز را برایشان حساب کرد.
آنها ضمن کار جمعی و فرشبافی در مورد مسائل روزمره خودشان و گاه در مورد مسائل روزمره دیگران هم صحبت میکنند تا سختی کار احساس نشود و زمان زودتر و آسانتر بگذرد.
دستمزد ناچیز
پولی که آنها قرار است بابت بافت این فرش دریافت کنند، ۵ میلیون تومان است. یعنی یک میلیون و ششصدهزار تومان دستمزد برای هر کدام از آنها برای دو ماه کار بافندگی. این رقم باورنکردنی مینماید اما حقیقت دارد.
اما حتی همصنفیهای آنها در رستهی تابلوفرش، دستمزدهای کمتر از این هم دارند. بافت هر تابلوفرش معمولی در ابعاد متوسط معمولأ یک ماه زمان میبرد که دستمزد آن چیزی در حدود ۵۰۰ هزار تومان است. کار تابلوفرش ظریفتر است و دقت بیشتری میطلبد. هر کسی که در این حوزه بتواند سر موقع تابلوفرش سفارششده را بدون عیب و نقص تحویل دهد، دفعهی بعد تابلو فرشی گرانتر به او میدهند.
«ما برای دلالان گره میزنیم»
سال ۹۷، در گزارشی که پایگاه خبری-تحلیلی «کُرد توی» مربوط به اخبار کردستان، درباره فرشبافان کردستانی منتشر کرده بود، یکی از زنان فرشباف گفته بود: «ما برای دلالان گره میزنیم». اشاره او به واسطههایی بود که در این صنف وجود دارند و با سوءاستفاده از موقعیت زنان فرشباف، با کمترین قیمت ممکن فرشها را از زنان کارگر میگیرند و با سودهایی چندین برابر یا در بازار داخلی میفروشند و یا آنها را صادر میکنند.
شگرد کار بیشتر این دلالان به این صورت است که مواد اولیه و طرح و نقشهی فرش را به گروهی از زنان میسپارند و برای آنها وقت تعیین میکنند.
مدت زمانی که برای بافتن فرش به زنان فرشباف داده میشود معمولأ بسیار کمتر از مقدار زمانی واقعی است که برای بافتن آن لازم است. اما دلالان با این کار دو هدف را دنبال میکنند:
− اول این که با برآورد کمتر زمان بافتن فرش، زنان کارگر فرش را اقناع میکنند که بافتن آن کار آسانی است و زمان زیادی طول نمیکشد.
− سپس برای این که مطمئن باشند که کار فرش در همان تاریخ تعیینشده توسط آنها تمام میشود، از کارگرانشان سفتههایی چندین برابر دستمزدشان میگیرند و تنها به شرطی کار را به آنها واگذار میکنند که سفته امضا کنند.
به این ترتیب اگر کار به موقع تمام نشود، حتی اگر بیشتر از ۵۰ درصد آن هم انجام شده باشد، هیچ دستمزدی به زنان فرشباف پرداخت نمیشود و فرشِ نیمهکاره هم از آنها گرفته میشود و به گروه دیگری سپرد میشود که با نصف همان دستمزد اندک، کار را به پایان میرسانند. در این صورت اگر گروه بافندهی اصلی بخواهد بابت دستمزد کار انجامشده اعتراض یا شکایتی بکند، طرفِ دلال، این قدرت را دارد که سفتهها را به اجرا بگذارد. بنابراین قدرت هرگونه چانهزنی و اعتراض از همان ابتدا و پیشاپیش از آنها سلب میشود.
همسویی مدیریت کلان با دلالان
حمید کارگر، رئیس مرکز ملی فرش ایران سال پیش در اظهارنظری در اینباره گفته بود:
«کلمه واسطه در حوزه قالیبافی با بقیه حوزهها متفاوت است. یعنی آن صفتهای منفی که همیشه به دلالها و واسطهگرها داده میشود در حوزه فرش دستباف نمیتوانیم بدهیم. چون اگر این واسطهها نباشند، یک قالیباف خانگی هرگز توان عرضه فرش در بازارهای داخلی و و خارجی را نخواهد داشت.»
این آدرس غلطی است که آقای کارگر میدهد. مسئله این است که زنان فرشباف به خودی خود نمیتوانند برای خودشان ابزار تولید و مواد اولیه کارشان را فراهم کنند و به همین دلیل وابسته به فعالیت دلالان هستند و تلاش برای رفع این مشکل همانا توانمند ساختن خود زنان قالیباف و در اختیارنهادن ابزار و مواد تولیدی به دست خود آنها است نه حمایت از دلالان.
بررسی مکانیسمِ عملکرد دلالان فرش آشکارا نشان میدهد که نه تنها کلمهی واسطه و حتی شخص واسطه، دارای تمام صفات منفی همراه با این کلمه است، بلکه آنها یکی از منفیترین وجوه واسطهگری در میان همهی اقسام دلالی هستند که زنان کارگر فرشباف را تا سرحد یک کارگر نوعی نساجی قرن شانزدهم بریتانیایی تنزل میدهند. این زنان به گفتهی خود آقای کاگر، تعدادشان در سطح کشور به حدود یک میلیون نفر میرسد که یا در کارگاهها و یا در خانههایشان مشغول به کار هستند. ۷۰۰ هزار نفر از آنها به صورت تماموقت و مابقی به صورت پارهوقت مشغول فعالیت و تولید هستند و از این تعداد تنها ۳۲۰ هزار نفر، زیر پوشش بیمه تأمین اجتماعی هستند.
صنایع دستی و طبقه کارگر شاغل در این عرصه
صنایع دستی در بسیاری از مناطق از جمله در کردستان به ویژه در نواحی روستایی، جایگاه ویژهای دارد و بخش بزرگی از محصول تولیدی طبقهی کارگر را تشکیل میدهد.
مطابق آمارهای ارائهشده توسط خسرو قاضیزاده، سرپرست معاونت صنایع دستی استان کردستان، در حال حاضر، ۴۵ رشته فعال صنایع دستی در کردستان وجود دارد که از این تعداد ۲۵ رشته ثبت ملی شده است. صنایعی که به ثبت ملی رسیدهاند شامل صنایعی در رشتههای گلیم، خراطی سنتی، شالبافی، نازککاری، ارغوانبافی، روش ساخت پستک بانه، اروسیسازی، هنر رنگرزی گیاهی، کلاشبافی و سفالگری است.
از میان این آثار هماکنون ۱۰ اثر دارای مهر اصالت و نشان مرغوبیت کالای یونسکو هستند و در سال جاری ۱۱ اثر دیگر هم برای دریافت این نشان به یونسکو معرفی شدهاند. همچنین در سطح ملی نیز، تاکنون ۱۳۹ اثر از آثار صنعتگران رشتههای مختلف صنایع دستی در کردستان، موفق به دریافت مهر اصالت و نشان مرغوبیت کالای ملی شدهاند.
مطابق آخرین آمارگیریها در زمینه اشتغال در صنایع دستی، ۶۵۰۰ نفر (زن و مرد) در حوزه تولید لباسهای محلی در شهر سنندج، ۵۰۰ نفر در بخش رودوزهای سنتی در شهرهای بانه، مریوان و سروآباد، ۵۰۰ نفر در بخش سازهای عرفانی در شهر سنندج، ۷۰۰ نفر در شالبافی در شهر بانه، ۶۰ هزار نفر در صنعت فرشبافی در شهرهای بیجار و سنندج، ۷۰۰۰ نفر در بخش گلیمبافی در شهرهای بانه، مریوان و سروآباد، ۴۲۰۰ نفر در بافت گیوه در سروآباد، ۲۹۰ نفر در صنعت معرق چوب در سنندج، ۲۶۰۰ نفر در نازککاری و صنایع چوب دستی و ۳۰۰ نفر در نساجی سنتی در شهرهای بانه و مریوان مشغول به کار هستند. ساز و کارهای استخراج ارزش اضافی از تمام این محصولات به نوعی شبیه به همان مکانیسمی است که در مورد فرش دستباف توضیح دادیم. بخش بزرگی از تولید در کردستان و شهر سنندج، همین صنایع دستی هستند که گویی تعریف کردن آنها زیر نام «صنایع دستی» و «هنر» فرایند استثمار موجود در آنها را پنهان میکند.
.. I am very interested in the article by Fariba Daeshmehr about the qalibaf women in Sanandaj. I am from Sanandaj myself and my mother was Qalibaf. I live in the US. I would like to contact Mrs Daneshmehr, and I might have some ideas to help. Thank you so much for your great service to Iranian people
Dr. Kajal Rahmani / 13 September 2020