حالا که شاعرانی مثل نزار قبانی و محمود درویش در میان ما نیستند، بی‌گمان آدونیس، محبوب‌ترین و شناخته‌شده‌ترین شاعر زنده دنیای عرب است و نیازی به معرفی ندارد، همین که بگوییم به سرنوشت اسلافش دچار شده و او هم ناگزیر تن به مهاجرت داده، کفایت می‌کند و همه چیز را به‌طور خلاصه گفته‌ایم.

آدونیس گرچه اکنون در پاریس زندگی می‌کند، اما دلش همیشه در گرو وطنی است که این روز‌ها زبانه‌های آتش در آن بالا گرفته و داغ دل او را هم بیشتر کرده است.

آدونیس دریافته بود که در دین، جایگاهی برای انسان خلاق وجود ندارد.

علی احمد سعید اسبر، که اول ژانویه ۱۹۳۰ در روستای قصابین از توابع شهر جبله در شمال سوریه در خانواده‌ای کشاورز‌ زاده شده، از‌‌ همان ابتدای جوانی یک چشم به ادبیات و یک چشم به سیاست دوخته بود. این‌را شاید از پدرش آموخته بود: «هیچ‌وقت به من دستور نمی‌داد، همیشه می‌گفت قبل از هر تصمیمی فکر کن.»

وقتی سیزده ساله بود برای رییس‌جمهور سوریه شعری نوشت و فرستاد: ‌ «او از من پرسید چگونه تشکر کنم؟ گفتم دوست دارم در مدرسه ثبت نام شوم. این شعر تمام زندگی‌ام را متحول کرد.»

سال ۱۹۴۷ به جای «علی»، نام «آدونیس» را که از اساطیر قدیم سوریه و لبنان برگرفته بود، برای خودش برگزید. این‌کار در آن زمان برای او و اطرافیانش یک انقلاب بود. می‌گوید: «احساس می‌کردم که عمیقاً بی‌دین شده‌ام.»

آدونیس دریافته بود که در دین، جایگاهی برای انسان خلاق وجود ندارد.

در‌‌ همان سال بود که اولین اشعارش را منتشر کرد و در سال ۱۹۵۴ نیز با لیسانس فلسفه از دانشگاه دمشق فارغ‌التحصیل شد.

در سال‌های ۱۹۵۵ و ۱۹۵۶ به خاطر هواداری از حزب ملی سوریه (حزب السوری القومی الاجتماعی) شش ماه به زندان افتاد و سپس به بیروت تبعید شد. یک سال بعد، مجله «شعر» را با همکاری دوست شاعرش «یوسف‌الخال» بنیان نهاد. او همچنین از سال ۱۹۶۹ تا ۱۹۹۵ مجله «مواقف» را منتشر کرده است.

آدونیس در لبنان مشغول تدریس در دانشگاه لبنان شد و همزمان تحصیلاتش را در دانشگاه سن ژوزف بیروت ادامه داد و در سال ۱۹۷۳ مدرک دکترای ادبیات را به‌دست آورد. در سال ۱۹۶۰ آدونیس برای نخستین بار مدتی به پاریس آمد و در این شهر اقامت گزید. هم‌زمان در همین سال انتشارات معتبر گالیمار مجموعه شعر «ترانه‌های مهیار دمشقی» را به چاپ رساند. دو سال بعد او ملیت لبنانی گرفت و در ۱۹۸۰ به دلیل جنگ‌ داخلی لبنان مجبور به ترک همیشگی این کشور شد.در واقع اقامت واقعی آدونیس در پاریس از سال ۱۹۸۵ آغاز می‌شود. زندگی در فرانسه، آدونیس را بیش از پیش جهانی می‌کند. «الکتاب» یکی از مهم‌ترین کتاب‌های شعر آدونیس، که برای اولین بار به زبان عربی در سال ۱۹۹۵ در بیروت منتشر شده بود، موجی از تحسین را در فرانسه به دنبال داشت.

آدونیس: نوگرایی عربی نباید جدای از نوگرایی غربی باشد.

آدونیس طی دهه‌های گذشته، جوایز ادبی معتبری را از آن خود کرده و چندین سال است که از او به عنوان نامزد دریافت جایزه نوبل هم نام برده می‌شود. کتاب‌هایش نیز به زبان‌های مختلف از جمله فارسی ترجمه شده و چند سال پیش نیز به ایران سفر کرد و از جمله در شیراز به شعرخوانی پرداخت.

درباره نوگرایی و ابداعاتی که آدونیس در شعر معاصر عرب به‌وجود آورده، بسیار گفته و نوشته شده است. او علاوه بر اینکه عمیقاً وامدار و میراث‌خوار شاعران پیش از خودش است، معتقد است که نوگرایی شعر عرب و در کل نوگرایی عربی نباید جدای از نوگرایی غربی باشد.

اما فقط نوگرایی‌های ادبی آدونیس در تاریخ ثبت نشده است، بلکه نوگرایی‌های او در عرصه سیاست (جهان عرب) نیز توجه همه اندیشمندان هم‌زبانش را به خود جلب کرده است.

آدونیس در کنار کار ادبی‌اش، شدیداً دلبسته سیاست است و از هر مجالی برای بیان نظرات سیاسی خود استفاده می‌کند: در سفر‌ها، در سخنرانی‌ها، در گفت‌وگو با رسانه‌ها، در مقالات، و از همه مهم‌تر در اشعارش. ویژگی آدونیس در سیاست و ادبیات، علاوه بر نوآوری، بی‌پردگی و صراحت است. به عنوان نمونه در شعری که در سال ۲۰۰۳ به مناسبت حمله‌ نظامی آمریکا به عراق سروده، می‌گوید:

«قهوه را کنار بگذار
و چیز دیگری بنوش
و گوش بسپار به آنچه اشغال‌گران می‌گویند:
با کمک آسمان
جنگی آشتی‌ساز بر پا می‌کنیم
آب زندگی را از کرانه‌های هادسون و تایمز می‌بریم
تا در دجله و فرات جاری شود» (ترجمه حمزه کوتی)

آدونیس در جلد دوم «الکتاب» از المتنبی شاعر بزرگ عرب، به عنوان پیامبر یاد می‌کند؛ پیامبر شجاعت و سرپیچی. از نظر آدونیس، المتنبی نماد یک انسان طاغی، جست‌وجوگر و متعالی است.

در بخشی از جلد دوم مجموعه «الکتاب» می‌سراید:

«از سرنوشت حلب قدم‌هایم را بیرون می‌کشم
این است راه من و این است پایان کشورم
من خود را در زخم و در زبانم غرق می‌کنم
انگار قلبم فروافتاده زیر بار سنگین خانه‌ام.» (ترجمه مصطفی خلجی)

 آدونیس دریافته بود که در دین، جایگاهی برای انسان خلاق وجود ندارد.

اما شاید آدونیس هیچ‌گاه به اندازه دو سال گذشته، اظهار نظرهای تند و صریح سیاسی نکرده است. او به فاصله دو ماه پس از آغاز اعتراضات مردم سوریه، یعنی در ژوئن سال ۲۰۱۱، نامه‌ای سرگشاده خطاب به بشار اسد، رئیس‌ جمهوری سوریه نوشت و آن را در روزنامه السفیر لبنان منتشر کرد. این نامه نقطه عطفی در فعالیت‌های سیاسی اخیر این شاعر به‌شمار می‌آید.

در این نامه آدونیس از بشار اسد خواست که دموکراسی را جایگزین نظام فعلی سوریه کند.

او نوشت: «هیچ عقل و واقعیتی تأیید نمی‌کند که بلافاصله پس از سرنگونی نظام سوریه، دموکراسی حاکم شود ولی جناب رئیس‌جمهور هیچ عقل و واقعیتی نیز تأیید نمی‌کند که نظام با خشونت امنیتی بتواند به بقای خود ادامه دهد.»

دو ماه پس از این نامه، آدونیس صریح‌تر شد و از بشار اسد خواست عرصه قدرت را ترک کند.

نامه آدونیس به بشار اسد که بر دو اصل «آزادی» و «حقوق بشر» بنا نهاده شده بود، مستقیماً اسد را مسؤول جنایات سوریه می‌دانست، اما چندان هم یکسویه‌نگر نبود. در حالی که انقلابیون سوری منتظر شکسته شدن سکوت چند ماهه شاعر بزرگشان بودند، آدونیس آب پاکی را بر دستان آن‌ها نیز ریخت؛ او همچنان که تأکید می‌کرد پیوستگی دین و سیاست در حکومت خاندان اسد و حزب بعث، چه مشکلاتی را برای مردم این کشور به بار آورده، نسبت به آمیزش بیشتر دین در حکومت احتمالی انقلابیون نیز هشدار داد.

پس از انتشار این نامه، شایعاتی مبنی بر دیدار احتمالی آدونیس و بشار اسد منتشر شد، اما این دیدار اتفاق نیفتاد و مشخص شد که نه بشار اسد دل خوشی از آدونیس دارد و نه شورشیان اسلامگرای سوریه.

این شاعر سوری، چندی پس از انتشار نامه‌اش در گفت‌وگو با روزنامه الرأی چاپ کویت، باز هم بر نظراتش تأکید کرد و علاوه بر اینکه از بشار اسد خواست از قدرت کناره‌ بگیرد، گفت اگر مدتی سکوت کرده بود، به این دلیل بوده که در اعتراضات سوریه نشانه‌ای از جدایی دین از سیاست، یا حقوق اقلیت‌ها و زنان نمی‌دیده است.

آدونیس گفت به‌نظرش مبارزان سوری به دنبال استقرار جامعه مدنی و دموکراسی نیستند، بلکه می‌خواهند با سقوط بشار اسد فقط دولت را به‌دست آورند. به‌نظر آدونیس، انقلابیون زیاده‌خواه، روی دیگر حکومت‌ رادیکال هستند، که هر دو، همه چیز را به تباهی می‌کشند.

او از معترضان سوری خواست که توضیح دهند مقصودشان از انقلاب چیست و نظرشان را درباره جامعه مدنی، کثرت‌گرایی، دموکراسی و جدایی دین از سیاست بگویند.

آدونیس در گفت‌وگو با روزنامه الرأی علاوه بر ارائه نظراتش درباره تفاوت‌های سیاست‌ورزی اسلامی و سیاست‌ورزی مدرن، هشدار داد که نباید تغییر چهره برخی از کشورهای عربی را که با پول نفت اتفاق می‌افتد، با روی دادن اصلاح دینی در آن کشور‌ها اشتباه گرفت. او با این حال نسبت به اصلاح دینی کمی با تردید سخن گفت و اکثریت اعراب را اسیر دین رسمی حکومت‌ها و مراکز دینی مثل الازهر دانست.

بدگمانی به دین رسمی آدونیس را به اسلامگراهای کشورش هم بدگمان کرده است: «در هیچ تظاهراتی که از مسجد آغاز شود، شرکت نخواهم کرد.» در سفرش به ایران نیز ضمن احترام به ادیان مختلف، بی‌پروا گفته بود: «من به دین مشخصی پایبند نیستم.»

همچنین پس از سخنرانی بشار اسد که بعد از هفت ماه در مقابل مردم سوریه ظاهر می‌شد، آدونیس در گفت‌وگو با هفته‌نامه فرانسوی لوپوئن، درباره این سخنرانی گفت  برای او هیچ چیز عوض نشده و این سخنرانی نکته تازه‌ای نداشته است.

او دوباره در این گفت‌وگو هم به حکومت بشار اسد و هم به نیروهای انقلابی تاخت و گفت انقلاب بدون جدایی دین از سیاست شدنی نیست. او همچنین اظهار تعجب کرد از اینکه برخی از رسانه‌های غربی‌ از تحولات سوریه به عنوان «انقلاب» یاد می‌کنند.

آدونیس درباره اقلیت علوی که بشار اسد نیز خود از همین اقلیت است، می‌گوید نباید تصور کرد که علوی‌ها همگی طرفدار بشار اسد هستند، بلکه این اقلیت خود در صف دشمنان حکومت سوریه ایستاده‌اند.

در اینکه آدونیس با مداخله نظامی خارجی در سوریه مخالفت دارد، هیچ شکی نیست. او معتقد است که دخالت نظامی غرب در سوریه «بیهوده‌ترین» و «مسخره‌ترین» راه حل است، زیرا غرب نتوانسته تاکنون در کشورهایی که مداخله کرده، مثل سومالی و عراق، مشکلات را حل کند. با این حال به‌نظر آدونیس، کشورهایی مثل فرانسه باید از جریان‌های سکولار، دموکراتیک و کثرت‌گرا در کشورهای عربی دفاع کنند و از این نظر، فرصت برای غرب کم نیست، زیرا هنوز در بسیاری از کشورهای عربی، حکومت قانون جاری نیست و آن کشور‌ها دارای یک قانون اساسی هم نیستند. در واقع نقدی که آدونیس به غرب وارد می‌کند این است که غرب به جهان عرب به عنوان یک موقعیت استراتژیک می‌نگرد، نه یک موقعیت انسانی. آدونیس موقعیت جهان عرب را بسیار پیچیده می‌داند. در این کشور‌ها، دموکراسی هیچ‌گاه تجربه نشده، نه در تاریخش و نه در فرهنگش.

به‌رغم چنین کنش‌های سیاسی آدونیس خود را سیاستمدار نمی‌داند. می‌گوید: «من در شعر‌ زاده شده‌ام، سرزمین من کره خاکی نیست، شعر است.»

او به عنوان یک شاعر برای آزادی فرد، لائیسیته و حقوق زنان اولویت‌ قائل است و حتی در موضع‌گیری‌های سیاسی‌اش تأکید می‌کند که بیش از همه شاعر است و شاید به همین دلیل هم نظر متفاوتی دارد.

آدونیس معتقد است که مردم عرب را فقط می‌توان از خلال اشعار آن‌ها شناخت، نه از حکومت‌هایشان. در شعر عربی است که بر خلاف سیاست، بسیاری از آزادی‌ها وجود دارد. با این حال آدونیس هجوم دین (اسلام) به شعر و فرهنگ عرب را ضایعه‌ای بزرگ برای شعر و فرهنگ در جهان عرب می‌داند. او به شعر به عنوان یک ابراز نمی‌نگرد. می‌گوید: «تجربه تاریخی نشان داده که شعر متعهد، هیچ است.

به نظر او دین و سیاست باید در مقابل شعر سر خم کنند. او بر آن است که اهمیت یک شاعر به مراتب بیشتر از اهمیت یک سیاستمدار است و می‌گوید: «سیاست به مردم چیزی می‌گوید که مردم از قبل می‌دانستند؛ یعنی سیاست تقلید می‌کند. در حالی‌ که شعر مثل عشق قابل تقلید نیست و بازتولید نمی‌شود؛ شعر به ما کمک می‌کند که بی‌وقفه خود را تازه کنیم. شعر مثل عشق‌ورزی‌ست و هیچ‌وقت به یک شیوه نیست.»

آدونیس بر آن است که دین او ادبیات است، در ادبیات است که او «آدونیس» و «سیزیف» است، در این معنا که در اوج نومیدی می‌آفریند برای امید.