بیژن روحانی- با برکنار شدن رییس جدید پژوهشکده باستانشناسی، بار دیگر ساختار دولتی باستانشناسی در ایران دستخوش تغییراتی ناخواسته شد.
عباس مقدم که حدود سه ماه پیش به این مقام منصوب شده بود، هنوز مجالی برای به سرانجام رساندن برنامههای خود پیدا نکرده بود. با اینحال برخی از باستانشناسان اقدامات و برنامههای او در همین مدت کوتاه را نیز مفید ارزیابی کردهاند. تاکنون هیچ دلیلی بهطور رسمی برای برکناری آقای مقدم اعلام نشده است. برکناری رییس پژوهشکده در ظرف سه ماه، این نهاد دولتی باستانشناسی را که مدتها با توقف جدی فعالیتهایش روبهرو بود، با تلاطمهای بیشتری روبهرو کرده است.
عباس مقدم که دانشآموخته دانشگاه سیدنی در استرالیا بود توانست در مدت کوتاه ریاست خود، همایش باستانشناسی ایران را پس از چند سال وقفه با موفقیت برگزار کند. او همچنین اعلام کرده بود در برنامه کاوش برخی باستانشناسان تجدید نظر میکند و از تمدید مجوز کسانی که گزارش و عملکرد کاوشهای خود را ارسال نمیکنند، خودداری خواهد کرد.
پژوهشکده باستانشناسی بهعنوان یک نهاد دولتی مسئول سیاستگذاری و برنامهریزی برای پژوهش و کاوش در کل کشور است. این پژوهشکده همچنین مسئولیت مهم مطالعه و تعیین عرصه و حریم محوطهها و تپههای باستانی را بر عهده دارد. اطلس باستانشناسی کشور نیز زیر نظر این نهاد تهیه میشود.
با این حال در چند سال اخیر پژوهشکده باستانشناسی به شدت آسیب دید و جایگاه آن به عنوان نهاد اصلی فعال در زمینه باستانشناسی در ایران تضعیف شد. در سال ۱۳۸۹ و با اعلام طرح جدیدی از سوی دولت برای انتقال تعدادی از دستگاههای دولتی از تهران به شهرستانها و همچنین طرحی به نام طرح دورکاری، بخشهای مهمی از سازمان میراث فرهنگی از تهران به شهرستانها انتقال یافت. در این میان پژوهشکده باستانشناسی نیز به شیراز رفت.
انتقال این مرکز در همان زمان با انتقادهای بسیار شدیدی روبهرو شد، زیرا عملاً در مدت زمانی که این پژوهشکده به شیراز انتقال پیدا کرده بود فعالیتهای آن با وقفه طولانی مواجه شد. همچنین کتابخانه و اسناد مهم این مرکز در شرایطی بسیار بد به شیراز منتقل شد. بسیاری از باستانشناسان از آسیبدیدن کتابهای این مرکز ابراز نگرانی کردهاند. بنا بر برخی گزارشهای منتشر شده، بخش بزرگی از این کتابها در کانتینر نگهداری میشوند.
طرح انتقال پژوهشکده باستانشناسی به شیراز عملاً این مرکز را تعطیل کرد و باعث سرگردانی کارمندان آن شد و در نهایت بهعنوان یک طرح غیر کارشناسی شکست خورد. البته این شکست هزینههای فراوانی بر جای گذاشت اما اجراکنندگان آن هرگز در این مورد توضیحی قانعکننده ارائه نکردند. سرانجام در خرداد ماه سال ۱۳۹۱ و پس از تحمل خسارتهای زیاد، پژوهشکده باستانشناسی بدون سر و صدا دوباره به تهران بازگشت.
با بازگشت پژوهشکده به تهران و انتخاب رییسی جدید برای آن، امیدهایی در دل بسیاری از باستانشناسان برای فعالیت دوباره این مرکز زنده شد. این امیدها با برگزاری یازدهمین گردهمآیی باستانشناسی ایران که چندین سال دچار وقفه شده بود، جان تازهای گرفت. اما ظاهراً و طبق برخی اخبار غیر رسمی، در زمان برگزاری این نشست نیز، رییس جدید از برکناری قریبالوقوع خود پس از پایان همایش مطلع شده بود.
اکنون دوباره پیکره دستگاه دولتی باستانشناسی در ایران متحمل ضربهای جدید شده است. اما پرسش اصلی در خصوص رییس برکنار شده نیست، بلکه نگرانی مهم باستانشناسان این است که این همه تغییرات سریع و پی در پی، اجازه عملی شدن هیچ طرح و برنامهای را به پژوهشکده باستانشناسی نمیدهد. حتی فراتر از آن، هیچ کسی در چنین وضعیتی رغبتی به برنامهریزی برای آینده ندارد. جابهجاییها و برکناریهای پی در پی در چند سال اخیر به اضافه انتقال پژوهشکده و عدم تخصیص بودجه کافی به آن، عملاً این دستگاه دولتی را با رکودی بیسابقه مواجه کرده است.
خانه باستانشناسان
اما درست در زمانی که پژوهشکده باستانشناسی دچار تحولات جدید شده است، رییس سازمان میراث فرهنگی از تأسیس یک نهاد جدید به نام «خانه باستانشناسان» خبر داده است. محمد شریف ملکزاده لزوم تشکیل این نهاد را در آخر آذرماه اعلام کرد و دستور داد این خانه ظرف دو ماه تأسیس شود. اکنون مسئولان میراث فرهنگی از خانه پدری جلال آلاحمد در محله پاچنار تهران به عنوان مکان احتمالی این نهاد نام میبرند.
اما خبر تشکیل این خانه با استقبال باستانشناسان روبهرو نشد و انتقادهای فراوانی نیز متوجه آن شده است. باستانشناسان این طرح را نیز یک طرح شتابزده دیگر ارزیابی میکنند که به جای برداشتن باری از دوش آنان، ممکن است به مسائل جدید نیز دامن بزند. پرسش اصلی این است که وظایف این نهاد جدید چیست و رابطه آن با سازمان دولتی میراث فرهنگی و پژوهشکده باستانشناسی چگونه است؟ این پرسش نیز مطرح شده که اگر قرار است دولت متولی تشکیل یک نهاد جدید شود، چرا به جای ایجاد یک نهاد موازی به تقویت پژوهشکده باستانشناسی نمیپردازد؟ همچنین اگر قرار است خانه باستانشناسان ایران یک نهاد صنفی باشد، چرا باید دولت در ایجاد آن سهم داشته باشد و چرا تأسیس آن به خود باستانشناسان واگذار نمیشود؟
برخی دیگر از باستانشناسان از جمله جلیل گلشن، معتقدند تا زمانی که پژوهشکده باستانشناسی فعالیتهای پژوهشیاش را دوباره آغاز نکند، تشکیل این خانه اصلاً ضرورتی ندارد. آقای گلشن که در دهه ۱۳۷۰ پژوهشگاه سازمان میراث فرهنگی را فعال کرده بود به خبرگزاری ایسنا گفته است از سال ۱۳۸۳ پژوهشهای هدفمند در پژوهشکده رها شده است. باستانشناسان دیگر نیز معتقدند تا زمانی که ضربههای وارد آمده بر پیکره باستانشناسی ایران جبران نشده است، صحبت از تأسیس «خانه باستانشناسان» میتواند تنها جنبه تبلیغاتی داشته باشد، بهخصوص در سازمانی که در سالهای اخیر بسیاری از مدیران آن بیش از پرداختن به مسائل فرهنگی دغدغه کارهای سیاسی داشتهاند.
در همین زمینه:
گردهمآیی باستانشناسان ایران و خواستههای آنان