مازیار مهدویفر – برخلاف بسیاری از مشکلات پزشکی، برنامهها و امکانات لازم برای کاهش خودکشی در اختیار بشر قرار دارد. با این حال برای اجرایی شدن این برنامهها نیاز شدیدی به مداخله جامعه انسانی و به صورت ویژه حمایت دولتها از این برنامهها هست.
بیشتر افرادی که درگیر با پدیده خودکشی هستند، دارای درآمد و سطح فرهنگی پایین هستند که متأسفانه امکان دسترسی به خدمات بهداشت روانی را نیز ندارند. طی ۵۰ سال گذشته آمار خودکشی در دنیا افزایش چشمگیر ۶۰ درصدی داشته است. تا جایی که ضرورت توجه ویژه به آن باعث شده سازمان بهداشت جهانی یک روز ویژه یعنی دهم سپتامبر را به عنوان روز جهانی پیشگیری و مبارزه با خودکشی در دنیا معرفی کند و برای آن برنامههای ویژهای در نظر بگیرد.
اگرچه فاکتورهای خطرساز بروز خودکشی در جوامع مختلف متفاوت هستند، اما گروههای پرخطر سنی در تمام دنیا مشابهند و شامل جوانان، افراد مسن و گروههایی میشوند که به علل مختلف از جامعه کناره گرفتهاند. هرسال تقریباً یک میلیون نفر در کل دنیا بر اثر خودکشی میمیرند. در حالیکه آمار اقدام به آن عددی بسیار بیشتر از این مقدار است. به طور کلی خودکشی روندی است شامل شکلگیری اولیه ایده، برنامهریزی برای آن، تصمیمگیری نهایی برای انجام و در مرحله آخر اقدام به خودکشی که در هرکدام از این مراحل در صورت تشخیص اطرافیان و جامعه میتوان از رسیدن شخص به مرحله آخر یعنی اقدام نهایی برای از بین بردن خود جلوگیری کرد. رفتارهای مربوط به خودکشی تحت تأثیر بیولوژی، ژنتیک، محیط اطراف، شرایط اجتماعی و وضعیت خود شخص قرار دارد.
عوامل خطرساز
اگر نگاهی به آمارهای خودکشی مربوط به ایران بیاندازیم متوجه میشویم این آمار به خصوص در سالهای اخیر و در جمعیت زنان افزایش چشمگیری داشته است تا جایی که ایران را در زمینه افزایش آمار خودکشی زنان پس از دو کشور چین و هند در رده سوم جهان قرار داده است. متأسفانه در بسیاری از موارد، نهادهای دولتی در کشور ما راحتترین راه حل مشکل را پاک کردن صورت مسئله و انکار آن میدانند و از خروج آمارهای دقیق و کامل از مراکز اورژانس و بیمارستانی جلوگیری میکنند.
به صورت کلی میتوان عوامل خطرساز را در قالب سه گروه کلی طبقه بندی کرد که البته در هر بخش تا حدی با بخشهای دیگر همپوشانی دارند.
الف- فردی – روانی: گروه اول عوامل فردی روانی هستند. مسائلی چون تصمیم یا اقدام قبلی به خودکشی، ابتلا به بعضی از انواع بیماریهای روانی ازجمله افسردگی شدید، اعتیاد به مواد مخدر و الکل، احساس ناامیدی و گوشهگیری، سابقه مورد تجاوز واقع شدن به خصوص در سنین کودکی، سابقه ابتلا به یک بیماری مزمن طولانیمدت و سابقه خانوادگی خودکشی از عوامل خطرسازی هستند که در این بخش طبقهبندی میشوند.
ب- اجتماعی – فرهنگی: گروه دوم عوامل خطرساز برای بروز خودکشی به مسائل فرهنگی و اجتماعی برمیگردند. عواملی مانند مشاهده رفتارهای مرتبط با خودکشی در محیط اطراف که میتواند از طریق رسانهها و به ویژه سینما و تلویزیون صورت گیرد یا مشاهده مستقیم مرگ یکی از اطرافیان که از طریق خودکشی صورت گرفته باشد در کنار بعضی باورهای دینی یا فرهنگی مشوق خودکشی، همگی عواملی هستند که در این دسته قرار میگیرند. در کنار این موارد رفتارهای خشونتآمیز از طرف سایر افراد خانواده و محدودیتها و سوء ظنهای ناشی از دیدگاههای خرافی و مذهبی هم به صورت ویژه در مورد زنان و به خصوص در جوامع مذهبی و بسته مانند بعضی از مناطق ایران جایگاه ویژهای دارند.
ج- وضعیتی: گروه سوم عوامل افزاینده خطر بروز خودکشی را هم عوامل وضعیتی مینامیم. از دست دادن شغل، ورشکستگی اقتصادی، از دست دادن جایگاه اجتماعی و به طور کلی رخ دادن اتفاقهایی در زندگی فرد که به صورت ناگهانی او را تحت استرس و فشار شدید روانی قرار دهد در این دسته قرار میگیرند.
خودسوزی زنان، یک بحران اجتماعی
اگر نگاهی به آمارهای خودکشی مربوط به ایران بیاندازیم متوجه میشویم این آمار به خصوص در سالهای اخیر و در جمعیت زنان افزایش چشمگیری داشته است تا جایی که ایران را در زمینه افزایش آمار خودکشی زنان پس از دو کشور چین و هند در رده سوم جهان قرار داده است.
اگرچه فاکتورهای خطرساز بروز خودکشی در جوامع مختلف متفاوت هستند، اما گروههای پرخطر سنی در تمام دنیا مشابهند و شامل جوانان، افراد مسن و گروههایی میشوند که به علل مختلف از جامعه کناره گرفتهاند. هرسال تقریباً یک میلیون نفر در کل دنیا بر اثر خودکشی میمیرند. در حالیکه آمار اقدام به آن عددی بسیار بیشتر از این مقدار است.
متأسفانه در بسیاری از موارد، نهادهای دولتی در کشور ما راحتترین راه حل مشکل را پاک کردن صورت مسئله و انکار آن میدانند و از خروج آمارهای دقیق و کامل از مراکز اورژانس و بیمارستانی جلوگیری میکنند یا اجازه انجام بسیاری از مطالعاتی را که روی آمار و دلایل خودکشی متمرکزند ندادهاند و نمیدهند.
علیرغم این انکارها اما افزایش پدیده شوم خودکشی از طریق خودسوزی در جمعیت زنان ایرانی در سالهای اخیر سبب تبدیل آن به یکی از بحرانهای اجتماعی کشور به ویژه در مناطق عقبنگهداشتهشده و دچار فقر فرهنگی شده است. در این میان آمارهای مربوط به استانهای ایلام و لرستان بسیار نگرانکننده است. در بیان علل بروز خودسوزی میتوان عوامل مختلفی را برشمرد. خشونتهای شدید جسمی و روحی وارده از طرف مردان خانواده و به خصوص پدر و شوهر، ازدواجهای تحمیلی، سوءظنهای اطرافیان در کنار اختلافهای شدید خانوادگی و مهمتر از همه قوانین تبعیضآمیز علیه زنان که همگی این رفتارها را تشدید و تأیید میکند منجر به نارضایتی شدید زنان میشود تا جایی که آنان را تا سرحد خودسوزی پیش میبرد.
پیشرفت جامعه بشری و افزایش ارتباطات و دسترسی به انواع وسایل ارتباط جمعی حتی در مناطقی با سطح فرهنگی پایین و محروم از امکانات سبب شده زنان بسیار بیشتر از گذشته به حقوق انسانی خود آگاه شوند و زمانی که این حقوق را با شرایط خود مقایسه میکنند متوجه فاصله زیاد موجود میشوند. بسیاری از این زنان، توان تحمل شرایط خود را ندارند و به علت ناتوانی در تغییر این شرایط، خودسوزی را به عنوان راه حل انتخاب میکنند. شاید خودسوزی برای این زنان ستمدیده، جدا از تلاش برای رهایی از وضعیت بد موجود، اقدامی سمبلیک و فریادی برای ستمخواهی باشد که میخواهند آن را به گوش سایرین برسانند.