شماری از نويسندگان ايرانی، با انتشار متنی خواهان لغو فوری مجوز انتشار کتاب از سوی وزارت ارشاد و کليه مقررات و قوانين مربوط به آن شدند.
به گزارش تارنمای پندار، بيش از يکصد تن از نويسندگان، شاعران و مترجمان ايرانی در متنی که منتشر کردهاند با اعلام اينکه نويسندگان بايد بتوانند آزادانه بينديشند و حاصل انديشه و هنر خود را آزادانه عرضه کنند تأکيد کردند: “حق مردم است که فارغ از هرگونه سانسور و فشار حکومتی به آثار ادب، هنری و اطلاعات دسترسی پيدا کنند و خود به داوری و نقد بپردازند.”
اين نويسندگان نوشتهاند: “برای برونرفت از وضع بسيار اسفناک عرصه کتاب و بهبود شرايط نويسندگان و برای برخورداری جامعه از ادبياتی که شايسته مردم آزادانديش ايران باشد، میبايست «مجوز چاپ کتاب» لغو شود.”
امضاکنندگان متن ياد شده، ايران را از معدود کشورهايی دانستهاند که در ابتدای قرن بيستويکم هنوز هم نويسندگانش مجبورند برای نشر آثار خود، از دولت “مجوز چاپ” بگيرند. “مجوزی” که حتی در قانون اساسی جمهوری اسلامی نيز به آن اشارهای نشده است.
از بيانيه نويسندگان: در اين چند سال که تيغ سانسور فزونتر و تيزتر از گذشته بر شريانهای انتشار کتاب گذارده شده، سقوط تيراژ کتابها نيز بيشتر شده است. اگر پنج سال پيش تيراژ دو هزار نسخهای تيراژی معمول بود، اکنون اين تيراژ به کمتر از يک هزار نسخه رسيده است
در اين بيانيه ضمن اشاره به اينکه “نقش وخامت وضع معيشتی مردم حديث ديگری است”، آمده است: “تقلاهای چند سال اخير وزارت ارشاد و ديگر دستگاههای همسو، برای اعمال هر چه شديدتر سانسور و ايجاد محدوديتها و تنگناهای بيشتر در راه چاپ و انتشار کتاب بار ديگر ثابت کرد که افول و نزول شأن کتاب و کتابخوانی رابطه مستقيمی با سانسور دارد.”
در بخش ديگری از اين متن آمده است: “در اين چند سال که تيغ سانسور فزونتر و تيزتر از گذشته بر شريانهای انتشار کتاب گذارده شده، سقوط تيراژ کتابها نيز بيشتر شده است. اگر پنج سال پيش تيراژ دو هزار نسخهای تيراژی معمول بود، اکنون اين تيراژ به کمتر از يک هزار نسخه رسيده است؛ آن هم در جامعهای که بيش از ۷۵ ميليون جمعيت دارد و ۷۰ درصد اين جمعيت جوان هستند؛ جوانانی تشنه دانستن و کشف کردن.”
نويسندگان متن يادشده افزودهاند: “اين روش در حکم به گرو گرفتن آزادی بيان، خلاقيت و معاش نويسندگان از جانب دولت است تا بتواند ديدگاههای خود را بر آثار نويسندگان تحميل کند، حربهای است برای اعمال تبعيض ميان نويسندگان و سوق دادن آنها به خودسانسوری، ابزاری است برای دخالت حاکميت در عرصه ادبيات، هنر و انديشه.”
در فهرست امضاکنندگان متن يادشده اسامی شاعران و نويسندگان بهنام ايرانی از جمله سيمين بهبهانی، سيدعلی صالحی، علی باباچاهی، يداله رؤيايی، محمود استادمحمد، پوران فرخزاد، علیاشرف درويشيان و رضا براهنی به چشم میخورد.
علی باباچاهی، شاعر و يکی از امضاکنندگان متن يادشده امروز با تأکيد بر اينکه من فقط امضاکننده بودم به باشگاه خبرنگاران گفت: “انگيزه من از امضا کردن متن سرگشادهای با موضوع لغو مجوز کتاب در واقع معطوف به نوع نگاه مميزهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است چرا که مواجهه اين دوستان با متنهای من که غالبا شعر هستند بر اساس سليقه فردی است.”
وی افزود: “بهنظر میرسد که اين آقايان هر يک براساس پيشفرضهای خود با متنهای من برخورد میکنند و من به عينه ديدهام که برداشت اين دوستان با معنای اين متنها مغايرت فاحشی دارد.”
در روزهای پايانی فروردينماه ۱۳۸۹ شورای عالی انقلاب فرهنگی در مصوبهای اصلاحی، اهداف، سياستها و ضوابط نشر کتاب را بر اساس پيشنهاد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای اجرا در اختيار اين وزارتخانه گذاشت.
شورای عالی انقلاب فرهنگی در اين مصوبه اهداف و سياستهای ايجابی و حدود و ضوابط نشر را مشخص کرد.
در مواد اين مصوبه به مواردی نظير “ترويج و تبليغ الحادی و اباحهگری، توهين به مقدسات دين اسلام، تبليغ اديان منحرف و منسوخ و خرافات و انتشار تصاويری که موجب اشاعه فحشا میشوند، تبليغ عليه نظام و منافع ملی و ترويج گروههای محارب و عناصر ضدانقلاب و برهم زننده اساس وحدت ميان اقوام و فرق مختلف کشور از جمله حدود قانونی مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی در حوزه دين، سياست و فرهنگ عمومی” اشاره شده که زير تيغ سانسور خواهند رفت.
****..جانم شکم گرسنه و گرایه گرون و…اصلا"کتاب خون نداره ..یارو ازفقر داره شست پاش میره تو چشمش…دوساعت تو نونوائی ایستاده یک کیلو خمیر داغ بی مزه ریختن حلوش …. یه عده دلشون به تیراژ خوشه….جون من از سر تا ته متروی تهرون رو برو ببین جند نفر نشستن اونجا دارن کتاب می خونن ؟؟…ولی گوشی مبایل رو علم کرده دارن ای که هی اس ام اس می نویسن …..اون فرهنگ کتاب خونی رو لولو برد فلسطین و لبنان …****….
haghighatgo / 03 December 2012