جمهوری اسلامی در طول این چهار دهه همواره خودش را در نگاه دیگران به دو شکل نمایش داده است: مقتدر و مظلوم. دو ژستی که در نگاه اول به نظر می‌رسد با یکدیگر مخالف و متضاد باشند اما در دستگاه نمایش پرزرق و برق نظام ولایی به طرز خارق‌العاده‌ای با یکدیگر ترکیب شده‌اند و سال‌های سال در حال جلوه‌‌گری و خودنمایی هستند. اما چگونه اقتدار و مظلومیت می‌توانند با یکدیگر ترکیب شوند؟ چطور می‌شود یک حکومتِ به گمان خودش مقتدر می‌تواند صبح تا شب لاف مظلومیت بزند؟

علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران

یافتن ردپای میل حکومت به مظلومیت کار چندان سختی نیست. نظام سیاسی کشور یک نظام شیعی است و مظلومیت یکی از ارکان گفتمان تشکیل دهنده مذهب تشیع است. تقریباَ تمامی سران کشور همیشه طوری وانمود می‌کنند که گویی، از جانب ظالمان پیدا و ناپیدا، در معرض ظلم قرار گرفته‌اند. این میل به نمایش مظلومیت طبیعتاَ وقتی شدت می‌گیرد که خطا، اشتباه و یا شکستی در کار باشد. تقریباَ تمام مسئولان و حامیان حکومت بنا به نگاه طرفدارانشان مظلوم هستند. رهبر مظلوم است، سردار نظامی مظلوم است، رئیس جمهور مظلوم است، قاضی و نماینده مظلوم است، اصلاح‌طلب، اصولگرا، بهاری، بسیجی، لباس شخصی، بازجو، سپاهی، گارد ویژه، حزب‌اللهی و تمام شخصیت‌ها و ارگان‌هایی که در کشور قدرت، سمت و یا زوری دارند مظلوم به شمار می‌روند. ظالم البته در بیشتر اوقات نامشخص و مبهم است ولی مظلوم کاملاَ مشخص است. ماییم. ما مظلومیم.

یک ضرب‌المثل قدیمی و رایج در میان مردم می‌گوید بهترین دفاع حمله است. اما نظام مثل خودش را دارد: بهترین حمله دفاع است. دفاع مقدس، دفاع از اسلام، دفاع از انقلاب، دفاع از ناموس، دفاع از وطن و دفاع از حرم. طبق این منطق حتی حضور نیروهای نظامی کشور در دورترین کشورهای منطقه هم نوعی دفاع قلمداد می‌شود و چیزی جز یک حمله دفاعی نیست. می‌گویند اگر ما دیروز به آنجا حمله نمی‌کردیم امروز مجبور بودیم در اینجا دفاع کنیم.

نظام اما فقط مظلوم نیست و در عین حال خود را مقتدر نشان می‌دهد. این نمایش اقتدار مانند هر کشور دیگری در نیروهای نظامی و بخصوص در این‌جا در سپاه پاسداران بیشترین نمود را دارد. مسئولان نظامی همواره اظهار کرده‌اند که این قدرت لایتناهی نظامی تنها در مواجهه با ابرقدرت‌های جهانی به کار گرفته می‌شود و به هیچ عنوان برای سرکوب مردم معمولی داخل و خارج نیست. البته این ادعایی است که در این سال‌ها همیشه خلافش ثابت شده. ولی خب برای سرکوب مردم یک توجیه همیشگی وجود دارد که در ظاهر این تناقض را حل می‌کند: کسانی که دست به اغتشاش و فتنه و اعتراض می‌زنند قطع به یقین نیروهای وابسته به ابرقدرت‌های خارجی هستند.

مظلومیت و اقتدار. گفتمان رسمی حکومت همچون یک آونگ بین این دو نقطه در حال تناوب است و ریتم ایدئولوژیک خود را برای حکمرانی تنظیم می‌کند. گاهی مظلوم می‌شود تا اقتدارش را توجیه کند و گاهی مقتدر می‌شود تا مظلومیتش به عنوان نشانه‌ای از آسیب‌پذیری قلمداد نشود. اوضاع به گونه‌ای است که قدرتمندترین افراد نظام همیشه بیش از دیگران ادعای مظلومیت دارند. از طرف دیگر هم می‌توان حدس زد که مظلوم‌نماترین اشخاص پرقدرت‌ترین مسئولان نظامی یا سیاسی هستند. شهروندان عادی بارها از خودشان پرسیده‌اند فلان شخص یا نهاد که این همه قدرت و صلابت دارد چطور مظلومی است؟ چه کسی می‌تواند به او ظلم کند؟ شاید ما، ما مردمی که هیچ قدرتی نداریم، ظالم باشیم؟

تنها راه حکومت برای آشتی دادن اقتدار و مظلومیت، که از اساس با هم تضاد دارند، استفاده از مفهوم «دفاع» است. فقط کسی که دفاع می‌کند می‌تواند همزمان مظلوم و مقتدر باشد. مظلوم است چون به ناحق مورد هجوم قرار گرفته و مقتدر است چون به شایستگی از خود دفاع می‌کند. نظام ولایی به این معنا یک نظام دفاعی است. حتی حمله‌ها و هجوم‌ها و سرکوب‌ها هم چیزی به جز دفاع نیستند. یک ضرب‌المثل قدیمی و رایج در میان مردم می‌گوید بهترین دفاع حمله است. اما نظام مثل خودش را دارد: بهترین حمله دفاع است. دفاع مقدس، دفاع از اسلام، دفاع از انقلاب، دفاع از ناموس، دفاع از وطن و دفاع از حرم. طبق این منطق حتی حضور نیروهای نظامی کشور در دورترین کشورهای منطقه هم نوعی دفاع قلمداد می‌شود و چیزی جز یک حمله دفاعی نیست. می‌گویند اگر ما دیروز به آنجا حمله نمی‌کردیم امروز مجبور بودیم در اینجا دفاع کنیم.

میر علی حاجی‌زاده، فرمانده نیروی هوافضای سپاه اولین کسی بود که ساقط کردن هواپیمای اکراینی را به گردن گرفت. او به ظاهر برای عذرخواهی و پذیرش اشتباه آمده بود اما به هیچ عنوان عذرخواهی نکرد.

اگر نقطه مشترک بین اقتدار و مظلومیت مفهوم دفاع باشد، مفهوم  «عذرخواهی» نقطه مشترکِ خارج این دو گفتمان است. به همین دلیل عذرخواهی و پذیرش اشتباه هیچ جایی در کلام و رفتار سران نظام ندارد. کسی که عذرخواهی می‌کند هم اقتدارش را زیرسوال می‌برد و هم مظلومیتش را. در واقع خطرناک‌ترین کار ممکن برای حکومت اعتراف به اشتباه است. بیراه نیست اگر بگوییم که عذرخواهی اصلاَ در این کشور تعریف نشده است. اگر کسی هم به ظاهر و به ناچار عذری بخواهد هم قطعاَ جز ستایشِ پنهانی از خود چیزی نمی‌گوید و اشتباهش را حتماَ ناشی از خوش‌دلی و حسن‌نیت خود و یا بدفهمی و بدطینتی می‌داند. از مجری تلویزیون گرفته تا سردار سپاه هرگز به معنای واقعی کلمه عذرخواهی نمی‌کنند حتی اگر به خاطر فشار افکار عمومی مجبور به چنین کاری شوند. این مقاومت در برابر عذرخواهی طبیعی ا‌ست، از این رو که نظام یک نظام دفاعی است و هیچ تقصیری بر گردن کسی که از خود دفاع می‌کند هم وجود ندارد. تمام مشکلات تقصیر حمله‌کننده‌هاست، تقصیر دشمنان درونی و بیرونی.

یش از این رسم بر این بود که در بحران‌های بوجودآمده یک سناریو توسط حامیان حکومت برای لاپوشانی حقیقت به کار گرفته شود، آن‌ها اما این بار از ده‌ها سناریوی مختلف و متضاد استفاده می‌کنند. سناریوهایی که هیچ کدام مانند گذشته جواب نمی‌دهد، به این دلیل مشخصی که نیروی نظامی‌ای که هواپیمای خودی را به طور اشتباه ساقط کرده نه مظلوم است و نه مقتدر. نظام دیگر دفاعی نیست، خودش برای اولین بار می‌گوید که حمله کرده است. به خودی‌های بی‌گناه حمله کرده است.

در سالیان قبل بین نمایش مظلومیت و نمایش اقتدار هماهنگی مشخصی وجود داشت و این دو می‌توانستند ماشین تبلیغاتی نظام را جلو ببرند. اما طی این چند هفته با وقوع اتفاقات و بحران‌های پشت سر هم این هماهنگی در آستانه نابودی قرار گرفته است. نابودی‌ای که از قضا پس از یک دوره اوج کوتاه‌مدت رخ داد. پس از ترور قاسم سلیمانی توسط نیروهای آمریکایی، حضور پرشمار عزاداران او در خیابان‌های ایران و حمله به مراکز نظامی آمریکا در عراق به نظر می‌رسید که نظام در رویایی‌ترین روزهای خودش سیر می‌کند. حکومت هم به خاطر ترور سلیمانی به معنای واقعی کلمه مظلوم بود و هم با به خیابان کشیدن مردم عزادار در تشییع جنازه و حمله موشکی به پایگاه‎های آمریکایی تا حدودی اقتدارش را به مردم داخل و خارج کشور نشان داده بود. نظام طی یک هفته یک نظام دفاعی کلاسیک و شش‌دانگ بود. یک هفته در اوج مظلومیت و اقتدار.

از بخت بد روزگار این روزهای رویایی خیلی زود به پایان رسید. هنگامی که مشخص شد هواپیمای اکراینی توسط موشک‌های سپاه ساقط شده همه رویاها به ناگهان فرو ریخت. اگر بگوییم واقعه انهدام هواپیمای اکراینی بحرانی‌ترین لحظه تاریخ جمهوری اسلامی است بیراه نگفته‌ایم، چرا که حکومت در این ماجرا برای اولین بار نمی‌تواند نقش‌ مظلوم و مقتدر را بازی کند. اگر ادعا کند که ما مظلومیم اقتدارش را برای همیشه از دست می‌دهد و اگر به اقتدارش بنازد مظلومیتش را به باد خواهد داد. در واقع سازوکاری که در نظام تا کنون کار می‌کرد از این لحظه به بعد دیگر کار نمی‌کند. سکوت چند روزه مسئولین کشور در قبال این حادثه ناشی از همین بحرانی‌ بودن اوضاع است. آن‌ها نمی‌دانستند چه بگویند و بعد از اینکه بعد از سه روز به ناچار اعتراف کردند باز هم معلوم نشد چه گفتند. این حجم از تناقض‌گویی قبل و بعد از مشخص شدن علت سقوط هواپیما بی‌سابقه است. پیش از این رسم بر این بود که در بحران‌های بوجودآمده یک سناریو توسط حامیان حکومت برای لاپوشانی حقیقت به کار گرفته شود، آن‌ها اما این بار از ده‌ها سناریوی مختلف و متضاد استفاده می‌کنند. سناریوهایی که هیچ کدام مانند گذشته جواب نمی‌دهد، به این دلیل مشخصی که نیروی نظامی‌ای که هواپیمای خودی را به طور اشتباه ساقط کرده نه مظلوم است و نه مقتدر. نظام دیگر دفاعی نیست، خودش برای اولین بار می‌گوید که حمله کرده است. به خودی‌های بی‌گناه حمله کرده است.

امیر علی حاجی‌زاده، فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران، اولین کسی بود که ساقط کردن هواپیمای اکراینی را به گردن گرفت. او به ظاهر برای عذرخواهی و پذیرش اشتباه آمده بود اما به هیچ عنوان عذرخواهی نکرد. همانطور که در بالا گفته شد عذرخواهی در نظام ولایی تعریف نشده است. حاجی‌زاده در همان سخنرانی ابتدایی گفت که گردن ما از مو هم باریک‌تر است. هدف اصلی او عذرخواهی نبود، نمایش مظلومیت خودش و سپاه بود. هدفی که از همان روز اول توسط حامیان حکومت پی گرفته شد. اما این نمایش مظلومیت به مانند قدیم دیگر فایده‌ای نداشت. هیچ حکومت مظلومی شهروندان بی‌گناهش را نمی‌کشد. حاجی‌زاده چند روز بعد در ملاقات با بستگان یکی از قربانیان هواپیمای اکراینی دیگر حرفی از مظلومیت نزد و با اعتماد به نفس از اقتدار نظام گفت. این یکی هم فایده‌ای ندارد. هیچ حکومت مقتدری اشتباهی به هواپیمای خودی شلیک نمی‌کند. احتمالاَ در روزهای آینده شاهد تغییرنقش‌های مداوم و دستپاچه نظام بین این دو قطب مظلومیت و اقتدار خواهیم بود. نظامی که از این به بعد دیگر نه می‌تواند خودش را مقتدر نشان دهد و نه مظلوم. چنین نظامی که حتی رسم عذرخواهی کردن را نمی‌داند قطعاَ روزهای سختی را در پیش رو خواهد داشت.


بیشتر بخوانید: