نه، فعلاً خبری از اعلام نتایج انتخابات افغانستان نیست. کمیسیون مستقل انتخابات افغانستان ۲۷ مهر اعلام کرد که انتشار نتایج اولیه انتخابات رئیسجمهوری به مدتی نامعلوم به تعویق میافتد. این درحالی است که خود انتخابات کمرمق و خالی از هر شکوه و جلالی که آئین انتخابات در یک نظام دموکراتیک باید حامل آن باشد، برگزار شد و تنها ۲,۱ میلیون نفر از ۹,۶ میلیون واجد شرایط پای صندوقها رفتند.
علی امیری، روشنفکر و استاد دانشگاه ابن سینا کابل، در گفتوگو با زمانه ضمن برشمردن دلایل پائین مشارکت مردم در انتخابات افغانستان، از آینده نهاد دموکراسی و چشمانداز افغانستان میگوید. او معتقد است: «دموکراسی افغانی هنوز به یک روند برگشت ناپذیر بدل نشده است. گروههای سیاسی خواهان بازتولید مناسبات سیاسی گذشته، هم قوی و هم برخوردار از امکانات گسترده اند.»
▪️پرسش: ارزیابی شما از مشارکت پایین مردم در انتخابات افغانستان چیست؟ واصولاً این میزان پایین مشارکت، مشروعیت دولت آینده را به خطر نمیاندازد؟
پاسخ: مشارکت پایین مردم سه دلیل داشت: نگرانیهای امنیتی ناشی از تهدید طالبان، شک و تردید گسترده که پیرامون اصل روند برگزاری انتخابات وجود داشت که تا حدود یک هفته به برگزاری انتخابات نیز دوام داشت و ناامیدی مردم از انتخابات.
تهدیدهای امنیتی عامل جدی برای کاهش انگیزۀ عمومی جهت حضور در پای صندوق است. بعد از انتخابات هم موضوع شرکت برای شهروندان اغلب دردسرساز میشود. گرچه نه خیلی زیاد اما گزارشهایی داریم از قطع انگشت رأی دهندگان توسط طالبان. و در مواردی، این حتی منجر به مرگ شده است. شک و تردید پیرامون برگزاری انتخابات هم تا روزهای آخر ادامه داشت و این سبب شد که در مهلت قانونی تبلیغات انتخاباتی، همایشهای انتخاباتی بی شور و بیرمق باشد. کمیسیون انتخابات به عنوان نهاد برگزار کننده انتخابات نیز فعالیت رسانهای کمی داشت و انبوهی از تحلیل و شایعه و خبر در فضای مجازی نیز خبر تعلیق، تعویق و حتی لغو انتخابات را به مردم می دادند. در نتیجه درصد زیادی از رأی دهندگان تا یکی دو روز مانده به انتخابات مطمئن نبودند که انتخابات اصلاً برگزار شود. مدیریت ضعیف، تقلبات گسترده در انتخابات چند ماه قبل پارلمانی و انتخابات ریاست سال ۲۰۱۴ نیز مردم را از مؤثریت رأی شان ناامید کرده است. نتیجه همه این عوامل مشارکت پایین بود که همه دیدیم.
اما مشروعیت دولت به میزان زیادی ناشی از کارکرد و اقتدار آن است. و الزاماً ناشی از رأی ملت نیست. البته گروههای سیاسی میتوانند از این جنبه به دولت آینده فشار وارد کنند. فساد سیاسی گسترده، دولت را ناکارا کرده است و اگر مشارکت مردم بالا هم بود، به افزایش مشروعیت و اقتدار دولت کمک نمیکرد.
▪️پرسش:نامزدهای اصلی، اشرف غنی، رئیس جمهور و شریکش در دولت ائتلافی عبدالله عبدالله، هر دو خیلی زود مدعی پیروزی شدند. ۵ سال پیش هم غنی و عبدالله در موقعیت مشابهی قرار داشتند؛ در انتخابات ۲۰۱۴، هر دو نامزد ادعای پیروزی و دیگری را به تقلب متهم کردند. در نهایت نیز به لطف مداخله جان کری بود که آنها توانستند در مورد تقسیم قدرت به توافق برسند. ماجرای انتخابات ۲۰۰۹ را هم جان کری حل و فصل کرد، وقتی توانست حامد کرزای را متقاعد کند در دور دوم انتخابات شرکت و با عبدالله رقابت کند. برای حل منازعه امروز چه کسی به جای جان کری ایفا نقش خواهد کرد؟ آیا در غیاب میانجیگیری شخصیتها و نهادهای خارجی نهاد دموکراسی در افغانستان پایدار خواهد ماند؟
پاسخ: یکی از مشکلات افغانستان همین است که در صورت بروز بحران سیاسی زود به مداخله بینالمللی نیاز پیدا میکند. نهادهای داخلی بسیار ضعیف اند و قدرت میانجیگری برای حل بحران را ندارند. فرهنگ سیاسی افغانستان هم در این زمینه کمکی نمیتواند. اگر مانند مورد ۲۰۱۴ بر سر نتیجه انتخابات بحران به وجود بیاید، باز هم نیاز به مداخله بینالمللی خواهد بود. اما آیا مدل سال ۲۰۱۴ تکرار خواهد شد یا نه؟ معلوم نیست. چندی در میان نخبهگان سیاسی حرف از دولت موقت و تعلیق انتخابات در میان بود. یک گزینه محتمل هم این است که نتیجه بحران انتخابات تشکیل یک دولت موقت باشد که مذاکرات صلح را مدیریت کند. و وجه جامع طالبان و دیگر نیروهای سیاسی باشد. گرچه دشوار است که از دل انتخابات دولت موقت غیر منتخب شکل بگیرد، ولی افکار عمومی و بخشی از نخبگان سیاسی به این راه تمایل دارند و اینک تأخیر در اعلام نتیجه انتخابات را نشانه رفتن به سوی یک چنین وضعیتی میبینند.
▪️پرسش: چه قدر احتمال تکرار سناریوی انتخابات دور گذشته و تشکیل یک دولت ائتلافی با حضور غنی و عبدالله وجود دارد؟ ارزیابی شما از کارنامه دولت ائتلافی چیست؟
پاسخ: اگر از منظر حب و بغض گروه های سیاسی داخلی به یکدیگر ببینیم، احتمال تکرار این سناریو کم است. غنی و عبدالله به حد کافی از همدیگر خسته شدهاند. اما نقش بازیگران بینالمللی را نباید از نظر دور داریم. دولت ائتلافی ناکام بود و دشوار است که بار دیگر بتواند اعتماد عمومی را جلب کند.
▪️پرسش: گلبدین حکمتیار از منتقدان جدی فرایند برگزاری انتخابات بود؛ فارغ از موضع نقد، محتواهای برخی از انتفادات او قانعکننده به نظر میرسد، مشخصاً اشاره او به موانع مشارکت انتخاباتی بخش عمدهای از شهروندان افغانستانی به ویژه میلیونها آواره افغانستانی. نظر شما در مورد این انتقادات چیست؟
پاسخ: موضعگیری حکمتیار بیشتر اخلاقی و به تعبیر دقیقتر عوامگرایانه بود. نه تنها آوارگان که شهروندان داخل کشور نیز امکان استفاده از حق رأی خویش را به طور کامل نداشتند. به علاوه آقای حکمتیار طرحی برای رفع این مشکل —با در نظرداشت نکات فنی و لوژیستیکی— نداشت و به نظر میرسد که او بیشتر دوست دارد که در نقش دلسوز مردم و حامی رأی همگان ظاهر شود. سیمای حکمتیار در اذهان عموم با جنگ و خشونت همراه است. انتخابات برای حکمتیار فرصتی بود تا سیمای ملایم تری از خود نمایش دهد. برخی انتقادات او را باید از این منظر دید. در این انتخابات حکمتیار آشکارا میان موضع ایدئولوژیک خود و پسند عوام گیر افتاده بود. فیالمثل یکی از شعارهای او مبارزه با شرک و برافراشتن پرچم توحید بود. این دست موضع گیری بدبینانه و ایمانی در یک روند سیاسی گرچه سبب هراس بسیاری در جامعه میشود ولی سبب میشد که حکمتیار مجبور به موضعگیری در مورد دموکراسی نشود. یعنی نه علیه دموکراسی حرف بزند و نه به نفع آن. به هرحال پدیده مثبت انتخابات، شرکت حکمتیار بود. زیرا آنچه را که قبلاً حق مسلم و خدایی خود میخواند این بار از مردم طلب میکرد.
▪️پرسش: انتخابات افغانستان نه فقط عرصه رقابت میان نامزدها، بلکه به نظر مصافی بود میان امر جدید و قدیم (میان تذکره و بیومتریک)، میان امید و ترس و نهایتاً امنیت و دموکراسی. با توجه این تضادها، بحران حل نشده طالبان و تنشهای قومی، پیشبینیتان از آینده افغانستان چیست؟
پاسخ: افغانستان در طی سال های اخیر به علاوه چهار دهه جنگ، در تخریب بنیاد ساختار سیاسی پوسیده وناکاآمد قومی گامهای استوار برداشته است. اما بنیاد استواری برای ساختار سیاسی جدید فراهم نکرده است. دموکراسی افغانی هنوز به یک روند برگشتناپذیر بدل نشده است. گروه های سیاسی خواهان بازتولید مناسبات سیاسی گذشته هم قوی و برخوردار از امکانات گسترده اند. لذا جدال قدیم و جدید در آینده نیز صورت فعالیت سیاسی را در افغانستان تشکیل خواهد داد. مشکل فعلی این است که گروه هایی که منافع شان در یک نظم سیاسی جدید و دموکراتیک آسیب میبیند، خیلی قدرتمند هستند و توان اخلال روند را دارند. طالبان را هم میتوان در همین دسته جای داد. اما این هرگز بدین معنا نیست که افغانستان به گذشته باز گردد. افغانستان اگر نتواند خود را در یک نظم سیاسی معقول و کثرت گرا تثبیت کند، امکان دارد که در آینده با مخاطرات بیشتری مانند جنبشهای تجزیه طلب و تشدید منازعات قومی و هویتی مواجه شود. پیشبینی دقیق آینده دشوار است ولی این هم مسلم است که آینده خود نیز خالی از دشواری نیست؛ دشواریهایی که با نبود نیروهای سیاسی مبارز و متعهد به دموکراسی و حقوق بشر دشوارتر هم خواهد شد.
بیشتر بخوانید: