در گوشه یک روستای تاریک و ساکت در شهرستان فلاورجان اصفهان، پس از ۱۰ ساعت کار در گلخانهای با دمای حدود ۴۰ درجه، به اتهام «اصرار برای دریافت دستمزد و بیادبی به ارباب» مورد ضرب و شتم قرار گرفتم.
بهار سال ۱۳۸۸ هجری خورشیدی بود که پس از چند روز بیکار ماندن در خانه، با امیرعلی، مالک گلخانهای در دشت دهسرخ اصفهان، سر کار رفتم. آن روز به دلیل بدخُلقی و دستورات پی در پی صاحب کار، بیشتر از ساعتهای معمول کاری کار کردم، اما در آخر روز هنگامی که قرار بود دریافت دستمزد، مرحمی بر خستگیهایم باشد، مورد ضرب و شتم بیرحمانهای قرار گرفتم.
امیرعلی بیرون از گلخانه، به ماشینش تکیه داده بود و سیگار دود میکرد. به سمت او رفتم و با تواضع برایش گفتم:
«ارباب کار تمام شد. اگر لطف کنید پولم را بدهید که راه دور است و دیرم شده.»
ارباب دود سیگارش را به صورتم پُف کرد و گفت:
«برو فردا بیا. باز هم کار داریم، پول دو روز را یکجایی میدهم.»
وقتی گفتم کار این گلخانه تمام شد، گلخانه بعدی کجاست، گفت:
«به تو مربوط نیست. فردا بیا پول دو روز کارگریات را از من بگیر.»
اصرار کردم که پول نیاز دارم. نگاه خشمآلودش را به من دوخت و لگدش را به سینهام حواله کرد. با دشنامهای رکیک فریاد زد:
«اگر بار دیگر از پول حرف بزنی با ماشین از رویت رد میشوم.»
با سر و صورت خاکآلود و با ترس از حمله بعدی، به سمت یکی از کوچهها دویدم که آخرش بنبست بود ….
این شاید یکی از هزاران اتفاق مشابهی است که برای بسیاری از کارگران مهاجر افغانستانی در ایران افتاده است. قربانیانی که دستشان از زمین و آسمان کوتاه است و هیچ مرجعی از آنان در مقابل آزار و اذیتی که میبینند پشتیبانی نمیکند. من اکنون و پس از ۱۰سال از آن رویداد، خودم را تحسین میکنم که توانستم از یک دام که ممکن بود به صحنه خشنتری تبدیل شود، فرار کنم
ماجرا چه بود؟
به تاریخ سوم اکتبر، ویدئویی در شبکههای اجتماعی و رسانهها منتشر شد که شکنجه یک نوجوان افغانستانی را در روستای سلخ جزیره قشم ایران نشان میداد. نشر این ویدئو واکنشهای گستردهای در پی داشت و مقامات ایران و افغانستان از تلاش برای پیگیری آن خبر دادند. این ویدئو ذهن بسیاری را آزار داد، اما برای افغانستانیهایی چون من که تجربه زندگی و کارگری در ایران داشتهاند، یادآور خاطراتی از روزهای سخت و همراه با خشونت در روستاها و مزارع ایران است.
شماری از کاربران شبکههای اجتماعی در افغانستان با نشر این ویدئو، در پیوست از خاطرات و سرگذشتهای مشابه خود در زمان اقامت در ایران نوشتند و شمار دیگر از حکومت ایران خواستار محافظت از مهاجران و کودکان شدند.
کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در واکنش به این رویداد با نشر اعلامیهای آن را یک «عمل جنایتکارانه» خواند و از مقامات ایران خواستار پیگیری و به دادگاه کشانیدن عاملان آن شد. در اعلامیه این کمیسیون آمده است:
«معیارهای بینالمللی حقوق بشر، بهویژه کنوانسیون حقوق کودک، تمام کشورها را ملزم کرده است که از حقوق کودکان در قلمرو تحت حاکمیت خود، بدون تبعیض حمایت کنند.»
در ابتدا گزارشهای مبنی بر فوت این نوجوان در اثر شکنجه منتشر شد، اما وزارت خارجه افغانستان و مقامات ایران مرگ او را تکذیب کردند.
صبغتالله احمدی، سخنگوی وزارت خارجه افغانستان به روزنامه اطلاعات روز گفته است:
«این نوجوان زنده است و جهت معالجه به بندرعباس منتقل شده است.»
سفارت افغانستان در تهران که به تاریخ سوم اکتبر و ساعاتی پس از انتشار این ویدئو در رسانهها، با نشر اعلامیهای وعده «پیگیری همه جانبه برای روشن شدن این موضوع» را داد، هنوز هیچ اطلاع دقیقی در این مورد ندارد.
یک منبع در این سفارت به زمانه میگوید که اطلاع دقیقی در مورد جزییات این رویداد هنوز به این سفارت نرسیده است، هرچند این منبع قبلاً گفته بود سفارت افغانستان یک هیات را به منظور بررسی این رویداد به قشم اعزام کرده است.
این منبع در اظهارنظری تازه به زمانه میگوید:
«نوجوان افغانستانی بر سر یک مساله شخصی مورد شکنجه قرار گرفته و بر اساس اطلاعاتی که تاکنون به ما رسیده است، دو تن به عنوان عاملان این رویداد توسط پلیس هُرمزگان بازداشت شدهاند.»
با وجودی که مقامات عدلی (قضایی) هرمزگان این رویداد را تایید کرده و از جمله دادستان این استان از شناسایی متهمان سخن گفته است، اما هیچ جزییاتی در مورد وضعیت نوجوانی که شکنجه شده و انگیزه این رویداد، به رسانهها نداده است.
رضا صفایی، دادستان قشم روز جمعه چهارم اکتبر در گفتوگو با خبرگزاری دولتی کار ایران (ایرنا) گفته است:
«متهمان شناسایی شده و پرونده در حال شکلگیری است.»
در همان روز خبرگزاری مهر به نقل از علی صالحی، رئیس کل دادگستری هرمزگان نوشت:
«متهمان پس از تعقیب قضایی دستگیر و پس از تفهیم اتهام با صدور قرار تامین قانونی روانه زندان شدند.»
همچنانکه گفتههای مقامات عدلی ایران در تناقض با یکدیگر است، پلیس هرُمزگان هنوز در این زمینه واکنشی نداشته است.
اطلاعات اندک، نگرانیها را افزایش داده است
هنوز به صورت دقیق مشخص نیست دلیل شکنجه نوجوان افغانستانی همان «مَتلک گفتن به همسر رئیس شورای روستای سلخ» است که بسیاری از رسانهها آن را عنوان کردهاند یا دلیل دیگری باعث این شکنجه شده است.
خبرگزاری رکنا که اخبار حوادث را پوشش میدهد اما به نقل از یک باشنده روستای سلخ نوشته است:
«ظاهراً جوان افغان برای یکی از نوامیس رئیس شورای روستا مزاحمت ایجاد کرده بود. رئیس شورا نیز برای ادب کردن جوان افغان چند تن را به سراغ او فرستاده که او را تا سرحد مرگ کتک زدند.»
در حالی که از نشر تصاویر شکنجه نوجوان افغانستانی چهار روز میگذرد، هنوز اطلاع دقیقی از وضعیت صحی او و همچنین انگیزه این خشونت منتشر نشده است.
روز یکشنبه شماری از فعالان مدنی افغانستان با تجمع در مقابل سفارت ایران در کابل، خواهان پیگیری این رویداد و به دادگاه کشانیدن عاملان آن شدند.
عبدالنصیر رشتیا که این اعتراض را سازماندهی کرده است به زمانه میگوید:
«مقامات ایران گفتند جوانی که مورد شکنجه قرار گرفته هنوز زنده است اما به دلیل اینکه هیچ گونه سند و مدرکی در این مورد ارائه نشده است، ما هنوز از زنده بودن او مطمئن نیستیم.»
رشتیا با ابزار نگرانی میگوید که حکومت ایران در حفاظت و حمایت از مهاجران کارنامهای سیاه دارد و برخوردش با پروندههای خشونت علیه مهاجران جدی نبوده است.
رشتیا اضافه میکند که حکومت افغانستان نیز در حفاظت از حقوق شهروندانش ضعیف و ناتوان است و به همین دلیل هنوز موفق نشده تا اطلاعات کافی در مورد ابعاد این رویداد به دست بیاورد و با مردم شریک سازد.
او میگوید که این رویداد باعث شده است نگرانی در مورد سرنوشت مهاجران افغانستانی در ایران افزایش یابد، چون حکومت ایران همواره قربانیان را تهدید میکند تا از صحبت با رسانهها و دادخواهی برای تطبیق عدالت خودداری کنند.
- از همین نویسنده
دوستان و برادران افغان نباید !!
نگران این موضوع باشند .
رفتار کارگزاران نظام منحط ولایی
با کارگران و اتباع ایرانی به مراتب
ظالمانه تر است .
کارگرانی در ایران هستند که تا دو
سال و حتی بیشتر حقوق نگرفته اند .
کودکان و زنان سرپرست خانوار زیادی
در دخمه ها و بیغولیه های زیادی در
سراسر ایران مشغول کار هستند که
نه بیمه دارند ، نه مرخصی ، نه تعطیلات،
نه بازنشستگی و نه هیچ چیز دیگر .
کارگرانمعترض را که فقط خواستار
پرداخت معوقات یا بازگشت به کار
هستند دقیفا در مقابل وزارت کار
وحشیانه کتک می زنند و به زندان
می فرستند و احکام سنگین زندان و
شلاق برایشان صادر می گردد .
حتی سراغ خانواده و اموال ایشان
می روند و وادارشان می کنند در رسانه های
عمومی به خیانت و جاسوسی اعتراف کنند .
با این حساب با برادران افغان خوش رفتاری!!!
نیز شده است .
کیوان / 08 October 2019
لعنت بر نژادپرستی.من به عنوان یک ایرانی بابت رفتار یه مشت حیوان که متاسفانه ایرانی هستن عذرخواهی میکنم.امیدوارم این رفتار رو به پای کل مردم ایران ننویسید.خودمم بارها با این افراد جر و بحث کردم و از حق برادرای افغانیم دفاع کردم.لعنت بر جاهلیت
هادی / 11 October 2019