بهنام داراییزاده – «پس از خودکشی محمد رهسپار، پناهجوی ایرانی ساکن شهر ورتسبورگ آلمان، شاهد شکلگیری موجی از اعتراضهای پناهجویانی بودیم که همگی در شرایط سخت، طاقتفرسا و غیر انسانی زندگی پناهندگی بهسر میبرند.»
این بخش نخست از متن بیانیه پناهجویان ایرانی در کمپ «آئوب» در جنوب آلمان است که از هفته پیش در اعتراض به وضعیت پناهندگی و بلاتکلیفی خود با برپایی چادر و خودداری از دریافت بستههای غذایی دست به اعتراض زدهاند.
اشکان خراسانی یکی از پناهجویان ایرانی این کمپ است که پس از ۲۲ ماه، هنوز پاسخی از اداره مهاجرت آلمان دریافت نکرده و بنا دارد از روز دوشنبه هفته پیش رو در اعتراض به وضعیت خود به همراه سایر معترضان حاضر در کمپ دست به اعتصاب غذا بزند.
در گفتوگوی کوتاهی که با اشکان خراسانی داشتیم، نخست از او خواستیم به عمدهترین خواستها و مطالباتی که برای آن دست به اعتراض زدهاند اشاره کند.
اشکان خراسانی: یکی از مطالبات اصلی ما، برداشتن امکان «دیپورت» یا برگشت اجباری به برخی از کشورها مانند افغانستان، عراق یا کشورهای آفریقایی است. من فکر میکنم این حق ذاتی هر پناهجو یا هر انسان است که هرجا مایل است زندگی کند. این حق در اسناد حقوق بشری مانند اعلامیه جهانی حقوق بشر نیز آمده است و دولتها باید به آن احترام بگذارند.
دومین مطالبه ما، برداشتن محدوده ۴۰ کیلومتری برای زندگی و تردد پناهجویان است. براساس قانون، هر پناهجو باید تنها در یک محدوده جغرافیایی مشخص زندگی کند و اگر از این محدوده خارج شود، یا جریمه نقدی خواهد شد یا به زندان میافتد.
ما در کشوری زندگی میکنیم که عضو اتحادیه اروپا است و عهدنامه «شینگن» را امضا کرده است. بنابراین در حالی که بسیاری از مرزهای بینالمللی را به رسمیت نمیشناسد، چنین محدودیتهایی را درون مرزهای خودش مقرر کرده است. به نظر ما، این گونه برخورد “مجرمانه” با پناهجویان هیچ توجیه قانونی ندارد.
در خواست دیگر ما، برچیده شدن کمپهای پناهجویی با شرایط کنونی است. در این کمپها، در هر ۲۰ متر یا ۲۵متر، پنج یا شش پناهجو زندگی میکنند. این پناهجویان هیچ فضای خصوصی مشخصی برای خودشان ندارند و به واقع با کمبود فضا مواجهاند.
کوتاهتر شدن زمان بررسی پروندهها، خواسته دیگر ما است. در بسیاری از کشورهای اروپایی، یک «سقف زمانی» مشخص برای رسیدگی به پروندهها در نظر گرفته شده است، اما متأسفانه در آلمان چنین تمهیدی وجود ندارد و هیچ پناهجویی نمیداند تا کی باید صبر کند تا «جواب رسمی» درخواستش بیاید. ما خواهان این هستیم که یک سقف زمانی مشخص شش ماهه، هفت ماهه، یکساله برای رسیدگی به درخواستهای پناهندگی مقرر شود.
برداشتن بستههای غذایی خشک نیز خواسته دیگر ما است. در بعضی از ایالتهای آلمان مانند ایالت «بایرن»، به جای پرداخت مبلغی برای تهیه غذا، به پناهجویان بسته غذایی خشک و یکسان داده میشود. ما فکر میکنیم این حق طبیعی هر انسانی است که خودش انتخاب کند که چه غذایی میخواهد بخورد.
اشکان خراسانی: در بعضی از ایالتهای آلمان مانند ایالت «بایرن»، به جای پرداخت مبلغی برای تهیه غذا، به پناهجویان بسته غذایی خشک و یکسان داده میشود. ما فکر میکنیم این حق طبیعی هر انسانی است که خودش انتخاب کند که چه غذایی میخواهد بخورد.
مطالبه بعدی ما، داشتن اجازه کار است. مطابق قانون، هر پناهجو در آلمان، پس از یک سال میتواند کار کند. هرچند در عمل کمتر فرصت کاری برای پناهجویان فراهم میشود، اما وجود همین محدودیت یکساله، در برخی از موارد مشکلزا است. ما خواهان این هستیم که هر پناهجو از بدو ورودش به آلمان، «اجازه کار» داشته باشد. به نظر ما، هر انسانی این قابلیت ذاتی را دارد که با اتکا به تواناییهای خودش، معاش خود را تأمین کند.
مطالبه بعدی ما، برخورداری از امکان فراگیری زبان آلمانی است و نه اجباری بودن کلاسها. روشن است برقراری ارتباط بین فرد و جامعهای که در آن زندگی میکند، مستلزم دانش زبان است. تا وقتی ما این دانش را نداریم، «ایزوله» و بهدور از جامعه باقی خواهیم ماند. آخرین خواسته ما نیز فراهم آمدن امکان «انتخاب محل زندگی» است. در حال حاضر، هیچ پناهجویی اجازه ندارد محل زندگی خود را خودش انتخاب کند.
ممکن است از دامنه این حرکت اعتراضی بگویید و اشاره کنید در کدامیک از کمپها و شهرهای آلمان این اعتراضها در جریان است و آیا غیر از پناهجویان ایرانی، سایر پناهجویان نیز در این اعتراضها مشارکت و همراهی داشتهاند؟
حدود چهارماه پیش، در شهر ورتسبوگ مجموعه اعتراضهایی توسط چند پناهجوی ایرانی به همین شکل، یعنی بیرون آمدن از کمپها و خوابیدن در چادرها صورت گرفت. بعد از حدود۱۱۰، ۱۲۰ روز مقاومت و پیگیریهای مستمر، این امید در دل خیلی از پناهجوها زنده شد که خودشان میتوانند برای خودشان کاری انجام دهند. به همین دلیل، کمپهای دیگری مانند کمپ آب در نزدیکی شهر ورتسبورگ، شهر بامبرگ، رگنزبورگ در ایالت بایرن، شهر دوسلدورف و اوسنابروکه به این حرکت پیوستند.
خوشبختانه با تلاشهایی که صورت گرفت، این حرکتهای اعتراضی توانست “فراملی”، پیگیری شود. برای مثال، در چادر آئوب بچههای پناهجوی افغان، عراقی و ایرانی باهم دارند کار میکنند. حتی در دوسلدروف، پناهجوهای آفریقایی نیز به جمع بچهها ایرانی و افغانی پیوستهاند.
تاکنون چه واکنشی از سوی مقامات آلمانی یا مسئولان اداره مهاجرت منطقه داشتید؟
پس از اعتراضهای طولانی در شهر ورتسبورگ که مدتی طولانی ادامه داشت. بسیاری از مقامهای مسئول در امور پناهندگی به شهر ورتسبورگ آمدند و پاسخهای مختلف و گاه متناقضی به درخواستهای پناهجویان دادند، اما پس از مشارکت و همراهی بقیه شهرها و گستردهتر شدن این آکسیون، هیچ فرد مسئولی تا الان هیچ پاسخی به مطالبات ما و سایر پناهجویان نداشته است.
آیا گروههای حقوق بشری غیر دولتی آلمانی یا ایرانیان فعال در زمینه حقوق پناهندگان حمایتی از حرکت شما کردهاند؟
در اولین روزهای اعتراض، حمایتهای خیلی زیادی از گروههایی که در زمینه حقوق پناهندگان فعال هستند دریافت کردیم؛ چه همبستگیهای فکری- عملی و چه کمکهای مالی. به طور مشخصمن میتوانم از «صدای پناهندگان» و نیز تشکیلات «کاروان»، نام ببرم که کمکهای خیلی زیادی به ما کردند. از میان گروههای ایرانی نیز میتوانم به «کانون پناهندگان سیاسی در برلین» اشاره کنم. گستره این حمایتها به اندازهای است که میتوانیم برای احداث بقیه چادرهای در شهرهای دیگر هم روی کمک آنها حساب کنیم.
در همین زمینه: