مهرانگیز کار، حقوقدان ایرانی ساکن آمریکا، به عنوان شهروند ایالات متحده از جمهوری اسلامی به یک دادگاه فدرال شکایت کرد. موضوع شکایت او «شکنجه، گروگانگیری و قتل فراقضایی» همسرش سیامک پورزند در ایران است.
شکایت خانم کار به طور مشخص از حکومت جمهوری اسلامی، علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است.
در بیانیه خبری مربوط به این دادخواهی که در صفحه فیسبوک مهرانگیز کار منتشر شده آمده است که او بنا بر قوانین موجود در آمریکا به عنوان یک شهروند آمریکایی توانسته است از دولت جمهوری اسلامی ایران و عوامل شکنجه، گروگانگیری و در نهایت قتل همسرش شکایتی را در دادگاه فدرال حوزه واشنگتن دی سی طرح کند.
در این بیانیه آمده است:
«جمهوری اسلامی و رهبر ایران ظلم فراوانی را به من به عنوان یک مادر، همسر، وکیل، نویسنده و فعال حقوق بشر و به خانواده بیگناهم روا داشته است و بر اساس کلیه اصول اخلاقی و حقوقی سزاوار مطالبه خسارات وارده از جمهوری اسلامی، رهبر و عوامل آن هستم.»
مهرانگیز کار اما از هدف دیگری هم گفته است که پشت این شکایت و پرونده است: به ثبت رساندن جنایات ایران در یکی از مهمترین دادگاههای جهان.
خانم کار تاکید کرده لازم است جمهوری اسلامی بیش از پیش باور کند که باید پاسخگوی جنایات ضد حقوق بشری خود باشد.
مهرانگیز کار، حقوقدان و وکیل دادگستری، یکی از شرکت کنندگان کنفرانس «ایران بعد از انتخابات مجلس ششم» (کنفرانس برلین) بود که در سال ۲۰۰۰ میلادی به دعوت بنیاد هنریش بل و حزب سبزهای آلمان برگزار شد. او پس از بازگشت از این کنفرانس بازداشت و با تحمل ۵۴ روز سلول انفرادی به قید وثیقه آزاد و در جریان یک محاکمه غیر منصفانه و غیر علنی به چهار سال حبس محکوم شد.
او اما از سال ۲۰۰۲ در آمریکا اقامت دارد.
بلافاصله پس از خروج مهرانگیز کار از ایران که با میانجیگری اتحادیه اروپا به منظور درمان سرطان پیشرفتهاش میسر شد، همسر او سیامک پورزند دستگیر و پس از تحمل چندین سال زندان و شکنجه، در حبس خانگی قرار گرفت.
پورزند در ماه آوریل سال ۲۰۱۱ در اعتراض به خشونتهایی که نسبت به خود و خانوادهاش روا داشته شده بود و فرزندان او را وادار به ترک کشور کرده بود و او از دیدار آنها محروم مانده بود، در سن ۸۰ سالگی به زندگی خود خاتمه داد.
او مدتی بیش از ۱۰ سال آخر عمر خود را بیشتر در زندان و بیمارستان گذرانده بود.
گفته میشود که سیامک پورزند با پریدن از بالکن طبقه ششم آپارتمانی در تهران به زندگی خود پایان داد.
اعترافات اجباری او در زندان بارها از تلویزیون جمهوری اسلامی پخش شده است.
مهرانگیز کار با محکوم کردن عملکرد قضایی جمهوری اسلامی همواره گفته است مرگ همسرش حاصل رفتار حکومتی بوده که به قوانین خودش هم احترام نمیگذارد.
او تاکید کرده است که میخواهد از این فرصت دادخواهی، برای حرکتی فعالانه در راستای عدالتخواهی و به ثبت رساندن جنایات ضد حقوق بشری جمهوری اسلامی استفاده کند.
- در همین زمینه
به دزد باید گفت چی؟!؟!؟ به دروغ گو باید چه گفت ؟!؟!؟مگر در فرهنگ عامیانه و طبق تبلیغات رژیم جمهوری اسلامی و آموزه های اسلامی نگفته اند دروغگو دشمن خداست ؟!؟!؟مسئولین نظام که از صدر تا ذیل اگر دزدی کنند و با دروغ برای دوام و بقا خود به شعور مردم توهین کنند ایا شایسته و سزاوار و مستحق فحش شنیدن نیستند؟!؟!؟ ، غیر از اینست که فقط قانون و ماده ۶۰۸ تنها امنیت دزدان و دروغگویان و اختلاصگران ضد ایران و ایرانی که دست در جان و جیب و عرق جبین مردم و بیت المال و خزانه کرده اند را تضمین و تامین میکند ، پس مردم درمانده و آسی و بی پناه و مظلوم کجای داستان و دایره قرار میگیرند ، آیا به مسئولینی که پول و دارائی مردم را تحت عنوان عوارض و مالیات میگیرند که برای خوده مردم خرج و هزینه کنند و البته نمیکنند و شتر و با جاش میبرند. نباید فحش بخورند ، مثلا برای نمونه بیش از ده/۱۰بار با اداره برق منطقه کرج به شماره ۱۲۱ تماس گرفته ام و در وحله و مرحله اول با رعایت ادب و اخلاق و احترام درخواست تعویض لامپ سوخته را داشته ام و چند بار اخر با جواب لامپ در انبار موجود نیست و تمام کرده ایم روبرو شده ام که این ادعا کذب محض است و خود جای سوال دارد که ایا این انبار مگر انبارگردانی و اعلان موجودی نمیشود و مسئولین و اپراتورها و حتی بازرسی اداره برق با دهن کجی و توهین به شعور شهروندان به دروغ و با تحریک مجبور به فحش دادن میکنند (که البته به حق از خجالت این نابخردان بی مسئولیت که فقط بلد هستند حقوق مفت بگیرند و مال مردم در انبار و خزانه و بیت المال دزدی کنند و دروغگو بگویند و به شعور مردم توهین کنند و وعده سر خرمن بدهند و مردم را سنگ قلاب کنند را با نثار کلماتی که فحش مینامند که چه شایسته و سزاوارشان بود درامدم) ، که البته لیاقت دروغگو و دزدی که در روز روشن دست در جیب و بیت المال و خزانه میکند و مردم خسته را از کوره به در میکنند ایا غیر از فحش دادن مگر راهی میماند ، پول و بودجه و دارایی مردم که به دولت به عنوان مالیات و عوارض به امانت تحویل میدهند پس به کجا میرود و صرف و هزینه کدام جنگ افروزی و خون و خونریزی در کجای دنیا میشود ، مگر غیر از ایست که گفته اند چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام ، پول چراغ و روشنایی شهر در کجا خرج و هزینه شده که الان انبار اداره برق منطقه ایی کرج خالی و تهی از لامپ مانده است ، دروغ روی دروغ میگذارند و بیشرمانه و وقیحانه طلبکار مردم بیگناه و بی پناه میشوند و رسما چنگ و دندان به مردم نشان میدهند و در جنگ و ستیز و دشمنی بر علیه مردم ایران شمشیر از رو بسته اند و میگن فحش دادید و از طرق قانونی پیگیر میشویم قانونی که خودشان به نفع خودشان وضع میکنند وخودشان هم به نفع خودشان اجرا میکنند ، دیگر نمیپرسند که با مردم چه کردیم و مردم را به تنگ اوردیم که فحش خوردیم که لیاقتتان بیشتر از فحش نیست ، مگر غیر از اینست که بنیانگذار جمهوری اسلامی خمینی گفت اب و برق مجانی ، مجانی که نشد بماند پول خرید لامپ روشنایی معابر و هم میبرند و میدزدند و میخورند و به دروغ میگویند موجودی در انبار نداریم ، غلط کردید که ندارید ، پس پول و سرمایه و ذخائر رو زمینی و زیر زمینی مردم ایران ثروتمند چه شد و کجا به باد فنا رفت ، پس پول خرید لامپ روشنایی معابر که از پول نفت و گاز و سایر منابع بی منتهی و عوارض و مالیات خوده مردم در خزانه و بیت المال ریخته شد کجا رفت و چه شد ، هم میدزدن هم دروغ میگویند و هم به شعور مردم توهین میکنند و هم ماده ظالمانه ۶۰۸ برای حمایت از خود میگذارند که به مای مسئول دروغگو و دزد فحش نده ، پس مردم بیگناه و بی پناه و درمانده در شهر و کشوری که صدر تا ذیل مسئولینش دزد و اهل بخور بخور و بچاپ بچاپ هستند و گوی سبقت را از هم میربایند در کجا و به چه شکل صدای درد خود را مطرح و عنوان کنند ، اصحاب قلم بنویسند تهدید میشوند و قلمهایشان شکسته میشود ، روزنامه و جراید چاپ کنند تعطیل و لغو امتیاز میشوند ، دانشجو در دانشگاه بگوید و طرح سوال و مطرح کند عامل و جاسوس بیگانه و خارجی نامیده میشود و از بالای خوابگاه به اصطلاح امن دانشجویی و چند طبقه به پائین پرتاب میشود و به شدت هر چه تمام تر سرکوب و پامال چکمه پوشان میشود ، کارگر اعتراض کند فسخ قرار داد و اخراج و یا زندان و شکنجه و در بهترین حالت خانه نشین میشود ، مردم به تنگ آیند و صدای خود را حتی با سکوت در کف خیابان منعکس کنند شورشی و اغتشاش گر نامیده میشوند و به خشن ترین شکل و شیوه ممکن تا عبور خودروهای نظامی و انتظامی از روی همین مردم به جان امده و بی پناه و درمانده و بی گناه سرکوب میشوند ، پس ما مردم چه کنیم و چه کار کنیم و چه گویم و در کجا گویم مگر راهی غیر از لعن و نفرین و فحش فحش به دزد و دروغگو برایمان گذاشته اند.
رامین / 10 December 2019