ایرج ادیب‌زاده – المپیک هجدهم در توکیو ۱۹۶۴ با میزبانی عالی ژاپنی و نخستین حضور زنان ایران در این رویداد همراه بود.

 
«یوشین یوری ساکایی»، ورزشکار ۱۹ ساله‌ای که در نزدیکی هیروشیما به دنیا آمده بود، مشعل اصلی ورزشگاه را روشن کرد؛ روزی که بمب اتمی در این شهر رها شد. ۱۹سال از شکست ژاپن در جنگ می‌گذشت. توکیو ویران شده بود و ژاپنی‌ها به سرعت شروع به بازسازی کرده بودند. در بازی‌های المپیک هم می‌خواستند نشان دهند که کشور جنگ‌طلب و جنگ‌افروزی نیستند.
 
هیروهیتو، امپراتور ژاپن هنگام گشایش بازی‌ها نکته یادشده را یادآوری کرد. در همین المپیک، آبیب بیکیلا، دونده‌ پابرهنه‌ اتیوپی، دومین مدال طلا در ماراتون را صاحب شد. دستاورد بزرگ کاروان ورزش ایران حضور نخستین بار پنج دختر ورزشکار ایرانی در دو میدانی و ژیمناستیک بود. فوتبال ایران هم برای نخستین‌بار دروازه‌های المپیک را باز کرده بود، اما به دلیل اختلاف نظر گروهی از ستارگان فوتبال آن زمان ایران با حسین فکری، مربی تیم، حاضر به همراهی تیم ایران نشدند. ایران با دو شکست و یک مساوی با مکزیک به دور دوم راه نیافت.
 
ورزشکاران ایران در این دوره، یعنی در المپیک ۱۹۶۴ توکیو، ۵۸ نفر بودند. پنج نفر آنها را زنان ورزشکار تشکیل می‌دادند. ایران در رشته های دوچرخه‌‌سواری، مشت‌زنی، شنا، شیرجه، ژیمناستیک، فوتبال، تیراندازی، کشتی آزاد، کشتی فرنگی و شمشیربازی شرکت کرد و موفق به دریافت دو مدال برنز در کشتی آزاد توسط محمدعلی صنعتکاران و اکبر حیدری شد. پنج دختر ایرانی در دو میدانی، یک دختر در رشته‌ ژیمناستیک در بازی‌ها شرکت کردند. دختر ژیمناست جمیله سروری نام داشت. در دو میدانی نازی بیات ماکو، در پرش ارتفاع سیمین صفامهر، در دو صدمتر و پرش طول ژولیت گورکیان و … شرکت کردند.
 
 
ژولیت گِوِرکیان در پرتاب وزنه رکورد ۱۷متر و ۹ سانتی‌متر را به دست آورد. در پرتاب دیسک به رکورد ۳۰متر و پنج سانتی‌متر و در جای شانزدهم المپیک در میان ۲۲ شرکت‌کننده ایستاد. ژولیت گورکیان هم اکنون درشهر گلندل نزدیک لس‌آنجلس زندگی می‌کند؛ با همسرش آرتوش خواننده‌ قدیمی ایران. او در گفت‌وگویی اختصاصی با زمانه از خاطرات و تجربیاتش در المپیک ۱۹۶۴ توکیو و نیز وضعیت ورزش ایران و جامعه ایران در سال ۱۹۶۴، یعنی ۴۸ سال پیش می‌گوید.
 
ژولیت گورکیان – ورزش در جامعه ایران آن موقع خیلی پیشرفته بود. همه دخترها خیلی علاقه‌مند به ورزش بودند. وقت اضافه‌ خودشان را برای ورزش می‌گذاشتند و برای تمرین به استادیوم‌های مختلف می‌رفتند. در همه رشته‌ها ورزش پیشرفته بود.
 
از چه زمانی خودتان ورزش را آغاز کردید و در چه رشته‌هایی؟
 
من اولین‌بار از ۱۳ سالگی ورزش دو میدانی را شروع کردم و اصولاً رشته‌ من همیشه پرتاب دیسک و وزنه بوده است. البته در رشته شنا مدال دارم که اول شدم. در دو میدانی یکبار در پاکستان شرکت کردم، چون پای یکی از دخترها ضرب دیده بود و به من گفتند اگر تو بدوی، ممکن است ما بتوانیم اول بشویم و اگر ندوی، ممکن است ما ببازیم. من به‌خاطر بچه‌ها آن صد متر امدادی را دویدم. در تیم ملی بسکتبال بودم. در دانشکده در پرتاب دیسک و وزنه و نیزه شرکت کردم و دانشکده‌ ما که دانشکده‌ علوم ارتباطات و اجتماعی بود، همیشه اول بود. به خاطر این سه امتیازی که من می‌آوردم.
 
آن موقع دخترهای ارامنه در ورزش بیشتر درخشش داشتند.
 
در رشته وزنه و پرتاب دیسک زیاد نبودند، ولی در بسکتبال در تیم باشگاه تاج از شش نفر اصلی، پنج‌تامان ارمنی بودیم.
 
چطور شد که برای بازی‌های المپیک انتخاب شدید؟
 
دستاورد بزرگ کاروان ورزش ایران حضور نخستین بار پنج دختر ورزشکار ایرانی در دو میدانی و ژیمناستیک بود. فوتبال ایران هم برای نخستین‌بار دروازه‌های المپیک را باز کرده بود.
خوشبختانه به ما یک روز اطلاع دادند که امسال ایران می‌تواند در المپیک ۶۴ توکیو شرکت کند و شما شروع کنید به تمرین‌های شدیدتان تا ببینیم چه کسی می‌تواند شرکت کند. ما حدود یکسال تمرین‌هایمان را انجام دادیم که نوبت مسابقات مقدماتی شد و من در پرتاب دیسک و وزنه انتخاب شدم. البته به من گفتند بیا یک خرده کم بینداز که یکنفر هم از دوستانت در دیسک شرکت کند. تو از پرتاب وزنه برو و او هم از دیسک. من هم گفتم باشد، اما آن قدر کم انداختم که دیدم دارم بیرون می‌مانم. گفتم خب چه کار کنم، نمی‌شود و ممکن است من هم ببازم و اصلاً نروم. بنابراین انداختم، هر چه که قدرت من بود.
 
پیش از رفتن چه رؤیایی از المپیک داشتید؟
 
آن رؤیایی که در اینجا در آمریکا من می‌بینم در قلب و در دل ورزشکاران هست، ما آن رؤیا را نداشتیم. می‌دانید چرا؟ به خاطر اینکه ما اولاً کوچک بودیم و آنقدر هیاهو نداشتیم. اینجا یکی که قهرمان می‌شود، فردایش میلیونر می‌شود. ما اما به خاطر دل خودمان ورزش می‌کردیم. دوست داشتیم برویم و شرکت کنیم. ورزشکاران ایرانی را با ورزشکارهای اینجا هیچ وقت مقایسه نکنید.
 
چه نتایجی در بازی المپیک به دست آوردید؟
 
ما دختران‌مان، همه‌ی دختران‌مان در مقدماتی که صبح انجام شد شرکت کردیم. البته یک حد نصابی داشت و می‌بایست از آن حد نصاب بیشتر بیندازید که بتوانید برای نهایی بعدی بعدازظهر شرکت کنید. متأسفانه هیچکدام از ما برای دور نهایی انتخاب نشدیم. ولی از اینکه باز می‌ماندیم و تمرین می‌کردیم برایمان جالب بود و می‌توانستیم پیشرفت شدیدی کنیم. چون یادم هست یکبار آقای تیمور غیاثی را برای شش ماه فرستادند به آلمان. این پسر با مقام سوم آسیایی برگشت. منظور این است که هرچه روش‌های جدید اروپایی را می‌دیدیم، بیشتر ماهر می‌شدیم.
 
مسئله این است که ورزش باعث حرکت زنان ایران و باعث سلامتی جامعه می‌شد. نه؟
 
همیشه ورزش باعث سلامتی جامعه بوده است. یک محیط تمیز، یک محیط بی‌ریا، یک محیط خوب دوستانه. همیشه بوده و من فکر می‌کنم همیشه خواهد بود.
 
آیا ورزش زنان ایران را در ۳۰ سال گذشته دنبال کرده‌اید؟
 
بله. تا حدی دنبال کرده‌ام و فهمیده‌ام که تا سه تا پنج سال پیش دختران زیاد در ورزش پیشرفتی نداشتند، ولی شنیدم این اواخر تمرینات‌شان را شروع کرده‌اند. حتی شنیدم یک خانمی شروع کرده است به اینکه پرتاب وزنه بیندازد و به المپیک برود. خیلی خوشحالم و برایش آرزوی موفقیت می‌کنم، کمااینکه هنوز رکورد ایران در دست من است؛ هم در دیسک و هم در وزنه، ولی امیدوارم یک روز بشکند.
 
حالا فکر نمی‌کنید کشورهایی که اجازه نمی‌دهند زن‌های‌شان در بازی المپیک شرکت کنند، باید به نوعی تحریم شوند؟
 
من فکر نمی‌کنم تحریم کلمه‌ خوبی باشد، ولی فکر می‌کنم باید به آنها بگویند چرا نه؟ چرا نمی‌گذارید؟ بگذارید آنها هم شرکت کنند.
 
آیا در آمریکا هم به ورزش ادامه دادید؟
 
ادامه ندادم به آن صورت. چون اینجا باید کار کنید که بتوانید زندگی کنید. کشور خیلی مشکلی است. بنابراین ادامه ندادم.
 
اگر خاطره‌ای از بازی‌های المپیک توکیو دارید بفرمایید.
 
بله… اینطوری شد که برای مسابقه به پاکستان رفته بودیم برای آمادگی المپیک. می‌دانید که در پاکستان، مثل ایران کنونی خودمان باید شلوارهای بلند بپوشند و اجازه ندارند با شورت ورزش کنند و ورزش پرتاب وزنه می‌طلبد که بدنت راحت باشد تا هرچه بتوانی زور بزنی که بیشتر بیندازی. من بدون اینکه متوجه این مملکت باشم که کجا هستم، گرمکن‌ام را درآوردم و بعد از گرم کردن با شورت شروع کردم به اینکه پرتاب وزنه را انجام بدهم که یکی از مسئولان آنجا آمد و گفت که نه، تو حق نداری شلوارت را دربیاوری و باید گرمکن بپوشی. من هم پوشیدم. البته دست و پا گیر بود، ولی این قوانین رژیم آنها بود و ما می‌بایستی به آن احترام می‌گذاشتیم.
 
یعنی یک مسئول پاکستانی این را به شما گفت؟
 
بله، یک مسئول پاکستانی. به مسئول ایرانی خودمان آقای جانانپور هم گفته بود که به دخترها بگویید اجازه ندارند گرمکن‌های‌شان را از تن‌شان درآورند. البته بلوز اوکی بود و هیچ اشکالی نداشت، ولی اجازه نداشتیم بدون شلوار تمرین کنیم.