سراج‌الدین میردامادی – معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران اعلام کرده است که نشر چشمه به اتهام ترویج ارتباط همجنسگرایی و زنای با محارم و اهانت به مقدسات لغو پروانه شده است.

از آقای بهمن امینی مدیر انتشارات خاوران در پاریس پرسیدم، چرا نشر چشمه و چرا ارشاد این موج جدید سرکوب و فشار را به انتشاراتی‌ها آغاز کرده است؟

بهمن امینی – من فکر می‌کنم که باید به این مسئله به‌عنوان یک بهانه برای وزارت ارشاد نگاه کرد و به طور کلی آشکارکننده‌ سیاستی‌ست که از طرف وزارت ارشاد در حال حاضر پیاده می‌شود. یعنی سیاست سانسور و سرکوب فرهنگی هرچه بیشتر تا همه‌ صداها و همه‌ نگاه‌های دیگر را پس بزنند و فقط آن نگاهی را که خودشان دارند نسبت به دین و به تاریخ و نسبت به علم و هنر، آن نگاه را به جامعه حقنه کنند. بنابراین کوچک‌ترین تغییری، کوچک‌ترین تفاوتی در یک نگاه به‌ویژه، از طرف هنر که می‌دانیم نگاه‌های متفاوت همیشه در آن هست، این‌ها را برآشفته می‌کند و [آن را] برنمی‌تابند. باید در این چارچوب دید که جامعه می‌خواهد متحول شود، می‌خواهد حرکت کند و این‌ها هرگونه تحول و حرکت و هرگونه آزادی را محدود می‌کنند، برای اینکه بتوانند قدرت خودشان را حفظ کنند.

آقای امینی به کتاب «نمایشنامه‌ روز حسین» نوشته‌ محمد رحمانیان اشاره شده که بهانه‌ لغو مجوز نشر چشمه شده است. این چه کتابی بوده و آقای محمد رحمانیان کارگردان و نمایشنامه‌نویس ایرانی چه پیشینه‌ فرهنگی و نشر هنری داشته؟

بهمن امینی، مدیر انتشارات خاوران در پاریس

ببینید، خود این مورد مثال خیلی خوبی‌ست، برای اینکه نشان داده مردم ما به‌طور کلی با چه نظامی روبه‌رو هستند. مسئله‌ مهم این است که [مردم] نمی‌دانند واقعاً با چه [نظامی] روبه‌رو هستند. در نظام‌های دیکتاتوری کلاسیک مردم می‌دانند که ممنوع‌ها چه هستند و به چه باید نزدیک شد و به چه نباید نزدیک شد. ولی در جامعه ما به طور دائم این [ممنوعیت‌ها] تغییر می‌کند. با تغییر کردن یک وزیر، با تغییر کردن حتی معاون یک وزیر و یک آیین‌نامه. آقای محمد رحمانیان کارگردانی‌ست که تا به‌حال چندین نمایشنامه‌اش، یعنی این هفتمین نمایشنامه‌ی اوست و نمایشنامه‌های قبلی‌اش همه مجوز گرفته‌، منتشر شده و جایزه گرفته‌اند. نمایشنامه‌هایش در تالار وحدت، در تئاتر شهر و در سالن‌های بزرگ تهران به نمایش درآمده است. یعنی نمایشنامه‌های زیادی دارد، ولی هفت نمایشنامه‌ دارد با تم میتولوژی و اسطوره‌های مذهبی.

خود او می‌گوید که من دیگر به این تم اصلاً نمی‌پردازم، برای اینکه به هیچ کس آزاری نرسانم. من چه‌طور ممکن است با این سابقه‌ کاریم بیاییم به امام حسین به‌عنوان اسطوره‌ای که مورد احترام و محبت بیشتر ایرانیان است، احیاناً اهانت کنم و اگر من به‌عنوان هنرمند اجازه نداشته باشم روایت خودم را از بزرگداشت امام حسین ارائه دهم، بنابراین هیچ کاری نمی‌کنم. یعنی نمایشنامه مال نمایشنامه‌نویسی نیست که احیاناً سابقه‌ نمایشنامه‌های سیاسی دارد یا سابقه‌ نمایشنامه‌هایی را دارد که یک‌مقدار در جهت این نگاه نیست. نمایشنامه‌ها مال کسی‌ست که اصلاً می‌توان گفت با خود این دستگاه کار کرده و همراه بوده برای ارائه‌ نظر خودش و الان یکمرتبه آقای بهمن دُری نمایشنامه‌ای را که حتی به آن اجازه‌ی نشر نداد‌ه‌اند و منتشر نشده است را بهانه‌‌ می‌گیرد برای لغو مجوز نشر چشمه.

آقای امینی به طور کلی سیر انتشار یک کتاب از ابتدا تا انتهای نشر چیست و ممیزی چگونه اعمال می شود و از چه جاهایی باید مجوز بگیرند؟

مسئله این است که ما آیین‌نامه‌ مفصلی داریم که وزارت ارشاد منتشرش کرده، برای اینکه مشخص کند محدوده‌های آزادی نشر در جامعه‌ی ما چیست و این آیین‌نامه ماده‌های بسیار زیادی دارد. ازجمله این ماده‌ها مشخص کرده‌اند که حق توهین به اسلام، حق توهین به رهبر جمهوری اسلامی، حق توهین به بزرگان دولت و مقدار زیادی موارد مبهم دیگری که در آن گذاشته‌اند که حتی نویسنده وقتی می‌خواهد چیزی را بنویسد، در درجه‌ اول سانسورچی خودش است. نگاه می‌کند به این آیین‌نامه و خودش را به مقدار زیادی سانسور می‌کند. بعد این نوشته را می‌دهد به ناشر و ناشر این را می‌دهد به وزارت ارشاد به اداره ممیزی سانسورچی. در خود همین آیین‌نامه، در خود قانون‌های این‌ها نوشته است که وقتی اثری ارائه می‌شود به اداره‌ ممیزی، در حقیقت دادن اجازه حق آن اداره است و مسئولیتش هم با آن اداره است.

حسن کیائیان، مدیر نشر چشمه

ولی بسیاری مواقع بعد از اینکه این حق را می‌دهند که انتشار پیدا کند، دوباره ناشر و دوباره نویسنده را به صلابه می‌کشند برای کتابی که خودشان اجازه داده‌اند. به همین دلیل هم الان کتاب‌هایی که یک‌بار اجازهی انتشار گرفته‌اند، دوباره از آنها می‌خواهند که اجازه‌ انتشار بگیرند. بعد از آن کتاب می‌آید دست ناشر که تازه او دست و دلش می‌لرزد و هر کتابی را درنمی‌آورد، برای اینکه می‌داند چه مشکلاتی دارد. با توجه به چنین مسئله‌ای کتابی که به دست خواننده می‌رسد، از سانسورهای مختلف می‌گذرد، ولی بازهم و بازهم ما می‌بینیم که این‌ها فشارشان را می‌آورند که همین کتاب هم، که شاید بتوان گفت یکی از معدود سرگرمی‌های سالم جامعه‌ ایران است، بازهم محدودتر شود.

بعد از همه این مشکلات و تنگناها و فشارهای اقتصادی که در جامعه هست و تحریم‌ها و مشکلاتی که خریدار دارد و قدرت خرید پایین، آیا وضعیت نشر و بازار نشر از نظر دخل و خرج مناسب است و آیا همچنان انتشاراتی‌ها کارشان رونق دارد یا نه؟

به‌‌سختی. یعنی ما می‌دانیم که تیراژ کتاب‌های جدی، تیراژ کتاب‌های مفید به‌شدت آمده پایین. دولت که در حقیقت بزرگ‌ترین خریدار کتاب است، کتاب‌های معینی را می‌خرد و به ناشران معینی کمک می‌کند و خیلی از ناشران را به این شکل در فشار می‌‌گذارد. یعنی سانسور را حتی این طوری اعمال می‌کنند که خیلی از کتاب‌هایشان را نمی‌خرند. خیلی از ناشرها ورشکست شده‌اند. چون در حقیقت شما کتاب را به طور کامل آماده می‌کنید و بعد می‌دهید به وزارت ارشاد. بعد وقتی او کتاب را نگه می‌دارد، انگار تمام سرمایه‌ شما معطل می‌شود. یعنی ناشرانی هستند که پنج‌‌ـ شش کتاب‌شان مدت‌هاست در وزارت ارشاد معطل است و در نتیجه وضع نشر مستقل، وضع ناشرانی که می‌خواهند نگاه دیگری غیر نگاه رسمی را در جامعه ارائه دهند و حتی ادبیات سالمی ارائه دهند، به شدت دچار مشکل هستند.

نکته‌ای که مثلاً در این داستان لغو مجوز نشر چشمه باز جالب است، این است که نشر چشمه را متهم می‌کنند به انتشار کتاب‌های غیراخلاقی؛ کتاب‌هایی که منتشر نشده است. نشر چشمه را متهم کرده‌اند به انتشار کتابی که قبلاً او داده بوده، جواب رد گرفته بود، و بعد ناشر دیگری آن را منتشر کرده است. ولی حتی روزنامه‌ بازتاب می‌نویسد که این بیشتر به طنز شبیه است. چون نویسنده حق دارد وقتی که اثری را به او برگردانده‌اند، به یک ناشر دیگر ارائه دهد و آن ناشر هم داده به وزارت ارشاد و وزارت ارشاد هم مجوز داده. بنابراین نشر چشمه را متهم می‌کنند به خاطر اجازه‌ای که تازه خودشان به یک ناشر دیگری داده‌اند و اصلاً ربطی به نشر چشمه ندارد. یعنی در مجموع بی‌قانونی و نبود قانونمندی در جامعه است که شهروند ایرانی را معطل و مستأصل کرده که چگونه با مجموعه‌‌ این سردرگمی‌ها زندگی‌اش را بگذراند.

آقای امینی آیا خود ناشران در ایران اتحادیه‌ای، سندیکایی، تجمعی دارند که در چنین مواردی به آن مراجعه کنند و آن بتواند از حقوق‌شان دفاع کند؟

بهمن دری، معاون فرهنگی وزارت ارشاد 

داشتنش که دارند و از قضا همین دیروز آقای ابوالحسین مخت‌آباد نوشته در روزنامه‌ همشهری و اشاره کرده به همین بی‌قانونی آقای دُری و از اتحادیه ناشران، حتی از نمایندگان و از اعضای شورای عالی فرهنگی خواسته که جلو این بی‌قانونی‌ها را بگیرند که این‌ها سنت نشود و به اتحادیه ناشران و به کتاب‌فروشان گفته است که باید حرکت کنیم، باید اقدام کنیم تا این بی‌قانونی‌ها به صورت یک سنت درنیاید. اگر دیده باشید، نامه‌ای را که آقای خشایار دیهیمی درست برای همین بی‌قانونی می‌نویسد، آقای مخت‌آباد می‌گوید اصلاً وزارت ارشاد حق لغو پروانه‌ی نشر را ندارد. فوقش اگر یک ناشری خلاف می‌کند، باید به دادگاه شکایت کند و بعد دادگاه این‌کار را بکند.

عین همین کار را برای پروانه‌ی نشر خانم آقای دیهیمی هم کرده‌اند و در آن نامه‌، در حقیقت دردنامه‌اش، می‌گوید که من به‌عنوان یک شهروند ایرانی نمی‌دانم با کی، با چی و با کجا باید سروکار داشته باشم و در نهایتش تهدید می‌کنند من را که بهتر است دست از تعقیب برداری. چون این هم یک واقعیت جامعه است. او در نامه‌اش صریحاً می‌گوید که من را تهدید می‌کنند که نباید پیگیر حقوقم باشم. بنابراین دست آنها بسته است، ولی بازهم به هر ترتیب هستند و کارهایی می‌کنند و اتحادیه ناشران کم و بیش سعی می‌کند از منافع ناشران دفاع کند.

آقای امینی در جریان برگزاری آخرین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران هم وزارت ارشاد مانع حضور تعدادی از ناشران در نمایشگاه شد. این دلیلش چه بود و ماجرا به کجا کشید؟

سیاستی که الان این وزیر ارشاد و به‌ویژه معاونش آقای بهمن دُری که یکی از بررس‌های خشن اداره‌ ممیزی وزارت ارشاد بوده و حالا به این مقام رسیده و تازه شروع کرده‌اند، در واقع از مدت‌ها پیش شروع شده است و در نمایشگاه کتاب امسال هم، یعنی در بیست و پنجمین نمایشگاه کتاب تهران، او چهره‌ خودش را نشان داد. تعداد زیادی از ناشران را محدود کردند و ازجمله خود نشر چشمه، نشر ثالث، نشر پیدایش، نشر ویستار و ناشران دیگری را. ولی دقیقاً من نمی‌دانم علت اینکه روی نشر چشمه این قدر فشار گذاشته‌اند، آیا به‌عنوان یک سمبول می‌خواهند بقیه ناشران را منکوب کنند. چون می‌دانیم که نشر چشمه یکی از قدیمی‌ترین، یکی از پراعتبارترین نشرهای همه این‌ سال‌ها بوده. چون در آنجا آقای دُری هم می‌گوید که حتی اگر نشر ثالث و پیدایش را بتوانیم یک‌مقدار با اغماض نگاه کنیم و به آنها اجازه دهیم، به نشر چشمه اصلاً امکان ندارد که اجازه دهیم.

و نکته‌ای که جالب است در همین مصاحبه‌ای که ایشان لغو مجوز نشر چشمه را اعلام می‌کند، وقتی از او می‌پرسند، از جمله تخلف‌هایی که می‌گوید اینکه ناشران در نمایشگاه‌های کتاب (چون این مصاحبه به علت پایان نمایشگاه کتاب بوده) برای خودشان وسیله‌ خوراک‌پزی آوردند و انواع نوشیدنی‌ها و خوراکی‌های غیرمجاز هم در بساطشان وجود دارد. یعنی این یکی از دلایلی‌ست که معاون وزارت کشور ما اعلام می‌کند، برای اینکه ناشری را احیاناً به نمایشگاه کتاب راه ندهد. یا می‌گوید مثلاً شمایلی که چندان اخلاقی هم نیست و حجاب و پوششی که چندان هم اخلاقی نیست، بعضی‌هاشان دارند. یعنی بهانه‌های این چنینی‌ هست، نه مسئله‌ فرهنگ، نه مسئله‌ دانش و نه مسئله‌ حتی دین و بیشتر این نگاه حاکم است که می‌خواهد خودش را به جامعه در همه‌ زمینه‌ها تحمیل کند.

در همین زمینه:

::نشر چشمه و پوشش خبری آن در رادیو زمانه::