علی افشاری − مذاکرات اتمی در مسکو همان گونه که پیش‌بینی می‌شد بدون نتیجه مشخصی به پایان رسید. اما سیر صحبت‌ها در پنج دور از گفت‌وگو‌ها آنقدر کشش داشت که رشته مذاکرات به صورت کامل پاره نشود.

 
اکنون ابهام و سردرگمی بر سر پرونده‌ هسته حکومت ایران از استانبول به بعد، به بیشترین زمان خود رسیده است و مسیر آینده معلوم نیست. خوش‌بینی‌های پس از نشست استانبول کاملا زایل شده و به جایش بدبینی روز افرونی حاکم گشته است. امید‌ها برای حل دیپلماتیک دوئل طولانی و پر پیچ و خم هسته‌ای بحث حمله نظامی احتمالی اسرائیل و یا غرب را کاملا به حاشیه برد. اما اکنون با افول امید‌ها دوباره گمانه زنی یپرامون تغییر مسیر منازعه از دیپلماسی به نظامی مطرح شده است.
 
 بن بست این دور از مذاکرات بیش از هر زمان دیگری فاصله بین گزینه توسل به حمله نظامی با گزینه مفاهمه را کاهش می‌دهد. چه بسا همین مسئله دلیل ادامه دادن مذاکرات بدون وجود چشم انداز امیدوار کننده است. طرفین هر دو منافعی در تداوم مذاکرات دارند البته این تمایل دستکم از سوی غرب نا محدود نیست.
 
موضوع تحریم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها
 
با توجه به سیاست‌های جدید چین و روسیه و همچنین بالا گرفتن تنش بین آمریکا و چین و همچنین رویارویی‌های قدرت‌های جهانی پیرامون تغییر موازنه قوا در منطقه خاور میانه بعید به نظر می‌رسد امکان تصویب تحریم‌های شدیدتر در شورای امنیت سازمان ملل وجود داشته باشد. به عبارت دیگر تحریم‌های بین المللی موجود به سقف تحریم‌های سازمان ملل نزدیک است. لذا غرب مجبور است به تحریم‌های یکجانبه آمریکا و اروپا متوسل شود. لازمه کاربست درست این تحریم‌ها مدیریت فضا برای مهار تاثیر گذاری منفی در بازار انرژی و اقتصاد بحرانی غرب است. این محدودیت‌ها باعث می‌شود تا افزایش برخورد‌های تنبیهی با ایران با احتیاط و تدریجی صورت می‌پذیرد.
 
اما تضمینی وجود ندارد که تحریم‌های کمرشکن با موفقیت همراه شود. د راین صورت گزینه بعدی رویکرد نظامی خواهد بود که ریسک‌های زیادی دارد .در پایان ماه ژوئن تحریم‌های نفتی امریکا شروع می‌شود. همچنین کاهش خرید نفت اروپا نیز در نیمه ماه ژوئیه آغاز شروع می گردد . آمریکا موفقت نسبی در اقناع هند ، ژاپن و ترکیه در کم کردن سهم ایران در سبد وارداتی انرژی این کشور‌ها داشته است.
 
تضمینی وجود ندارد که تحریم‌های کمرشکن با موفقیت همراه شود. د راین صورت گزینه بعدی رویکرد نظامی خواهد بود که ریسک‌های زیادی دارد .در پایان ماه ژوئن تحریم‌های نفتی امریکا شروع می‌شود. همچنین کاهش خرید نفت اروپا نیز در نیمه ماه ژوئیه آغاز می گردد . آمریکا موفقت نسبی در اقناع هند ، ژاپن و ترکیه در کم کردن سهم ایران در سبد وارداتی انرژی این کشور‌ها داشته است. 
 
عدم مستثنی کردن چین نیز چالشی جدی برای شرکت‌های تجاری چینی ایجاد می‌کند. در این شرایط تداوم گفت‌وگو با ایران با راهبرد دو مسیره غرب تعارضی ندارد و این فرصت را به آنها می‌دهد تا ارزیابی مستقیمی داشته باشند که رفتار حکومت ایران در موقعیت تازه تغییر پیدا کرده است یا نه ؟ همچنین کش دادن مذاکرات حتی اگر بی فایده به نظر برسد در مهار اسرائیل و جلوگیری از برخورد نظامی یکجانبه آن موثر است.
 
بررسی الگوی رفتاری تیم مذاکره کننده هسته‌ای ایران و دیگر بازیگران اصلی حکومت نشان می‌دهد که آنها نیز نسبت به تداوم مذاکرات نظر مثبتی دارند و خرید زمان کماکان یکی از اهداف اصلی آنها را تشکیل می‌دهد.
 
محتوای مذاکرات
 
در مذاکرات مسکو حکومت برای نخستین بار پس از قطع مذاکرات ۱۶ ماه پیش در ژنو حاضر شده است تا وارد بحث‌های محتوایی بر سر چگونگی برخورد با تقاضای توقف غنی سازی اورانیوم با غلظت بالا گردد. البته آنها تاکید دارند که حق نا مشروط ایران برای غنی سازی اورانیوم باید پذیرفته شود. سپس موضوع غنی سازی بیست درصدی قابل مذاکره است.
 
آنها همچنین بحث مشارکت ایران در فرایند خلع سلاح جهانی سلاح‌های اتمی و همچنین چگونگی حل و فصل درگیری‌ها در بحرین و سوریه را نیز در بسته پیشنهادی مطرح کرده‌اند.
 
آنگونه که کاترین اشتون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا اعلام کرده است بین مواضع طرفین به لحاظ محتوایی فاصله زیادی وجود دارد.
 
۱+۵ و به طور مشخص تر غرب روی سه خواست تعطیلی سایت زیر زمینی فردو ، توقف غنی سازی بیست درصدی اورانیوم و انتقال ذخیره ۱۵۰ کیلوگرمی سوخت هسته‌ای با غلظت بالا پافشاری می‌کند و هر گونه مصالحه‌ای را مشروط به این موارد کرده است.
 
وضعیت نظام سیاسی و بالا گرفتن رقابت‌ها در درون حکومت هزینه انجام مصالحه از سوی تیم مذاکره کننده را افزایش داده است. کسانی که هدایت مذاکره و مصالحه احتمالی را در دست دارند نگران هستند که مبادا از سوی رقبای داخلی به خیانت و بی اعتنایی به مصالح نظام و حقوق ملت متهم شوند. لذا این فاکتور نقشی بازدارنده در اقدامات بی باکانه و مبتکرانه در شکست بن بست مذاکرات از سوی تصمیم گیران هسته‌ای ایران ایفا می‌کند.
 
دولت ایران بعید است همه این شرایط را بپذیرد. رفتار حکومت نشان می‌دهد هنوز استراتژی تقابل تغییر پیدا نکرده است. در راستای بی اعتنایی به تحریم‌های سازمان ملل ، برنامه هسته‌ای ایران در حال تداوم است و رشدی کمی و کیفی را دنبال می‌کند. هر لحظه بر حجم ذخیره سوخت هسته‌ای ایران افزوده می‌شود و مرز بین کسب قابلیت فنی هسته‌ای و امکان استفاده از برای مقاصد نظامی کمتر می‌گردد.
 
اما همزمان فضای جدیدی برای مذاکره و مصالحه باز شده است. این مسیر موازی هنوز معلوم نیست حالت تاکتیکی و فریبنده دارد یا بعنوان راه حل بدیل در صورت به بن بست خوردن استراتژی موجود تعبیه شده است. در مسیر جدید اعتماد سازی برای ایران اولویت دارد. در صدر این اعتماد سازی اذعان جامعه جهانی بر حق ایران در غنی سازی اورانیوم است. امری که تصمیم گیران جهانی و دولت‌ها در مواضع رسمی شان با آن مشکلی نداشته و این حق ر ا به صورت کلی پذیرفته‌اند. اما به دلیل پاره‌ای ابهامات و تخلفاتی که حکومت ایران از معاهدات جهانی داشته است خواستار تعلیق فعالیت‌ها تا روشن شدن تکلیف بررسی فعالیت‌های نظامی اتمی احتمالی هستند.
 
حال در شرایطی که مشکلات بین ایران و آژانس در حال افزایش است و حکومت تا کنون از پذیرش درخواست آژانس با بازرسی از مرکز نظامی پارچین سر باز زده است ، بعید به نظر می‌رسد غرب با چنین درخواستی موافقت نماید. روسیه نیز در ابتدا بر روی تعلیق غنی سازی اورانیوم تاکید دارد و مجاز دانستن آن را به عنوان نتیجه توافقات می‌پذیرد نه اینکه مذاکرات با این شرط آغاز شود.
 
البته ممکن است ایران این موضوع را به صورت دو فاکتو مطرح می‌کند و بعد از گرفتن این امتیاز آنگاه امتیاز متقابل برای متوقف کردن غنی سازی اورانیوم بیست درصدی را به حساب طرف مقابل واریز می‌کند. گرفتن امتیاز فوق به لحاظ حیثیتی و بخصوص مانور تبلیغاتی در داخل و عقب نشینی آبرومندانه برای حکومت مهم است.
 
عامل رقابت‌ها در درون حکومت
 
همچنین وضعیت نظام سیاسی و بالا گرفتن رقابت‌ها در درون حکومت هزینه انجام مصالحه از سوی تیم مذاکره کننده را افزایش داده است. کسانی که هدایت مذاکره و مصالحه احتمالی را در دست دارند نگران هستند که مبادا از سوی رقبای داخلی به خیانت و بی اعتنایی به مصالح نظام و حقوق ملت متهم شوند. لذا این فاکتور نقشی بازدارنده در اقدامات بی باکانه و مبتکرانه در شکست بن بست مذاکرات از سوی تصمیم گیران هسته‌ای ایران ایفا می‌کند. از سوی دیگر در ساختار تصمیم گیری حکومت اختلال‌هایی ایجاد شده و امکان تصمیم گیری‌های استراتژیک و بزرگ را با مشکل مواجه کرده است.
 
در مجموع به نظر می‌رسد ماراتون هسته‌ای باز در مسیر تشدید بحران ادامه یابد و از مقصد مصالحه دور تر می‌گردد. اما بن بست مذاکرات پس از پایان مشخص شدن رئیس جمهور بعدی آمریکا احتمال به پایان رسیدن ظرفیت دیپلماسی برای حل منازعه اتمی را افزایش می‌دهد.
 
اگرچه تا کنون بین جناح‌های اصلی حکومت (اصول گرایان) در خصوص برنامه هسته‌ای و جلو بردن راهبرد ایستادگی و تقابل اشتراک نظر وجود داشته است اما گسترش پیدا کردن شکاف‌ها بعد از انتخابات مجلس ممکن است در این خصوص نیز تاثیر گزار باشد و اختلاف در بلوک قدرت را گسترش بخشد امری که یکی از اهداف غرب از تشدید تحریم‌ها است.
 
ماراتون هسته‌ای در مسیر تشدید بحران
 
کسب امتیاز در منازعات منطقه و بخصوص سوریه دیگر هدفی است که تیم مذاکره کننده دنبال می‌کنند. در اصل آنها به دنبال سنجش میزان آمادگی غرب و انعطاف آن برای اعطاء امتیاز هستند. گفت‌وگوی تیم‌های فنی طرفین کمک می‌کند تا به صورت عینی مشخص شود غرب تا کجا می‌تواند با خواست تیم ایران کنار بیاید.
 
ایران اگر مسیر مصالحه را انتخاب کند انتظار دارد مصالحه پس از برداشتن حداقل تحریم‌های یکطرفه غرب صورت بپذیرد و عمل متقابل مکمل اعتماد سازی شود.
 
غرب نیز از فرصت مذاکرات برای بررسی تاثیر نتایج تحریم‌ها و بخصوص تحریم‌های جدید نفتی استفاده می‌کند.
 
بعید است نتایج مذاکرات تیم‌های فنی در هفته نخست ماه آینده میلادی به جایی برسد. اما تمایل طرفین حداقل تا انتخابات ریاست جمهوری امریکا در حفظ فضای مذاکرات است.
 
حکومت ایران فعلا تداوم سیاست تقابل را در دستور کار دارد و بنا ندارد امتیازی بدهد. غرب نیز اگر چه در خصوص کنار گذاشتن منع غنی سازی ۵ درصدی عقب نشینی کرده است اما چشم انداز روشنی را برای برداشتن تحریم‌های غیر سازمان ملل و یا تعلیق آنها در صورت اقدام عملی حکومت ایران ترسیم نمی‌کند. این مسئله چون مانعی برای حرکت ایران به سمت تفاهم عمل می‌کند و یا حداقل موضع جناح‌های تند رو را تقویت می‌نماید.
 

در مجموع به نظر می‌رسد ماراتون هسته‌ای باز در مسیر تشدید بحران ادامه یابد و از مقصد مصالحه دور تر می‌گردد. اما بن بست مذاکرات پس از پایان مشخص شدن رئیس جمهور بعدی آمریکا احتمال به پایان رسیدن ظرفیت دیپلماسی برای حل منازعه اتمی را افزایش می‌دهد.