هر روز خبرهایی درباره وضعیت ناگوار زندانیان در زندان‌های شهرهای مختلف ایران در منابع حقوق بشری منتشر و از عملکرد سازمان زندان‌ها و اقدامات تأمینی تربیتی کشور انتقاد می‌شود اما این انتقادها نتوانسته‌اند تغییری در وضعیت حاصل کنند. پرسش این است که در زندان‌های جمهوری اسلامی چه می‌گذرد؟

خودکشی شدن زندانیان در ایران، طرح از اسد بیناخواهی

از میان پاسخ‌ها: علیرضا شیرمحمد‌علی، زندانی سیاسی در زندان بزرگ تهران معروف به زندان فشافویه، به دست دو زندانی بزهکار کشته شد. این قتل در حالی رخ داد که او از تاریخ ۲۳ اسفند ۹۷ در اعتراض به اجرا نشدن اصل تفکیک جرایم، شرایط نامناسب نگهداری در این زندان و مخالفت با طرح درخواست انتقالش به زندان اوین، دست به اعتصاب غذا زده بود.

شیرمحمد‌علی روز سه‌شنبه ۲۷ فروردین پس از ۳۴ روز، با وعده مساعد مسئولان به اعتصاب غذایش پایان داده بود.

روایت زندانیانی از دیگر زندان‌های کشور، نشان‌ می‌دهد ماده هشتم آیین‌نامه سازمان زندان‌ها در مورد ضرورت طبقه‌بندی کلیه محکومان بر اساس نوع و میزان محکومیت، پیشینه کیفری، شخصیت، اخلاق و رفتار تقریبا به کلی فراموش شده است.

***

– یکی از فعالان عرب اهواز روز یک‌شنبه پنجم خرداد ماه پس از تحمل ۲۰ روز انفرادی و بازجویی به زندان شیبان اهواز منتقل شد ….

از این دست خبرها در مورد انتقال فعالان سیاسی خوزستان به زندان شیبان هر روز در منابع محلی خوزستان منتشر می‌شود. هر چند این اخبار جزو خبرهای حاشیه‌ای رسانه‌های جریان اصلی قرار می‌گیرند اما اگر پی خبرها را بگیریم، پرده از ویژگی‌های یکی از بدترین زندان‌های ایران برداشته می‌شود.

زندان شیبان از آن دست زندان‌هاست که لازم است فعالان و مدافعان حقوق بشر توجه بیشتری به آن بکنند. زندان‌هایی که شاید در رتبه بدترین زندان‌های جهان همچون بنگ کوآنگ تایلند و گیتارامای روآندا قرار خواهند باشند.

شیبان نام محله‌ای در حومه شهر اهواز است. جایی با آب و هوای گرم و خشک و محروم از هر گونه امکانات رفاهی و حتی جاده آسفالت.

حال فرض کنید یک زندان را در دل حاشیه‌ای این‌چنینی بنا کرده باشند. آن‌وقت شاید بتوان‌ تصور کرد که زندانیان محبوس در آن تا چه حد ممکن است بی‌حقوق و تحت ستم مضاعف باشند.

زندان شیبان که با نام کلینیک اهواز هم شناخته می‌شود، بر اساس روایت شاهدان عینی از امنیتی‌ترین و مخوف‌ترین زندان‌های ایران به شمار می‌رود. پروسه زندانی کردن، شکنجه و اعتراف‌گیری و حتی اعدام اکثر فعالان عرب در خوزستان در سال‌های اخیر در این زندان اتفاق افتاده است. موقعیت بیابانی و تعمد در عدم رسیدگی پزشکی از سوی مسئولان زندان، باعث مرگ و مصدومیت شدید زندانیان از بیماری‌ها و مشکلات مختلف از جمله گزش عقرب و رتیل شده است.

بر اساس اظهارات شاهدان عینی به زندانیان شیبان مواد شوینده تعلق نمی‌گیرد و زندانیان مجبورند با هزینه شخصی و از طریق فروشگاه زندان مواد شوینده تهیه کنند. فروشگاه نیز کالاها را چند برابر قیمت اصلی به زندانیان می‌فروشد و همین امر باعث شده بسیاری از زندانیان از تامین مایحتاج شخصی خود در زندان ناتوان بمانند.

یوسف یکی از فعالان عرب که خود مدتی در این زندان محبوس بوده است، در مورد وضعیت بهداشتی حاکم بر این زندان به زمانه می‌گوید:

«از شوینده‌ها گرفته تا مواد خوشبو کننده برای توالت‌ها، همگی اجبارا از جیب خود زندانیان تامین می‌شود. دیوارها به قدری زنگار گرفته و کثیف بودند که با جمع‌آوری پول از زندانیان و با اصرار به مسئولان زندان، مقداری گچ خریداری شد و دیوارها توسط زندانیان بازسازی شد.»

چاه‌های فاضلاب در این زندان دیر به دیر تخلیه می‌شوند و به همین علت بوی تعفن این چاه‌ها مدام در فضای زندان می‌آید. آب زندان معمولا قطع است و زندانیان مجبورند برای رفتن به حمام و توالت ساعت‌ها در صف‌های طولانی بایستند. حمام‌ها آب گرم ندارند و زندانیان حتی در زمستان مجبورند با آب سرد دوش بگیرند. آب آشامیدنی در زندان موجود نیست و زندانیان فقط هفته‌ای سه روز می‌توانند آب معدنی از فروشگاه زندان خریداری و ذخیره کنند. بقیه روزهای هفته در صورت پایان یافتن آب‌های خریداری شده، زندانیان به ناچار از همان آب گل‌آلود لوله‌های زندان استفاده می‌کنند.

به گزارش منابع محلی، در مواقع شورش‌های خیابانی که تعداد زندانیان افزایش می‌یابد کمبود جا در این زندان به معضلی جدی برای زندانیان تبدیل می‌شود به نحوی که زندانیان گاهی به نوبت یا بر اساس اظهارات شاهدان عینی، به صورت ایستاده و سرپا می‌خوابند.

به علت عدم رسیدگی و کیفیت بد غذا و همچنین کم بودن تعداد حمام‌ها و نبود آب کافی، انواع بیماری‌های قارچی و بیماری‌های گوارشی و نیز ساس و شپش در زندان شیبان شیوع پیدا کرده است.

فارغ از وضعیت بهداشتی و رفاهی زندان اما سرکوب زندانیان در این زندان همواره به خشونت‌آمیزترین شکل انجام شده است.

بر اساس اظهارات یک شاهد عینی که خود مدتی در این زندان محبوس بوده، در یک مورد، زمانی که فعالان زندانی عرب در اعتراض به حکم اعدام یکی از زندانیان تجمع کرده‌اند، سربازان و اعضای گارد زندان با شوکر و باتوم برقی به جان زندانیان افتاده و تا سر حد مرگ معترضان را کتک زده‌اند.

همچینین به فعالان سیاسی زندانی در این زندان نه تنها در طی مدت محکومیت فرصت و امکان ملاقات حضوری با خانواده داده نمی‌شود، که زندانیان سیاسی حق خروج از سلول و به عنوان مثال مراجعه به بهداری را بدون هماهنگی با نگهبانان ندارند.

در زندان شیبان اصل تفکیک جرایم شوخی‌ست

در زندان شیبان به هیچ وجه تفکیک جرایم مورد توجه نیست و زندانیان بر اساس آن تقسیم‌بندی نمی‌شوند. حتی مسئولان امنیتی زندان، فعالان سیاسی را در سلول‌های قاتلان خطرناک یا تروریست‌های تکفیری قرار می‌دهند تا به این شکل، فشار روحی-روانی شدیدتری به آنان وارد کنند.

همچنین مصرف علنی مواد مخدر در این زندان امری روزمره است و توزیع و فروش این مواد بدون پنهانکاری از طرف نگهبانان و انتظامات بندها صورت می‌گیرد.

زندان شیبان اما تنها مشتی نمونه خروار است و این وضعیت در دیگر زندان‌های جمهوری اسلامی نیز بیش و کم به چشم می‌خورد: زندان‌هایی جهمنی که بیشتر در استان‌های مرزی و شهرستان‌ها قرار دارند.

لاکان رشت و فروش کاندوم به زندانیان

روایت یکی از زندانیان سیاسی سابق در ایران از زندان لاکان رشت، وجهی هولناک از سرکوب سیستماتیک حاکمیت در زندان‌ها را به تصویر می‌کشد:

«فروش کاندوم به زندانیان مرد توسط انتظامات در زندان لاکان دقیقا با هدف تسهیل آزار جنسی و تجاوز به زندانیان سیاسی از سوی اوباش است. مساله آزار جنسی و تجاوز در این زندان چنان از سوی زندان‌بانان و اوباش وابسته به آنان بروز علنی دارد که زندانیان سیاسی و حتی زندانیان کم سن و سال با جرایم عادی نیز امنیت روانی و جانی ندارند. ضرب و شتم دسته جمعی زندانیان، ممنوع از ملاقات کردن و اجازه ندادن برای تلفن زدن، نگهداری زندانیان در هوای سرد هواخوری و بستن زندانیان به میله پرچم، روش‌هایی هستند که زندان‌بان‌ها برای آزار و شکنجه زندانیان به کار می‌برند. در کنار همه این موارد، بهداشت عمومی از سوی زندان‌بانان و مراقبان زندان نادیده گرفته می‌شود و فضای سلول‌ها مملو از ساس، شپش و دیگر حشرات موذی است. وسایل و امکانات سرمایشی و گرمایشی نیز در زندان لاکان رشت موجود نیست و به همین علت زندانیان در تابستان و زمستان به انواع بیماری‌ها دچار می‌شوند.»

نمونه‌ای دیگر: زندان مرکزی تبریز

یک زندانی سیاسی سابق زندان مرکزی تبریز، آزارهای وارده به زندانیان در حال اعتصاب غذا و دیگر زندانیان این زندان را چنین شرح می‌دهد:

«کتک‌کاری و توهین با الفاظ رکیک ناموسی، تبعیض در اختصاص ملاقات‌های کابینی به بهانه‌های واهی و عدم اعطای مرخصی و …. اگر اینها در تحمیل نظر مسئولان زندان به زندانی برای تن دادن به خواسته‌های آنها کارساز نیفتد، زندانی را مجبور می‌کنند به‌صورت سیار همراه وسایل شخصی مدام از این بند به آن بند برود. زندان‌بانان به این روش “تور زندان‌گردی” می‌گویند. مرحله آخر تور زندان‌گردی، اسکان دادن زندانی در بند ویژه نگهداری از زندانیان با اختلالات روانی‌ست که حضور زندانی در این بند، شکنجه و آزارهای مختلفی را برای او در پی دارد.»

در میان زندان‌های ایران معدود زندان‌هایی را می‌توان سراغ گرفت که اصل تفکیک جرایم سیاسی از غیر سیاسی رعایت شده باشد، به طوری که هم‌اکنون در ایران بند ویژه زندانیان سیاسی حداقل در زندان‌های شهرستان‌ها وجود ندارد. تنها در زندان ارومیه تا سال ۹۴ یک بند ویژه زندانیان سیاسی وجود داشت معروف به بند ۱۲ امنیتی که فقط شامل یک سالن کوچک می‌شد، اما مسئولان این زندان چند سالی‌ست به بهانه تعمیرات این بند را هم تعطیل کرده و زندانیان سیاسی را با دیگر زندانیان در بندهای یک، دو، سه و چهار اسکان داده‌اند.

زندانیان سیاسی زندان مرکزی ارومیه ممکن است در صورت کمبود جا به بند یک و دو روان‌درمانی که مخصوص زندانیان با بیماری‌های روانی‌ست هم فرستاده شوند.

تکذیب می‌شود!

آن‌چه بر زندانیان و به‌خصوص زندانیان سیاسی در ایران می‌رود اما تلخ‌تر و سخت‌تر هم می‌شود وقتی شکنجه و آزار زندانیان مدام از سوی روسای قوه قضاییه، انکار و تکذیب می‌شود.

صادق آملی لاریجانی، رئیس پیشین قوه قضاییه در بهمن ماه سال گذشته حتی پا را از انکار شکنجه فراتر گذاشت و به صراحت در مقابل رسانه‌ها اعلام کرد در ایران اساسا زندانی سیاسی نداریم: نادیده گرفتن صدها تن از زندانیانی که صرفا به دلیل اعتراض به وضعیت موجود در زندان‌ها به سر می‌برند.

قوه قضاییه جمهوری اسلامی فهرستی بلند از نقض بدیهی‌ترین قوانین حقوق بشری و بین‌المللی در کارنامه خود دارد و با قرار گرفتن شخصی همچون ابراهیم رئیسی در جایگاه ریاست آن، وضعیت زندانیان سیاسی در ایران احتمالا بیش از گذشته رو به وخامت خواهد گذاشت.


  • در همین زمینه