معاون فنی نيروی دريايی ارتش جمهوری اسلامی از انجام نخستين مراحل طراحی و ساخت سامانههای رانش زيردريايیهای اتمی در ايران خبر داد.
به گزارش خبرگزاری نيمه دولتی فارس، امير دريادار عباس زمينی، معاون فنی نيروی دريايی ارتش جمهوری اسلامی ايران امروز سهشنبه ۲۳ خردادماه با اشاره به برنامهريزی اين نيرو برای دستيابی به زيردريايیهای فوق سنگين اتمی گفت: “زمانی که ما صاحب فنآوریهای صلحآميز هستهای هستيم پس میتوانيم ساخت سامانه رانش زيردريايی اتمی را هم در دستور کار قرار بدهيم.”
وی افزود ايران هماکنون در مراحل نخستين ساخت زيردريايیهای اتمی قرار دارد و با توجه به پيشرفتهايی که در زمينه مرتبط با آن پيدا خواهد کرد، در آينده نيروی دريايی ارتش نسل زيردريايیهای اتمی را بهکار خواهد گرفت.
معاون فنی نيروی دريايی ارتش گفت: “قطعأ هر کشوری اين حق را دارد که از فنآوری صلحآميز اتمی از جمله در سامانه رانش شناورهايش استفاده کند.”
بهنظر میرسد تلاش ايران برای استفاده از انرژی اتمی مقامات اين کشور را به سوی پيشرفت در توليد تسليحات سوق داده است
عباس زمينی تأکيد کرد که برای تداوم حضور جمهوری اسلامی در نقاط مختلف جهان، ايران نيازمند يک سامانه رانش و شناوری با پايداری بسيار بالا و شعاع عملياتی گسترده است و برای همين منظور اين سامانه رانش (اتمی) میتواند در تحقق دست بلند و شعاع عملياتی بسيار دوربر خيلی کمک کند.
ايران هماکنون در طراحی و ساخت زيردريايیهای سبک و نيمهسنگين، همچون زيردريايیهای غدير و نهنگ که سالها پيش ساخته شدهاند و نيز تعمير و نگهداری زيردريايیهای سنگين، توانايی دارد.
زيردريايی اتمی نوعی زيردريايی است که از طريق انرژی هستهای حرکت میکند و بهطور غالب در مسافرتهای بين اقيانوسی بهکار میرود.
زيردريايی بيشتر کاربرد نظامی و جاسوسی دارد. زيردريايیها پس از جنگ جهانی دوم با پيشرفتهايی که در فنآوریهای مربوط به اژدرها، سونار و رانش هستهای پيدا کردند، توان مقابله با زيردريايیهای ديگر را بهدست آوردند.
توسعه موشکهای هستهای و موشکهای کروز قابل پرتاب از زيردريايی توان حمله در بردهای بالا به اهداف زمينی و دريايی را به زيردريايیهای پيشرفته دادهاند.
بهنظر میرسد تلاش ايران برای استفاده از انرژی اتمی مقامات اين کشور را به سوی پيشرفت در توليد تسليحات سوق داده است.
بمب اتم که اسلحه مهيب کشتار جمعي است …فنآوری صلحآميز اتمی ؟!.. مينامي ؟!!
فکر کردي دنيا گيج و منگ و عقب افتاده هستند که با بازي با کلمات و مثل آخوندها مردم را فريب بدهي ؟
کاربر مهمان / 12 June 2012
بگذارید با نویسنده ی نظر بالا شوخی کنم و بگویم که در نسخه ی اصلی این شعر اینطور آمده بوده باید باشد شده! خواندن با نون.
خلاصه پس از خواندن صد رجز! *
ولی دوست عزیز از شاه بیت های این شعر پر شعور این دو سه بیت که پیوندی عاطفی با اهالی بیوت دارند را از دست داده ای:
سر شب سر قتل و تاراج داشت٬
بوفت سحر خون به زنار داشت٬
دم صبح چون خرقه از خون کشید٬
به پستان مادر بدهکار شد٬
دهان باز کرد و ز دندان به بیخ
در آورد پستان پیر حقیر
سپس جفت مادر شد آخوند پیر٬
قضا گفت گیر و فلاک داد زیر
ز زیر و زبر گشتن این بر آن٬
حرامزاده ای آمد از هردوان!
به وقت تولد علی گوی بود٬
به همراه او در مسیری گشاد٬
کمر بسته شمشیری آویزه بود.
چو شمشیر حیدر به همرا او
سفر کرده از اشکم پیر موی
در آمد ز ارحم دو سر دشنه ای
خراشید تا اندکی بیضه ای
برای همین ارحمان راحمین
نمودار شد از پس آن جنین.
زخونخواری نوظهور یتیم٬
جهان پر شد از عدل و داد عظیم
سراسر جهان شد شهادت نشان٬
هم ایران زمین شد چو استان قبر
سراسر زمین گشت سرخی بخون
خود الله آمد هم از آسمان
سر هور مزدا بریدی چنان
که دریای خون شد ٬ دریای فارس
شده سرخ ماهی به مازندران٬
ز تبریز و ترک و لر و ترکمن٬
ز اعرابی نا مسلمان وطن٬
تمامی بریدند سرهایشان٬
که تا بر نهادند اسلامشان.
ز بس کشته گشتند و کشتار قرن
پدیدار شد انقلابی ستبر
سر رهبری بر سر دار شد٬
حکومت با فحشاء بدهکار شد٬
به یک گردش چرخ نیلوفری٬
نه آخوند بجا ماند و نه خونخوری!
نه حتا یکی هم بشد سوگوار٬
از این خلق آخوند بر روی دار!.
همه موشکان همچو موشی ضعیف
تمامی خریدار سوراخ شد.
تمام کتابی که با پول نفت
بچاپیده از مردم بینوا٬
تمامی هماغوش آتش شده٬
ز گرماش عالم شده چون بهشت!
کتابان بسوزید و عمامه ها٬
و نه هیچکسی دست به اعجاز شد.
گروهی از ایشان سر دار بود٬
گروهی دگر در صف انتظار٬
نگاهش نگاهی طلبکار بود٬
گروه سوم با لباس زنان٬
سوار ابولفضله عباس بود! *
خلاصه پس از خواندن صد رجز! *
سپاه و بسیج هر دو شلوار بدست٬
همی خواهران و برادر همی٬
هوا کرده پا یا زمین هشته دست.
تمامی مهیای پیکار بود.
با احترام به نویسنده کاربر مهمان و با عذر خواهی از دست بردن در شعرش و هم از او که ما را سر ذوق آورد. و با تشکر از زمانه. و به امید اینکه آخوند حیا کند و پیش از آنی که مسجد تخریب شود و خونها ریخته شود بر گردد و تعزیه گردن همان مسجدش باشد و بس. در غیر این صورت آنچه بصورت شعر آمده همچون کابوسی بر سر روحانیت تعبیر و تعبیه خواهد شد. که چنین مباد. شاید کسان دیگری سر ذوق آمدند و ادامه دادند. حتا در صفحه های دیگر.
خورشیدی از تهران / 12 June 2012
سر شب سر قتل و تاراج داشت٬
بوفت سحر خون به منقار داشت٬
دم صبح مستی ز خونشامگی٬
سحرگه شکم منفجر شد زخون **
پدید ار شد انقلابی عظیم **
سر رهبری بر سر دار شد٬ **
حکومت بسان خدو خوار شد٬ *
به یک گردش چرخ نیلوفری٬
نه روحانی بجا ماند و نه آخوری! *
نه حتا یکی را٬ غمیندار شد.
همه موشکان همچو موشی ضعیف *٬٬٬
تمامی خریدار سوراخ شد. * *
کتابها بسوزند و عمامه ها٬ *
گروهی از ایشان سر دار شد٬ *
گروهی دگر با لباس زنان٬ *
سوار ابولفضله عباس شد! *
خلاصه پس از خواند صد رجز! *
سپاه و بسیج هر دو شلوار بدست٬ *
هوا کرده٬ هم تار و هم مار شد. *
کاربر مهمان / 12 June 2012
اینها لاف های صد من یک غاز است که فقط به درد خود بسیجی های رژیم میخورد. ساخت زیر دریایی اتمی پیش کش یک اتومبیل که بتواند در حداقل استانداردهای جهانی باشد بسازید تا بعد. متاسفانه این لاف ها فقط به اسرائیل و امریکا کمک میکند تا در خطر ایران بزرگنمایی کنند. این ماجرا من را به یاد زمانی میندازد که امریکا میخواست به عراق حمله کند و هر روز در رسانه ها در مورد قدرتمند بودن ارتش عراق سخن میگفتند و انکه نیروی زمینی او فلان است و بهمان. ارتشی که یک هفته ای ترکید. الان هم از ایران غولی میسازند که زمانی که خواستند به حسابش برسند بگویند ببینید عجب هیولایی را از پا در اوردیم.
کاربر مهمان / 13 June 2012
خورشیدی تو ماهی! شعرت خردمندانه است. من اما نه شاعرم.
کاربر مهمان / 13 June 2012