آری، از محل کار خون می‌چکد قربان![1]

از زمانی که در سطح جهانی و از جمله در کشور ما با پیاده کردنِ سیاست‌های نولیبرال تغییرات گسترده‌ای در قوانین مربوط به نیروی کار داده‌اند، شاهد سخت‌تر شدن شرایط کار و سیر صعودی حوادث و بیماری‌های شغلی در جهان هستیم. طی سه دهه گذشته:

■ قانون کار در بسیاری از کشورها به نفع سرمایه تعدیل شده است.

■ قانون‌ها و پوشش‌های حمایتی کارگران، به تدریج حذف شده یا در حال حذف شدن هستند.

■ امنیت شغلی در بخش‌های وسیعی از بین رفته است.

محمد صفوی، کارگر در صنایع نفت و برق در ایران، همراه با فعالیت سندیکایی، تداوم فعالیت سندیکایی در کانادا. او در مورد حقوق کارگران و وضعیت کارگران زن نوشته است و در ثبت تاریخ مبارزات کارگری در خوزستان با محققان در این زمینه یاری رسانده است.
محمد صفوی، کارگر در صنایع نفت و برق در ایران، اینک فعال سندیکایی در کانادا. نوشته‌های دیگر او در زمانه

■ ساعات‌های کار طولانی تر و ساعت‌های استراحت وفراغت کارگران کمتر شده است. بخش وسیعی از کارگران، به خصوص کارگران جوان در کشورهای پیشرفته سرمایه‌داری، برای تأمین درآمد و داشتن یک زندگی بخور و نمیر، مجبور به انجام دو یا سه شغل در شبانه روز شده‌اند.

■ کارهای ثابت و دایمی تبدیل به کارهای نیمه وقت و قراردادی و غیر رسمی شده است. هم اکنون بیش از شصت در صد جمعیت شاغل در دنیا در حدود دو میلیارد نفر در حال حاضر در بخش غیر رسمی کار می‌کنند. ارتش ذخیره نیروی کار جهانی حدود ۷۰ درصد بزرگتر از ارتش فعال کارگران داری شغل رسمی است.[2]

■ سطح دستمزدها به شکل فاحشی سقوط کرده است. حتا در کشورهای پیشرفته سرمایه‌داری میزان تعیین شده «حداقل دستمزد»، در عمل یک زندگی ساده و تامین هزینه مسکن و غذای مناسب را تأمین نمی‌کند. در کشورهای فقیرتر نیز میزان دستمزد‌ها فلاکت بارتر است. هشتاد درصد جمعیت کره زمین کمتر از ۱۰ دلار در روز دریافت می‌کنند. چهل درصد از این تعداد حدود دو دلار و پنجاه سنت و یک سوم، بخش زیرین نیز با دستمزد باورنکردنی روزی ۱ دلار و ۲۵ سنت، زندگی می‌کنند. به همین خاطر در نتیجه فقر و گرسنگی روزی ۳۰ هزار نفر جان خود را از دست می‌دهند. [3]

■ خشونت علیه زنان و تصاحب کار بی دستمزد آنها وافزایش سطح استثمارشان بالاتر رفته است.

■ شدت کار افزایش یافته ونهاد کار استبدادی‌تر، و بیش از گذشته، سلسله مراتبی و نظامی‌گونه شده است. در عین حال قانون‌های مربوط به بهداشت و ایمنی کار به شکل نظام مندی لغو شده‌اند. در نتیجه‌ی مجموعه این تغییرات تخریبی، محل کار میلیو‌ن‌ها انسان بیشتر از گذشته خون ریز تر شده است.

وضعیت عمومی در جهان

آمارهای محافظه کارانه سازمان جهانی کار نشان میدهد که از دهه ۹۰ میلادی به این سو میزان مرگ کارگران بر اثر حوادث و بیماری‌های شغلی رشدی سر سام آور داشته و نزدیک به سه برابر افزایش داشته است.

در گزارش‌های سازمان جهانی کار می‌خوانیم: در سال‌های آخر دهه ۹۰ تقریبا روزی ۳ هزار نفر یا سالانه یک میلیون و صد هزار نفر قربانی حوادث و بیماری شغلی شده‌اند. در سال ۲۰۱۴ این رقم به میزان دو میلیون و سیصد و سه هزار، افزایش یافت. به همین ترتیب در سال ۲۰۱۷ آمار مرگ کارگران ۱۹ درصد دیگر افزایش داشته است. در این سال دو میلیون و هفتصد و هشت هزار نفر (تقریبا روزی هفت هزارو ششصد نفر ) جان خود را به دلیل حوادث و بیماری‌های شغلی از دست داده و راهی گورستان‌ها شده‌اند.[4]

در امریکا  با سخت‌تر شدن شرایط کار طبق آمار دولتی موجود تا سال ۲۰۱۷، هر ساله بیش ازپنج هزار نفر جان خود را در محل کار ازدست داده‌اند. در سال ۲۰۱۷، دو میلیون و هشتصد هزار حادثه شغلی ثبت شده است. [5] بر اساس آمار دولتی بیش از یازده میلیون مهاجر “غیر قانونی” بدون مدرک در امریکا زندگی می‌کنند که غالباً در سخترین و پر حادثه‌ترین بخش کشاورزی یا صنعت غذایی مشغول به کار هستند که آمار حوادث و بیماری‌های شغلی آنها به خاطر ترس از دست دادن شغل و اخراج شدن از امریکا، در منابع دولتی ثبت نمی‌شود.[6]

اما بیشترین آمار حوادث شغلی مربوط به کشورهای آسیایی است، کشورهای که نولبیرال‌های ایرانی مدتهاست که با نگاهی یک سویه و بی توجه به آمار بالای مرگ و میر کارگران و تخریب محیط زیست و نابودی جنگل‌ها در آنها، سعی دارند آنها را به عنوان الگوی پیشرفت و توسعه در ذهن‌ها جا بیندازند. آمار سازمان جهان کار نشان می‌دهد که از مجموعه کلی آمار مربوط به حوادث شغلی در جهان، دو سوم آن مربوط به کشورهای آسیایی، خصوصاً کشورهای جنوب شرقی آسیاست.

«دستگاه تراش کارگر مسنی را کشت» (سایت سازمان آتش‌نشانی، ۱۳۹۲/۹/۲۶)
«دستگاه تراش کارگر مسنی را کشت» (سایت سازمان آتش‌نشانی، ۱۳۹۲/۹/۲۶)

در ایران

در ایران نیز پیوند سیاست‌های سرمایه‌داری نولیبرال با تفکر اسلامی حکومتگران − که از زمان ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی آغاز شد − تا به امروز باعث شده که شرایط کار بسیار دشوارتر شده وموضوع ایمنی و بهداشت کارگران بی اهمیت تلقی شود. سوانح و انواع بیماری‌های مهلک جسمی و روانی ناشی از مشاغل سخت و زیان آور، سال به سال بویژه در بخش حاشیه‌ای کارگری و کارگران مهاجر افزایش داشته است. بنابر آمار خود مسئولان دولتی هر ساله به طور متوسط روزی پنج کارگر به علت حوادث شغلی در ایران کشته می‌شوند. اما این آمار‌ها‌ی دولتی، بیان همه‌ی دردها و رنج‌های کارگران در حوزه حوادث و بیماری‌های شغلی نیست. حکومتگران آمارهای واقعی بازتاب همه حوادث شغلی را جمع نمی‌کنند و اگر هم داشته باشند برای جلوگیری از چیزی که “سیاه نمایی” می‌نامندش، انتشار نمی‌دهند.

همان گونه که سیاست پیش گیرانه سراسری درستی برای کاهش فقر، بی‌مسکنی، گرانی اجناس، بحران بهداشت عمومی و انواع بحران‌های دیگر وجود ندارد، به همین ترتیب هیچگونه سیاست عملی و درستی نیز برای کاهش حوادث و بیماریهای شغلی نیز طی چند دهه گذشته در سطح کشور شکل نگرفته است. نمونه بخش ساختمان از این نظر تکان دهنده است. هرساله ۶۰ درصد از آمار کلی مرگ کارگران بر اثر حوادث شغلی در ایران، مربوط به صنعت ساختمان سازی است.

نکته این است که حکومتگران نه تنها برنامه‌ای سراسری برای کاهش حوادث شغلی ندارند بلکه تصمیم گیری‌های غیر مسئولانه و آمرانه‌ی آنها در حوزه اقتصادی و واگذاری منابع به باندهای سیاسی−اقتصادی معینی و کسانی که همدلی‌ای با مزدبگیران ندارند، در مجموع باعث شده است که موضوع ایمنی کارگران و مزدبگیران بیشتر از گذشته به مخاطره بیافتد. برای نمونه، از زمانی که صنعت کلیدی و پولساز پتروشیمی ایران بعنوان اموال دولتی و متعلق به مردم را زیر پوشش اصل ۴۴ قانون اساسی، طی روندی غیر دمکراتیک به دلال‌ها و آقازاده و اختلاسگران حرفه‌ای سپردند ( هم اکنون داستان دزدی‌ها و اختلاس‌های کلان آنها بعنوان پرونده موسوم به “پتروشیمی گیت ” موضوع یک دادگاه است) میزان مرگ و مجروح شدن و بیمار شدن کارگران و کارمندان پتروشیمی سرعت بیشتری به خود گرفت. ازسال ۱۳۸۹به این سو، در طول هفت سال بیش از ۳۵ حادثه مهم با تعداد چهل نفر کشته و بیش از چهل نفر مصدوم در صنعت پتروشیمی اتفاق افتاده است. از گزارشی ویژه بررسی ترتیب و توالی حوادث روشن می‌شود که تعداد سوانح از همان سال ۸۹ و با افزایش خصوص سازی در صنعت پتروشیمی به یکباره افزایش یافته است.[7] در این گزارش هیچ گونه اشاره‌ای به انواع بیماریهای مرگ بار شغلی ناشی از وجود انواع مواد شیمیایی و سمی در پتروشیمی ها، نشده است.

چاره چیست؟ پایان دادن به سرکوب فعالان کارگری، و کنترل و نظارت دمکراتیک از جانب نهاد‌های صنفی و مدنی و تشکل‌های مستقل کارگری بر نهاد کار و روابط کاری و صنعتی. اگر این راه پی گرفته نشود از محل کار همچنان خون خواهید چکید.


پانویس‌ها

[1] عنوان این مطلب را با کمی تغییر از رمان ضد جنگ «از این قطار خون می‌چکه قربان!» نوشته حسین مرتضاییان آبکنار وام گرفته‌ام.

[2] فایننشال تایمز ۲۱آپریل، ۲۰۱۹: چرا مدیر عامل شرکت‌های امریکایی نگران سرمایه‌داری هستند.

[3] جان بلامی فاستر: سرمایه‌داری شکست خورده است؛ بعدش چه؟، ترجمه‌ی هومن کاسبی.

[4] مصاحبه ویدیویی با پیتر فلیپس

[5] منبع: Health and Safety at Work

[6] منبع پیشین

[7] آسیب شناسی حوادث اخیر پتروشیمی

در همین زمینه