کارهای نامرئی، نشانه یک شکاف جنسیتی هستند که کمتر درباره آن صحبت میشود. این نوع کارهای نامرئی در حوزه کار خانگی بیشتر دیده میشوند. اما یک اصل ثابت وجود دارد: اگر کار خانگی بخواهد خوب پیش برود، هرکسی باید بخشی از آن را انجام دهد.
اما متاسفانه بر اساس چندین تحقیق که اخیرا انجام شده، هنوز هم اکثر کارهای خانه را زنان انجام میدهند. به علاوه، بر اساس یکی از این تحقیقات، به طور متوسط مردان ۷ ساعت در هفته کار خانگی برای همسرشان ایجاد میکنند. زنان در مقابل یک ساعت در هفته از کاری که مردان باید انجام دهند، کم میکنند.
این اختلاف عظیم است و اگر چه شکاف جنسیتی خانوار در چند دهه گذشته تا حدودی کاهش یافته است، اما هنوز مسئله مهمی است. این چیزی است که ما میدانیم.
زوجهایی که کار خانگی را تقسیم میکنند، خوشبختترند. اسکات کولترین، در تحقیق درباره کار خانگی نوشته: «هرچه تعادل در انجام کار خانگی بیشتر باشد، زنان بیشتر احساس میکنند که با انصاف روبهرو شدهاند، کمتر افسردگی میگیرند و از زندگی خانوادگی خود رضایت بیشتری دارند.»
به عبارت دیگر وقتی کار خانگی به شکل مساوی انجام میشود، زنان خوشحالترند و از رابطه خود هم رضایت بیشتری دارند؛ نکتهای که مردان وقتی میبینند زمین نیاز به تی کشیدن دارد، باید آن را به یاد بیاورند.
نکته دیگر اینکه انجام برخی از کارهای خانگی میتواند از میزان استرس بکاهد.
تحقیقی که در دانشگاه فلوریدا انجام شده، نشان میدهد که شستن ظرفها میتواند اثری مشابه مایندفولنس یا ذهن آگاهی داشته باشد و مانند مراقبه عمل میکند. در واقع انجام کار خانگی میتواند باعث آرامش شود و از استرس بکاهد.
بر مبنای این تحقیق وقتی مردم به بوی صابون، گرمی آب و تمیزی ظرف توجه میکنند، میتوانند تا ۲۷ درصد از استرس خود بکاهند. این افراد تا ۲۵ درصد هم در بهبود وضعیت ذهنی خود پیشرفت میکنند.
این اثر، در کارهای مختلف خانگی متفاوت است. گرچه ظرف شستن میتواند برای برخی از افراد آرامشبخش باشد، ممکن است برای عدهای دیگر تجربهای وحشتناک باشد. با این حال زنان میگویند که مجبورند کارهای اضافهای در خانه انجام دهند که انجام آنها را دوست ندارند.
اخیرا الن سیدمن، یک بلاگر، در یادداشتی به فشارهایی اشاره کرده که مادران مجبور به تحمل آن هستند که خواندنی است:
«هفته قبل، متوجه شدم که دستمال توالتمان تمام شده، تمام که یعنی به آخرین رول رسیدهایم. همسرم را فرستادم تا سریع یک بسته دستمال توالت بخرد. من تنها کسی هستم در خانه که متوجه تمام شدن دستمال توالت میشوم. بچهها فکر میکنند که دستمال توالتها به شکل جادویی همیشه آنجا آویزان هستند. همسرم هم فکر میکند چشمهای قابل اعتماد من همواره توجهش به رول دستمال توالت است و زنگ هشدار را به صدا در میآورد.
بعید است هیچ مادری در روز مادر کارتی با این نوشته دریافت کند: «روز مادر به زنی که همیشه میداند دستمال توالت کی تمام میشود مبارک»، اما نکته این است که مادرها به خاطر قدرت فوقالعاده دیدشان، شایسته تحسین هستند.
به نظر میرسد که این کارها فقط مربوط به ما زنهاست که همه چیز را ببینیم.
آن کسی که همیشه متوجه میشود قوطی مایع تمیزکننده استیلها و قاشقچنگالها تمام شده.
من کسی هستم که میفهمم قهوه دارد تمام میشود.
من کسی هستم که میفهمد اعضای خانه لباس زیر تمیز ندارند.
منم که میفهمم خمیردندان، دهانشویه با طعم آدامس تمام شده و شامپو و نرمکننده و صابون دارد تمام میشود.
منم که می فهمم باید جوراب بخریم، منم که میدانم تخم مرغ نداریم، شیر نداریم، نان نداریم، ماست و کره و پنیر و بستنی شکلاتی و پاستایی که شبیه چرخ ماشین است نداریم.
منم که میدانم میوه خشک، بیسکوییت و بقیه هلههولهها تمام شدهاند.
منم که میدانم سس گوجه فرنگی و آبمیوه و سس شکلاتی و توت فرنگی ارگانیک و آبلیمویی که پسرم عادت دارد بنوشد ته کشیده.
منم که میدانم کره بادام زمینی و عسل یا فویل آلومینیومی و کیسه پلاستیکی و زیپکیپ نداریم.
منم که حواسم هست ویتامین، آسپیرین، شربت معده تمام شده و دستمال کاغذی و چسب زخم و باند و ماده ضدعفونی کننده نداریم.
منم که باید حواسم به داشتن کاغذکادو و کارت تبریک تولد و شمع باشد.
منم که حواسم هست باید لباسها را به خشک شویی بدهیم چون لباس آماده پوشیدن نداریم.
منم که میدانم باتری AA و باتری AA و باتری C و باتری D و باتری ۹ ولتمان تمام شده.
منم که متوحه میشوم که مدادشمعی بچهها، ماژیک، کاغذرنگی، چسب مایع و چسب نواری و اسپری و گلیتر و ماژیک شبرنگ تمام شده با اینکه آخرین نفری هستم که از این چیزها استفاده میکنم.
منم که میدانم دستمال توالت، اسفنج ظرفشویی، صابون مایع، تمیزکننده حمام و توالت، پولیش مبلها، دستمل گردگیر، مایع تمیزکننده کف و شیشهشور لازم داریم.
منم که میدانم بچهها دیگر لباس مناسب بیرون ندارند و بقیه لباسها یا کوچک شده یا دادهایم بیرون یا رویشان رنگ ریخته و خراب شده.
منم که متوجه میشوم که کفششان دیگر به پایشان نمیرود.
منم که میدانم جای خالی برای انبار کردن اسباببازیها و گیمها و ماشینهای مسابقهای و خردهریزهای دیگر نداریم.
منم که میدانم کرم ضدآفتاب، نرمکننده لب، اسپری پشهکش تمام شده.
منم که متوجه میشوم که همه خودکارها و مدادهای خانه گم شده و یک ورق کاغذ برای یادداشت برداشتن نمانده.
منم که میدانم باید بنزین بزنیم، بادام بخریم، برای تفریحات آخر هفته برنامهریزی کنیم و موبایلها را شارژ کنیم و …
البته قدرت بینایی من به اینها محدود نمیشود.
منم که باید کلیدها، عینک آفتابیها، تیشرت محبوب، کتاب محبوب، دفتر مشق، کارت کتابخانه، لنگه جوراب، کنترل تلویزیون، کارت استخر، و هرچیزی که گم شده را پیدا کنم.
منم که باید همه موبایلها و تبلتها و لپتاپها را به شارژر بزنم. منم که متوجه میشوم سبزیجات توی یخچال پیر شدهاند و میوههای توی سبد دارند میپوسند. آه! چطور شماها نمیفهمید که میوهها غیب میشوند؟
منم آن کسی که کشمشهای زیر میز را پیدا میکند، کپکهای فیلتر ماشین خشک را تمیر میکند و زیر مبل را جارو میکشد.
منم که میفهمم چراغ انباری روشن مانده.
من کسی هستم که که درست قبل از ساعت خواب، باید چک کنم که همه ابزارهای الکترونیکی بدون شارژ این ور و آن ور افتادهاند و آنها را به شارژ بزنم، من کسی هستم که کیسه لباسهایی را که قرار بود سه هفته قبل به مغازه برگردانده شود، کف ماشین پیدا میکنم، من کسی هستم که باید برای تولدها، جشنهای فارغالتحصیلی و سالگردهای ازدواج هدیه بخرم.
اما فقط همین نیست. به این اطلاعات جزیی و بیانتها دقت کنید:
سایز لباس اعضای خانواده، تاریخ برگرداندن کتاب کتابخانه، فرمهای مدرسه که باید پر شود، شهریه کلاسهای ورزشی، کلاسهای موسیقی و رقص و خریدن لباس مخصوص جشن مدرسه که فقط و فقط یک بار پوشیده خواهد شد.
وقت گرفتن از دکتر و دندانپرشک، پیدا کردن شماره تلفن دکترها و دندانپزشکها گرفتن نسخهها، دانستن اینکه کدام یکی از دوستان بچهها به آجیل آلرژی دارد و ….
از این توجه و دقتم خیلی تعریف میکنند. به همین خاطر بدون خستگی و اغلب بدون شکایت کارم را انجام میدهم. دوست است، شکایت میکنم… اما آیا هیچ وقت خانه ما دچار بحران کاغذ توالت شده؟ نه، چون این منم که حواسش هست دستمال توالت دارد تمام میشود.
ممنونم عالی بود که به این موضوع پرداختید…. درست است در خانواده هایی که کارها را تقسیم می کنند زنها خوشحال ترند یا درست بگویم خوشبخت ترند
یک زن خسته / 27 February 2019
بسیار عالی، چیزی شبیه به مشاهدۀ میدانی از کار خانگی و جزئیاتی که معمولاً کسی به آن توجه نمیکند و فقط وقتی که چنین خدماتی به صورت رایگان به اعضای خانواده ارائه نشود، همه متوجه وجود آن میشوند!
کارو / 27 February 2019
از اين دست نوشته ها بيشتر لازم داريم،اقتصاد جهان از کار رايگان زنان در هرحرفه که هستند ولی خصوصا کار راگان در خنه بسيار سود برده است و همين امروز نه فردا وقت باز پس دادن است۰
شب که ميشود آندر خسته ام که خودم تعجب ميکنم و با غم خستگی عجيب مادرم را به ياد می آورم،به خودم ياد آوری يکنم که من در يک روز کامل فقط يک متخصص نيستم بلکه همزمان مسوول خريد،راننده،آشپز،نظافت چی،آموزگار،روانشناس و پيشخدمت هم هستم،اقتصاد کشور از فرزند آوری،پرورش و کار خانه زنان سود ميبرد و در کشورهايی مثل ايران اگر در کار همه اينها زن کتک نخورد و شلاق نخورد و تحقير مستمر و سيستماتيک نشود،خود را خوشبخت ميداند،وقت تغيير است؛بازند ه های جمهوری اسلامی زنان هستند و بايد برای تغيير دست به کار شوند۰
آواره ِ خسته / 28 February 2019
عالی بود
احمد / 28 February 2019