از بیستم آذر ماه لباس شخصیهای حکومت دوباره به خیابانهای تهران بازگشتهاند. انگار بخواهد حادثهای اتفاق بیفتد، که به ظاهر هنوز زمان آن فرانرسیده است. لباس شخصیها همگی برای شناسایی بهتر و بیشتر همدیگر، لباس سیاه پوشیدهاند و از بام تا شام در خیابانهای تهران به “گشت و مراقبت” مشغول هستند. بدون تردید رهبر جمهوری اسلامی میخواهد “هشیاری” خود را در این ماجرا به کار ببندد. چون چند روز پیش از این یادآور شد که توطئهی دیگری از سوی “دشمنان” در راه است و از حالا همگی باید هشیار باشند.
روی هر موتورسیکلتی سه نفر سوار میشوند. یکی از آنها موتور را میراند و آن دو نفر دیگر، پشت راننده جا خوش کردهاند. در ضمن چندان اصراری هم ندارند که اسلحهی کمری خودشان را از دیدرس رهگذران مخفی نمایند. به همهی این تیمهای سه نفره، یک دستگاه بیسیم هم دادهاند. چنانکه موتورسواران بیسیمها و اسلحهی کمری را برای قدرتنمایی خود کارگر میبینند. در عین حال موتورسواران ضمن گشت و مراقبت، سر چهارراهها یا میدانهای شهر به هم میرسند و پس از تبادل اطلاعات، دوباره به کارشان ادامه میدهند. ولی گردانندگان اصلی این ماجرا که به گمان خویش در خفا به سر میبرند، شاید بخواهند تجربهی همین گشتهای امروزی را به عنوان مانوری کارساز در آینده به کار بگیرند.
سالگرد اعتراضات دیماه
پرسش همیشگی مردم این است که در آیندهی نزدیک چه حادثهی مهمی قرار است اتفاق بیفتد؟ چون در هر گوشهای از شهر تهران که اکنون میبینی، روزانه دهها اعتراض و تحصن علیه حکومت پا میگیرد. عدهای از مردم هم نمایش مانورهایی از این دست را به پای سالگرد اعتراضات دی ماه سال پیش مینویسند. همچنان که در شبکههای اجتماعی از هماکنون عدهای به صرافت افتادهاند و به منظور راهاندازی تظاهرات خیابانی با هم قول و قرار میگذارند. همچنین در گروههای اجتماعی، شهروندان هر شهری میخواهند از دیگر شهرها جا نمانند.
با این رویکرد پیداست که برای راهاندازی تظاهرات سرتاسری بهانه به حد کافی وجود دارد. در واقع حکومت از سر لاقیدی و ندانمکاری همهی بهانهها را پیش پای مردم میگذارد. در عین حال طی یک سال گذشته جنبش اعتراضی مردم بیش از هر زمانی رادیکالتر شده است. چنانکه مردم برای بازتاب نارضایتی خود، بلااستثنا رأس هرم قدرت را نشانه میگیرند. همچنین در این نمایشهای خیابانی از رهبر و حسن روحانی گرفته تا نمانیدگان مجلس و کارگزاران قوهی قضایی همگی در تیررس شعارهای مردم قرار دارند. چون آنان همگی متهم هستند که ضمن قتل و کشتار، اموال عمومی را به غارت بردهاند و درآمدهای همگانی کشور را در جاهایی سوای خواست و ارادهی شهروندان ایرانی هزینه کردهاند.
سرکوب اعتراض به گرانی و بیکاری
مردم هرچند به برپایی سالگرد اعتراضات سال 96 میاندیشند، ولی دولت چند و چون زمانی مناسب را در سر میپروراند، تا بتواند نرخ جدیدی برای بنزین اعلام کند. اما اعلام این نرخ جدید، تنها به فروش بنزین محدود باقی نمیماند بلکه انواع و اقسام دیگری از سوخت و مواد نفتی را نیز در بر میگیرد. دولت در این ماجرا بنا به تجربهای از گذشته، امنیت جایگاههای سوخت را لازم میبیند. گفتنی است که گرانی مواد نفتی و سوخت در حالی از سوی دولت دنبال میشود که روزانه در هر گوشهای از کشور رانندگان اتوبوس، تاکسی و کامیونداران دست از کار میکشند تا شاید مدیران دولتی تسهیلات جدیدتری برایشان در نظر بگیرد. اما پاسخ دولت به مطالباتی از این دست، تنها در گرانی سوختِ رانندگان خلاصه میگردد. شکی نیست که هرچند دولت بیش از هر زمانی در شرایط حادتری به سر میبرد، ولی سادهلوحانه به این باور نامردمی دست یافته است که گویا میتواند به اتکای چماق و سرکوبهای نامردمی، تمامی برنامههای غیر انسانی خود را برای تودههای زحمتکش و مزدبگیر جامعه به اجرا بگذارد. بدون تردید گرانی بنزین و سوخت دومینوی جدیدی از گرانیها را به دنبال خواهد داشت که بیش از همه به رشد قیمت مواد غذایی خواهد انجامید. اما دولت جمهوری اسلامی هرگز از گذشته درس نمیگیرد. چون بنا به رویکردی چهل ساله، هیچوقت اراده و خواست تودههای مردم را نمایندگی نکرده است.
بخشی از علت گشتزنی مداوم نیروهای امنیتی در گسترهی شهر تهران، به حتم به اخراجهای بیرویه کارگران از واحدهای تولیدی کشور بازمیگردد. گفتنی است که موضوع تحریم همواره به کاستیها و آسیبهایی از این نوع دامن میزند. چنانکه کمبود مواد اولیه و فقدان نقدینگی در مراکزی تولیدی کشور موجب شده تا تعداد پرشماری از واحدهای صنعتی پایین دستی برای همیشه پایشان را از تولید کنار بکشند. در عین حال بسیاری از کارفرمایان به این نتیجه رسیدهاند که تنها با تعدیل نیروی انسانی خواهند توانست در هزینههای جاری خود صرفهجویی به عمل آورند. چنانکه همیشه ماههای پایانی سال، زمان خوبی برای این اخراجها معرفی میگردد. آنوقت گشتهای امنیتی حکومت باید هر تجمع اعتراضی از این نوع را به نظاره بنشینند تا ضمن سرکوب کارگران اخراجی معترض، به گمان خویش از آسیب رساندن ایشان به “بیضهی اسلام” جلوگیری به عمل آورند.
با این همه نارضایتیهای مردم موضوعی عمومی است و گسترگی آن چیزی نیست که حکومت بر کم و کیفاش واقف نباشد. ولی مجموعهی حکومت بنا به ماهیت نامردمی خویش چارهی کار را تنها و تنها در سرکوب میبیند. در ضمن یادآور میشود وقتی که دولت در آمارهای خود دریافت مزدهایی کمتر از سه میلیون تومان را زیر خط فقر اعلام میکند، این به آن معناست که اکثریت مزدبگیران جامعه به زیر خط فقر رانده شدهاند. اما حکومت برای پاسخگویی به نیاز طبیعی این تودههای میلیونی، چارهای مناسبتر از سرکوب و چماق سراغ ندارد.
به همین دلیل اعتراض بازنشستگان، معلمان، کارمندان، کارگران و خلاصه تمامی مزدبگیران جامعه مقابل وزارتخانهها، کاخ ریاست جمهوری یا مجلس شورای اسلامی حکومت، به عنوان امری عادی و روزمره در آمده است. اما تا کنون کسی خود را برای پاسخگویی به اعتراضات آنان، مسؤول نمیبیند.
سال گذشته جلوی مجلس شورای اسلامیِ حکومت، دیوار کشیدند تا بتوانند از حضور مردم در حریم مجلس جلوگیری به عمل آورند. گفتنی است که مجلس شورای حکومت از معدود مجلسهایی در جهان است که مردم عادی بدون برنامههای از قبل پیشبینی شده هرگز نمیتوانند در صحن آن حضور یابند. ولی سنگچین کردن حریم مجلس سرآخر اعتراض عمومی مردم را برانگیخت و کم و کیف آن در روزنامههای دولتی هم انعکاس یافت. نمایندگان مجلس برای رهایی از اعتراضات، سرانجام چارهی کار را در آن یافتند که در محوطهی شمال غربی مجلس فضای ویژهای به همین کار اختصاص یابد. محوطهای که خیلی راحت به حریم سازمان برنامه و بودجه راه مییابد. اینک مردم معترض همه روزه در همین مکان گرد میآیند و ضمن شعارهای مطالباتی خود، فریاد برمیآورند: نوبخت بیا بیرون! اما نوبخت همانند هر مدیر دیگری از جمهوری اسلامی، چنان بر کرسی ریاست خود لمیده است که حضور در جمع مردم معترض را هرگز بر خود واجب نمیبیند.
حضور آشکار و پنهان لباس شخصیها
در مراکز استانها نیز نمایندگان ولی فقیه، امامان جمعه، دادستانها، استانداران و فرمانداران با فریادهایی از این نوع آشنایی دارند. اما آنان هم در الگویی از رهبر، رییس جمهور، رییس مجلس و خلاصه نوبخت ضمن پرهیز از خواست و ارادهی مردم دنیای حقیرانهی خودشان را تعقیب و دنبال میکنند. در تمامی این اعتراضات انواع و اقسام نیروهای شناخته شده یا ناشناختهی امنیتی نیز بین معترضان حضوری فعال دارند. حتا در این خصوص لباسشخصیها بیش از هر نیرویی نیاز امنیتی حکومت را برآورده میکنند. در واقع حضور آشکار و پنهان لباس شخصیها بین اجتماعات مردم از موضوعی حکایت دارد که حاکمیت، برای امنیت خود عملکرد نیروی انتظامی را کافی نمیداند و دیگر اعتماد خود را به اینگونه نهادهای سرکوبگر از دست داده است. همچنان که در اعتراضات همگانی مردم، نقش همیشگی لباس شخصیها پیشنیازی لازم و واجب برای سرکوب معترضان به حساب میآید.
در ضمن حکومت امسال به حتم چهلمین سالگرد پیدایی جمهوری اسلامی را جشن خواهد گرفت. ولی مدیران آن همانند رژیم پیشین از همین حالا با کلت و چماق و دشنه، به استقبال تودههای به جان آمدهی از ستم در این جشنهای خودمانی شتافتهاند. چون هرگز جز رسوایی خود دستاورد دیگری برای ارایه به شهروندان ایرانی سراغ ندارند. چنانکه مردم پس از چهل سال هنوز هم در خیابانهای تهران شعار “نان، کار و آزادی” را فریاد میزنند. ولی جمهوری اسلامی با بهانهگذاری دشمنانی موهوم و خودساخته، حتا از پاسخگویی به مطالبات ابتدایی مردم هم طفره میرود. در پناه همین راهکار تبلیغی است که اکنون هم حضور چماقداران، لباس شخصیها و قمهکشان حکومت در خیابانهای تهران توجیه میپذیرد.
اين جمله قياسي شماجناب آقاي اقبال كمي جاي تامل دارد : در ضمن حکومت امسال به حتم چهلمین سالگرد پیدایی جمهوری اسلامی را جشن خواهد گرفت. ولی مدیران آن همانند رژیم پیشین از همین حالا با کلت و چماق و دشنه، به استقبال تودههای به جان آمدهی از ستم در این جشنهای خودمانی شتافتهاند
طاهر / 16 December 2018
چه فرقی میکند که جمهوری اسلامی چهل سال را به پایان برساند، یا نرساند؟
سردمداران این رژیم سالهاست که از کشته، پُشته میسازند و از پُشتهها بالا میروند، تا به جایی برسند که دیگر دست مردم به آنها نرسد.
اما چون همیشه دیکتاتورها و مستبدان در نهایت گرفتار حقهبازیهای خود میشوند، جمهوری اسلامی نیز از این اصل مستثنی نبود و در دام خود گرفتار آمد: جمهوری اسلامی به خیال اینکه مردم سیر و مرفه بدنبال آزادیاند، برای ادامه بقاء نکبتبارش، ساختارهای مالی و اصولی کشور را (توسط احمدی نژاد) هدف قرار داد، و تخریب کرد، با این هدف که امکان بوجود آمدن فساد بیشتر فراهم شود؛ فساد فقر میآورد، و فقر آرزوی آزادی را از دلها و مغزها میپراند.
اما این فساد سیستماتیک، در زمان خود احمدینژاد آنچنان افسار گسیخته شده (دیو چراغ جادو آزاد گردید) که دیگر کسی را یارای مقابله با آن نبود. و نهایتاً در عرض کمی بیش از یک دهه کشتی نظام به گل نشست. امروز رهبر مانده و خاک بر سریش. امروز دیگر در میان سران و مسئولین هر کس تا میتواند جیبش را پر میکند. واژگونی نهادههای مالی و صنعتی، اعتراضات هر روزه و سراسری، صدای شکستن استخوانهای این رژیم را واضح کرده است.
امروز رژیم جمهوری اسلامی حتی از برگزاری جشن پیدایشاش هم میترسد، چون از تجمع میهراسد. این رژیم در ایران ما غریبه است، مردم آن را نمیشناسند و قبول ندارند. این رژیم هیچ سنخیتی با فرهنگ و تمدن ایرانی ندارد. و خود بیش از دیگران به این امر واقف است. بنابراین از مردم وحشت دارد و مردم ایران را دشمن خود میبیند (و این یک واقعیت است). بهمین دلیل با دستان مسلح و نیروهای ویژه در حال گشتزنی در میان مردم هستند تا هر صدایی را خفه کنند. اما این نیز کارگر نشود!
کریم / 16 December 2018
این رژیم به هر ترفندی چهل سال دیگر نیز دوام خواهد اورد یکی از ترفندهای انها در دور زدن تحریم ها ثبت صدها شرکت بنام ملیت هایی چون هندی و بنگالی و ترکیه ای در کشورهای مختلف به خصوص کشورهای عربی است و این شرکت های به ظاهر غیر ایرانی در کمال ارامش تحریم های امریکا را دور میزنند، یک بررسی امنیتی و مراقبت ساده از این شرکت ها براحتی اشکار میسازد که با این روش ها تحریم های امریکا تا حدود زیادی خنثی شده اند.
ماری / 17 December 2018
,وضعیت بحرانی امروز و ناتوانی حاکمیت در اداره مملکت نه فقط دراثر تحریمهای ترامپ و نه در اثر شتاب گرفتن فساد مدیران در غارت منابع باقیمانده طی دو سه سال اخیر است. بلکه انباشت مشکلات و ضعف ها
وناکارآمدیها طی چهار دهه گذشته است که به منتها درجه خود رسیده. هر ظرفی گنجایش محدودی دارد و هر فوران و حرکت صعودی یک اوج و نقطه عطفی دارد که هر زمان به اوج برسد واژگونی سرنوشت محتوم آن است.بر همین مبنا آثار سوء مدیریتها و خرابکاریها و ناکارآمدیها و غارت و چپاول ثروت ملت توسط افراد و نهادها آرام آرام آنچنان زیاد شده که در واقع مظروف در حال لبریز شدن از ظرف خود شده است که این ظرف پر در قرینه اش با خزانه خالی مملکت هم معنی و مترادف شده . پس آنانی که صابون به دل خود میزنند که شاید بشود با هر ترفندی چهل سال دیگر هم شرائط فعلی ادامه یابد اصل اساسی مذکور را نمیدانند و خیال میکنند که چون بانک مرکزی با سیاست سرکوب ، بازار ارز را چند ماهی است کنترل کرده و افزایش قیمت دلار را نه تنها مهارکرده بلکه آنرا پائین آورده است پس تحریمها را حتما دور زده ایم و فلان و بهمان . اما بهتر است چند ساعتی وقت بگذارند ومقداری اسکناس و ایران چک در دست گرفته و در ظاهر یک خریدار واقعی در فردوسی و استانبول دنبال خرید دلار بروند تا بفهمند که قیمتهای اعلامی از سوی بانک مرکزی فقط بر روی کاغذ است ودر اخبار و سایتهای دولتی و بس . متأسفانه اثرات ثانویه تحریمها هم در آینده نزدیک و قبل از پایان سال با افزایش انفجاری قیمت ارز و سایر کالاها و خدمات خود را بیشتر نشان خواهد داد و همین چشم انداز نه چندان خوشایند است که سبب افزایش غیر طبیعی خریدملک توسط جمعی از ایرانی ها در سایر کشورها و خروج میلیاردها دلار ارز از کشور در چند ماه اخیر شده است.
میثاق / 18 December 2018