گروه جامعه – کاهش سن اعتیاد در ایران موجب نگرانی فعالان حقوق کودکان و نوجوانان و هم کارشناسان حوزه اعتیاد شده است.
پیش از این کارشناسانی چون جاوید سبحانی، یکی از اعضای هیئت مدیره انجمن حمایت از کودکان، اعلام کرده بودند که براساس گزارشها و آمار موجود، سن اعتیاد در ایران در حال نزدیک شدن به سن کودکی است.
سال به سال هم این سن بیش از پیش کاهش مییابد. سازمان ملی جوانان در سال ۸۷ سن آغاز مصرف مواد مخدر در ایران را ۱۳ سالگی اعلام کرده بود و حالا با گذشت چهارسال از ۱۲ سال و ۱۰ سال سخن گفته میشود. در هر صورت، آمار دقیقی در زمینه سن اعتیاد در ایران وجود ندارد.
وقتی پدر وافور به دست بچه میدهد
مدتی پیش ویدیویی دست به دست میچرخید با عنوان “قلیان کشیدن بچه یکساله”. در فیلمی کوتاه، پسربچهای قلیان به دهان گذاشته است و دود غلیظی را از بینیاش بیرون میدهد. مردی که معلوم نیست پدر است یا فرد دیگری از فامیل، بچه را تشویق میکند به کشیدن و از آن طرف، زنی اعتراض میکند و در نهایت بچه را بغل میزند و از کادر خارج میشود.
به گزارش نعیمه دوستدار، خبرنگار رادیو زمانه کودکان دیگری هم هستند که فیلم مصرف مواد مخدرشان به عنوان یک اتفاق بامزه، در یوتیوب و سایتهای دیگر منتشر شده است. بچههایی که کارشان از کشیدن قلیان هم گذشته و به تریاک کشیدن مشغول هستند. در این فیلمها، فرد بزرگتری که اغلب هم پدر است، به بچه راه و رسم استفاده از مواد مخدر را آموزش میدهد و با خنده و شادی حرکت او را اصلاح میکند.
اینها تنها بچههایی نیستند که فیلم اعتیادشان منتشر شده است. کمی که بگردیم، سرگذشت بچههایی را پیدا میکنیم که در شش ماهگی و حتی در بدو تولد معتاد شدهاند. اینها کسانی هستند که از والدین معتاد به دنیا آمدهاند؛ یا اعتیاد را همراه با خود از دنیای رحم مادر آوردهاند یا پدر و مادر برای راحت کردن کار خود، آنها را با مواد آشنا کردهاند. برخی را معتاد کردهاند تا طعمه گداییشان کنند، برخی را هم معتاد کردهاند چون توان رسیدگی و توجه به آنها را ندارند. در خبرها احوال کودکانی هست که آنقدر در فضای خانه هوای آلوده به مواد مخدر را نفس کشیدهاند که دیگر در هوای پاک آرام نمیگیرند. روایتهایی از کودکان ۱۰-۱۱ ساله معتاد به مواد مخدر جدید و صنعتی مثل کراک کوکائین هم وجود دارد. این تازه تصویر کسانی است که به مواد مخدر به معنی رایج آن گرفتارند و بچههایی را که تفننی یا دائم سیگار میکشند و تصاویر سیگار کشیدنشان منتشر میشود در بر نمیگیرد.
همه اینها در حالی است که به گفته محققان، حتی كودكانی که والدین سیگاری دارند، به اندازه فرد سیگاری تحتتاثیر نیكوتین موجود در سیگار قرار میگیرند.. این عامل میتواند زمینهساز اعتیاد مغز به نیكوتین از سنین پایین شود و كودكان را به سمت مصرف سیگار جذب كند.
کودکانی هستند که فیلم مصرف مواد مخدرشان به عنوان یک اتفاق بامزه، در یوتیوب و سایتهای دیگر منتشر شده است. بچههایی که کارشان از کشیدن قلیان هم گذشته و به تریاک کشیدن مشغول هستند. در این فیلمها، فرد بزرگتری که اغلب هم پدر است، به بچه راه و رسم استفاده از مواد مخدر را آموزش میدهد و با خنده و شادی حرکت او را اصلاح میکند.
با توجه به نشانهها و شناسههای موجود در فیلمهای چندثانیهای که کودکانی را مشغول مصرف دخانیات یا مواد دیگر به تصویر میکشند، میتوان به شرایط خانوادگیای پی برد که بستر چنین اعتیادهایی شده است. یعنی “فضای زندگی این کودکان”، “زبان ارتباطی بین افراد”، “زبان بدنی بین آنها”، “خشونت پنهان” و “نوع رفتار پدر و مادر”، سطح فرهنگی و تحصیلی این خانوادهها را نشان میدهد. اغلب آنها در نظام فرهنگیای بزرگ میشوند که مصرف مواد مخدر را “عادی”، “بامزه” و حتی “باعث افتخار” جلوه میدهد. کودک، احساس بزرگ شدن و شخصیت میکند و مواد مخدر را به عنوان عناصر معمولی زندگی میشناسد.
روی دیگر این سکه اما فرهنگ کسانی است که به این تصاویر به عنوان موضوعات سرگرم کننده و مفرح نگاه میکنند. بدون در نظر گرفتن حجم خشونتی که در این تصویرها وجود دارد و به سادگی در دایره خشونت علیه کودکان و کودک آزاری جا میگیرد، تعداد زیادی از افراد در جامعه ایران، چنین تصاویری را در قالب ایمیل، تصاویر بلوتوثی و … برای هم میفرستند یا در شبکههای اجتماعی به اشتراک میگذارند. این در حالی است که در قوانین بینالمللی، حتی انتشار چنین تصاویری جرم به حساب میآید و با منتشرکنندگان آن برخورد میشود.
تصویر شطرنجی رسانهها
میگویند روزانه ۳۰۰ کودک وارد چرخه اعتیاد میشوند، اما “سیاست انکار”، سیاست غالب رسانههای ایران در مورد اعتیاد است. این سیاست از سیاستهای کلان کشور در برخورد با این موضوع نشئت میگیرد. در حالی که تعداد معتادان در ایران میلیونها نفر تخمین زده میشود، هیچ آمار رسمیای که شمار آنها را با دقت بیشتری و با توجه به شاخصهای پراهمیت آمارگیری همچون جنسیت، سن، شغل، میزان تحصیلات، فرهنگ غالب، محل زندگی، درآمد سالانه و … اعلام کند وجود ندارد. نهادهای درگیر با مسئله اعتیاد از شفاف بودن درباره آن میگریزند و در برخورد با معتادها، موضوع خانواده و به خصوص کودکان آنها در اولویتهای چندم قرار دارد. این در حالی است که وجود هر فرد معتاد خطری برای گرفتار شدن فرزندان او به اعتیاد هم هست. فرزندان در خانوادههای معتادان، درگیر خرید و فروش و مصرف مواد مخدرند و به دلیل نابسامانیهای خانواده، امکان فرار از خانه و گرفتار شدن در دام بزههای دیگر هم برایشان چند برابر متصور است.
رواج مواد مخدر در مدارس
به گفته مسئولان ستاد مبارزه با مواد مخدر، مصرف مواد مخدر صنعتی درمیان دانشآموزان مدارس به ویژه در حاشیه شهر، به وضعیت نگرانکنندهایرسیده است.
دوسال پیش نیز اکبر اعلمی نماینده مردم تبریز در مجلس، خطاب به وزیروقت آموزش و پرورش از “تغییر الگوی مصرفمواد مخدر” در بین دانشآموزان، یعنی از تریاک و هروئین به مواد جدیدی همچون شیشه وکراک (کراک کوکائین و هروئین)، سخن گفته بود و اینکه این مواد، چندین برابر مواد مخدر سنتی، برای فرد مصرف کننده خطر دارند. وی ازوزیر آموزش و پرورش خواسته بود که تدبیری برای مهار اعتیاد در دانشآموزان مدارس بیاندیشد.
میگویند روزانه ۳۰۰ کودک وارد چرخه اعتیاد میشوند، اما “سیاست انکار”، سیاست غالب رسانههای ایران در مورد اعتیاد است. این سیاست از سیاستهای کلان کشور در برخورد با این موضوع نشئت میگیرد. در حالی که تعداد معتادان در ایران میلیونها نفر تخمین زده میشود، هیچ آمار رسمیای که شمار آنها را با دقت بیشتری و با توجه به شاخصهای پراهمیت آمارگیری همچون جنسیت، سن، شغل، میزان تحصیلات، فرهنگ غالب، محل زندگی، درآمد سالانه و … اعلام کند وجود ندارد.
به این هشدارها اما هرگز در ایران توجه جدی نشده و همیشه تنها برنامه وزارت آموزش و پرورش برای دانشآموزان معتاد، “سیاست تنبیه”، “انتقال دانشآموز به مدرسه دیگر” و “اخراج تدریجی” بوده است. حتی مدتی پیش مدیرکل دفتر سلامت و پیشگیری از آسیبهای اجتماعی این وزارتخانه گفته بود که “درمان دانشآموزان معتاد، وظیفه ما نیست” و آموزش و پرورش با “توزیع جزوههای آموزشی”، تنها در زمینه “پیشگیری از اعتیاد” فعالیت میکند. در کتابهای درسی ایران نیز اطلاعات مناسبی به دانشآموزان در حوزه آسیبهای اجتماعی داده نمیشود و در خود مدارس هم مددکار اجتماعی برای کمک به نوجوانان آسیبدیده وجود ندارد.
به گزارش نعیمه دوستدار، خبرنگار رادیو زمانه آموزش و پرورش در برابر کودکان معتادی که به مدرسه میروند، تنها سکوت پیشه میکند. در کتابهای درسی و در مشاورههای تربیتی و روانشناسی هم پرداختن به موضوع اعتیاد یک تابو به حساب میآید. درواقع کودکان و نوجوانان در حالی که به سادگی به مواد مخدر دسترسی دارند، به هیچ نوع آموزش پیشگیرانهای دست پیدا نمیکنند.
رسانههای کلان کشور مانند رادیو و تلویزیون که زمانی تصویر مصرف مواد مخدر را در سریالهای خانوادگی اشاعه میدادند، حالا از آن سوی بام افتادهاند. سیاست انکار این رسانهها، جامعه را چنان آرمانی نشان میدهد که در آنها خبری از اعتیاد، آن هم اعتیاد کودکان نیست. کمتر خبری درباره این موضوع منتشر میشود و کمتر برنامهای با صراحت و بیپرده درباره آن صحبت میکند. در چنین شرایطی، آیینهای برای تصویر شرایط کودکان معتاد وجود ندارد و حتی دغدغه توجه به مسائل آنها برای افراد دیگر جامعه ایجاد نمیشود. هراز چندگاهی آگهیها و برنامههایی برای مبارزه با اعتیاد پخش میشود اما در کنار آن از پرداختن به زمینههای آن که فقر اقتصادی و فرهنگی است خودداری میشود. در مواردی هم تصویر فرد معتاد در قالب انیمیشنها و فیلمهایی ارائه میشود که به خصوص برای کودکان و نوجوانان جذاب و محبوب است.
رسانههای خرد اما از سوی دیگر زمینهساز گسترش اعتیاد در میان کودکان و نوجوانان شدهاند. آنقدر ساده که میتوان دنبال روشهای مصرف مواد مخدر در اینترنت گشت. مطلب جذاب و خواندنی برای هشدار به خانوادهها و نوجوانان وجود ندارد. سایتهای گوناگون به اشتراکگذاری عکس و فیلم هم به سادگی انواع تصاویر و فیلمها را از اعتیاد کودکان و نوجوانان منتشر میکنند و به شکل خزنده به آن جذابیت هم میبخشند. در مجموع، نقش رسانهها در برخورد با اعتیاد متناقض و گاه وارونه شده است و کودکان معتاد مظلوترین قربانیان این سیاست انکار و فراموشیاند.
کمبود مراکز درمان
در حالی که میزان ابتلای کودکان به اعتیاد در ایران رو به افزایش است، مراکزی که بتواند به این کودکان آسیبدیده کمک کند و یا به خانوادههای آنها مشورتهای لازم بدهد بسیار کمشمارند.
مشکل کمبود مراکز ویژه درمان اعتیاد تنها برای کودکان و نوجوانان نیست. مدیر گروه پیشگیری از اعتیاد دانشگاه علوم پزشکی تهران روز گذشته، ۲۲ فروردین در گفتوگو با خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) تاکید کرد که “روند صدور مجوز و پروانه تاسیس مراکز ترک اعتیاد در کشور از دیرباز تاکنون بسیار طولانی است”.
در حالی که تعداد معتادان در ایران میلیونها نفر تخمین زده میشود، هیچ آمار رسمی که تعداد آنها را با دقت بیشتری اعلام کند، وجود ندارد. نهادهای درگیر با مسئله اعتیاد از شفاف بودن درباره آن میگریزند. در برخورد با معتادها، موضوع خانواده و به خصوص کودکان آنها در اولویتهای چندم قرار دارد. این در حالی است که وجود هر فرد معتاد خطری برای گرفتار شدن فرزندان او به اعتیاد هم هست.
به گفته شهرام خرازیها در حالحاضر اگر یک پزشک قصد تاسیس “مرکزی برای ترک اعتیاد سرپایی” داشته باشد به مدت زمانی حدود یکسال یا در مواردی بیشتر نیاز دارد: “با وجود شعارهای مسئولان مربوطه، راهاندازی مراکز سرپایی ترک اعتیاد در کشورمان روندی لاکپشتی دارد و دانشگاههای علوم پزشکی در این زمینه اقدامات لازم به منظور تسریع امور لازم را به عمل نمیآورند.”
آقای خرازیها با تاکید بر ضرورت کاهش هزینههای ترک اعتیاد، چشمانداز روشنی را در این زمینه تصویر نکرده است. او معتقد است “در آینده نزدیک با تعداد زیادی از معتادان روبهرو خواهیم بود که داوطلب ترک اعتیاد هستند، اما به علت کمبود مراکز مجاز ترک اعتیاد سرپایی، مجبورند به مراکز غیر مجاز مراجعه کنند که در این صورت هم دچار خسارت مالی و هم دچار عوارض جسمی و روانی خواهند شد.”
به این ترتیب در حال حاضر تنها یک مرکز درمانی برای ترک اعتیاد کودکان در ایران وجود دارد که آن هم قرار است به زودی در استان البرز آغاز به کار کند.
مدیركل پیشگیری و درمان اعتیاد سازمان بهزیستی كشور روز سهشنبه ۲۲ خرداد با اعلام افتتاح نخستین مركز “درمان اعتیاد كودكان و نوجوانان” كشور در استان البرز گفت که این مركز در اردیبهشتماه، افتتاح میشود.
فرید براتی در گفتوگو با خبرگزاری دانشجویانایران (ایسنا) اعلام کرد که این مركز در حال تدوین روش درمان اعتیاد كودكان ونوجوانان چه دارویی و چه غیر دارویی، توسط متخصصان روانپزشكی اطفال است: “درمانهای غیر دارویی در رده سنی كودكان و نوجوانان از اهمیت بیشتری برخوردار هستند، به همین دلیل دررویكردهای نوین بر مدیریت موردی و استفاده از شیوههای رفتاری تاكید بیشتری میشود.”
به گفته آقای براتی میزان مراجعه متقاضیان معتاد در رده سنی كودكان ونوجوانان در استان البرز باعث شده است تا این مرکز درمانی- تخصصی در زمینه اعتیاد کودکان در این استان دایر شود. اما، واقعیت این است که این مشکل در کل کشور رو به افزایش است و تنها محدود به یک منطقه جغرافیایی نمیشود.
کودکان و روحیههای آسیبپذیر
آموزش و پرورش در برابر کودکان معتادی که به مدرسه میروند، تنها سکوت پیشه میکند. در کتابهای درسی و در مشاورههای تربیتی و روانشناسی هم پرداختن به موضوع اعتیاد یک تابو به حساب میآید. درواقع کودکان و نوجوانان در حالی که به سادگی به مواد مخدر دسترسی دارند، به هیچ نوع آموزش پیشگیرانهای دست پیدا نمیکنند.
یکی از راههای جلوگیری از اعتیاد کودکان و نوجوانان توانمندسازی کودکان و سلامت روانی جامعه است.
علی رادفر، روانشناس در گفتوگو با گروه جامعه زمانه با اشاره به اینکه نخستین اقدامها برای جلوگیری از اعتیاد کودکان و نوجوانان باید قبل از ورود آنها به دبستان صورت بگیرد، ادامه میدهد: “ایران یک کشور واسطه برای انتقال مواد مخدر به سایر کشورهاست و همین باعث شده است تا انواع مواد مخدر با قیمت ارزان در سطح جامعه وجود داشته باشد.”
به گفته وی، “فقر”، “نبود مراکز تفریحی و برنامههای سرگرمکننده”، “عدم تمایل به فعالیتهای فرهنگی و هنری”، “افسردگی”، “وجود فرد معتاد در کانون خانواده” و … به خطر افتادن کودکان در دام اعتیاد دامن میزند.
رادفر با اشاره به اینکه کودکان و نوجوانان به چند شکل اسیر اعتیاد میشوند میگوید: “برخی از کودکان پیش از تولد و از طریق مادر معتاد میشوند. شماری از آنها هنگام نوزادی تا سنین خردسالی بازهم از طریق یکی از اعضای خانواده به دام اعتیاد میافتند. این کودکان ازجمله از طریق استنشاق دود مواد مخدر دچار این بحران میشوند و برای شماری از آنها نیز در پی بحرانهای روحی و نبود آگاهی در سنین نوجوانی اتفاق میافتد.”
این کارشناس، اعتیاد کودکان در سنین نوجوانی را متفاوت با سنین کودکی ارزیابی میکند و میگوید: “با بالا رفتن سن، شماری از کودکان برای گریز از فشارهای روحی و خانوادگی به این مواد پناه میبرند. درگیر بودن خانوادهها برای تامین معاش باعث شده است کودکان و نوجوانان ایران خیلی زود از کنترل پدر و مادر خارج شوند. در نبود آموزش در مدرسه، خانواده و رسانهها، کودکان و نوجوانان در صورتی که دچار زمینههای روحی و آسیبپذیری باشند بر اثر کنجکاوی، لذتجویی، فشار و تشویق گروهی دوستان دچار بحران اعتیاد میشوند.”
به گفته علی رادفر، کودکان کار که نمونهای از ورود زودهنگام ورود فرد به محیطهای کاری هستند ازجمله قربانیان مواد مخدر به شمار میروند. او میگوید: “مدتی پیش گزارشی خواندم که همان را برای شما بازگو میکنم: بر اساس تحقیقی در جنوب تهران، از ۸۷ کودک خیابانى مورد مطالعه که میانگین سنىشان ۱۱ سال بوده است، ۱۶/۱درصد کودکان مورد مطالعه مصرف سیگار و ۹/۱ درصد کودکان مصرف مواد مخدرداشتهاند. من عین آن نوشته را اینجا برای شما تکرار میکنم: ضمن آنکه افکار خودکشى در ۵/۷ درصد کودکان به اثبات رسید، ۱۰/۵ درصد کودکان دچار افسردگى بوده و ۱۰/۵ درصد هم قبلا افسردگى داشتهاند. در مجموع در ۶۱/۴ درصد از کودکان، افسردگى گزارش شده است.
نکته قابل توجه در این گزارش وضعیت استفاده از دخانیات و مواد مخدر در میان این کودکان است بهطوریکه در این میان ۱۳/۲ درصد کودکان مبتلا به افسردگی، سیگار و ۷/۵ درصد آنان مواد مخدر مصرف مىکردهاند. در مجموع ۲۱ درصد از کودکان مورد مطالعه و ۱۵ درصد کودکان مبتلا به افسردگی، مورد سوءاستفاده جنسى قرار گرفتهاند. این در حالی است که طبق آمارهاى جهانی، ۲۵ تا ۹۵ درصد از کودکان کار و خیابان به نوعى از مواد روانگردان و اعتیادآور استفاده کردهاند.
در همین زمینه تحقیقی که مصطفی آقاجانی، استاد مددکاری دانشگاه آزاد اسلامی، انجام داده است نشان می دهد که اعتیاد به عنوان یکی از آسیبهای اجتماعی در زمینه تکدیگری، حدود ۲۰ درصد از کودکان خیابانی را درگیر کرده است. بر اساس این گزارش بیشتر کودکان خیابانی درگروه سنی ۱۵ تا ۱۷ سال قرار دارند و با توجه به موقعیت کاری و زندگی شان در معرض انواع آسیبها قرار میگیرند.”
بر اساس تحقیق آقای آقاجانی، ۴۰ درصد از کودکان کار آنان در خانوادههایی زندگی میکنند که حداقل یکی از اعضایخانواده آنها معتاد است.
ضرورت کاهش هزینههای خدمات ترک اعتیاد
مدتی پیش دکتر غلامحسین حقدادی با اشاره به سن جوان جمعیت کشور و تاکید بر “حسکنجکاوی” و “تنوع طلبی” در این سن، گفته بود که بیشتر تولیدکنندگان با درک کامل از وضعیتموجود به سمت تولید مواد مخدری حرکت کردهاند که مورد توجه افراد کم سن قرار بگیرند.
هر ازچندگاهی آگهیها و برنامههایی برای مبارزه با اعتیاد پخش میشود اما در کنار آن از پرداختن به زمینههای آن که یکی فقر اقتصادی و فرهنگی است خودداری میشود. در مواردی هم تصویر فرد معتاد در قالب انیمیشنها و فیلمهایی ارائه میشود که به خصوص برای کودکان و نوجوانان جذاب و محبوب است.
این روان پزشک گفته بود: “تولید کنندگان با استفاده از بستهبندیهایزیبا و تبلیغات گسترده جوانان را به این سمت سوق می دهند که مصرف کنندهمواد صنعتی باشند.”
یعنی اگر در گذشته معتادان مواد سنتی مصرف میکردند، جوانان ونوجوانان امروز بیشتر از “کراک”، “شیشه” و دیگر محصولات صنعتی مصرف میکنند و در این میان مصرف پان به دلیل قیمت ارزان در سنین پایینبیشتر از شیشه، کریستال، کراک و اکس شایع است. این مواد گاه در بستهبندیهای زیبا با عنوان زیرزبانی، ملوان زبل و سرحال کننده در دسترس مصرفکننده قرار میگیرند.
مصرف مواد مخدر صنعتی در ایران و افزایش شمار مصرفکنندگان “کراک”، ضرورت کاهش هزینههای خدمات ترک اعتیاد در ایران را افزایش میدهد. بخصوص که اغلب مصرفکنندگان این مواد مخدر صنعتی از طبقات فقیر جامعه هستند.
به گفته کارشناسان حوزه مسائل اجتماعی، رابطهای معنادار بین “فقر”، “نرخ بیسوادی” و “کمبود مراکز تفریحی- ورزشی” و “آسیبهای اجتماعی” از جمله اعتیاد وجود دارد. در واقع ابر و باد و مه و خورشید و فلک باید یاری کنند تا مگر دولت فکری برای این بحران جدی در سطح جامعه کند. در این میان، به جز عامل تعیینکنندهای چون لزوم کاهش “فقر اقتصادی” و هم ضرورت “ارتقای سطح آگاهی جامعه و خانواده” و “توجه بیشتر رسانهها و آموزش و پرورش به آسیبهای اجتماعی”، توسعهفضاهای ورزشی و اوقات فراغت نیز میتواند به عنوان یک عامل بازدارنده، از گسترش اعتیاد در بین کودکان و نوجوانان جلوگیری کند.
با سلام
به نظر بنده سیگار و سیگاری بودن بدترین نوع اعتیاد است. اما اعتیاد از نوعی که باشد نمایانگر عدم رضایت فرد از وضع موجود است چه یک انسان شاد و کامروا کمتر دلیلی برای معتاد شدن دارد.
چندی پیش در جایی بودم که میبایستی یک سیگاری را تحمل کنم. اگرچه خودم در زمان جوانی از روی حماقت برای مدتی گاهگاهی به سیگار متوسل میشدم اما اکنون سالهاست که از برکت این ماده مخدر به دورم و لی هرگاه یک سیگاری را میبینم عصبانی میشوم و میخواهم با تمام وجود اورا از از این عمل احمقانه و یا از خودم دور کنم.
در این مورد بخصوص ناگاه دو سه سوال همزمان در ذهنم نمودار شد که عینا برای شما در اینجا نقل میکنم.
سوال اول: اگر شما در حال خوردن پیتزا باشید و ناگهان کسی یک مشت خاک بر روی غذای شما بپاشد و انرا شدیدا الوده کند در چه صورتی ممکن است کماکان به خوردن پیتزا ادامه دهید؟ یا باید خیلی گرسنه باشید و یا اینکه ان تنها غذای موجود باشد.
سوال دوم: اگر شما یک بطری اب گوارا در دست دارید و میخواهید انرا بنوشید و ناگهان کسی مقداری خاک یا اب صابون در ان بریزد تحت چه شرایطی حاضرید ان آب را بنوشید؟ جواب ان معلوم است.
سوال سوم: حال اگر کسی هوایی را که هر دم فرو میبرید ناپاک کند ایا باز هم حاضرید ان هوای الوده را در ریه های خود وارد کنید؟ ظاهرا این سومی هرروزه و هر ساعت برای یک سیگاری اتفاق میافتد انهم به دست خودش. از این رهگذر عده ای از اطرافیان هم ناخواسته هوای الوده شده توسط سیگاری را فرو میبرند. راستی چرا؟
شاید بتوان این سه سوال را اینگونه توجیه کرد. انسان میتواند بدون غذا برای مدت نسبتا درازی زنده بماند. اما بدون اب فقط برای یکی دوروز و بدون هوا فقط برای چند دقیقه میتوان زنده ماند. اما بازهم یک سوال باقی میماند و انهم اینست مگر هوای تمیز را چه نقصانی یا مرضی است که انسان هوارا الوده کند و سپس فروبرد؟
خوباش را بردار بقیه را بگذار
کاربر مهمان محفوظ / 12 April 2012
گاهی برخی نظرها و دیدگاهها آدم را شوکه میکنند. نمونهاش همین نظر «کاربر مهمان محفوظ». بر اصل حرف و کلام ایشان خرده نمیشود گرفت. بله! سیگار کشیدن هوا را آلوده میکند و آدم سیگار نکشد خیلی خوب است و آدمهای بد سیگار میکشند و من چه انسان خوبی هستم که سیگار نمیکشم. آفرین! اما نسبت این نظر با این گزارش چیست؟ حرف اینجا بر سر شکلی از فساد و جنایت است. مخصوصا آنجا که اعضای خانواده سیگار یا قلیان یا فاجعهبارتر از آن، مواد مخدر دست کودک میدهند. چنین نظری زیر گزارشی با این موضوع آیا ضایع و سخیف کردن موضوع (خودآگاه یا ناخودآگاه) نیست؟ امیدوارم کسانی که باید این گزارشها را ببینند، ببینند و بخوانند. گرچه امیدی واهی است و خانه از پایبست ویران است. فقر فرهنگی با مشکلات اقتصادی پیوند خورده و انگار امکان جدا کردنشان وجود ندارد. این وسط بچهها مظلوم و قربانیاند. تواتر قربانی شدن و قربانی کردن هم که گویا حالا حالاها ادامه خواهد داشت.
یک سیگاری / 13 April 2012