دستفروشی در همه شهرهای ایران به ویژه تهران امری عادی است. آدم‌هایی که در گوشه و کنار خیابان بساط خود را پهن می‌کنند یا بار سنگینی را در مترو به دوش می‌کشند و با صدای بلند برای فروش اجناس خود تبلیغ‌های عجیب و غریبی انجام می‌دهند. دیگر شهروندان به دیدن دستفروشان در هر قسمت و مکانی از شهر و همچنین بعضاً خرید از آنان عادت کرده‌اند.

بخشی از دستفروشان خیابان و مترو شامل دانشجویان جوانی می‌شوند که به اجبار برای تأمین هزینه‌های جاری زندگی دانشجویی خود اقدام به دستفروشی می‌کنند. در دو سال گذشته با بالا گرفتن مشکلات اقتصادی و فشار تحریم‌ها تعداد دانشجویان دستفروش در تهران افزایش چشمگیری داشته است.

دانشجوی دستفروش − نه کتابخانه، بلکه کنار خیابان جای درس خواندن شده است.
دانشجوی دستفروش − نه کتابخانه، بلکه کنار خیابان جای درس خواندن شده است.

نبودن امکان اشتغال مناسب

الهام فخاری، عضو شورای پنجم شهر تهران در مورد دستفروشی دانشجویان می‌گوید: «برخی دستفروشان مترو دانشجو هستند، فقط کار می‌خواهند. دانشجو اگر شغل مناسبی داشته باشد دست به دستفروشی نمی‌زند. سرچشمه دستفروشی مسأله اقتصادی است.»

افزایش هزینه‌های جاری زندگی اعم از هزینه خوابگاه، اجاره اتاق، افزایش شهریه دانشگاه‌ها، خورد و خوراک، رفت و آمد، کتاب‌ها و … موجب شده تا دانشجویان در نبود امکان‌های دیگر اشتغال به دستفروشی روی بیاورند.

غریب در تهران

دانشجویان دستفروش به دو دسته تقسیم می‌شوند؛ دانشجویان تهرانی و دانشجویان شهرستانی و روستایی که در دانشگاه‌های تهران برای تحصیل پذیرفته شده‌اند. اکثریت دانشجویان دستفروش را شهرستانی‌ها و روستاییان تشکیل می‌دهند که برای تأمین مخارج زندگی خود و بدون اطلاع خانواده در تهران مشغول به  دستفروشی هستند.

دانشجویی به نام آوینا ماسک سفید را از صورتش برمی‌دارد و با لهجه کرمانشاهی می‌گوید: «فروش لوازم آرایشی در مترو سود بیشتری داره. روزهایی که دانشگاه ندارم واسه دستفروشی میام مترو. روزی بین دویست تا سیصد تومان فروش دارم. خدارو شکر فروشم خوبه.»

دانشجوی اهوازی که در گوشه‌ای از خیابان انقلاب تعدادی تابلوی نقاشی در بساطش گذاشته از فروش نرفتن و درآمد اندک خود می‌نالد. نامش ماهان است و دانشجوی هنر دانشگاه تهران. در یک اتاق بیست متری زندگی می‌کند اما از پس اجاره آن برنمی‌آید. در میان تابلوهای نقاشی یک تابلو کوچک به چشم می‌خورد؛ روی آن با خط خوش نوشته:

«تو اگر دغدغه‌ات مردم شام و یمن است/ من دلم پیش غریبی‌ست که نامش وطن است/ گندمی را که تو از کیسه‌ی ما می‌بخشی/ سهم نانی‌ست که در سفره‌ی امثال من است.»

کاردستی برای دستفروشی

اجناس دانشجویان دستفروش به دو دسته تقسیم می‌شود: دست‌ساخته‌ها و اجناس بازاری. اکثریت دانشجویان هنر و افراد دیگری که هنر ساخت وسایل دستساز مثل دستبند، مجسمه، زیورآلات و … را دارند در خیابان انقلاب و ولیعصر بساط خود را پهن می‌کنند. دسته دیگر دانشجویان با خرید اجناسی مثل وسایل آرایشی، شال و روسری، لوازم جانبی گوشی و … از بازار و درنهایت فروش آن با درصد اندکی سود، امرار معاش می‌کنند. همه این دانشجویان جوانان با استعداد و خلاقی هستند که می‌توانند در واحدهای صنعتی و تولیدی جذب شوند اما به علت سیاست‌های ناکارآمد اقتصادی ایران محبور به دستفروشی در گوشه و کنار خیابان و شهر شده‌اند.

یکی از دانشجویان حقوق دانشگاه شهید بهشتی، می‌گوید: «خیلی از دانشجویان در داخل خوابگاه دستفروشی می‌کنند. در خوابگاه لواشک درست می‌کنند و می فروشند یا می‌روند لباس می‌خرند و با سودی کم به دانشجوهای دیگر می‌فروشند تا اندکی از هزینه زندگی‌شان را تأمین کنند»

گوشه خیابان و در ضلع جنوبی میدان توپخونه یا امام خمینی جایی است که حامد آن را برای کسب درآمد انتخاب کرده است. این انتخاب نه از سر علاقه و اختیار که تنها زور و اجبار او را به دستفروشی کنار خیابان وادار کرده است. او دانشجوی رشته پزشکی است. درمانگاه‌ها نمی‌توانند چنین کسانی را به کار گیرند؟ کار دانشجویی، در عین حال تجربه‌اندوزی. اما حامد اکنون تجربه‌ای می‌اندوزد که ربطی به رشته‌اش ندارد: دستفروشی.

پیامد کالایی شدن تحصیل

در دو سال گذشته بخشی از اعتراضات دانشجویی متوجه انتخاب منصور غلامی به عنوان وزیر علوم از سوی دولت روحانی بود. برای مسائل صنفی هم مدام دست به اعتراض برداشته‌اند. آنان به کالایی‌سازی دانشگاه انتقاد داشته و از اینکه باید عل‌رغم نص صریح قانون اساسی برای درس خواندن در دانشگاه دولتی پول بدهند، به شدت معترض بوده‌اند.

یکی از مسائل اعتراض‌برانگیز هزینه‌ای است که دانشجویان باید برای سنوات بیشتر از سال‌های تحصیل‌شان برای گذراندن واحدها یا ماندن در خوابگاه بپردازند. هزینه‌هایی که آن‌ها را ورودی‌های جدید در نظر می‌گیرند و به گفته خودشان کاملا این هزینه‌ها اعم ازهزینه خوابگاه، شهریه، غذاهای سلف دانشگاه و … دو برابر شده است.

همین کالایی شدن تحصیل یکی از عوامل رو آوردن دانشجویان به دستفروشی است. از کجا هزینه‌های دانشگاه از جمله شهریه‌های کلان را تأمین کنند؟ − آن هم در شرایطی که اکثرا از خانواده انتظار کمک ندارند. شاید پدر و مادرشان به دست‌فروشی رو آورده باشند.


از همین نویسنده: