مجید ملانوروزی، تیر سال جاری منصبِ ریاستِ دفتر هنرهای تجسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، را پس از ۵ سال به هادی مظفری سپرد. ظرف یک ماه بعد، مظفری ۱۵ مرداد برای نخستین بار در تاریخ در موزه هنرهای معاصر تهران با مدیران گالریهای تهران و شهرستانها جلسهای برگزار کرد. در این نشست، درباره وضعیت کنونی گالریهای کشور بحثهایی صورت گرفت و آمار و ارقامی ارائه شد که دورنمایی از این وضعیت را ترسیم میکرد. از جمله بحثهای مطرح در آن جلسه، تشکیل “انجمن صنفی گالریداران ایران” بود. این بحث کموبیش تا به امروز ادامه پیدا کرده است. مدتی بعد خبری مبنی بر جداسازیِ انجمن صنفی گالریدارهای تهران و شهرستانها منتشر شد. این خبر که واکنش تندِ گالریدارها را به دنبال داشت، موجب شد تا این مسئله به تعویق بیفتد. وزارت ارشاد که مأمورِ ارائه آمار گالریهای شهرستانها به وزارت کار است، اعلام کرده که در شهرستانها تعداد ۲۲۲ گالری فعالیت میکنند. این آمار، حاکی از آن است که این وزارت ارشاد تنها به آمارِ پروانههای موجود رجوع کرده، و از کنارِ این مسئله مهم که آیا این گالریها فعال هم بودهاند یا نه؟ بیتوجه گذشته است.
از طرفی، به تازگی شهرداریهای مناطق برای کسبوکارهای هنری که در اماکن مسکونی فعالیت میکنند، دشواریهایی به وجود آوردند که در برخی موارد به پلمب شدن واحد شغلی منجر شده است. ماجرا از این قرار است که پیش از این فعالیتهای هنری، امور غیرانتفاعی به شمار میآمدند و شبیه به پیشههای دیگری مثل پزشکی، وکالت و مترجمی رسمی اجازه فعالیت در اماکن غیرتجاری را داشتند. در قانون برنامه ششم توسعه کشور (بند ج ماده ۹۲) نیز دولت و شهرداریها مکلف شدهاند با اعطای کاربری فرهنگی به اماکن مسکونی از اهالی فرهنگ حمایت کنند. حالا هنرمندهایی که سالها برای کارشان زحمت کشیدهاند و تازه با رونق نسبی کسبوکارهای فرهنگی خودشان را به اصطلاح در بازار فرهنگ جا انداختهاند، مجبور میشوند مکان فعالیتشان را تغییر دهند. احتمال دارد که گالریها هم به زودی به این وضعیت دچار شوند.
اما این روزها، در صحبت با گالریداران تهران، متوجه میشویم که در 6 ماه اول سال جاری، آنها فروش خوبی داشتهاند. مسئلهای که با توجه به وضع اقتصادی کشور، شاید به سختی قابل درک باشد. اما حکایت از آن دارد که ترس از بیارزش شدنِ پول نقد، عدهای را به سمتِ خرید آثار هنری سوق داده است و موجب رونقِ گالریها شده است.
گالری گلستان امسال ۳۰ ساله شد. لیلی گلستان در این ۳۰ سال، از نزدیک شاهد تغییرات و دگرگونیهای تدریجی این صنف بوده است. با او درباره گالری و گالریداری گفتوگویی داشتیم که در ادامه میخوانید:
گفته میشود در شش ماه اول سال جاری، فروش گالریها رشد خوبی نسبت به گذشته داشته است. این فرآیند با توجه به شرایط اقتصادی کشور چگونه امکانپذیر است و چه توجیه منطقیای پیدا میکند؟
بله همین طور است فروش خیلی خیلی بهتر بود. جز فروش خوبِ نمایشگاههای هفتگیمان، ما بعد از مدتی فروشهای بیرون از نمایشگاه هم داشتیم. یعنی مخاطبان گالری، کارهایی را از هنرمندان معروف از ما میخواستند که برایشان فراهم میکردیم.
با توجه به سقوط ارزش ریال در برابر دلار آمریکا در ماههای گذشته، آیا این مسئله به حوزه گالریداری نیز سرایت کرده است؟ و چه تأثیری داشته است؟
تأثیر مثبت! اشخاصی که میخواهند ریال کم مقدارشان را به یک شئ پُر بها و آیندهدارتبدیل کنند، اثر هنری میخرند. آنهایی هم که دلار دارند و در آمدشان به دلار است، اثر گرانبها برایشان مفت تمام میشود. پس میخرند.
آیا هنرمندان جوان، مثل گذشته برای برگزاری یک نمایشگاه باید مراحل خاصی را طی کنند، یا اینکه فرآیند برگزاری نمایشگاه برای جوانها، این روزها به سهولت انجام میشود؟
من فقط در مورد گالری خودم صحبت میکنم و از گالریهای دیگر در مورد برخوردشان با هنرمند جوان بی نام و نشان حرفی نمیزنم. گالری گلستان از شروع کارش در سال ۶۷ تا به حال، همیشه حامی جوانها بوده و هست و روند خاصی برای پذیرش آنها ندارد. اگر هنرمند جوان کارش از نظر من خوب باشد، به او وقت نمایشگاه میدهم. برایش نمایشگاه میگذارم و از مجموعهدارها هم دعوت میکنم و تشویقشان میکنم که در حمایت از آنها با من همراه شوند.
آن دسته از هنرمندان جوانی که راهی جز عرضه هنرشان برای گذران زندگی ندارند، تا چه حد میتوانند به گالریداران مستقل تکیه کنند؟
تکیه به چه معنایی؟ بهتر است کاری داشته باشند تا بتوانند از آن راه زندگیشان را بگذرانند و بعد با خیال راحت کار کنند و نمایشگاه بگذارند. هیچ کس از راه فروش نقاشی صرف نمیتواند گذران زندگی کند. یا کلاس دارند یا کارهای گرافیکی میکنند و یا کارمند جایی میشوند.
قرار است پس از سالها انجمن صنفی گالریدارها تشکیل شود. به عقیده شما ضرورت تشکیل انجمن صنفی چیست؟ و انجمن میتواند چه کارکرد مثبتی داشته باشد؟
من جزو گروهی هستم (هفت نگاه) که این کار را شروع کردیم و به موانع بسیاری برخوردیم و حالا به شکر خدا مثل این که در این چالش داریم برنده میشویم و به زودی صاحب صنف خواهیم شد. ضرورت دارد. خیلی هم ضرورت دارد. گالریهایی در چند سال اخیر باز شدهاند که رفتارهای بسیار ناشایستی دارند. اجاره گرفتن! سهم نقاش را به موقع ندادن! سهم نقاش را ندیده گرفتن! رفتار زشت و تحقیرآمیز با هنرمندان جوان داشتن! برخورد بیادبانه با خریدار داشتن و… و… و همهی اینها باقی گالریداران را متضرر میکند. صنف باعث میشود که به این نابسامانیها رسیدگی شود و این اشخاص از دور گالریدار بودن کنار گذاشته شوند.
این روزها مدام صحبت از جعل آثار هنری میشود. فکر میکنید ریشههای معضلِ جعل در کجاست و آیا گالریها نقشی در بروز این مسئله داشتهاند یا خیر؟
خدا نکند که گالریها نقشی در این کار زشت داشته باشند! ریشهاش در بلبشویی و بیاخلاقی فضاها و آدمهاست. گالریها فقط ممکن است گول بخورند که بهتر است در مورد کارهای گران و مهم حتماً با کارشناسان مشورت کنند.
از سوی برخی هنرمندان و گالریدارها گفته میشود که شهرداری در پی آن است تا از آنها بابت فعالیت در آتلیه یا گالریشان مالیات بگیرد و حتی مجوز تجاری از آنها بخواهد. آنها معتقدند، شهرداری تنها به فروش میلیاردی حراج نگاه میکند، و بر همین اساس درآمدهای کلانی را برای همه فعالان عرصه هنر متصور میشود. واکنش هنرمندان به این رفتار شهرداری چه میتواند باشد، و به عقیدهی شما راهکار درست برای رفعِ این سوتفاهم کدام است؟
من از مدیر کل مرکز هنرهای تجسمی خواهش کردم به این مورد مهم ورود کنند. پیش از این در مناطق مسکونی اجازه بود که برخی مشاغل کار کنند مثل داروخانه یا دفتر وکالت یا گالری. تمام گالریهای تهران در ملکی کار میکنند که تجاری نیست جز گالری گلستان و شاید گالری سیحون. پس بنابراین همهی گالریها تعطیل میشوند! حتماً وزیر ارشاد و معاونت هنری باید این مسئله را هر چه زودتر حل کنند چون گالریها به شدت تحت فشار و نگرانیاند. جلوی در برخی از گالریها هم بلوک سیمانی گذاشتهاند! اداره ی دارایی هم ساکت ننشسته و شروع کرده به اخطارنامههای مالیاتی فرستادن. در حالی که مشاغل فرهنگی و هنری معاف بودند.
در سالهای اخیر، درحوزهی تجسمی تغییراتی رخ داده و حس میشود که در آیندهی نزدیکتر این تغییرات دامنهی وسیعتری پیدا کند. مثلاً همین مسئلهی جعل آثار هنری که انگار به گوش نهادهای رسمی هم رسیده و آنها اقداماتی در این زمینه در حال انجام دادن هستند. یا تشکیل انجمن صنفی گالریدارها و بسیاری اتفاقات دیگر که نسبت به سالهای گذشته بیسابقه است. شما آیندهی هنرهای تجسمی در ایران را چگونه میبینید؟ آیا در این زمینه، به سمت حرفهایتر شدن پیش میرویم؟
مجبوریم حرفهای شویم و این کار از یک کار تفننی بیرون بیاید و این اتفاق خوبی است. آینده را خوب میبینم به شرط این که آیندهی مملکت رو به خوبی برود.
بیشتر بخوانید: