شهرنوش پارسی‌پور – جیان – کارشکنى/سه‌خطى بالایى که آن وحشتناک، آب/سه‌خطى پائینى… که‌ان در سکون، کوهستان/شش‌خطى نمایشگر یک ورطه خطرناک در برابر ما و یک کوهستان با شیب تند و کوه هاى غیر قابل دست‌یابى در پشت سر است.

ما در محاصره موانع هستیم؛ در‌‌ همان حال، از آنجایى که کوهستان داراى ویژگى ایستائى و سکون است، یک مفهوم ضمنى در اینجا پنهان است مبنى بر اینکه ما چگونه مى‌توانیم خود را نجات دهیم. شش‌خطى نمایشگر کارشکنى‌هایى‌ست که در درازاى زمان پدیدار مى‌شوند، اما که ما مى‌توانیم و بایستى بر آن‌ها غلبه کنیم. پس هر آموزشى که داده شده در جهت غلبه بر این گرفتارى‌هاست.
 

داورى
کارشکنى. پیش‌روى در جنوب غربى.
پیش‌روى در شمال غربى نبایست.
دیدار با انسان بزرگ مطلوب است.
پشتکار خوش‌اقبالى به همراه مى‌آورد.

جنوب غربى ناحیه عقب‌نشینى‌ست، شمال غربى ناحیه پیشرفت است. اینجا شخص رو در رو با موانعى‌ست که نمى‌تواند مستقیم بر آن‌ها غلبه کند. در چنین شرایطى خردمندانه این است در رویارویى با خطر مکث کرده و عقب‌نشینى کنیم. اما به هرحال این عقب‌نشینى صرفاً در جهت آماده شدن براى غلبه بر مشکلات است. شخص باید در ملحق شدن به دوستان همانند خودش خود را تحت رهبرى کسى قرار دهد که هم‌وزن شرایط است؛ پس بعد شخص موفق به برطرف کردن موانع مى‌شود. این نیازمند مقاومت کردن است، درست هنگامى که فرد ظاهراً ممکن است کارى بکند که او را از هدفش دور کند. این نیت درونى سرسختانه در آخر کار خوش‌اقبالى را به همراه دارد. مانعى که براى مدت زمانى وجود داشته باشد براى پرورش شخصیت درونى سودمند است. این ارزش بدبختى‌ست.
 

انگاره
آب در کوهستان:
انگاره کارشکنى.
از این قرار انسان بر‌تر توجه خود را معطوف به خویشتن مى‌کند
و شخصیت خود را مى‌ورزد.

 

مشکلات و کارشکنى‌ها انسان را درون‌گرا مى‌کند. هنگامى که انسان پست در جست‌وجوى آن است که دیگران را سرزنش کرده و بر سرنوشت خود زارى کند، انسان بر‌تر عیب را در درون خود مى جوید، و در جریان این درون‌نگرى مشکلات بیرونى براى او به امکانى براى٫ غنائیدن درونى و آموزش بدل مى‌شود.
 

خط‌ها
شش در آغاز یعنى:
رفتن منجر به کارشکنى مى‌شود،
آمدن با ستایش برخورد مى‌کند.

 هنگامى که شخص با کارشکنى برخورد مى‌کند مهم‌ترین چیز این است که نشان بدهد بهترین روش کنار آمدن با آن چیست

هنگامى که شخص با کارشکنى برخورد مى‌کند مهم‌ترین چیز این است که نشان بدهد بهترین روش کنار آمدن با آن چیست. هنگامى که شخص با خطر تهدید مى‌شود، نباید بکوشد کورکورانه پیش برود، چرا که این کار مسئله را پیچیده‌تر مى‌کند. کار درست این است که برعکس، در لحظه، عقب‌نشینى کند، نه براى اینکه تلاش را کنار بگذارد، بلکه به انتظار زمان درست عمل بنشیند.

شش در جاى دوم یعنى:
مستخدم پادشاه مواجه با کارشکنى روى کارشکنى‌ست،
اما این تقصیر او نیست.

در شکل عادى بهترین کار این است که دور مانع بچرخیم و از ضعیف‌ترین جا بر آن غلبه کنیم. اما زمینه‌اى وجود دارد که انسان باید به رغم انبوه مشکلاتى که بر هم مى‌غلتند با خطر روبرو شود؛ این زمانى‌ست که جاده وظیفه سرراست با آن برخورد دارد. به دیگر سخن، هنگامى که او نمى‌تواند به اراده خود عمل کند، اما وظیفه حکم مى‌کند که به استقبال خطر برود و به این ترتیب از ارزش بالاترى دفاع کند. پس بعد ممکن است بدون احساس گناه آن را انجام دهد، چرا که گناه او نیست که خود را در این وضعیت مشکل قرار داده است.

نه در خط سوم یعنى:
رفتن به کارشکنى‌ها منجر مى شود؛
پس او باز مى‌گردد.

در حالى که خط پیشین نمایشگر صاحب منصبى بود که بر مبناى وظیفه به سوى خطر مى‌رفت، این خط مردى را نشان مى‌دهد که به عنوان پدر یک خانواده یا در مقام رئیس خویشاوندان عمل مى‌کند. اگر او بى‌پروا در خطر غوطه مى‌خورد کار غلطى انجام مى‌دهد، چرا که آن‌ها که تحت توجهات او هستند نمى‌توانند به خود تکیه کنند. اما اگر عقب بنشیند و به سوى خود برگردد آنان با علاقمندى به او خوش‌آمد مى‌گویند.
 

شش در خط چهارم یعنى:
رفتن منجر به کارشکنى مى‌شود،
برگشتن راهبر به اتحاد است.

این نیز موقعیتى را شرح مى‌دهد که نمى‌توان یک‌تنه با آن برخورد کرد. در چنین شرایطى سرراست‌ترین راه نزدیک‌ترین راه نیست. اگر شخص در پیش روى با اتکاء به قدرت خود است بى‌آنکه مقدمه‌چینى‌هاى نخستین را انجام داده باشد، موفق به دریافت حمایتى که نیازمند آن است نخواهد شد او به سرعت محاسبه غلط خود را بر این مبنا که دیگر بسیار دیر است مى پذیرد، چرا که شرایطى که امیدوار بوده به آن تکیه کند دچار کمبود است. در چنین شرایطى بهتر این است که فعلاً عقب‌نشینى کرده و دست به کار گردآورى همراهان با ارزشى باشد که بتواند براى کمک به آن‌ها تکیه کرده بر مشکلات غلبه کند.
 

نه در خط پنجم یعنى:
در میانه بزرگ‌ترین کارشکنى‌ها،
دوستان مى‌آیند.

اینجا کسى را مى‌بینیم که در شرایط اضطرارى به یارى فراخوانده شده، او نبایستى در برابر مشکلات، به رغم انبوهیت آن‌ها، شانه خالى کند. اما چون او واقعاً به کار فراخوانده شده، قدرت روانى‌اش آنقدر قوى هست که بتواند یاورانى را که مى‌تواند آن‌ها را سازمان‌دهى کند به خود جلب کند، پس در جریان سازمان‌دهى و مشارکت تمامى افراد بر کارشکنى غلبه مى‌کند.

شش در خط بالا یعنى:
رفتن منجر به کارشکنى مى‌شود،
برگشتن منجر به اقبال بسیار بزرگى مى‌شود.
دیدار با انسان بزرگ مطلوب است.

 

این درباره انسانى‌ست که به تحقیق جهان و غوغاى آن را پشت سر گذاشته. هنگامى که زمان کارشکنى‌ها فرامى‌رسد به نظر مى‌رسد که ساده‌ترین کار براى او این است که به دنیا پشت کرده و در ماورا مسکن گزیند. اما این راه بر او بسته است. او نباید در فکر رهایى خود بوده و جهان را با بدبختى‌هایش ترک کند. وظیفه ایجاب مى‌کند که یک‌بار دیگر به غوغاى زندگى بازگشت کند. دقیقاً به دلیل تجربیات و آزادى درونى او قادر است چیزى بیافریند که هم بزرگ و کامل باشد که این اقبال خوش به همراه مى‌آورد، و دیدار با مرد بزرگ، که اتحاد با او مى‌تواند منجر به دریافتى خردمندانه بشود بسیار مطلوب است.
 

در همین زمینه:

::برنامه‌های رادیویی شهرنوش پارسی‌پور در رادیو زمانه::
::وب‌سایت شهرنوش پارسی‌پور::