مجلس در هفته دولت رأی اعتماد خود را از مسعود کرباسیان، وزیر اقتصاد برداشت. این استیضاح دو روز پیش از حضور حسن روحانی برای پاسخ به سوال نمایندگان برگزار شد.
در جلسهعلنی مجلس شورای اسلامی که یکشنبه ۴ شهریور به ریاست علی لاریجانی برگزار شد ۱۳۷ نماینده به استیضاح وزیر اقتصاد رأی موافق و ۱۲۱ نماینده رأی مخالف دادند. ۲ نماینده نیز رأی ممتنع دادند.
بعد از بالا گرفتن گمانهزنیها درباره تغییر «تیم اقتصادی» دولت به سبب سقوط ارزش ریال در برابر دلار آمریکا و ناآرامی در بازارها، مسعود کرباسیان از جمله وزیرانی بود که احتمال تغییر او مطرح شد. مسعود کرباسیان همزمان زیر ذرهبین مجلس نیز قرار داشت. او چهارشنبه ۱۳ تیر به کمیسیون اقتصادی مجلس رفت تا به سوال نمایندگان درباره وضعیت بحرانی در اقتصاد پاسخ بگوید اما نمایندگان قانع نشدند. امیر خجسته، نماینده همدان به خبرگزاری «فارس»، وابسته به سپاه پاسداران گفته بود طرح استیضاح وزیر اقتصاد قطعی است.
مهرداد لاهوتی و الیاس حضرتی، دو نماینده مجلس از جمله کسانی بودند که در موافقت با استیضاح صحبت کردند.
مهرداد لاهوتی نماینده لنگرود به نمایندگان یادآوری کرد که آنها به دولت روحانی هشدار داده بودند که در صورتی که او در کابینه تغییری ایجاد نکند، نمایندگان برای تغییر وزرا اقدام خواهند کرد. او هشدار داد تا پایان سال ۹۷ تورم به ۶۰ درصد میرسد و نرخ ارز نیز به ۱۰ هزار تومان رسیده، یعنی در یک سال ۱۷۰ درصد رشد کرده است. عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس درباره شیوه واگذاریها و همچنین عدم ثبت کالاها در گمرک از کرباسیان انتقاد کرد.
الیاس حضرتی دیگر نماینده موافقان استیضاح نیز از فشار اصلاحطلبان بر او و لابی وزیر در مجلس گفت. او گفت اصلاحطلبان به او هشدار دادند تا اگر امضای خود را به عنوان استیضاحکننده پس نگیرد برای همیشه به دوستی خود با او پایان میدهند. الیاس حضرتی هماکنون قائم مقام حزب اعتماد ملی است.
این نماینده تهران در انتقاد از دولت گفت برنامههای اقتصادی حسن روحانی «پوست مردم طبقات پایین را کنده است». به گفته او، رئیس جمهوری اسلامی از تمامی وعده های خود عقب کشیده است. او از کارنامه یکساله دولت انتقاد کرد.
دفاع پایانی مسعود کرباسیان در برابر انتقادها خیلی کوتاه بود. او به طور خلاصه گفت دو شورای فراقوهای درباره تصمیمات اقتصادی کشور تصمیم میگیرند. او با دفاع از خصوصیسازی نیز گفت دولت میخواهند بنگاهداری را رها کند.
شدتگرفتن اعتراضهای مردمی به افزایش قیمت دلار، گرانی و بیکاری و بحران اقتصادی پس از خروج ایالات متحده از توافق هستهای (برجام) و دورنمای بازگشت تحریمها باعث شده است که حسن روحانی، رئیسجمهوری اسلامی برای تغییر تیم اقتصادی کابینه تحت فشار قرار بگیرد. او اما حاضر شد تنها ولی الله سیف، رئیس بانک مرکزی را تغییر دهد، آن هم پس از پایان یک دوره ۵ سالهاش.
چندی پیش علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی پیش از استیضاح علی ربیعی، وزیر کار از نمایندگان خواسته بود زمانی وزرا را به مجلس فرابخوانند که مجلس به تصمیم رسیده باشد و مانند دفعات پیش این طور پیش نرود که استیضاحها رأی نیاورد و مجلس بیاعتبار شود.
۱۷ مرداد نیز مجلس علی ربیعی، وزیر کار را استیضاح کرد. مجلس همچنین طرحی برای استیضاح محمود حجتی وزیر کشاورزی در دست بررسی دارد.
در همین زمینه
خود را به نادانی زدن، آدرس عامل اصلی بحرانها را جای دیگری دادن، و پیش از همه بی اعتنایی به منافع ملی امروزه چشمگیر است. وزیر اقتصاد یا تیم اقتصادی دولت یا خود دولت و رئیس جمهور چه کاره اند ؟ قدرت در جای دیگری متمرکز است، خامنه ای مانع اصلی اصلاحات است. ساختار این حکومت بحرانزا است.
زمانی که خبرگان اول مشغول خرابکاری در قانون اساسی پیشنهادی بود، حزب الهی ها خرد را کنار گذاشته بودند و با سوءاستفاده از تفنگی که بناحق در دست گرفته بودند از ولایت فقیه پشتیبانی میکردند. حرفها و بحث های آن زمان «برادران» را که بیاد بیاورید. چگونه اینها نمی فهمیدند !؟
حسن آیت در پی مظفر بقایی خواهان گنجاندن ولایت فقیه در قانون اساسی و تمرکز قدرت در دست او شد. از خود خمینی گرفته تا سران حزب جمهوری اسلامی و هیئت مؤتلفه و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و دیگران مانند اینها از جمله منتظری (که نخست خواهان برگزاری رفراندوم برای تصویب قانون اساسی پیشنهادی بودند)، با اصرار، این مرکز فساد و بحرانها را در قانون اساسی گنجاندند و بر همه زمینه های دیگر اثر گذاشتند تا سرانجام این مصیبت ها ببار آمد، در این چهل سال بحران در پی بحران و فسادهای همه جانبه ایران را رو به ویرانی و نابودی میبرد. ولی خامنه ای را قانع نمی شود که قانون اساسی را اصلاح کنند و این غده سرطانی را در بیاورند ! چنانکه خمینی قانع نمی شد.
مشتی عقب افتاده حاکم بر سرنوشت این ملت شدند و بی هیچ شرمی کشور را غارت و ملت را تحقیر میکنند.
در همان زمان کشور و ملی و ملت را بکلی منکر شدند و مکتب خود را محور و هدف خواندند و این بدبختی ها را ببار آوردند.
موضوع این است که اینها به کشور و ملت اعتقادی ندارند. دارای آن شعور نیستند که بفهمند نخست باید کشور و ملتی باشد تا حکومت ادامه یابد !
از امثال خمینی و بهشتی و رفسنجانی و خامنه ای و آیت و لاجوردی توقعی نبود ولی این همه آدم تحصیلکرده چطور مغز و خرد را تعطیل کرده بودند، در حماقت فرو رفته بودند و ننگ حزب الهی شدن را خریدند !؟
مرکز فسادها و ریشه بحران در ساختار حکومت و در ولایت فقیه است. پیرامون اشخاص و تیم اقتصادی و این وزیر و آن وزیر هیاهو کردن عوامفریبی است.
بابکان / 26 August 2018