موضوع داغ این روزهای آسیای میانه ممنوع شدن آوردن اسم اسلام کریموف، رئیسجمهور فقید ازبکستان، است. این خبر پس از یک ماه ابلاغ آن رسانهای شده و به تیتر رسانههای منطقه تبدیل شده است. با اینهمه، این خبر در رسانههای داخلی ازبکستان بازتاب نیافته است. در این مقاله نگاهی دارم به دلایل اشتباه بودن این تصمیم و برخی از اشکالات عمده حقوقبشری که در پیامد آن بروز خواهد داد.
در حقیقت نیز در طول یک ماه گذشته اسمی از اسلام کریموف در رسانههای داخلی کشور آورده نشده است. خبرنگاران داخلی که مایل نبودند اسمشان فاش شود این فرمان را تایید کرده اند. به گفته برخی از آنها این فرمان به طور شفاهی و از نام مشاور شوکت میرضیایف، رئیسجمهور کنونی ازبکستان، به مسئولان رسانههای داخلی اعلام شده است.
منظور از ممنوع کردن اسم اسلام کریموف که یکی از بدترین دیکتاتورهای آسیای میانه در سی سال گذشته بود، چه میتواند باشد؟ آیا کسانی میخواهند بیش از این نام او سیاه نشود؟ یا میخواهند جنایات گسترده و ساختاری حکومت کریموف مخفی بماند و پای دیگران به میان کشیده نشود؟ یا صلاح میبینند که او چهره محبوب و مهم ملی از دیدگاه رسمی باقی بماند؟
این دستور پس از نصب پیکره اسلام کریموف در زادگاه او سمرقند و برگزاری مراسمهای بزرگ به یادبود درگذشت او، ذهن بسیاریها را مشغول کرده است.
ازبکستان به رسانههای آزاد و فضای باز نیاز دارد
در زمانی که مردم ازبکستان چشم به تغییرهای عمیق سیاسی و ساختاری در دولتداری کشور هستند، بستن درهای آزادی بیان نشانه مثبتی تلقی نمیشود. میلیونها از شهروندان ازبکستان از شوکت میرضیایف که با اقدامهای امیدوارکننده به قدرت آمد، انتظار برقراری عدالت داشتند.
حال با این فرمان که آوردن اسم اسلام کریموف را در رسانههای داخلی ممنوع کرده، باب هر گونه بحث و بررسی جنایات و جرمهای او و همدستاناش در طول سی سال گذشته در این کشور بسته شده است.
در ازبکستان بسیاری از رسانههای داخلی، آن گونه که در دوران حموکت کریموف بود، همچنان دولتی اند و در خدمت بازتاب دادن فرمان و فعالیتهای مقامات دولتی و سازمانهای رسمی قرار دارند. شمار ناچیزی از روزنامههایی که خصوصی اند تنها به انتشار تبلیغات و خبرهای سرگرمکننده روسیه و ستارههای سینما میپردازند.
تا حال صحبتی از آزادی بیان و ایجاد رسانههای آزاد در این کشور نشده است. هرچند رئیسجمهور جدید اقدامهایی مثل آزاد کردن برخی از زندانیان عقیدتی و تعدادی از روزنامهنگاران، بهبود دادن روابط با همسایگان خود و مهمتر از همه، برداشتن رئیس سازمان امنیت کشور را انجام داده، هنوز برای حل مشکلات عمده ساختار بنیادی سیاست کشور قدمی برنداشته است.
ازبکستان از معدود کشورهاییست که ارزش پاسپورت شهرونداناش برای سفر در هر مورد به تایید ماموران نیازمند است و اهالی ازبکستان برای سفر به خارج باید هر بار از سازمان امنیت ملی اجازه بگیرند که این اجازه خروج هم مدتدار است و باید هر دو سال یکبار به صورت حضوری تمدید بشود و برای به دست آوردن این مجوز تعداد زیادی از سند و پرداختهای مثل آب و برق، خط تلفن زمینی و نامه از محل کار و دانشگاه و اجازه پدر و مادر و همسر لازم است که ارائه شود. دریافت تایید و امضای این مجوز از سوی مقامات سازمان امنیت تا دو ماه و در بسیاری موارد بیشتر از این طول میکشد. سفر بدون این مجوز به عنوان عبور غیرقانونی از مرز معنی میشود و در اساس قانون اساسی کشور تا ده سال زندان مجازات دارد.
این نظم باقیمانده از دوران شورویست که دیگر کشورهای آسیای میانه آن را در همان سالهای اول رسیدن به استقلالیت لغو کرده اند.
پس از برکناری رستم عنایتاف، رئیس سازمان امنیت ملی ازبکستان که ۲۳ سال در این مقام بود، بسیاری از کارشناسان محلی امید داشتند که اجازه خروج نیز برداشته خواهد شد. از برکناری رستم عنایتاف نزدیک به هشت ماه میگذرد اما خبری از تغییر قواعد کار در سازمان امنیت ملی کشور نیست.
درد فرغانه همچنان تازه است: قتل عام اندیجان فراموش نشده است
یکی از آشکارترین جنایتهای کریموف که به کمک رسانهها خبر جهانی شد، قتل عام سال ۲۰۰۵ در فرغانه، در شمال شرقی ازبکستان، است. بر اساس گزارشهای سازمانهای بینالمللی بیش از ۱۰۰۰ نفر مرد و زن و کودک بر اثر تیرباران ارتش کشور کشته شدند. این فاجعه ملی تا حال حل و فصل نشده است و بسیاری از شاهدان، این حادثه را از فاجعهبارترین حادثههای رخ داده در سی سال گذشته در ازبکستان عنوان کرده اند.
این حادثه در ماه مه سال ۲۰۰۵ زمانی رخ داد که تعداد زیادی از مردمان محلی ولایت فرغانه در شهر اندیجان با نییت دیدار با رهبر کشور و رساندن شکایت خود از بسته شدن دکانهای خود در بازار محلی، در میدانچه شهر جمع آمده بودند، طعمه تیر ارتش کریموف شدند.
پرونده استالین نیز هنوز باز است
یکی از آرزوهای مردم آسیای میانه و روسیه رو شدن آمار اصلی جنایتهاییست که در دوران استالین رخ داده و تا حال پرونده او به دادگاههای بینالمللی سپرده نشده است. یکی از دلایل این موضوع را فقدان اسناد لازم یا شاهدان عینی میدانند.
سوال اینجاست که آیا پرونده اسلام کریموف نیز مثل پرونده استالین معلق و ناروشن باقی خواهد ماند؟
اسلام کریموف از رهبران دوران شوروی بود و با همان تربیت شوروی نزدیک به سی سال در قدرت ماند و در چنین شرایطی که با سبک سیاست استالین شباهت دارد، مجال و فضایی برای رشد طبقه متوسط و سیاستمداران ورزیده و قوی وجود نداشت. اما تصمیمهایی که شوکت میرضیایف در سال اول رسیدن به ریاست کشور گرفت، بسیاری را در تعجب آورد که چه طور میشود از دل یک دیکتاتوری سخت و سنگین رهبری چنین عادل و تا حدود زیادی دموکرات به بار آید؟
آیا این امید مردم و آن کارشناسان متعجب به زودی به پایان خواهد رسید؟ آیا بهاری که با قدم او در دلهای مردم گرما آورده بود به این زودی سرد خواهد شد؟
آیا شوکت میرضیایف میخواهد با ممنوع کردن اسم اسلام کریموف و همزمان گل نهادن بر سر مزار او میخواهد، بخش سیاه و تیره تاریخ را به فراموشی بسپارد و دوره جدیدی شروع کند؟ یا میخواهد ساختار فساد باقیمانده از دوران شوروی و طرفداران کریموف را به نحوی راضی نگه دارد؟ آیا مغناطیس روحیه عظیم محافظهکاری که میراث بازمانده از عصر شوروی است، او را نیز خواهد بلعید؟ زمان آیینه در برابر هر آن چه خواهد گذاشت که امروز برای ما پوشیده و ناپیدا ست.
در هفتهای که شهروندان ازبکستان برای اولین بار از اینترنت رایگان در کوچه و خیابانهای پایتخت با شادی و شور استفاده کردند، ممنوعیت اسم کریموف، نشاندهنده چه میتواند باشد جز قدمهای کوچک و نامطمئن حکومت نوپای میرضیایف برای به اصطلاح خود او «شستن گناهان دولت در برابر مردم». اما با سکوت رسانههای داخلی و جای عمیقا خالی آزادی بیان که هر آن گونه در دوران کریموف بود، همچنان برقرار است، عملی به نظر نمیرسد و بیشتر به وعده توخالی میماند.
در همین زمینه
رئیس سازمان امنیت ملی ازبکستان برکنار شد
نگاهی از درون به ازبکستان
رویترز: اسلام کریماف، رئیس جمهوری ازبکستان درگذشت
جامعه ازبکستان؛ پیش و پس از کریماف
تحولات چشمگیر سیاسی در روابط ازبکستان و تاجیکستان
ترمیم روابط ایران و ازبکستان
ازبکستان و وعده های تازه میرضیایف؛ از دولت مداری به شهروندمداری؟
عکس – خبر: بازداشت نویسنده تبعیدی ازبکستانی در فرودگاه تاشکند
اولین همایش سراسری تاجیکان ازبکستان در شهر تاشکند