احمد مرادی – ادبیات در ماهی که گذشت، چندین بار غم از دست دادن یارانش را تجربه کرد. در ابتدای گزارش، از تأثیر مرگ مترجمان و شاعران قدیمی ایران میگوییم، سپس به وضعیت پرتلاطم کاغذ در بازار ایران میپردازیم، همچنین از دهمین جشنواره مطبوعات کودک میگویبم و میرسیم به جشنوارههای دولتی که در ماه گذشته برگزار شدند.
خواهیم پرسید که چرا در جایزه “گلشیری” هیچ رمانی به عنوان اثر برگزیده انتخاب نشد. وضعیت نگرانکننده نشر “چشمه” را بررسی میکنیم و در پایان، از کتابهایی میگوییم که به تازگی روی پیشخوان رفتهاند، آنهم در روزهایی که ناشران ترجیح میدهند آثار تازه خود را برای نمایشگاه کتاب نگه دارند.
ادبیات سیاهپوش شد
در ماه گذشته، مرگ دست از سر ادبیات برنداشت و دو تن از بهترین مترجمان دهههای اخیر را از خوانندگانشان جدا کرد. فریدون فریاد، در یکی از بیمارستانهای آتن بدرود حیات گفت و ابراهیم یونسی در تهران. هر دو مدتی را در بیماری بهسر میبردند و مرگشان غمی بود بر خاطرِ همه آنهایی که از نوشتههایشان شادکام بودند. فریاد مترجم آثار یانوس ریتسوس، شاعر پرآوازه یونانی در ایران بود و از این جهت تلاشهای او در زمینه برگردان اشعار ریتسوس، بابی شد برای شناخت خوانندگان ایرانی از شعر معاصر یونان. در سالهای اخیر فریاد به دلیل دوری از وطن و محجوب بودنش، در سکوت خبری بهسر میبرد و تنها مرگش توانست دوباره پای او را صفحه اول روزنامهها باز کند. اما خبر خوش اینکه سه مجموعه شعر با ترجمه فریاد، توسط نشر ثالث منتشر خواهد شد. به گزارش “مهر”، کتابهای “آخرین تن من” سروده کیکی دیمولا، “ترانههای عشق و ماه تنهایی” شعرهای ساولفو و “سلام بر هرگز” گزیده شعر شاعران یونان باستان، در دست آمادهسازی و انتشار است.
ابراهیم یونسی، یکی از نسل کمیاب
درگذشت ابراهیم یونسی هم بسیاری را به نوشتن یادداشتهای تأسفبار در سوگ او واداشت. مرگ ابراهیم یونسی فقط یک خبر نیست، تنها دستمایهای برای ژورنالیستها نیست. این مرگ، خبر از رفتن نسل طلایی مترجمان ایران از دامان ادبیات میدهد. این مرگ اگر نه تهدید، حتماً هشداریست. غنیمت در دست داشتن نسخههای فارسی تقریباً همه شاهکارهای ادبیات دنیا، با تلاش ابراهیم یونسی و همنسلانش محقق شده است. نه که ما اکنون مترجمان جوان، باسواد و پرتلاشی نداشته باشیم، اما رویه ابتذالگرایانه وضع حاضر، – ترجمههای چندباره و پر غلط از کتابهای پرفروش که در گزارشهای قبلی شرحش رفت، تنها یکی از وجهههای ابتذال در بازار نشر است- به بسیاری اجازه فعالیت آزادانه را در راستای ادبیات آزاد نمیدهد. سؤال این است که آیا هرگز جای خالی ابراهیم یونسی پر میشود؟ مترجمانی مثل یونسی، دریابندری و قاضی، سلیقه یک نسل را جهت دادند و حالا این مسئولیت بر عهده افراد دیگریست. نوع سفارشها به مترجمان تغییر کرده است و این خطریست که نتایجش را یکی دو دهه بعد میتوان دید.خوشبختانه تعدادی از ترجمههای قدیمی یونسی در دست تجدید چاپ است.
کاغذ موجب نگرانی شد
اوایل ماه، با بالا رفتن قیمت ارزهای خارجی و سکه، ریال با کاهش اعتبار روبهرو شد و در بحران فراگیر بازار، قیمت کاغذ هم به شدت بالا رفت. در حالی که خبرگزاریهای داخلی از افزایش “۱۵ درصدی” قیمت هر بسته کاغذ خبر میدادند، اما ناشران در مصاحبههای خود این افزایش را تا ” ۴۰ درصد” اعلام کردند. نگرانی تا آنجا بالا گرفت که دبیر اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران طرحی به وزارت ارشاد مبنی بر شناورسازی قیمت پشت جلد کتابها تحویل داد تا ناشران را از زیانهای احتمالی برهاند. البته این طرح به مرحله اجرا نرسید و قیمت کاغذ با افت نسبتاً قابلتوجهی روبهرو شده است گرچه همچنان از روزهای پیش از افت ریال، گرانتر است. باید دید این افزایش قیمت، چه تأثیری بر نمایشگاه کتاب در اردیبهشت ماه سال بعد خواهد گذاشت. ناشران نگران افت فروش خود به دلیل افزایش قیمت کتاب در نمایشگاه هستند.
قصههای خوب، برای بچهها خوب
در این ماه، دهمین جشنواره مطبوعات کودک و نوجوان برگزار شد. همانطور که در ایران، ادبیات کودک و نوجوان را چندان جدی نمیگیرند، به مطبوعات کودک هم بیتوجهی میشود. توجه رسانهها معطوف به شاخههای دیگر مطبوعات و ادبیات است و این باعث شده که شاخه کودک و نوجوان در نبود تولیدات مؤثر داخلی، توسط ترجمههای عمدتاً نامانوس با واژگان کودک پر شود. بهگزارش “مهر”، دبیر علمی دهمین جشنواره مطبوعات کودک و نوجوان گفت: “جمعیت دانشآموزی در سالهای اخیر تقریباً دو برابر آخرین سالهای قبل از انقلاب و مطبوعات مخصوص آنها از نظر تعداد عناوین ۸ برابر و به لحاظ تیراژ چند ده برابر شده است.” این حرف صحیح است. حالا “کیهان بچهها” رقبای خوبی دارد، اما از قلم نویسندگان مطرح زمانه خالیست. به راحتی میتوان جای خالی نویسندگانی مثل داوود غفارزادگان را در نشریات کودک دید. سابق بر این، از غفارزادگان قصههای درخشانی در “کیهان بچهها” منتشر شده است، و او فقط یک نمونه از نویسندگان قدیمی حوزه کودک و نوجوان است که حالا ترجیح میدهد در شاخه بزرگسال بنویسد. بههر حال، برگزاری چنین جشنوارههایی میتواند تلاشی به شمار آید در راستای احیای نشریات کودک.
جشنوارههایی برای کتابهای نجیب
بیست و نهمین دوره جایزه “کتاب سال” هم در این ماه به کار خودش پایان داد. این جایزه با سایر جایزهها و جشنوارههای ایران تفاوتهای مهمی دارد. اول اینکه معاون فرهنگی وزیر ارشاد از آن بهعنوان “مهمترین” و “نجیبترین” جایزه فرهنگی ایران یاد میکند. دوم اینکه، بهترین امکانات سختافزاری و نرمافزاری – از برگزاری اختتامیه در تالار وحدت گرفته تا پوشش گسترده رسانههای دولتی- در اختیار این جشنواره قرار میگیرد، و از همه جالبتر، امتیازات نادریست که وزارت فرهنگ برای برگزیدگانِ این جشنواره در نظر میگیرد. در روزهای اخیر وعدههای وزارت ارشاد اینگونه تیتر شدهاند: “آثار برگزیده کتاب سال به کتابخانههای بزرگ جهان میروند”، “برگزیدگان کتاب سال به سفرها و نمایشگاههای خارجی میروند”،…
کتابهای نجیب!
بههر حال، این دوره از “کتاب سال” هم برگزیدگان خود را اعلام کرد و نکته عجیب اینکه “مهمترین و نجیبترین” جایزه فرهنگی ایران، ادبیات داستانی را حتی لایق بررسی هم نمیداند و با وجود گستردگی بررسیهایش در شاخههای دیگر، اما کتابهای منتشر شده در قالب ادبیات داستانی را مورد ارزیابی قرار نمیدهد.
جایزه “شهید غنیپور” هم نامزدهایش را اعلام کرد. رویکرد این جایزه دولتی با اعتدال بیشتری همراه است و بهخصوص در یکی دو دوره اخیر، سعی کرده به آثاری از ادبیات مستقل هم توجه نشان دهد.
ورطهای در “چشمه”
از چند هفته پیش شایعه تعلیق نشر چشمه در محافل ادبی ایران پیچیده بود اما با توجه به سکوت خبری، نه میشد آنرا تأیید و یا رد کرد. تا اینکه حدود یک هفته پیش خبرگزاری “پانا” از لغو مجوز این نشر خبر داد. بلافاصله نگرانیها بالا گرفت و در نهایت معاون فرهنگی وزارت ارشاد، خبر “پانا” را تصحیح کرد و گفت که موضوع نشر چشمه، تعلیق تا اطلاع ثانویست و نه لغو مجوز. بهمن دری گفته است که تخلفات نشر چشمه در حوزه محتواست و این نشر میتواند به حکم کمیته رسیدگی به تخلفات ناشران اعتراض کند.
نشر چشمه، بودن یا نبودن؟
بههر حال، جامعه ادبی ایران خوشحال است که یکی از فعالترین نشرهای ایران در شاخه ادبیات داستانی لغو مجوز نشده است، اما همچنان باید منتظر ماند که وزارت ارشاد چه برخوردی با به گفته خود، تخلفات نشر چشمه خواهد داشت. این نشر مادامی که در وضعیت تعلیق بهسر ببرد، نخواهد توانست کتاب تازهای برای اخذ مجوز به وزارت ارشاد بفرستد. این موضوع میتواند خللی جدی برای حضور فعال نشر چشمه در نمایشگاه کتاب ایجاد کند. این نشر تاکنون هیچ واکشنی نسبت به حکم تعلیق نشان نداده است و سعی میکند در سکوت خبری اوضاع را آرام کند.
در روزهای تعطیلی خانه سینما و برخوردهای مشابه با نهادهای غیر دولتی، بسیاری از این بیم دارند که حکم وزارت ارشاد سد راه ادامه فعالیتهای مؤثر نشر چشمه شود. جامعه ادبی امیدوار است که چشمه از این ورطه بگذرد.
“گلشیری” برندگانش را شناخت
بنیاد گلشیری، کتابهای منتخب خود در شاخههای مجموعه داستان، مجموعه داستانِ اول و رمانِ اول را اعلام کرد. نکته جالب، برنده شدن دو کتاب با آرای مساوی در شاخههای مجموعه داستان و مجموعه داستانِ اول بود. همچنین که بنیاد به دلیل “فاصله زیاد آرای داوران”، هیچ رمان برگزیدهای نداشت. پیش از این هم اتفاق افتاده بود که بنیاد گلشیری، در چند شاخه بدون اعلام اثر برگزیده به کار خود خاتمه دهد. منتقدان به عملکرد این بنیاد، معتقدند که جایزه “گلشیری” تأثیربخشی خود بر ادبیات معاصر ایران را از دست داده است و این عدم انتخابها نتیجه رویه اشتباه در اعلام نامزدها بوده، و ازطرفی موافقانش هم از انتخابها دفاع میکنند. در هر صورت، انتخاب نکردن، قطعاً اتفاق خوبینیست. در هر سال رمانهای بسیاری توسط نویسندگان ایران منتشر میشوند و همه آنها امید دارند که جوایزی مثل “گلشیری” در معرفی کتابشان سهمی داشته باشد. بسیاری میپرسند که آیا امسال هیچ رمانی منتشر نگردیده که لایق برگزیده شدن در “گلشیری” باشد؟ عدم انتخاب آثار برگزیده بهجز در موارد خاص، به سود ادبیات نحیف مستقل نیست.
بازگشت کلاسیکها
معاون علمی و فرهنگی انتشارات امیرکبیر در گفتوگو با “مهر” خبر مسرتبخشی را اعلام کرد که عملی شدنش میتواند بازار نشر را دگرگون کند: بیش از صد عنوان از کتابهای قدیمی این انتشارات بازچاپ خواهند شد. بسیاری از بهترین ترجمههای آثار کلاسیک دنیای ادبیات در این نشر و به قلم مترجمان بزرگ آن دوره در دهههای پیشین چاپ و منتشر شده است و خبر بازگشت آن آثار به چرخه نشر اتفاق کمی نیست. در ایران رمانهای کلاسیک معمولاً به فروش بالایی دست پیدا نمیکنند اما از طرف خوانندگان خاص و منتقدان تحسین میشوند. این حرکت از سوی نشر امیرکبیر میتواند بخشی از هویت دسترفته بازار نشر را احیا کند. این آثار با ویراست تازه منتشر خواهند شد.
“حاجی مراد” باز هم با دو سال تاخیر رسید
حاجی مراد اثر تولستوی
حدود دو سال از مرگ همایون صنعتیزاده، مترجم، نویسنده و ناشر قدیمی میگذرد. یکی از ترجمههای او که در زمان حیاتش مجال نشر نیافت، “حاجی مراد” آخرین رمان لئو تولستوی نام دارد، که حالا توسط نشر کتاب پنجره بهروی پیشخوان رفته است. جالب است که این اثر در روسیه هم دو سال بعد از مرگ تولستوی منتشر شده است. این نویسنده شهیر در آخرین رمانش هم به موضوع جنگ و خشونتهای اجتماعی پرداخته و “حاجی مراد” را میتوان روایت دیگری در میان روایتهای ضد جنگ تولستوی دانست. حاجی مراد شخصیتی واقعی و دارای وجهه شناختهشده سیاسی-اجتماعیست. تولستوی داستان او را میشنود و تصمیم میگیرد پایش را به اثرِ خود باز کند. این کتاب در ۱۷۶ صفحه و با قیمت چهار هزار و هشتصد تومان چاپ و منتشر شده است.
در همین زمینه:
::مقالات بهمن مرادی در “کتاب زمانه”::