۲۲خرداد ۸۸ تا ۲۵بهمن ۸۹ برای ایرانیان روزهای خبرسازی بود. روزهای بعد از انتخابات سوالبرانگیز ریاست جمهوری و اعتراض‌های خیابانی در این فاصله کم قربانی نگرفت. “کهریزک” و “خیابان” برای شهروندان معترض تا سالهای سال وحشت برانگیز و یادآور نام کسانی است که قربانی خشونت ورزی حاکمیت شدند.

اگر چه حکومت در ابتدا تلاش کرد تا هرگونه خشونت‌ورزی در برخورد با مخالفان و معترضان را انکار کند اما هنگامی که ندا آقا سلطان در برابر چشم شهروندان هدف گلوله قرار گرفت، حاکمان جمهوری اسلامی برای تبرئه خود راهی دیگر جستند.
 
رسانه‌های حکومتی هنگامی که عرصه مجازی را سرشار از خبر و تصاویر خشونت ماموران امنیتی با شهروندان دیدند و ندا آقا سلطان نمادی برای نمایش سرکوب شهروندان در ایران شد، همه تلاش خود را به کار گرفتند تا عامل کشته شدن معترضان را از میان گروه‌های مخالف نظام بجویند.
 
همچون همه رویدادهای تروریستی در ایران، یک بار دیگر نام سازمان مجاهدین خلق به عنوان عامل کشته شدن ندا به میان آمد و تلویزیون دولتی ایران تلاش کرد تا با ساخت مستند تقاطع پای دولت‌های خارجی را هم به این پرونده باز کند. اما روایت‌های رسانه‌های دولتی در ایران، اعتبار خود را از دست داده بودند و خبرهای غیر رسمی اعتباری بیشتر در نزد مخاطبان داشت.
 
پروژه تکراری رسانه‌های حکومتی
 
در فاصله ۵۷۸ روزی که از ۲۲ خرداد ۸۸ تا ۲۵ بهمن ۸۹ گذشت، پایگاه‌های خبری نزدیک به معترضان، خبرهای بسیاری از کشته شدن شهروندان در اعتراض‌های خیابانی منتشر کردند.
 
حکومت در برابر همه این خبر‌ها از نیروهای امنیتی حمایت کرد و عامل خشونت‌ها را نیروهای مخالف و معترض خواند که مردم را به خیابان فراخوانده و می‌خواهند حکومت را بدنام کنند. پروژه تکراری رسانه‌های حکومتی برای تبرئه خود در ماجرای کشته شدن صانع ژاله و محمد مختاری تکرار شد.
 
بیست و پنج بهمن ۱۳۸۹، هنگامی که معترضان از خیابان بازگشتند، خبر رسید که محمد مختاری و صانع ژاله در خیابان هدف گلوله قرار گرفته‌اند. رسانه‌های جمهوری اسلامی این بار نه تنها کشته شدن دو نفر در خیابان‌ها را انکار نکردند بلکه تلاش کردند تا داستان را واروونه نشان دهند.
 
اعتراض های روز بیست و پنج بهمن ۱۳۸۹ دو کشته مردمی به جا گذاشت؛ محمد مختاری و صنع ژاله. مختاری را رهگذری عادی معرفی کردند که دچار اختلال حواس بوده و صانع را عضو بسیج که از سوی مخالفان نظام کشته شده است
 
محمد مختاری را رهگذری عادی معرفی کردند که دچار اختلال حواس بوده و صانع ژاله را عضو بسیج که از سوی مخالفان نظام کشته شده است. رئیس دانشگاه هنر تهران برای مرگ صانع ژاله پیام تسلیت صادر کرد و حسین شریعتمداری، مدیر مسوول روزنامه کیهان او را نفوذی دستگاه‌های امنیتی در میان اعضای انجمن اسلامی دانشجویان خواند.
 
این سخنان در شرایطی از سوی نماینده ولی فقیه در روزنامه کیهان بیان می‌شد که دوستان صانع، عکسی از او را منتشر کردند که با دانشجویان به دیدار آیت‌الله منتظری رفته بود. در حالی که مسوول نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه‌ این عکس را جعلی خوانده بود، شریعتمداری در یک برنامه زنده تلویزیونی، صانع ژاله را نفوذی روزنامه تحت مدیریت خود در آن نشست معرفی کرد.
 
بر اساس گفته‌های سجاد رضایی، خبر کشته شدن او ابتدا در خبرگزاری فارس و رجا‌نیوز منتشر شده‌است.
 
او سال‌گذشته و پیش از خاکسپاری صانع ژاله به وب‌سایت کلمه گفته بود: ما اطلاع دقیقی از زمان و محل کشته شدن صانع نداریم. شب بیست و پنجم بهمن ماه با تلفن دوستان صانع تماس گرفته می‌شود و یک فرد نا‌شناس به آن‌ها می‌گوید کاپشن و موبایل صانع را در خیابان پیدا کرده است.
 
دوستان صانع هم از او می‌خواهند که آن را با پیک موتوری به خوابگاه بفرستد اما او تلفن را قطع می‌کند. چند ساعت بعد از دفتر نمایندگی ولی فقیه با دوستانش تماس می‌گیرند و می‌گویند؛ صانع بازداشت شده و تا یکی دو روز آینده آزاد می‌شود، اما صبح روز بعد خبر کشته شدن او روی خروجی فارس و رجا نیوز قرار می‌گیرد.
 
خبرگزاری فارس، کشته شدن او را به گروه‌های مخالف نظام نسبت داد و از دست داشتن سازمان مجاهدین خلق در این حادثه خبر داد. سراج از کار‌شناسان امنیتی ایران نیز در یک برنامه تلویزیونی، کشته شدن او را به حزب کومله کردستان نسبت داد. این در حالی بود که شبکه تلویزیونی این حزب نیز مدعی شده بود که صانع از هواداران این تشکیلات است. اما به گفته دوستان نزدیک او و خانواده‌اش صانع، وابستگی سیاسی  به این حزب  نداشت.
 
هویت سازی برای صانع
 
رسانه‌های حکومتی در شرایطی تلاش می‌کردند که هویت صانع را به دلخواه خود ارائه دهند که او دانشجوی هنرهای نمایشی، کرد زبان و سنی مذهب بود.
 
سه شاخصی که با معیارهای رسمی حکومت جمهوری اسلامی و بسیج همخوانی نداشت و در سال‌های پس از انقلاب هر یک از این حوزه‌ها طعم سرکوب در ایران را تجربه کرده بودند. بر اساس گفته‌های یکی از همشهریان صانع در گفت‌و‌گو با روزآنلاین در سال گذشته، در شهرستان پاوه اعضای بسیج قابل شناسایی بودند و به خاطر نگاه منفی مردم به این نهاد، کمتر شهروند بومی پاوه بود که در بسیج عضویت داشته باشد.
 
به نوشته میزان خبر، دو تن از مسئولان بسیج غرب کشور، بعد از شهادت صانع ژاله در تظاهرات ۲۵ بهمن، ۷۵ ملیون پول نقد برای پدر شهید صانع ژاله می‌برند، که پدر صانع از قبول آن خودداری می‌کند
 
او هر گونه عضویت صانع در بسیج را کذب خوانده و گفته بود: در پاوه اگر کسی هم عضو بسیج شود به خاطر مسائل مالی است و نه عقیدتی. خانواده صانع هم به لحاظ مالی نیازی نداشتند تا کسی از آن‌ها عضو بسیج شود.
 
آن‌گونه که هاتف سلطانی یکی از دوستان و هم دانشگاهی‌های صانع روایت کرده است: او از اعضای ستاد میرحسین موسوی بوده و در راهپیمایی‌های بعد از انتخابات حضوری فعال داشته است.
 
سجاد رضایی، دبیر انجمن اسلامی دانشگاه هنر تهران هم او را از اعضای انجمن اسلامی دانشجویان این دانشگاه خوانده که در برخی از برنامه‌ها و دیدار‌های انجمن حضوری فعال داشته است. او نیز هرگونه وابستگی این دانشجو به بسیج را ساختگی می‌داند.
 
برادر صانع در باره کارت عضویت او در بسیج، پای یکی از بستگانش را به میان کشید.
 
به گفته او، پسرخاله‌اش که مسوول حراست سد داریان در پاوه و از اعضای بسیج این شهرستان است، صبح روز بعد از حادثه در حالی که خانواده از کشته شدن صانع خبر نداشته‌اند، عکس صانع را از آن‌ها می‌گیرد و کارت عضویت در بسیج را برای او می‌سازد.
 
اعتراف در جبهه خودی
 
زین الدین انصاری، پسرخاله و متهم اصلی کارت ساختگی عضویت در بسیج صانع ژاله، بازنشسته آموزش و پرورش و از اعضای اصلی هیات گزینش این شهرستان است. او بنا بر آنچه که رسانه‌های مجازی بومی کردستان، پس از کشته شدن صانع ژاله گزارش دادند، از افراد نزدیک به نهادهای امنیتی در شهرستان پاوه است و هم اکنون پس از بازنشستگی در پروژه سد داریان که در اختیار سپاه پاسداران است، مشغول به کار است.
 
در میان اصرار رسانه‌های حکومتی برای بسیجی جلوه دادن، صانع ژاله، حامد فتاحی از اعضای بسیج دانشجویی دانشگاه هنر تهران در وبلاگ شخصی خود، هر گونه ارتباط صانع با بسیج را تکذیب کرد
 
در میان اصرار رسانه‌های حکومتی برای بسیجی جلوه دادن، صانع ژاله، حامد فتاحی از اعضای بسیج دانشجویی دانشگاه هنر تهران در وبلاگ شخصی خود، هر گونه ارتباط صانع با بسیج را تکذیب کرد.
 
او به عنوان هم دانشگاهی و هم دانشکده‌ای صانع نوشت: صانع ژاله را خوب نمی‌شناختم اما همینقدر می‌دانم که او لااقل در ماههای آخر حیاتش، حزب اللهی و بسیجی به معنای متعارفش نبوده است.
 
 
فتاحی در بخش پایانی نوشته خود از اشتباه تاکتیکی رسانه‌های دولتی انتقاد کرد: از طرف دیگر به همین دوستان در برخی زمینه‌ها حق می‌دهم. وقتی از صانع با صفاتی همچون “بسیجی”، “حزب اللهی” و “مدافع ولایت” یاد می‌شود، پوستر او با پس زمینه تصویر رهبری چاپ و تکثیر می‌شود و عکسی که برای چاپ پوستر از او انتخاب می‌کنند، عکسی است که با سر و ظاهرِ اواخر حیات او تناسبی ندارد، دوستانش حق دارند که فکر کنند با آن‌ها همانند بی‌شعور‌ها و از همه جا بی‌خبر‌ها رفتار می‌شود.
 
من نمی‌دانم ما تا کی باید تاوان این بی‌فکری‌ها را پس بدهیم؟…. اصلا تا کی باید این رویه که مخاطب را بی‌شعور حساب می‌کنیم ادامه پیدا کند؟ چرا به بی‌اعتمادی و سوءظنی که این رفتار‌ها برمی‌انگیزد فکر نمی‌کنیم؟
 
چه کسی شلیک کرد؟
 
یک سال از کشته شدن صانع ژاله گذشته. پیکر او را در میان اعتراض گسترده دانشجویان دانشکده هنر تهران، توسط نیروهای امنیتی و لباس شخصی‌ها که مته‌مان اصلی مرگ او هستند، تشییع کردند. دانشجویان معترض به این اقدام مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و چند تن از آن‌ها بازداشت شدند.
 
پدر صانع ژاله: یک پسرم در راهی که فکر می‌کرد درست است کشته شد و پسر دیگرم هم کاری را کرده که اعتقاد دارد درست است و هر هزینه‌ای را هم می‌پردازد
 
 برادر صانع ژاله پس از گفت‌و‌گو با صدای امریکا بازداشت شد و رسانه‌های خبری نزدیک به معترضان از تهدید خانواده صانع ژاله به منظور سکوت آن‌ها در برابر قلب واقعیت رسانه‌های حکومتی خبر دادند.
 
وب سایت میزان خبر، فروردین ماه امسال، از رد کردن رشوه ۷۵ میلیون تومانی سپاه از سوی خانواده صانع ژاله خبر داد.
 
به نوشته میزان خبر؛ دو تن از مسئولان بسیج غرب کشور، بعد از شهادت صانع ژاله در تظاهرات ۲۵ بهمن، ۷۵ ملیون پول نقد برای پدر شهید صانع ژاله می‌برند، که پدر صانع از قبول آن خودداری می‌کند. این اتفاق در زمانی روی داده است که برادر بزرگ‌تر صانع ژاله توسط نهادهای امنیتی بازداشت و در زندان به سر می‌برده است.
 
بر اساس گزارش میزان خبر، پس از رد رشوه ۷۵ ملیون تومانی، مسئولین بسیجی به تهدید این پدر پرداختند و از سرنوشت مشابه برادر بزرگ‌تر صانع ژاله ابراز نگرانی کردند که در جواب پدر صانع ژاله می‌گوید: یک پسرم در راهی که فکر می‌کرد درست است کشته شد و پسر دیگرم هم کاری را کرده که اعتقاد دارد درست است و هر هزینه‌ای را هم می‌پردازد.
 
حال یک سال از کشته شدن صانع ژاله و محمد مختاری در خیابان‌های تهران سپری شده و خانواده این دو نیز چون دیگر کشته شدگان حوادث پس از انتخابات، ناامیدانه منتظر یافتن سرنخی از قاتلان فرزندانش هستند.
 
همان‌گونه که خانواده قربانیان کهریزک چشم انتظار محاکمه سعید مرتضوی، متهم شماره یک فاجعه کهریزک مانده‌اند و دستگاه قضایی هر بار این پرونده را به تاخیر می‌اندازد.
 
خانواده صانع ژاله در شرایط فعلی سکوت را ترجیح می‌دهند. پدر صانع در بستر بیماری است و خواهر او می‌گوید: در این شرایط به خاطر سلامتی پدر سکوت می‌کنیم. آیا روزی سرانجام پرده از راز کشته شدگان اعتراض‌های خیابانی دو سال گذشته ایران برداشته می‌شود و آمران و عاملان این فجایع در دادگاه محاکمه خواهند شد؟