این مقاله به بررسی نابهنجاری‌ای به نام بوق زدن اختصاص دارد: بوق عروسی، بوق ددری، بوق احوال‌پرسی، بوق هشدار، بوق فخرفروشی، بوق مسافرکشی …

تنها انواع و اقسام آلاینده‌های زیست محیطی نیستند که شهروندان تهرانی از آن رنج می‌برند بلکه آلودگی‌های صوتی را نیز باید به آن‌ها افزود. در میان آلودگی‌های صوتی بوق اتومبیل‌ها بیش از همه آرامش و آسایش شهروندان را به چالش می‌گیرد. چنانکه کاربرد بوق اتومبیل در ایران می‌تواند به سهم خود به موضوعی ویژه برای تحقیق پیرامون رفتارهای نادرست و ناسالم اجتماعی مبدل گردد،  رفتارهایی که نمونه‌ای از آن را کم‌تر می‌توان در جایی از دنیا سراغ گرفت. تمرکز این مقاله بر روی بوق زدن تهرانی‌هاست. جاهای دیگر هم لابد همانند تهران هستند و شاید بوق‌ زدن‌های خاص خودشان را هم داشته باشند.

بوق عروسی

همچنان که در مسابقات فوتبال اگر تیم مورد دلخواه مردم بازی را ببرد همه‌ی هواداران آن تیم به خیابان می‌ریزند و آن‌وقت از اینجا و آنجا هی با اتومبیل‌شان لایی می‌کشند و بوق می‌زنند. در ایران رسم است که در شب عروسی نیز دوستان و خانواده‌های عروس و داماد همگی جهت مشایعت با اتومبیل دنبال‌شان راه می‌افتند و ضمن رانندگی در معابر عمومی بوق می‌زنند. به واقع می‌خواهند با بوق زدن قدرت خودشان را جهت نادیده انگاشتن نظم عمومی به دیگران نیز بباورانند.

پلیس هم هنجارهایی از این دست را به عنوان سنت و عرف پذیرفته است، بدون آنکه برای جلوگیری از رفتارشان اقدامی به عمل آورد. انگار جشن و شادمانی گروهی از مردم به حتم باید با نادیده گرفتن نظم و آرامش عمومی به نمایش درآید. حتا کسی گوشش به رعایت حریم بیمارستان و آسایشگاه عمومی بدهکار نیست. چون از نگاه ایشان بیماران نیز باید این شادمانی و جشن را در دنیای شخصی و خصوصی خودشان جایی به حساب بیاورند.

بوق “ددری”

گروهی نیز یاد گرفته‌اند که به قول خودشان برای اینکه “تیکه” و “خانوم”ی را از پیاده‌روی خیابان بلند کنند با اتومبیل در خیابان‌های تهران راه بیفتند. راننده‌هایی از این دست برای زنان عابرِ پیاده بوق می‌زنند و هی سر تکان می‌دهند. این بوق یعنی اینکه بیا سوار شو تا برویم. ضمن آنکه این گروه از مردان تمامی زنان عابر را بلااستثنا با یک چشم نگاه می‌کنند. انگار همه شوق این دارند که با صاحب همین اتومبیل شیک و پیک به “ددری” بروند. با این همه دولت و پلیس جمهوری اسلامی اصطلاح “خیابانی” را تنها برای زنان روسپی به کار می‌گیرد. چنانکه تا کنون جایی شنیده یا دیده نشده که پلیس بخواهد از مزاحمت‌های مردان خیابانی و ولگرد برای زنان و خانم‌های رهگذر جلوگیری به عمل آورد و یا اصطلاح مردان خیابانی  و ولگرد را در ادبیات حرفه‌ای و کاری خودشان به کار ببرند.

گفتنی است که مزاحمت مردان برای زنان در اتوبان‌های شهری و یا بزرگراه‌های برون‌شهری حدت و شدت بیش‌تری می‌گیرد. با این فرق که در اینجا چه زنان و چه مردان بر اتومبیل‌شان سوار‌اند و تمامی ماجرا حین رانندگی جلوی انظار عمومی اتفاق می‌افتد. همچنان که در اتوبان‌ها مردان راننده برای زنانی که با اتومبیل از کنارشان می‌گذرند، ابتدا بوق می‌زنند و سپس در تعقیب و گریزی پرشتاب به مزاحمت خودشان ادامه می‌دهند. در این فرآیند مردان با بوق زدن نقشی از مزاحم را به اجرا می‌گذارند و زنان نیز ضمن استمداد از عابران سواره، به منظور رهایی از خطر و دفع این مزاحمت بوق‌ اتوموبیل‌شان را به صدا در می‌آورند.

بوق معاشرتی

در ایران از بوق زدن برای سلام دادن و یا خداحافظی کردن نیز استفاده به عمل می‌آورند. یعنی اگر حین رانندگی برای کسی بوق بزنند مثل این است که احترامش می‌گذارند. چنانکه عده‌ای برای شماتت آشنایان خود می‌گویند: حتا یه بوق هم برام نزدی! یعنی به من احترام نگذاشتی. در همین راستا بسیاری از رانندگان به منظور ابراز خصوصیت و اراد‌ت‌شان سر چهاراه‌ها و یا جاده‌ها برای پلیس هم بوق می‌زنند. چون باور عمومی بر این است که دوستی و همزبانی با پلیس سرآخر در جایی به کارشان خواهد آمد. “جایی” نیز همانجایی است که راننده‌ی حسابگر و دوراندیش، ضابطه‌ و خط قرمزهای قانون را نادیده می‌انگارند.

رانندگان تاکسی، اتوبوس، کامیون و مسافرکشان شخصی نیز وقتی که به هم می‌رسند برای همدیگر بوق می‌زنند و با همین بوق سلام می‌دهند و احترام خودشان را برای همکارانشان به نمایش می‌گذارند. اگر کسی به این رسم و سنت عمومی عمل نکند طرف مقابل چنان می‌پندارد که به حتم کینه و کدورتی باید در کار باشد که دوستش به او محل نمی‌گذارد.

بوق هشدار

با کاربرد بوق به عنوان آگاهی و هشدار بیش‌ترِ مردم آشنایی دارند. چنانکه رانندگان روی خط عابر پیاده برای عابران بوق می‌زنند. این بوق معنایی را به همراه دارد که تو احتیاط کن و بمان، چون من با سرعت دارم رد می‌شوم. در خیابان‌های یک طرفه و “ورود ممنوع” نیز رسم چنان است که رانندگان متخلف و ولنگار، چراغ‌هایشان را روشن کنند و هی بوق بزنند تا عابران سواره‌ی دیگر همگی برای عبور این راننده‌ی متخلف، کنار بکشند. چون در نگاهی همگانی به ماجراهایی از این دست، رانندگان متخلف و خطاکار چنان می‌پندارند که بوق زدن و خلاف آمدن جرأت و شهامت می‌خواهد. چیزی که با نمایش آن دیگران به بی‌جربزگی و ترسو بودن متهم می‌گردند. این گروه از افرادِ “با شهامت” در جاده‌ها موقع سبقت باز هم بوق‌های ممتد و چراغ‌‌های روشن و نور بالا به کارشان می‌آید. خلاصه عده‌ای چنان می‌پندارند که بوق اگر لازم نبود کمپانیِ تولید کننده هرگز آن را روی اتومبیل نصب نمی‌کرد.

بوق فخرفروشی

در ایران طبقات نوکیسه و تازه به دوران رسیده بیش از دیگران از اتومبیل به عنوان وسیله‌ای برای ابراز تشخص و خودنمایی سود می‌جویند. به واقع افراد طبقات نوظهور و متوسط شهری حقارت‌هایشان را در مقابل ثروتمندان جامعه با نمایش خودروی شخصی‌ به فراموشی می‌سپارند. آنان تلاش می‌ورزند که با گرفتن وام و قرض از اینجا و آنجا به اتومبیلی دست یابند سپس به بالایی بفهمانند که چیزی از او کم ندارند. درعین حال گویا پایینی‌ها هم باید یاد بگیرد که او یک سر و گردن از ایشان بالاتر است. آنوقت این گروه نوظهور و تازه به دوران رسیده با نشستن پشت فرمان اتومبیل شخصی‌شان چنان می‌پندارند که به این تشخص آرمانی دست یافته‌اند. درنتیجه همواره نگاهی را تعقیب و دنبال می‌کنند که همگی باید برایشان کنار بکشند تا مفاخره‌آمیز همه را جا بگذارند. همچنان که بوق را وسیله‌ی مناسبی یافته‌اند تا با به صدا درآوردن آن به همه حالی کنند که هرچه زودتر کنار بکشند تا او رد بشود.

با این اوصاف نوع و جنس بوق نیز می‌تواند به عنوان وسیله‌ای مفاخره‌آمیز به کارشان بیاید. حتا گروهی برای اینکه این تشخص خودشان را به‌تر به همه نشان بدهند، چند سال پیش از این روی اتومبیلشان بوق‌هایی با صدای سگ یا گاو نصب می‌کردند. حتا مدت‌ها در جاده‌های ایران بوق‌هایی همانند آنچه که گفته شد باب گردید. ولی به تازگی پلیس از استفاده‌ی آن جلوگیری به عمل می‌آورد.

بوق مسافرکشی

در تهران جدای از تاکسی‌های شهری عده‌ای از مردم عادی نیز برای تأمین هزینه‌ی زندگی خویش مسافرکشی می‌کنند. هر دو گروه یعنی رانندگان تاکسی‌ و مسافرکشان شحصی برای عابران پیاده بوق می‌زنند تا ضمن رقابتی تنگاتنگ به مشتری و مسافر مورد نظر خود در پیاده‌رو دست یابند.

رانندگان سرویس‌ مدرسه نیز برای مشتریان خود بوق می‌زنند تا به آنان اطلاع بدهند که برای رسیدن به سرویس هرچه سریع‌تر از خانه پا بیرون بگذارند. از همین شیوه بسیاری از مردم عادی نیز برای سوار کردن خانواده‌هاشایشان استفاده می‌کنند. این بوق‌ها یعنی افراد مورد نظر برای رسیدن به اتومبیل عجله کنند. در عین حال همراه با بوق اتومبیل، از سر فخرفروشی شخصیت اجتماعی خودشان را هم برای همسایه‌ها به نمایش می‌گذارند. شخصیتی که تنها افرادی مانند خودشان آن را باور دارند.

دولت‌های بوقی

اگر چه تغییر هدفمند در رفتار اجتماعی شهروندان بخشی از برنامه‌های هر دولتی شمرده می‌شود، ولی در ایران هیچگاه دولت‌ها نتوانسته‌اند الگوی رفتاری مناسبی برای شهروندان خویش قرار گیرند. همچنان که در فرآیند آسیب‌زایی دولت‌ها، رفتارهای نامناسب اجتماعی نیز بین مردم رشد می‌گیرد و بر کنش‌ و رفتار اجتماعی شهروندان تأثیر منفی خود را بر جای می‌گذارد. در این فرآیند هرگز نمی‌توان رفتاری سالم و درست از جامعه‌ای ناسالم و آسیب‌زا انتظار داشت. چون سرآخر از کوزه همان برون تراود که در اوست.


از همین نویسنده