سیاست‌گذاری درباره‌ی تغییر اقلیمی به‌طور کلی بر دو دسته تقسیم می‌شود: سیاست‌گذاریِ کاهش و سیاست‌گذاریِ انطباق. سیاست‌گذاریِ‌ کاهش به این معناست که از میزان گازهای گلخانه‌ای که به درون جَو جریان می‌یابند بکاهیم؛ این گازها داری اثر گلخانه‌ای هستند یعنی همچون گلخانه‌ها گرما را نگاه می‌دارند و به همین دلیل زمین را هرچه گرم‌تر می‌گردانند. سیاست‌گذاریِ کاهش یا باید منابعی (برای مثال سوخت‌های فسیلی) را کاهش دهد که این گازها را تولید می‌کنند  و یا منابعی (برای مثال جنگل‌ها) را افزایش دهد که چنین گازهایی را جذب می‌کنند. سیاست‌گذاریِ کاهش به این هدف انجام می‌شود که دست‌اندازیِ انسان به محیط زیست را کاهش دهد. سیاست‌گذاریِ انطباق‌ نیز عبارت است از انطباق ‌یافتن و هماهنگ شدن با اقلیمی که تغییر یافته یا در حال تغییر است و آماده شدن برای آینده‌ای که در آن اقلیم بسیار تغییر کرده است. سیاست‌گذاریِ انطباق به این هدف انجام می‌شود که آسیب‌پذیریِ ما انسان‌ها از اثرات زیان‌بارِ تغییر اقلیم را کاهش دهد.  

شهرها و ساکنان شهرها می‌توانند نقشی مهم در مقابله با تغییر اقلیمی ایفا کنند

از آنجا که شهرها در حال حاضر بیش از نیمی از جمعیت جهان را در خود جای داده‌اند، در ارتباط با سیاست‌گذاریِ زیست‌محیطی—هم سیاست‌گذاریِ کاهش و هم سیاست‌گذاریِ انطباق—در درجه‌ی اول به شهرها توجه می‌شود. برای مثال، گازهای گلخانه‌ای در شهرها به‌مراتب بیش‌تر از روستاها تولید می‌شود. پس بسیار ضرورت دارد در مقایس جهانی به کار پژوهشی بپردازیم تا بهتر دریابیم که چگونه می‌توانیم شهرها را برای کاستن از تغییر اقلیمی (سیاست کاهش) و برای سازگار شدن با تغییر اقلیمی (سیاست انطباق) آماده کنیم.

با همین هدف برخی از پژوهشگران از سراسر جهان شبکه‌ای پژوهشی در زمینه‌ی تغییر اقلیمی در ارتباط با شهرنشینی پایه‌گذاری کرده‌اند. کتاب «تغییر اقلیمی و شهرها» دومین کتابی است که این شبکه‌ی پژوهشی تاکنون در این زمینه منتشر کرده است تا خطر تغییر اقلیمی و انطباق‌یابیِ شهرها با آن و کاهش آن را بررسی کند. این کتاب که به‌تازگی از سوی انتشارات دانشگاه کمبریج منتشر شده است برای طیفی گسترده از همه‌ی کسانی که با تغییر اقلیمی و یا با شهرها سر و کار دارند خواندنی است، یعنی برای شهرداران، دست‌اندرکاران و سیاست‌گذاران و برنامه‌ریزان شهر، برای کسانی که برای کاهش تغییر اقلیمی و انطباق‌پذیری با تغییر اقلیمی برنامه‌ریزی می‌کنند، و برای بسیاری از پژوهشگرانی و دانشجویان در شاخه‌های گوناگونِ دانش‌های محیط زیست.

در بخش‌هایی از این کتاب می‌خوانیم:

شهرها یکی از اصلی‌ترین منابع در تولید گازهای گلخانه‌ای هستند و از همین رو یکی از مهم‌ترین هدف‌ها برای سیاست‌گذاریِ کاهش هستند. تغییر اقلیمی طیف گسترده‌ای از تأثیرات را به‌طور مستقیم و غیرمستقیم بر شهرها دارد چراکه افزایش بیش‌اندازه‌ی دما در شهرها بسیار بیش‌تر روی می‌دهد، سیل‌های شدید در کرانه‌ها و درونِ شهرها محتمل‌تر است، بیماری‌هایی که از طریق جانداران منتقل می‌شوند در شهرها سریع‌تر گسترش می‌یابند، و همچنین کمبود شدید آب سازمان‌ها و اجتماع‌های انسانی در شهرها را در مقیاس بزرگ‌تری متأثر می‌کند و اینها عواملی هستند که امکان دسترسی به منابع را کاهش می‌دهند و سلامت شهروندان را به خطر می‌اندازند و به اکوسیستم‌ها آسیب می‌زنند.  

کتاب «تغییر اقلیمی و شهرها» به‌تازگی از سوی انتشارات دانشگاه کمبریج منتشر شده است

گرچه شهرها بسی توانش‌ها یا پتانسیل‌ها دارند تا با راه‌حل‌های تحولی که در مقیاس جهانی اهمیت دارند به تغییر اقلیمی پاسخ دهند، اما آنچه تاکنون در این زمینه در شهرها انجام شده ناچیز است. با این حال اما شبکه‌های بین‌المللی که تغییر اقلیمی در شهرها را مورد توجه قرار می‌دهند هرچه توانمندتر می‌شوند و برخی حکومت‌ها و بنیادهای ملی از برنامه‌ها در زمینه‌ی تغییر اقلیمی در شهرها حمایت مالی می‌کنند، و شهرهایی هم در جهان هستند که مسئولیت‌هایی در زمینه‌ی کاهش گازهای گلخانه‌ای و انطباق‌پذیری بر عهده گرفته‌اند.

تغییر اقلیمی برای شهرهای گوناگونی چون نیویورک، مکزیکوسیتی، لاگوس، شانگهای و ایندور پی‌آمدهای بسیار متفاوتی دارند. شهرها هرکدام پاسخ‌های خاص خودشان را به تغییر اقلیمی و آسیب‌ها و گزندهایی که با خود دارد می‌یابند و از همین رو برای تصمیم‌گیریِ کارساز و بسنده همیشه خوب است از تازه‌ترین دستاوردهای علمی و مطالعات موردی در زمینه‌ی عملکردهای مؤثر در دیگر شهرها مطلع باشیم. این کتاب در راستای همین هدف نوشته شده است.

شهرها و ساکنان شهرها می‌توانند نقشی مهم در مقابله با تغییر اقلیمی ایفا کنند، اما برای فائق آمدن بر آثار منفیِ فرایند شهرسازی و اسکان در شهرها به اقدامات تحولی نیاز داریم. از آنجا که در شهرها فعالیت‌های اقتصادی مجتمع شده‌اند، در مقایسه با مناطق روستایی در اغلب شهرها مصرف سرانه‌ی منابع افزایش می‌یابد. به‌ویژه در کشورهای فقیرتر شهرنشینان نسبت به روستاییان درآمد بیش‌تری دارند و برای همین گرایش بیش‌تری به مصرف دارند. در عین حال، تراکم جمعیت صرفه به مقیاس (به این معنا که هر اندازه تولید یک کالا افزایش یابد، هزینه متوسط برای تولید هر واحد از آن کالا کاهش می‌یابد( و بهره‌وریِ بیش‌تر را به‌همراه دارد به‌طوری که با منابع کم‌تر شمار بیش‌تری از انسان‌ها تأمین می‌شوند. یک نمونه‌ی بارز تولید گازهای گلخانه‌ای است: حدود هفتاد درصد از گازهای گلخانه‌ای در شهرها تولید می‌شود، اما با این حال در کشورهای توسعه‌یافته معمولاً سرانه‌ی مصرف انرژی در میان شهرنشینان کم‌تر از روستاییان است.

نشانی کتاب


تازه‌ترین کتاب‌ها در حوزه محیط زیست