حرکت اعتراضی دی ماه ۹۶- مانند هر پدیده اجتماعی دیگر- معلول علل و دلایل بسیاری بود. تقلیل پدیدههای اجتماعی به یک علت، رویکردی ایدئولوژیک (شعور کاذب به تعبیر مارکس) است. در مقالههای “بگوئید “مرگ بر روحانی”، بخوانید “مرگ بر حسن روحانی” “، “ریشههای حرکت اعتراضی دی ۹۶: اقتصاد و انقلاب؟ “، “رابطه میزان مشارکت در حرکت اعتراضی دی ماه ۹۶ و انقلاب و گذار به دموکراسی” و “تأثیر نزاع بر سر جانشینی آیتالله خامنهای بر حرکت اعتراضی دی ماه ۹۶“، “دولت آمریکا و حرکت اعتراضی مردمی دی ماه ۹۶ “، “حرکت اعتراضی دی ماه ۹۶ و تحریر محل نزاع ” و “تبعیض: علت العلل حرکت اعتراضی دی ماه ۱۳۹۶ ” به برخی از علل پیدایش این حرکت اشاره شد.
انقلاب ارتباطات که از دهه ۱۹۹۰ میلادی آغاز شد و همچنان با سرعت شگرفی در حال گسترش است، جوامع بشری را از نظر ساختاری دگرگون کرد. این انقلاب به هر جا راه یافته- به جز کشورهای معدودی چون کره شمالی- حکومت توتالیتر را ناممکن کرده است. برای این که یکی از ویژگیهای مهم رژیمهای سیاسی و جوامع توتالیتر، تک صدایی بودن آنهاست. انقلاب ارتباطات جوامع بشری را هزاران صدایی کرده است. این کمترین دستاورد دموکراتیک انقلاب ارتباطات است. هر کس میتواند رسانه خود را داشته باشد.
به اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی فکر کنید. اگر در آن زمان اینترنت و شبکههای اجتماعی وجود داشت، و رهبران شوروی و “پرده آهنین” مردم را با رادیو تک موج دولتی و روزنامه رسمی پراودا سرگرم نمیکردند، آن جوامع چه وضعی پیدا میکردند؟ شاید هم اگر وجود داشت، لنین و استالین و… مانند کره شمالی راه آن را بکلی مسدود میساختند. به روایت لنین از آرای مارکس و انگلس، در کتاب دولت و انقلاب، با انقلاب، دولت بورژوازی نابود میشود و دولت سوسیالیستی که جایگزین آن خواهد شد- به نمایندگی از سوی پرولتاریا- دولت را به عنوان سازمان مخصوصی برای اعمال قوه قهریه علیه بورژوازی به کار میگیرد. به گفته لنین، “مارکسیست واقعی” فقط فردی است که مبارزه طبقاتی را تا “دیکتاتوری پرولتاریا بسط دهد“. ماهیت تمامی اشکال دولتهای سوسیالیستی پساسرمایه داری، چیزی جز دیکتاتوری پرولتاریا نخواهد بود. فقط سرکوب خشونت آمیز سرمایه داران کافی نیست، باید همه نهادهای بورژوایی- چون پارلمان- را نابود کرد.
اما جهان دگرگون شده کنونی، جایی برای عملی ساختن لنینیسم و استالینیسم باقی نگذاشته است. رهبران جمهوری اسلامی حتی اگر بخواهند، نمیتوانند حکومت و جامعهای لنینیستی و استالینیستی بسازند.ایران در جهان ساختاری متفاوت از ساختار جهان لنینیستی قرار دارد. شبکههای اجتماعی به عنوان رکنی از ارکان ساختار جهان جدید، در پیدایش حرکت اعتراضی دی ماه نقش داشتند. زمامداران جمهوری اسلامی بیش از همه بر این نقش تأکید داشتند.
کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در جلسه ۱۹ دی ۹۶ با حضور سردار ساجدینیا معاون هماهنگکننده ناجا، قشقاوی معاون وزیر خارجه و نمایندگانی از وزارت اطلاعات، سپاه و مرکز پژوهشها به بررسی علل حرکت اعتراضی پرداخت. در این جلسه گفته شد: “نقش تلگرام تاثیرگذار بوده که محوریت پیام رسانی اغتشاش را به عهده داشته و نقش شتاب دهنده را ایفا کرده است”. عبدالرضا رحمانی فضلی، وزیر کشور، در ۱۱ بهمن ۹۶؛ سه عامل تغییر نسل، تغییر سبک زندگی و تغییرات تکنولوژیکی را مهمترین علل پیدایش حرکت اعتراضی برشمرد و گفت:”از روزی که بعد از ناآرامیهای اخیر کشور تصمیم گرفته شد فضای اینترنت محدود شود، بیش از ۵۰ درصد از ناآرامیهای خیابانها کاهش یافت. این مسئله نشان میدهد که فضای تکنولوژی تا چه حد در عرصههای مختلف زندگی موثر هستند”.
براساس نظرسنجی مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) در مورد اعتراضات دی ماه، ۵۸,۳ درصد پاسخ دهندگان اعلام کردند که از شبکه اجتماعی تلگرام استفاده کرده اند.
از وزیر کشور اصول گرای دولت که بگذریم، تقریباً همه ائمه جمعه، فقهای شورای نگهبان، اعضای مجلس خبرگان رهبری و اصول گرایان، حرکت اعتراضی یک هفتهای دی ماه را اغتشاش و ساختارشکنی معلول فضای مجازی- خصوصاً تلگرام- قلمداد کرده و خواهان به راه انداختن شبکههای اجتماعی ملی و کنترل شبکههای اجتماعی غیر ملی شدهاند.
حسن روحانی تاکنون در برابر آنان ایستاده است. او به سرعت دستور رفع فیلتر تلگرام و اینستاگرام را صادر کرد. حسن روحانی در مصاحبه رسانهای ۱۷ بهمن ۱۳۹۶ درباره شبکههای اجتماعی گفت فضای مجازی بسیار مهم بوده و با دولت الکترونیک و ارتباط علمی با جهان ربط وثیق دارد. ما با هدفهای فرهنگی و سیاسی و اجتماعی و اقتصادی در حال گسترش نسل سه و چهار موبایل به سراسر کشور هستیم. مردم از طریق شبکههای اجتماعی سیاستمداران را وادار به عقب نشینی و عذرخواهی میکنند. شبکههای اجتماعی بازیگران مهم سیاست خارجی و اقتصاد هستد. سیاست ما گسترش پهنای باند و سهولت دسترسی به اینترنت است. با فیلتر کردن و راه انداختن شبکه ملی انحصاری نمیتوان کاری کرد، باید در فضای رقابت آزاد با شبکههای جهانی زندگی کرد.
نوشتار کنونی ناظر به نقش متغیر شبکههای اجتماعی در پیدایش حرکت اعتراضی است.
وضعیت فناوریهای ارتباطی ایران
به گزارش وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات شاخصهای مهم بخش ارتباطات و فناوری اطلاعات تا پایان نیم سال اول ۱۳۹۶ به این شرح است: تعداد تلفن ثابت دایری ۳۰ میلیون و ۶۶۱ هزار و ۸۴۴ خط، تعداد سیم کارت واگذار شده تلفن همراه ۱۵۶ میلیون و ۵۴۸ هزار و ۵۱۱ خط، تعداد سیم کارت فعال تلفن همراه ۸۵ میلیون و ۶۴ هزار و ۴۶ خط، تعداد تلفن همگانی کشور ۱۱۵ هزار و ۵۵۰ دستگاه، تعداد روستاهای دارای تلفن خانگی ۴۸ هزار و ۹۷۶ روستا، ضریب نفوذ تلفن ثابت ۶۹. ۳۸ درصد، ضریب نفوذ مشترکین فعال تلفن همراه کشور ۱۰۶.۴۳ درصد، مشترکین پهن باند سیار ۴۷ میلیون و ۳۳۲ هزار و ۵۵۵ مشترک و مشترکان پهن باند ثابت ۱۰ میلیون و ۴۹۰ هزار و ۱۱۸ نفر هستند.
به این ترتیب، دو برابر جمعیت سیم کارت تلفن همراه واگذار شده که بیش از ۸۵ میلیون آنها فعال هستند. تعداد گوشیهای هوشمند کشور به ۱۰۰ میلیون افزایش یافته است.
ایرانیها اینک از فیس بوک، توئیتر، اینستاگرام، تلگرام، واتس آپ، و دیگر شبکههای اجتماعی استفاده میکنند. برخی بدون فیلترند، برخی نیازمند فیلترشکن هستند که همه کاربران از آنها استفاده میکنند.
ایران با ۲۴ میلیون عضو، رتبه هفتم جهانی استفاده از اینستاگرام را به خود اختصاص داده است. به گزارش استاتیستا، کاربران آمریکایی با ۱۱۰ میلیون عضو فعال در ژانویه ۲۰۱۸ رتبه اول و برزیلیها با ۵۷ میلیون کاربر رتبه دوم را کسب کردند. اندونزیاییها هم با ۵۳ میلیون کاربر سوم شدند. بر اساس آمار، اینستاگرام تا سپتامبر ۲۰۱۷ بیش از ۸۰۰ میلیون عضو فعال داشته است. کاربران ایرانی نیز با ۲۴ میلیون عضو فعال رده هفتم جدول را به خود اختصاص دادند.
تلگرام ۱۸۰ میلیون عضو فعال ماهانه دارد. ایرانیها با ۴۶ میلیون عضو در تلگرام همچنان رتبه اول را در اختیار دارند. تلگرام مهمترین شبکه اجتماعی مورد استفاده ایرانیان است.
مطابق یک گزارش در فروردین ۱۳۹۲، براساس منابع گوناگون و پایگاه World Internet Stats، کاربران فیسبوک در خاورمیانه در حدود ۲۳ میلیون نفر اعلام شده است که کاربران ایرانی ۴۶ درصد آن را تشکیل میدهند. بنابراین، آمار کاربران ایرانی رقمی در حدود ۱۱ میلیون نفر میشود. به دلیل فیلتر بودن فیسبوک در ایران و اقدام متقابل فیسبوک در حذف نام ایران از لیست کشورهایی که به آنها خدمات میدهد، امکان یافتن آمار دقیق کاربران ایرانی این شبکه اجتماعی امکانپذیر نیست، اما آمارهای غیر رسمی از ۲ میلیون کاربر فعال و حرفهای، و ۱۲ تا ۱۷ میلیون کاربر دیگر حکایت دارد.
بر اساس نظرسنجی صورت گرفته به وسیله مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) در دی ماه ۱۳۹۴، ۵۳ درصد از کل مردم ایران حداقل عضو یکی از شبکههای اجتماعی هستند. ۳۷.۵ درصد مردم بالای ۱۸ سال کشور اعلام کردهاند عضو تلگرام هستند.پس از تلگرام، شبکه اجتماعی واتسآپ در رده دوم استفاده مردم ایران قرار دارد؛ به گونهای که ۲۶ درصد مردم بالای ۱۸ سال کشور عضو واتس آپ هستند. اینستاگرام با ۱۶.۶ درصد، لاین با ۱۶.۵ درصد، وایبر با ۱۲.۷ درصد، فیسبوک با ۱۰.۶ درصد، تانگو با ۴.۷ درصد، گوگل پلاس با ۲.۸ درصد، توییتر با ۲.۳ درصد و ویچت با ۱.۸ درصد در رده بعدی قرار گرفتهاند.
آمارهای تعداد کاربران ایرانی شبکههای اجتماعی دقیق نبوده و نیستند. اما در غیاب آمار دقیق، چشم اندازی از واقعیت به تحلیل گران ارائه میکنند.
نگاهی به تعداد کاربران برخی از شبکههای اجتماعی مخالف رژیم
رضا علیدادی، معاون توسعه صدا و سیمای جمهوری اسلامی، در ۱۹ بهمن ۹۶، در پاسخ به این پرسش که چرا در “آشوبهای دی ماه” شما از پس یک کانال بر نیامدید، گفت، در سال ۹۵، ۱۵۰ شبکه ماهوارهای وجود داشت که در سال ۹۶ به ۲۶۰ شبکه ماهوارهای افزایش یافت. تمامی این ۲۶۰ شبکه ماهواره ای: “در این ایام آشوب، علیه نظام تبلیغ میکردند“.
سرلشکر رحیم صفوی همزمان گفت دشمنان نه تنها با ایجاد شبکههای اجتماعی از اغتشاش گران دی ماه دفاع کردند، بلکه “در فتنه اخیر بیش از ۱۲ شبکه تلویزیونی از آمریکاییها گرفته تا رسانههای عربی به ویژه عربستان سعودی از آشوبگران علیه جمهوری اسلامی حمایت و در مسائل ما دخالت کردند که این یک جنگ است”. او ضمن تأکید بر تأثیر جدی شبکههای اجتماعی بر حرکت اعتراضی گفت:
“بسیاری کشورها مانند مالزی جلوی شبکههای ماهوارهای و اینترنت خارجی را گرفته اند، حتی عربستان نیز آن را کنترل میکند آیا ما از عربستان و مالزی کمتریم؟ باید بپذیریم و به این توان برسیم که اینترانت داخلی را با همان سرعت اینترنت و با دسترسی آسان، حتی به صورت رایگان در اختیار جوانان قرار بدهیم و مشکلات فضای مجازی را حل و فصل کنیم که در ناآرامیها اینقدر دچار آسیب پذیری نشویم”.
تلویزیون و رادیو بی بی سی، تلویزیون آمریکا (VOA) و رادیو فردا، رادیو فرانسه، تلویزیون من/تو، و… مشهورترین رسانههای ماهوارهای هستند که به زبان فارسی برای ایرانیان برنامه پخش میکنند. همه اینها تأثیرگذار بوده و هستند. برخی از آنها “عصری طلایی” از دوران رژیم پهلوی ساخته و بیننده را در “حسرت” و “آرزوی” آن دوران بدون مسئله و مشکل نگه میدارند.
شبکههای ماهوارهای در شبکههای اجتماعی هم حضور فعال دارند. به تعداد پیرو (follower) شبکههای اجتماعی زیر بنگرید:
فیس بوک :
بی بی سی: ۴ میلیون و ۳۳۰ هزار نفر
من/تو : ۳ میلیون و ۱۴۸ هزار نفر.
تلویزیون آمریکا: ۲ میلیون و ۳۹۷ هزار نفر
رادیو فردا: ۲ میلیون و ۲۸ هزار نفر
دویچه وله: ۱ میلیون و ۴۳۵ هزار نفر
رادیو فرانسه: ۳۵۷ هزار نفر
رادیو زمانه: ۳۴۹ هزار نفر
کانال تلگرام :
بی بی سی: ۱ میلیون و ۱۶۹ هزار نفر
تلویزیون آمریکا: ۱۵۹ هزار نفر
رادیو فردا: ۱۳۰ هزار نفر
دویچه وله: ۴۲ هزار و ۳۰۰ نفر
رادیو زمانه: ۱۱ هزار و ۹۰۰ نفر
توئیتر:
بی بی سی: یک میلیون و ۴ هزار نفر
تلویزیون آمریکا: ۶۹۵ هزار نفر
دویچه وله: ۵۷۷ هزار نفر
رادیو فردا: ۴۳۰ هزار نفر
من/تو : ۴۱۱ هزار نفر.
رادیو فرانسه: ۱۱۹ هزار نفر
رادیو زمانه: ۹۵ هزار نفر
اینستاگرام:
بی بی سی: دو میلیون و ۱۰۰ هزار نفر
من/تو : ۱ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر.
تلویزیون آمریکا: ۶۶۲ هزار نفر
رادیو فردا: ۴۷۳ هزار نفر
دویچه وله: ۸۳ هزار و ۸۰۰ نفر
رادیو زمانه: ۹۹۸۲ نفر
رادیو فرانسه: صفر
در مورد این آمارها توجه به چند نکته اساسی است :
الف- تعداد دنبال کننده، مطلقا به معنای آن نیست که همه کاربران، تمامی مطالب ارسالی را تعقیب میکنند. تعقیب کنندگان تک تک مطالب ارسالی، ممکن است ۱۰ الی ۲۰ درصد دنبال کنندگان کل باشد. تعداد افرادی که همان مطالب را میپسندند بازهم کاهش مییابد. تعداد افرادی که همان مطالب را همخوان میکنند، با کاهش بیشتری مواجه است.
ب- در دورهای بسیاری از افراد از فیس بوک به تلگرام، توئیتر و واتس آپ پیوستند. آنان با این که دیگر در فیس بوک فعال نیستند، ممکن است همچنان عضو صفحه فیس بوک فلان رسانه باشند (به گزارش گاردین، بر اساس آمار منتشره از سوی eMarketer فیسبوک این روزها رسما «پیرپسند» شده و نسل جدید ترجیح میدهند به جای استفاده از شبکه اجتماعی زاکربرگ، از اسنپ چت و اپلیکیشنهای جوان پسند استفاده کنند. بر این اساس در سال ۲۰۱۸ حدود ۲,۲ میلیون کاربر ۱۲ تا ۱۷ ساله و ۴,۵ میلیون کاربر ۱۸ تا ۲۴ ساله انگلیسی به طور معمول از فیس بوک استفاده خواهند کرد که این رقم در مقایسه با ۲۰۱۷ بیش از ۷۰۰ هزار کاهش را نشان میدهد. همچنین افراد بالای ۵۵ سال نیز به عنوان دومین گروه بزرگ سنی، عضو فیسبوک خواهند بود).
پ- مطلقا روشن نیست که چه تعداد از کاربران این شبکهها مقیم ایران هستند و چه تعداد از آنان مقیم خارج از کشورند؟ این نکته در تعیین نقش آنان در رویدادهای داخل کشور بسیار مهم است.
همه این رسانهها که از سالهای گذشته تمام وقت علیه رژیم جمهوری اسلامی فعال بوده اند، در حرکت اعتراضی، به طور اختصاصی تمام وقت به این حرکت پرداخته و لحظه به لحظه آن را گزارش میکردند. برخی به نحوی گزارش میکردند که کار را تمام شده القا میکردند.
به عنوان مثال، به تعداد بینندگان کانال تلگرام بی بی سی در طول حرکت اعتراضی توجه کنید. فیلم ۵۹ ثانیهای از اعتراض مشهد با شعار”کشور ما دزد خونه است، توی جهان نمونه است” متعلق به اولین روز حرکت اعتراضی، یک میلیون و ۲۰۰ هزار بار دیده شده است. بقیه خبرهای مربوط به حرکت اعتراضی ۶۰۰ تا ۶۵۰ هزار بیننده داشته است. در دومین روز، تحلیل حمشید برزگر در این خصوص که هر دو جناح اصول گرا و اصلاح طلب در سرکوب حرکت اعتراضی به هم میرسند، ۷۰۵ هزار خواننده داشته است. البته لزوما نمیتوان ادعا کرد که همه آنان اصل مقاله را خوانده باشند، ممکن است بسیاری از آنان فقط اصل پست را دیده باشند. فیلم “ملت گدایی میکند، آقا خدایی میکند” از کرمانشاه، یک میلیون و ۱۰۰ هزار بیننده داشته است. فیلمها یک میلیون تا یک میلیون و ۳۰۰ هزار نفر بیننده دارند، اما خبرها در طول یک هفته حرکت اعتراضی بین ۵۰۰ هزار تا یک میلیون نفر بیننده داشتهاند. درخواست شیرین عبادی در ۱۴ دی ۹۶، مبنی بر این که : “مبارزات مدنی به صورت مسالمتآمیز باید ادامه پیدا کند تا حکومت حرف مردم را بشنود. مردم نباید پول آب و برق و گاز و تلفن و عوارض شهرداری و مالیات بدهند. اگر کسی پولی در بانک دارد آن را از بانک بیرون بکشد“، ۶۵۹ هزار بیننده داشته است. دومین تحلیل جمشید برزگر تحت عنوان “اگر اعتراضات در ایران ادامه پیدا کند چه میشود”- که میگفت حرکت اعتراضی هر دو جناح اصول گرا و اصلاح طلب را نشانه گرفته و آرایش سیاسی را از اصول گرا و اصلاح طلب به دو قطبی مدافعان و مخالفان نظام تغییر داده، ۵۶۷ هزار بیننده داشت.
شبکههای اجتماعی غیر دولتی
به غیر از شبکههای اجتماعی که رسماً متعلق به دولتهای آمریکا، بریتانیا، فرانسه، آلمان، عربستان سعودی، هلند، و…هستند، شبکههای اجتماعی فراوان دیگری هم وجود دارد که دارای قید و بندهای شبکههای دولتی نبوده و نیستند.
افراد در انتشار مطالب بی پرواتر هستند. برای این که بار حقوقی نداشته و پای اعتبار یک رسانه هم در میان نیست. به همین دلیل، در شبکههای اجتماعی انواع شایعات و دروغهای بزرگ انتشار مییابد و دروغ هرچه بزرگتر باشد، برای بسیاری پذیرفتنی تر است.
افشاگریهای کاذب به کنار، افشاگریهای صادق فراوانی همزمان صورت گرفت. وقتی بودجه سال ۱۳۹۷ به مجلس تقدیم شد و دولت حسن روحانی با شفاف سازی نشان داد که ۵ هزار میلیارد تومان به حوزههای علمیه و نهادهای روحانی اختصاص یافته است، همه شبکههای ماهوارهای و شبکههای اجتماعی به نحو گستردهای به آن پرداختند. این تبعیض بزرگ به هیچ نحو قابل توجبه نبود و فضا را به شدت بر ضد حوزههای دینی، روحانیت و جمهوری اسلامی برانگیخت.
فجایع طبیعی چون زلزلهها و حوادث دردناک انسانی چون آتش گرفتن ساختمان پلاسکو و کشته شدن آتش نشانان، فسادهای مالی چون اختلاس و حقوقهای نجومی، و…؛ همه و همه؛ در تحریک هرچه بیشتر جوانان گرفتار فقر و تبعیض و بیکاری و تورم موثر بودند.
برخی نکات پیرامون نقش شبکههای اجتماعی
یکم- نایل فرگوسن، مورخ بریتانیایی، در کتاب میدان و برج: شبکهها و قدرت، از فراماسونها تا فیس بوک، به نقش شبکههای اجتماعی در مبارزه سیاسی سراسر جهان پرداخته است. تز اصلی او به قرار زیر است:”جهان، جهان میدانها و برجهاست”. میدانهای شهرها نقش مهمی در تغییر سیاست داشتهاند. به گمان او، میدانهای جدید، یعنی شبکههای اجتماعی دو کارکرد متفاوت دارند. از یکسو به مثابه رقیب در نزاع بین دولت و جامعه عمل میکنند و از سوی دیگر، میتوانند به مثابه شریک در سلسله مراتب قدرت ایفای نقش کنند.
تلفنهای هوشمند و شبکههای اجتماعی، به راه انداختن شورش و حرکتهای اعتراضی را بسیار سهل کردهاند. به نظر صاحبنظرانی که روی این پدیده کار کرده اند، این نوع اعتراضات شبکهای از قابلیت گسترش بسیار سریعی برخوردار هستند. اعتراضهایی فاقد رهبری، سازمان یافتگی و مطالبات معین. کنشگران خودجوش و تصادفی با ارسال هشتگهای توییتری و پیامهای واتساَپی دعوت شده و حرکت اعتراضی را میآفرینند. آن سازمانهای قدر قدرت گذشته به حاشیه رانده شده و اینک هر فردی قادر است از طریق توییت یا پستهای آنلاین بلافاصله هزاران نفر را به حرکت درآورد تا صدای اعتراض شان را به گوش صاحبان قدرت برسانند. شبکههای اجتماعی همین نقش را در حرکت اعتراضی دی ماه بازی کردند.
دوم- شبکههای اجتماعی همه را دارای صدا کردهاند. اینک هیچ یک از مخالفان جمهوری اسلامی نمیتوانند ادعا کنند که فاقد صدا در جامعه ایران هستند. صدای همه مخالفان- افراد و گروهها و سازمانها و احزاب و…- به گوش مردم ایران میرسد. حتی میتوان نشان داد که صدای مخالفان مقیم خارج بیشتر از صدای داخلیها از طریق رسانهها به گوش مردم ایران میرسد. اما اینکه مردم به کدام صدا گوش کنند یا کدام صدا را بپذیرند، امر مستقلی است. مخالفان جمهوری اسلامی نه تنها از شبکههای اجتماعی استفاده میکنند، بلکه از شبکههای ماهوارهای به وفور استفاده کرده و میکنند.
سوم- طرفداران سرنگونی جمهوری اسلامی طی سالهای گذشته از همه شبکههای اجتماعی و شبکههای ماهواره ای، صدای خود را به گوش مردم ایران رساندهاند و میرسانند. برای سرنگونی جمهوری اسلامی هر سخنی که لازم بوده بیان کرده و به گوش مردم ایران رساندهاند. از ضرورت سرنگونی جمهوری اسلامی از راه انقلاب سخن گفته شده است. برخی از سرنگونی جمهوری اسلامی از طریق مداخله نظامی خارجی- مشابه عراق یا لیبی یا سوریه- دفاع کرده و آن را “دخالت بشردوستانه” قلمداد کردهاند. برخی از ضرورت تجزیه ایران سخن گفتهاند. صدها مقاله تجزیه طلبی را تحت عنوان “جدایی طلبی” یا “حق طلاق سیاسی” تئوریزه کردهاند. گروههایی از تشکیل کشور کردستان دفاع کردند که معنایی جز تجزیه ایران نداشت.
چهارم- حجم سخنان ناقدانه علیه اسلام و حتی مواضع اسلام ستیزانه در همین مدت، هزاران برابر کل تاریخ اسلام است که به گوش مردم رسیده و میرسد. در گذشته، نه رسانههایی برای رساندن این صداها وجود داشت، نه اکثریت مردم با سواد بودند که آن نقدها را بخوانند و بشنوند. با توجه به این که جمهوری اسلامی خود را نظامی مینامد که در حال پیاده کردن اسلام است، نقد رژیم به نقد دین تبدیل شده و میشود. محل نزاع حق نقد اسلام نیست، بحث بر سر این است که شبکههای اجتماعی و ماهوارهای این امکان را فراهم آوردهاند که هر نقد و سخن اسلام ستیزانهای امکان نشر گستردهای پیدا کند. وقتی حکومت اسلام را مبنای مشروعیت خود قلمداد میسازد، مخالفان هم ریشه و بنیاد این مبنای مشروعیت را میزنند. برخی از خداناباوران ایرانی نوشتهاند که “اهانت به اسلام، معرفت بخش و رهایی بخش است”. از این مدعا در برابر ناقدان در شبکههای اجتماعی هم دفاع کردهاند. به تعبیر دیگر، ماکس وبر دولت را با انحصار استفاده مشروع از خشونت تعریف میکرد. اما این حق انحصاری، باید به نحو عقلایی به کار گرفته شود تا مشروعیت عقلایی دموکراتیک را بسازد. مخالفان میگویند که قدرت نمادین رژیم توسط نهادهای دینی ساخته میشود. پس حمله به آنها، حمله به رژیم است.
پنجم- شبکههای اجتماعی و ماهوارهای این امکان را پدید آوردند که حجم بی نظیری افشاگری، در همه زمینهها، علیه جمهوری اسلامی و رهبرانش صورت گیرد. موارد نقض حقوق بشر لحظهای گزارش میشوند. زندانیان سیاسی از درون زندانها پیامهای مکتوب، صوتی و تصویری به بیرون ارسال میکنند.
ششم- برخی احتمال میدهند که شبکههای اجتماعی و ماهوارهای بیش از رسانههای داخل کشور طرفدار داشته و مخاطب بیشتری را به خود جذب کردهاند. صدا و سیمای جمهوری اسلامی اعتبار خود را بسیار از دست داده است و جز اصول گرایان و مردمی که به هیچ رسانه دیگری دسترسی ندارند، کسی برای آن اعتبار قائل نیست. حتی مقایسه آمار تیراژ کلیه نشریات ایران نیز نشان میدهد که وضعیت آنان بسیار بد است. حسین انتظامی، معاون مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، در ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۵ «میزان واقعی» تیراژ روزنامهها را ۹۰۰ هزار نسخه اعلام کرد که از این میزان تنها ۵۰۰ هزار نسخه به فروش میرسد و نصف تیراژ از دکههای روزنامه فروشی به دفاتر نشریات بازگردانده میشود. انتظامی در ۲۲ آبان ۱۳۹۶ گفت که مجموع تیراژ ۱۷۰ روزنامه کشور حدود ۸۰۰ هزار نسخه است.
تعداد کاربران شبکههای اجتماعی خبرگزاریهای داخلی هم نشان میدهد که طرفدار چندانی ندارند. به چند مورد زیر بنگرید:
تلگرام:
خبرگزاری فارس: ۷۰۴ هزار و ۴۰۰ نفر.
خبرگزاری تسنیم: ۳۹۹ هزار و ۵۱۱ نفر.
خبرگزاری مهر: ۲۰۶ هزار نفر.
ایسنا: ۱۴۱ هزار و ۷۶۴ نفر.
خبرگزاری کار ایران: ۱۹ هزار ۳۹۹ نفر.
توئیتر
خبرگزاری فارس: ۴۹ هزار نفر.
خبرگزاری تسنیم: ۹۲ هزار و ۱۰۰ نفر.
ایسنا: ۶۷ هزار و ۷۰۰ نفر.
خبرگزاری کار ایران : ۲۴ هزار و ۳۰۰ نفر.
خبرگزاری مهر: ۱۶ هزار و ۴۰۰ نفر.
اینستاگرام:
خبرگزاری فارس: ۲۶۶ هزار نفر.
خبرگزاری تسنیم: ۲۵۶ هزار نفر.
ایسنا: ۸۳ هزار و ۹۰۰.
خبرگزاری مهر: ۶۴ هزار و ۶۰۰ نفر.
خبرگزاری کار ایران: ۱۷ هزار و ۴۰۰ نفر.
فیس بوک :
خبرگزاری تسنیم: ۲۲ هزار و ۴۸۵ نفر.
خبرگزاری مهر: ۴ هزار و ۲۳۸ نفر.
خبرگزاری کار ایران: ۹۷۴ نفر.
اینک میتوان داوری کرد که چه کسی از امکان بیشتری برای رساندن صدای خود به مردم ایران برخوردار است؟ آنان که از بی بی سی، تلویزیون آمریکا و رادیو فردا استفاده میکنند یا آنان که حداکثر قادرند از برخی روزنامههای کم تیراژ داخلی استفاده کنند؟ به عنوان مثال به تعداد کاربران تلگرام برخی روزنامهها بنگرید: دنیای اقتصاد، ۵۵ هزار و ۵۳۹ نفر. کیهان، ۳۴ هزار و ۶۹۰ نفر. ایران، ۲۰ هزار ۷۶۱ نفر. شرق، ۱۵ هزار و ۳۳۴ نفر. قانون، ۱۵ هزار و ۷۰۴ نفر. اعتماد، ۴ هزار و ۵۸۷ نفر.و غیره.
به شاهد و قرینه دیگری برای تأیید این مدعا بنگرید. به گفته سید اسدالله دهناد، سرپرست شرکت مخابرات ایران، در ۸ دی ۱۳۹۴، «هر ایرانی بیش از ۲ ساعت» در روز از تلگرام استفاده میکند که چندین برابر تماشای تلویزیون است.
تقریبا همه شبکههای ماهوارهای با رضا پهلوی مصاحبه اختصاصی کرده و آن را نه تنها از طریق تلویزیونها و رادیوهای ماهوارهای پخش کردند، بلکه روی تمامی شبکههای اجتماعی خود هم قرار دادند. بنابراین صدای او به بهترین نحو ممکن به گوش مردم ایران رسانده شد. اما رساندن و شنیدن یک حرف است، و قبول کردن و پذیرفتن امری دیگر است. برای روشن شدن مدعا، مصاحبه مطالباتی خانم شیرین عبادی با بی بی سی – که جدای از پخش از تلویزیون، روی همه شبکههای اجتماعی بی بی سی هم قرار گرفت- را در نظر بگیرید. درخواستهای ایشان به گوش اکثر مردم ایران رسانده شد. اما این که چند درصد مطالبه ایشان در مورد عدم پرداخت وجوه آب و برق و گاز و تلفن و بیرون کشیدن پولها از بانکها را اجابت کردند، موضوعی است که مستقلاً باید مورد بررسی قرار گیرد.
هفتم- دروغ گویی، تهمت زنی، هتاکی و ترور شخصیت هم یکی از ارکان شبکههای اجتماعی است. به عنوان مثال، وقتی فرد بسیار مشهوری ادعا کرد که ثروت شخصی علی خامنهای ۳۰ میلیارد دلار و ثروت شخصی فرزندانش هم ۶ میلیارد دلار است، استقبال بی نظیری در شبکههای اجتماعی و همه رسانههای مشهور از این ادعاهای فاقد یک ریال سند شد. شجاعت وصف ناپذیری میطلبید تا کسی در برای این ادعاها درخواست سند کند. طلب سند همانا و متهم شدن به عامل وزارت اطلاعات و سازمان حفاظت سپاه همان.
در چندماه پیش از حرکت اعتراضی، به شدت بر حجم این گونه خبرها افزوده شد. در یک مورد ادعا شد که به دستور مجتبی خامنهای یک میلیارد و ۸۴۰ میلیون دلار از طریق افغانستان به سوریه منتقل میشود. اما دو تن از سرداران سپاه – سردار نیک بخت و سردار باقری- همه آن را در راه سرقت کردهاند.
یا ادعا شد که دختر صادق لاریجانی در عمل جاسوسی به اطلاع دولت بریتانیا رسانده است که جمهوری اسلامی سه کلاهک اتمی از هند خریداری کرده و از طریق راه آهن به ایران منتقل کرده است. ادعای “خرید سه کلاهک اتمی از هند” امری است که حتی تصورش موجب تکذیبش میشود.
اما از این نوع ادعاها به وفور نه تنها از طریق تلگرام انتشار یافت، بلکه تلویزیون آمریکا هم یکی از پربینندهترین برنامه هایش بارها به همین نوع ادعاها اختصاص داد.
بوریس پاسترناک در رمان ژیواگو مینویسد: “شما انقلابیون بلشویک ملت را مثل یک بیمار روی تخت جراحی خواباندید و میخواهید از بدنش غدههای بی عدالتی را دربیاورید و این خیلی عالی است اما این وسط کسی هم باید این بیمار را زنده نگه دارد. بیمارنباید زیر عمل ازبین برود” (بوریس پاسترناک، دکتر ژیواگو، مترجم: علیاصغر خبره زاده، انتشارات نگاه).
“خودویرانگریهای ملی” توسط برخی شبکههای اجتماعی، سرانجامی جز فاشیسم یا نابودی ایران در پی ندارند. دروغ و تهمت و هتاکی و پیروزی به هر قیمتی، روشهای گوبلزیاند. دموکراسی خواهان هرگز به این روشها توسل نمیجویند. به اندازه کافی شواهد و قرائن موثق علیه جمهوری اسلامی وجود دارد که حتی فاشیستها هم نیازمند توسل به این روشها نباشند.
هشتم- شبکههای اجتماعی با فضاسازی میتوانند مخاطبان را فریب دهند. برای این مقصود، صدها شیوه وجود دارد. به دو نمونه مهم زیر توجه کنید:
الف- یک دختر کارمند هتلی در مهاباد خودکشی کرد. شبکههای اجتماعی وابسته به دولت عربستان سعودی- یعنی توییتر- با شایعات و دروغهای فراوان آن را به مسئله امنیت ملی ایران تبدیل کردند. در این مقاله با مستندان فراوان این موضوع به خوبی توضیح داده شده است.
ب- مقاله “کلاههای بدون سر، سرهای بدون کلاه” در روزنامه شرق ۱۹ بهمن ۱۳۹۶، کل داستان “هشتگ # براندازم” و “هشتگ# چی دادیم چی گرفتیم” را برملا میسازد. در این مقاله بخوبی توضیح داده شده که سلطنت طلبها و اعضای سازمان مجاهدین خلق از چه ترفندهای ماشینی برای بالا بردن این هشتک استفاده کردهاند.
وقتی افرادی آگاهانه برای مقاصدی خاص از شبکههای اجتماعی استفاده میکنند، همان افراد و گروهها و کشورها میتوانند با فریب مخاطبان، تصوری بسیار اغراق آمیز و دست نایافتنی از یک حرکت اجتماعی بسازند (رجوع شود به فیلم خوب ۲ دقیقه و ۲۱ ثانیهای دویچه وله تحت عنوان “ترندها در شبکههای اجتماعی چگونه دستکاری میشوند؟ ” ).
نهم- روحانیت و فقیهان در طول تاریخ در گام اول با هر پدیده نوینی مخالفت کردهاند. در گام دوم وقتی آن پدیده جدید خود را به همگان تحمیل کرده است، آنان هم دست از مخالفت کشیده و حداقل اعلام کردهاند که آن پدیدهای خنثی است که میتوان از آن استفاده خوب یا بد کرد. درست مانند چاقو. در گام سوم، اگر توانسته باشند، ادعا کردهاند که اساساً دین به نحوی راهگشای آن پدیده خوب نوین بوده است. فقیهان با شبکههای اجتماعی هم همین برخورد را داشتهاند. آنان اینک در حال گذار از مخالفت مطلق به موافقت مشروط و استفاده احسن هستند. در آینده نزدیک برخوردشان با شبکههای اجتماعی، مانند برخوردشان با تلفن همراه خواهد شد.
این گذار مهمی است. روحانیتی که در رقابت با شبکههای اجتماعی در حال فعالیت باشد، به قرار سابق باقی نخواهد ماند. این شبکهها پیچ و تابهای عظیمی در این نهاد و مدعیاتش ایجاد خواهند کرد. آنان که در طول تاریخ هر سخن دگراندیشانهای را با اتهام کفر و ارتداد سرکوب کرده اند، اینک مجبورند روزانه هزاران سخن کفرآمیز و اسلام ستیزانه را در شبکههای اجتماعی تحمل کنند.
دهم– سیر تحول خبررسانی به این ترتیب بوده است: خبرهای شفاهی، تلگراف، روزنامه، رادیو، تلویزیون، اینترنت. گوشیهای هوشمند همه انسانها را به هم وصل کردهاند. افراد به این گوشیها و شبکههای اجتماعی معتاد شده و میشوند. فرد بیش از هر مخدری گرفتار شبکههای اجتماعی میشود و کتاب خوانی هم کاملاً به حاشیه رفته است. ما چندین جهان را پشت سر نهاده ایم. شبکههای اجتماعی قادرند حرکتهای اعتراضی در بستر مناسب و زمان مناسب به راه بیندازند. ولی معنای این مدعا این نیست که هر کس هرگاه اراده کرد، میتواند از طریق شبکههای اجتماعی حرکت اعتراضی یا شورش یا انقلاب راه بیندازد. اما داوری درباره نتایج و پیامدهای این گونه حرکتهای اعتراضی باید به طور مستقل صورت گیرد.
پدیده ای که در ایران از دههء اخیر (خصوصا حین جنبش سبز) با آن روبرو بوده ایم, جایگزینی شبکه های رسانه های اجتماعی (که عمدتا ارتباط و هماهنگی با یکدیگر ندارند) با شبکه هایی از فعالین اجتماعی (که منطقا می بایست در ارتباط و هماهنگی با یکدیگر باشند, مانند ۱۳۵۵-۱۳۵۷) می باشد.
این واقعیت قبل از هر چیز بیان نوعی عقب نشینی و سرکوب گسترده جنبش ها و فعالین آنان توسط رژیم, و عدم بازسازی این شبکه ها از سوی جنبش هاست.
یک محدودیت اساسی جنبش های ضد جمهوری اسلامی از دههء شصت بدینسو, عدم وجود یک شبکهء سراسری, رهبری متحد کننده و ادامه کار سراسری بوده است.
در میان تحلیل های رایج از اوضاع کنونی و تحولات هفت, هشت هفتهء اخیر مقاله ای مندرج در “رادیو زمانه” با عنوان “بنبستی به نام وضعیت عادی − گزارش میدانی” از دقیق ترین جمع بندی ها میباشد, که در ذیل پارگراف نهایی آن, تماما, نقل می شود.
“تقریبا هشت هفته از اعتراضات اخیر گذشته است اما هنوز فعالان سیاسی ایران دنبال این هستند که معترضان چه کسانی بودند، چطور سازماندهی شده بودند.
اسامی همه بازداشت شدگان مشخص نیست و اقدام چشمگیری برای پیگیری سرنوشت زندانیان این اعتراض صورت نگرفته است.
وضعیت عادی و اعتراضات تمام شده تصور میشود و این در حالی است که رئیس شورای نگهبان، عوامل وزارت کشور و چهرههای امنیتی نظام آشکارا از تدوام اعتراضاتی مانند اعتراضات دیماه در سال آینده خبر میدهند.
از نگاه یک ناظر پرسشگر، این به معنای عدم آمادگی منتقدان و مخالفان نظام برای وضعیتی است که دیگر عادی نیست.”
به منظور برداشتن گام کوچکی به سوی یک هماهنگی سراسری و ادامه کاری, می شود کارزاری سراسری برای تهیهء یک لیست و فهرست جامع و کامل از تمام زندانیان هفت, هشت هفتهء اخیر آغاز نمود , با هدف پیگیری سرنوشت زندانیان این تظاهرات ها و اعتراضات.
سایت “رادیو زمانه” نیز رسانه ای است بسیار مناسب و واجد شرایط برای آغاز این کارزار سراسریِ, ادامه کار.
آوتیس / 17 February 2018
چند نکته ای کلیدی در این مقال در نظر گرفته نشده است, که متاسفانه کلیت استدلالات نویسنده را به زیر سوال می برد.
۱) جایگاه رسانه های اجتماعی در مرحلهء سرمایه داری نئولیبرال, و تبدیل آنان به ابزاری انحصاری در خدمت اقلیت یک درصدی, و بر ضد منافع ۹۹% دیگر. جالب اینجاست که امروزه چنین نقدی نه فقط از سوی اردوگاه چپ بلکه از سوی بسیاری از کلان سرمایه داران نیز صورت می گیرد. رجوع شود به انتقاد جورج سوروس از گوگل و فیس بوک در مجمع داووس. نقش منفی رسانه های اجتماعی در پخش “فیک نیوز”, اخبار کاذب و تخریب مردم سالاری و فرایند دمکراتیک انتخابات,…را نیز نباید از خاطر برد.
۲) استفادهء روزافزون از رسانه های اجتماعی در ایران نه نشانهء قوت جامعهء مدنی در ایران, بلکه مثالی از شکست و سرکوب آن توسط حکومت ملایان میباشد. سرکوب و شکستی که خود نویسنده نیز تا حدود قبل توجهی در آن دست داشته است. تفوق فضای مجازی در جامعهء ایران ناشی از سرکوب فاشیستی شدید در فضای واقعی کشور است. و به خودی خود نکتهء مثبتی به حساب نمی آید, و در بهترین حالت نوعی جانشینی, تعویض و کفالت است.
۳) همانگونه که بحران های سرمایه داری در سطح جهانی (تاریخاً) و در حال کنونی جهان را با هرج و مرجی وحشیانه (دو جنگ جهانی در قرن بیستم, و احتمال جنگی سوم در راه) روبرو کرده است, بحرانهای سرمایه داری نئولیبرال اسلامی در ایران نیز بسیار محتمل است که به بلبشو و آشوبی تند و خشن ختم شود. که البته هیچ تضمینی برای آن موجود نیست. منتها میتوان و باید با نقد و طرد سرمایه داری نئولیبرال اسلامی گامی اولیه در فاصله گیری با این نظام برداشت, که متاسفانه حتا یک ذره از چنین آگاهی و نقدی در این مقال به چشم نمیخورد.
شایان تذکر است که نویسندهء محترم “جایزه” ای نیم میلیون دلاری از انستیتوی کاتو (Cato Institute) دریافت نموده است, که این خود شاید یکی از دلائل عدم حضور نقد به نظام و منطق سرمایه داری نئولیبرال باشد.
طبق معمول قضاوت با خوانندگان محترم است.
کارگر / 18 February 2018