سارا روشن – چند روزیست که از جشنواره فیلم مستند “ایدفا” در شهر آمستردام میگذرد. این جشنواره یکی از معتبرترین جشنوارههای فیلمهای مستند دنیاست. در این جشنواره فیلمهای مختلفی که در گروههای مختلف دستهبندی شدهاند، به نمایش درمیآیند. یکی از این گروهها “مستند برای کودکان” است. امسال در این بخش دو فیلم درباره چند کودک مهاجر ایرانی به نمایش در آمد، البته کارگردانان هر دوی این فیلمها غیر ایرانی هستند. یک سوئدی و یک کلمبیایی.
امروز به معرفی این دو فیلم میپردازیم و گفتوگوهایی داشتیم با هر دو این کارگردانان.
فیلم “ساکتترین”، درباره مریم دختر شش ساله مهاجر ایرانی است که تازه به سوئد آمده است و فیلم “میگروپولیس” مستند- انیمیشنی است درباره چند کودک مهاجر به اسپانیا از جمله محمد و امین.
مریم، ساکتترین شاگرد کلاس
“ساکتترین” مستندیست کوتاه درباره کودکانی که تازه به سوئد آمدهاند و هنوز زبان سوئدی بلد نیستند. این فیلم که فقط در محیط مدرسه فیلمبرداری شده است، کنش و واکنش بین بچههای پنج – شش ساله را نشان میدهد و تلاش آنها برای یادگیری زبان و پیدا کردن دوست در محیط جدید.
شخصیت اصلی این فیلم، مریم دختر شش ساله ایرانیست که تازه چند هفته است به مدرسه مخصوص آموزش زبان و فرهنگ سوئدی وارد شده است. یکی از کارگردانان این فیلم امیلی والگرن، فارغالتحصیل هنرهای دراماتیک در استکهلم درباره انتخاب مریم به عنوان شخصیت اصلی فیلم میگوید:
امیلی والگرن – ما مریم را انتخاب کردیم چرا که تازه واردترین بود و اصلا سوئدی صحبت نمیکرد ولی شخصیتی بسیار محکم و باجذبه داشت. او هیچوقت ناامید نمیشد.
کارگردانان این فیلم بعد از ساختن فیلم دیگری که درباره دو دختر روس بود متوجه وجود مدارس مخصوص برای کودکان مهاجر شدند. آنها از دو دختر روس شنیده بودند که ماههای اول ورودشان به سوئد با هیچکس حرف نمیزدند و بسیار احساس تنهایی میکردند.
در “ساکتترین” مریم را میبینیم که در لباس زمستانیاش بهسختی روی برفها راه میرود، بهسختی با چند کلمه تلاش میکند با معلم و همکلاسیهایش که مدت بیشتری در سوئد بودهاند، ارتباط برقرار کند. در فیلم صحنههایی هست که بچهها بسیار بیرحمانه با هم برخورد میکنند و همدیگر را مسخره میکنند و آزار میدهند. برای بسیاری از تماشاگران جالب بود که چطور این بچهها اینقدر با دوربین راحت بودند.
امیلی والگرن – ما مدت بسیار طولانی را با بچهها گذراندیم و آنها به ما عادت کردند و از طرفی دیگر آنها کارهای مهمتری داشتند تا مشغول بودن با ما.
گروه مستندساز بیش از هفت ماه مشغول ساخت فیلم “ساکتترین” بودند. گروه هفتههای اول با دادن دوربینهایی کوچک به بچهها آنها را به حضور دوربین عادت دادند.
این فیلم علاوه بر داستان زیبا و رابطه بیپرده و راحت کودکان با هم و با دوربین، از نظر تصویری و رنگآمیزی هم فیلمی بسیار زیبا و دلنشین است.
قرار است مستند “ساکتترین” را هم برای نمایندگان مجلس سوئد به نمایش بگذارند. چرا که در قوانین جدید سوئد این مدارس بسته میشوند و آموزش به زبان مادری از وظایف مدارس حذف خواهند شد. دستاندرکاران این فیلم امیدوارند با نمایش داستان مریم بتوانند تغییری در تصمیمات مجلس سوئد ایجاد کنند.
بارسلونا، شهر مهاجران
فیلم بعدی، “میگروپولیس” یا “شهر مهاجران” است که داستان چهار کودک مهاجر به شهر بارسلونا اسپانیا را به شکل انیمیشن طراحی کرده است. در این مستند- انیمیشن، بیننده با چهار شخصیت آشنا میشود: یک پسر کلمبیایی به شکل میمون، یک دختر اکوادوری به شکل سنجاب و دو پسر ایرانی به شکل گوسفند. این چهار شخصیت با صدای خودشان داستان مهاجرتشان به اسپانیا را تعریف میکنند.
کارگردان، کارولینا ویلاراگا و تهیهکننده فیلم، کارلس اسکوآرا از دو کشور کلمبیا و مکزیک برای تحصیل به اسپانیا مهاجرت کردند و به همین دلیل به مسئله مهاجرت علاقمند شدند. آنها قبلاً با بچهها کار کردهاند.
کارولینا، کارگردان “میگروپولیس” درباره انتخاب شخصیتها میگوید:
کارولینا ویلاراگا – یکی از بچهها پسر یکی از دوستانم بود و دو تا پسر ایرانی همسایه یکی دیگر از دوستانم و دختر از اکوادوری را در یکی از خانههای محله پیدا کردم. انتخاب این سه کشورها اتفاقی بود: پسر کلمبیایی تازه رسیده بود، دختر اکوادوری از نوزادی آنجا بود و بچههای ایرانی داشتند به ایران بر میگشتند. دوران تحصیل پدر بچهها تمام شده بود و برمیگشتند.
بچهها در این فیلم بسیار راحت و جالب داستانهایشان را تعریف میکنند. کارگردان با نشان دادن مصاحبهای که با پسر کلمبیایی انجام داده بوده، بچههای دیگر را برای مصاحبه آماده کرده بود.
سبک این فیلم مستند- انیمیشن بود، یعنی داستانها واقعی بودند و از زبان خود بچهها ولی شخصیتها و تصاویر انیمیشن شده بودند. تهیهکننده فیلم از دلیل انتخاب این سبک میگوید:
کارلس اسکوآرا – به غیر از اینکه ما هر دو انیمیشن درس میخوانیم، انیمیشن برای ما وسیلهای است که با آن چهره بچهها را تغییر بدهیم. چرا که شاید بعضیها به خاطر رنگ پوست یا حالت چهره یا نوع لباس، پیشزمنیه فکری داشته باشند؛ و با این روش این پیشزمینه از بین میرود.
حیواناتی که به جای شخصیتها انتخاب شدهاند بسیار جالب شیطنتها، خجالتها و شکهای بچهها را نشان میدهند. تهیهکننده فیلم، کارلس از روند انتخاب و شکل گیری شخصیتها میگوید:
کارلس اسکوآرا – ما با خود بچهها صحبت کردیم و از آنها پرسیدیم که چه حیوانی را دوست دارند و فکر میکنند کدام حیوان شخصیت آنها را بهتر نشان میدهد. آنها چند تا را نام بردند و با صحبتهای بیشتر یکی از آنها را انتخاب کردیم.
محمد و امین دو برادر ۱۰ و شش ساله ایرانی قرار است به ایران برگردند. کارولینا از احساس آنها میگوید:
کارولینا ویلاراگا – آنها خیلی خوشحال بودند که برمیگشتند چرا که در ایران هنوز خیلی دوست داشتند و اینجا هم در فضای خانه بسیار ایرانی زندگی میکردند و خیلی هم به ایران سفر میکنند و با اینکه اینجا هم دوستان زیادی پیدا کردند و اسپانیایی هم خوب صحبت میکنند، ولی از برگشتن به خانواده و دوستانش در ایران بسیار خوشحال هستند.
این فیلم که برای ساخت آن پنج ماه وقت صرف شده است در مسابقهای در کلمبیا جایزه تلویزیون را برده است. قرار است کارگردان و تهیهکننده آن با همین موضوع کودکان مهاجر و با همین سبک در ۱۵ قسمت مستند انیمیشن بسازند.
ایمیل تهیهکننده:
[email protected]
در همین زمینه:
::برنامههای رادیویی سارا روشن در رادیو زمانه::