۹ تن از زندانيان سياسی که بهعلت عدم تفکيک زندانيان سياسی با زندانيان عادی از روز يکم آذرماه دست به اعتصاب غذا زده بودند، روز گذشته ششم آذر ماه به اعتصاب خود پايان دادند.
به گزارش زمانه، مسئولان زندان پس از اعتصاب اين ۹ زندانی سياسی، زندانيان عادی و سياسی را از هم جدا کردهاند.
اسامی اين ۹ زندانی، جمال عثمانی، خالد زمانی، رحمان چنگالی، هانی باوی، علی صالحی، عمر امامی، محمد مرادی، رستم ارکيا و والی درودی است.
محمد مرادی، والی درودی، علی صالحی و عمر امامی به اتهام عضويت در يکی از احزاب کرد و اقدام مسلحانه بيش از ۱۵ سال است بدون مرخصی در زندان بهسر میبرند.
والی درودی روز ۱۲ خردادماه سال ۱۳۷۵ توسط نيروهای دولتی در نزديکی شهرستان کامياران واقع در استان کرمانشاه دستگير شد.
والی درودی: اميدم را به آزادی از دست ندادهام و تنها آرزويم شرکت در مراسم عروسی دخترم است
پيشتر اين زندانی سياسی به زمانه گفته بود: “اميدم را به آزادی از دست ندادهام و تنها آرزويم شرکت در مراسم عروسی دخترم است. وقتی بازداشت شدم دخترم چند سال بيشتر سن نداشت و هم اکنون عقد کرده است. چندين بار تقاضای مرخصی دادهام. اما پاسخی دريافت نکردهام.”
اعتصاب اين زندانيان سياسی در حالی است که پيشتر نيز شماری از زندانيان سياسی کرد در اعتراض به نگهداری آنان در بين زندانيان عادی دست به اعتصاب زده بودند.
انور خضری، کامران شيخی و سيدابراهيم سيدی بيش از يک ماه در زندان رجايیشهر کرج دست به اعتصاب زده بودند.
همچنين والدين کمال شريفی، يکی ديگر از زندانيان سياسی کرد، در گفتوگو با زمانه از اعتصاب بيش از ۴۰ روزه پسرشان در زندان ميناب استان هرمزگان خبر داده بودند.
کمال شريفی، سال ۲۰۰۸ توسط نيروهای امنيتی در شهر سقز بازداشت و به اتهام “ارتکاب جرائم امنيتی” به ۳۰ سال زندان و تبعيد محکوم شد.
ما یزدیها نه تنها در کل ایران که در کل جهان از ترسویی و محافظه کاری و البته در درستکاری اقتصادی و سماجت در کار همتا نداریم. اما ایکاش اینهمه ترسو نبودیم. خاتمی را نگاه کنید. از طرف دیگر آن خونخوار سید سعید مرتضوی را نگاه کنید…و اما تمامی زندانیان سیاسی در یزد غیر یزدیند حتا اگر یزدی باشند. هفتاد در صد چادر تمام ایران سر زنالن یزدی ست حتا اگر اینطور هم نباشد بازهم اینطور است!!!!
کاربر مهمان / 28 November 2011
درست است برای همین هم فقط یک نفر غیر یزدی نزد یزدیها هست انهم فرخی یزدی ست که از دهات یزد است وگر نه او هم ترسو می شد. یک بابیی بود بنام حسن خاور در یزد تمامی اهالی یزد در برابر این فرد که هم رزل بود و هم اوباش و هم پیشکار و پسکار صدوقی مثل … از او می ترسیدند. اگه گفتی مثل چی؟؟؟!!! حالا هم از بسیجی و پاسدار اینهو همون میترسن….
کاربر مهمان / 28 November 2011