بهنام داراییزاده – به تازگی علی عبدی، فعال جنبش سبز و دانشجوی دوره دکتری انسانشناسی در دانشگاه ییل، کارزار یا کمپینی جهانی را به منظور معرفی و حمایت از زندانیان سیاسی ایران راه انداخته است.
این کمپین با همکاری فعالان جنبش موسوم به “اشغال والاستریت” در نیویورک و دیگر شهرهای جهان برنامهریزی شده است. برای آگاهی از سازوکار و چگونگی کار این کمپین، با علی عبدی از اعضای اصلی این کمپین گفتوگویی داشتیم که در ادامه میخوانید.
مدتی است در کنار جنبش موسوم به “اشغال والاستریت”، دستاندرکار کمپینی شدهاید با نام “کمپین ۹۹”. ممکن است از چگونگی کار این کمپین و اهدافی که برای آن تعریف کردهاید برای ما بگویید؟
علی عبدی: در ابتدا اشاره کنم که تمام فعالیتهای این کمپین را من شخصاً انجام نمیدهم. دوستان دیگری نیز در این کمپین حضور دارند و در حال گسترش و کار در آن هستند. شکل اجرایی این کمپین نیز اینگونه است که آن دسته از ایرانیانی که در خارج از کشور فعال هستند و مایلند که در این برنامه مشارکت داشته باشند، با ۹۹ نفر از افرادی که در جنبش “اشغال والاستریت” فعال هستند، صحبت میکنند.
این “جنبش اشغال”، در کشورهای مختلف میتواند اسامی مختلفی داشت باشد؛ برای نمونه در لندن اسمش باشد “اشغال لندن”. یا در تورین ایتالیا، اسمش باشد “اشغال تورین” و… به این معنا که قرار نیست همگی این افراد الزاماً در حرکت اعتراضی نیویورک که در پارک “زوکارتی” برپا است شرکت داشته باشند.
در جریان این گفتوگوها، روایت این افراد را از خودشان میشنویم و به طور مشخص، چهار سئوال را با آنان در میان میگذاریم. نخست، هدف آن فرد از اینکه وارد جنبش “همبستگی با اشغال والاستریت” شده است چیست؟ دوم اینکه چه اتفاقهایی در زندگی شخصی آن فرد رخ داده تا عضوی از جنبش “اشغال” آن شهر شود. سوم اینکه معترضانی که در آن شهر مشخص جمع شدهاند، چه اهدافی دارند که خود را بخشی از جنبش “اصلی” میدانند. در پایان، آیا شباهتهایی در حرکت خود با سایر جنبشهای رهاییبخش، مانند “بهارعرب” یا “جنبش سبز ایران” میبینند و نظرشان در این زمینه چیست؟
بعد از اینکه این چهار سئوال مطرح شد و روایت آن فرد را شنیدیم، آن دوست ایرانی که گفتوگو را انجام میدهد، روایت یکی از زندانیهای سیاسی ایران را برای آن شخص تعریف میکند. پس از اینکه این گفتوشنود صورت گرفت، از آن فرد درخواست میشود پیامی را از آن شهر مشخص، برای آن زندانی سیاسی در ایران بفرستد و در ادامه پوستری نیز برای او طراحی کند.
دوستان ما از آن فرد، در حالی که پوستر حمایت از زندانی سیاسی مورد نظر را در دست گرفته است عکس میگیرند. آن عکس را در صفحه رسمی فیسبوک و وبسایت کمپین با نام کمپین ۹۹ قرار میگیرد. من امیدوارم ایرانیان شهرهای مختلف، یک روز و یک زندانی مشخص را تعیین کنند و به این حرکت بپیوندند که از نیویورک آغاز شد. تا از این طریق ما بتوانیم صدای زندانیان سیاسی خودمان را بلندتر و جهانیتر کنیم.
همانطور که در جریان هستید، رسانههای دولتی ایران خیلی تلاش دارند تا حرکت کنونی در والاستریت را به نوعی مصادره کنند و حتی آن را در چهارچوب ایده کلی “بیداری اسلامی” معرفی کنند. آیا شما به هنگام راهانداری این کمپین، به این نکته به عنوان راهکاری متقابل توجه داشتید؟
انگیزه اصلی که موجب شد من به فکر راهاندازی این کمپین بیافتم، این بود که از این بستر مناسبی که در والاستریت فراهم شده است استفاده کنم و زندانیان سیاسی و جنبش سبز ایران را به مردم دنیا بشناسانم.
این هدف اصلی بود، اما مسلماً است که این حرکت نتایج دیگری نیز در برخواهد داشت.
یکی از این نتایج، همانطور که شما نیز به آن اشاره کردید این است که ما با این اقدام خود، از مصادره شدن جنبش اشغال والاستریت به نفع جمهوری اسلامی جلوگیری خواهیم کرد. آقایان میگویند که این حرکت، نشانی از “بیداری اسلامی” است. یا که میگویند تنها آلترناتیو نظام سرمایهداری که رو به زوال است، کشورهایی نظیر ما است و در نهایت سرنوشت دنیا با سرنوشت ما گره خواهد خورد.
“کمپین ۹۹” موجب خواهد شد که این حربه تبلیغاتی از دست مقامات جمهوری اسلامی خارج شود. من خیلی خوشحالم که یکی از شایعترین نظراتی که در میان ایرانیانی که این عکسها و تصاویر را دیدهاند، این بوده که میگویند چه قدر خوب که صدا و سیمای ایران، دیگر نمیتواند تصاویر فعالان والاستریت را نشان دهد و وانمود کند که آنها با سیاستهای جمهوری اسلامی و مواضع آن همراه هستند.
هنگامی که شما در خیابان با فعالان جنبش “اشغال والاستریت” صحبت میکنید، میزان آگاهی و اطلاع آنان را از رویدادهای ایران و ظرافتهای سیاسی- رسانهای که شما به آن اشاره کردید را چگونه ارزیابی میکنید؟
از آنجایی که در حال حاضر ما تحت تاثیر اخبار و رویدادهای “بهارعرب” هستیم، اتفاقهایی که در کشورهایی مانند لیبی، تونس، مصر، یمن و سوریه میافتد، توانسته توجه جهانیان را به خودش جلب کند. به همین سبب، من فکر میکنم رویدادهای جنبش سبز مردم ایران، تا اندازهای از منظر افکار عمومی جهان، فراموش شده است.
من هنگامی که در والاستریت با مردم صحبت میکنم و آنها از جنبشهای رهاییبخش کشورهای دیگر مثال میآورند، خیلی کم پیش آمده که کسی از “ایران” صحبت کند. به رغم اینکه ابتدا من خودم را معرفی میکنم و میگویم که از ایران هستم!
بنابراین به نظر میرسد چنین اتفاقی افتاده و ما نیز باید به آن معترف باشیم، اما در عین حال، فکر میکنم ما میتوانیم از این بستر اعتراضی استفاده کنیم و نشان دهیم که جنبش سبز ایران هنوز زنده استً! به چه صورت؟ به این صورت که ما صدها زندانی سیاسی داریم که به اشکال مختلف، در زندان اولاً در حال مبارزه هستند و دوماً برای این جنبش و حرکت دموکراسیخواهانه مردم ایران، تولید اندیشه و دانش میکنند. از سویی دیگر، همین همبستگی که ایرانیان خارج از کشور با زندانیان سیاسی داخل دارند، خود نمودی از زنده بودن جنبش سبز است.
با توجه به این شرایط، من فکر میکنم این برداشت و تفسیر از جانب فعالان حاضر در جنبش اشغال والاستریت صورت بگیرد که جنبش سبز مردم ایران، به رغم آنکه سرکوب شده، هنوز زنده است و نفس میکشد. هرچند که این نفسها، صدای خیلی بلندی ندارند!
در همین زمینه:
از آقای عبدی سؤالاتی سیاسی دارم و امیدوارم پاسخم را حتما بدهند.جناب اقای عبدی لطفا بفرمایید از جنبش سبز شما چه برداشتی دارید؟ آیا این جنبش حرکتی اعتراضی است و صرفا خواهان رفع بیعدالتی های اقتصادی – اجتماعی موجود است یا خواست دیگری را دنبال می کند؟ایا هدف اصلی شخص شما از زنده نگاه داشتن جنبش، حذف نظام ج.ا. و یا صرفا حذف ولایت فقیه می باشد؟ سؤال آخر اینکه اگر این جنبش در سرنگونی نظام موفق شود،آیا رهبران آن بدنبال یک نظام مردم سالار سکولار و یا یک نظام دمکراتیک لائیک خواهند بود.قابل عرض است که رهبران اصلی و علنی این جنبش جمله مذهبی بوده و تمایل دارند با تغییراتی کم و یا بیشتر، نظام اسلامی را حفظ نمایند.اما رهبران پشت پرده این جنبش، برخی جمهوری ایران را می طلبند و فقط خواهان جدایی دین از دولت و برقراری مردم سالاری اند و برخی هم نظامی ضد مذهبی را خواهانند.لذا ضرورت دارد که رهبران پشت پرده نیز اهداف و علائق خود را حضور معترضین و فعالان جنبش سبز اعلام نمایند که این معجون سیاسی نامی سیاسی تر هم به خود بگیرد و معترضین آگاهانه مسیر ،مقصد و رهبران خود را بهتر بشناسند و آگاهانه هم در مسیر خود گام بردارند.سپاسگذارم
کاربر مهمانmansour piry khanghah / 18 November 2011
آقای عبدی، لطفا در صورتی که خواستید جواب این حقیر را بدهید، توجه داشته باشید که خودم بی جهت از پشت پرده پیر پیری با شما صحبت نمیکنم.
یک مامور …….
کاربر مهمان / 18 November 2011
دوست خوبم–
1- جنبش سبز خواسته های متکثری دارد. نظر شخصی من این است که این جنبش بیش از آن که در پی مدرنیته از منظر سیاسی آن باشد، در پی تغییر و تحول از منظر فرهنگی است. از دل این تحولات فرهنگی، تحولات سیاسی نیز رقم خواهد خورد
2- هدف من از این کار هیچ کدام از مواردی نیست که شما نوشته اید. هدف زنده نگه داشتنِ نام زندانیان مان و جنبش سبز است. اما درباره مطالبی که فرموده اید عرض کنم که بنده طرفدار نظام سکولار دموکراتیک مبتنی بر حقوق بشر هستم که هیچ کس به خاطر دین، جنسیت، نژاد، قومیت، مذهب، گرایش جنسی، ملت، طبقه ی اجتماعی و امثالهم بر دیگری برتر نیست
3- جنبش سبز رهبر مشخصی برای من ندارد. بعضی روزها شما رهبر آن هستید، بعضی روزها میرحسین، بعضی روزها نسرین ستوده. تفاوت این جنبش با جنبش های اجتماعی قدیم در سیالیت، تمرکزگریزی، بی ساختاری، و در عین حال شبکه گراییِ آن است
4- به نظرم با برگزاری انتخابات آزاد – و به معنای حقیقی آزاد – که در آن هر کس بتواند برنامه خود را بیان کند و گفت و گو در عرصه عمومی پدید آورد، مشخص خواهد شد که اکثریت مردم به چه سمتی گرایش دارند. در آن وضعیت برای من فرقی نمی کند که میرحسین رأی بیاورد، یا رضا پهلوی، یا احمدی نژاد. مهم آن است که انتخابات به شکل آزاد برگزار شود و حقوق بشر رعایت گردد
قربان شما
علی عبدی / 19 November 2011
حضور محترم جناب آقای عبدی-با تشکر از پاسختان، خدمتتان سلام عرض می کنم و خواهش میکنم به سؤال جدیدی که برایم بوجود آوردید،پاسخ بفرمایید:اقای خامنه ای به علت حمله همه جانبه استعمارگران به جمهوری اسلام و اهداف ضد اسلامی آنان،انتخابات آزاد به ان مفهوم و شکلی که من و شما می فهمیم را نخواهند پذیرفت و ایزوله کردن نظام هم تا کنون جوابگو نبوده است و جو سیاسی را روز به زور نظامی تر کرده و خشم مامورین امنیتی و انسانهای غیر سیاسی را هم نسبت به معترضین اجتماعی افزایش میدهد.شما که اینقدر متمدنانه برخور می فرمائید و به مردمسالاری واقعی هم احترام میگذارید،ایا علیه تحریمهای غیر قانونی وضد ایرانی هم کمپینی براه انداخته اید و یا قصد راه اندازی چنین کمپینی را هم دارید یا خیر؟قابل عرض است که تحریمها نیز به صورت غیر اصولی و با روشی مستکبرانه و اهدافی سیاسی و ضد اسلامی تحمیل شده اند و اهداف انسانی و دمکراتیک را هم دنبال نمیکنند و خیلی از شرکتهای امریکایی و اروپایی هم با اجازه سازمان سیا و کنگره امریکا و غیره کم و بیش،ولی با قمت گرانتر نیازهای دولت ایران را از طریق دوبی ،بحرین،قطر،عراق،پاکستان،ترکیه و حتی بصورت مستقیم از طریق بنادر غیر رسمی در خلیج فارس، تامین می کنند.لذا فشار سیاسی ایرانیان بصورت همزمان با فشار سیاسی استعمارگران به سرکردگی آمریکا باعث سوء تفاهم و تخریب جنبش اعتراضی غیر وابسته شده و جبهه معترضین و دیکتاتوران جدید و وابسطه به استعمار را تقویت می کند و سرکوب سیاسیون ملی توسط رژیم هم در دستور کار قرار می گیرد.یعنی دقیقا همان چیزی که استعمار گران مخالف مردم سالاری می خواهند.به عبارت دیگر چند تکه شدن جنبش اعتراضی علیه بی عدالتی اجتماعی و نیز تضعیف حکام ج.ا.ا. که هیچ کدام در راستای اهداف انساندوستانه شما و دوستان همفکر شما و بنده نیست.موفق باشید
کاربر مهمانmansour piry khanghah / 20 November 2011
دوست خوبم–
1- البته که من هم با تحریم های امریکا علیه ایران مخالفم چرا که نه سران جمهوری اسلامی بلکه مردم بیشترین صدمه را می بینند
2- امریکا با کشتارهایی که در عراق و افغانستان به راه انداخت و با توجه به یک نگاه اجمالی به سیاست های خارجی اش در پنجاه سال اخیر، پشتوانه اخلاقی برای تحریم کشوری مانند ایران را ندارد
3- سیاست های دوگانه ی امریکا در قبال کشورهای منطقه، تلاش برای پایدار نگه داشتن «نظام سلطه» و همراهی اش با دولت غاصب اسرائیل در به رسمیت نشناختن فلسطین بر من و شما پوشیده نیست
4- کسانی که فکر می کنند با پایان جنگ سرد، دوران استعمار به سر آمده است فکر می کنم که اشتباه می کنند
5- و البته من یک انسان هستم و توانِ همه کار ندارم :) شما گوشه ی دیگری از این سفره را بلند کنید. من هم تا جایی توان و زمانش باشد با شما همراه هستم
با مهر
علی عبدی / 21 November 2011
مرسی اقای عبدی ای کاش همه هموطنان چون شما برخورد انسانی کنند و با احترامی که به دیگران میگذارند،احترام خودشان را هم افزایش دهند.مخصوصا موافقین و مخالفین بی منطق و افراطی ج.ا.ا و دست اندر کاران کنونی و گذشته ایران.متاسفانه من سنم از ٥٥ گذشته است و چیزی از کامپیوتر سر در نمی آورم .جز خواندن مطالب ایرانیان.البته این به معنای فرار از انجام وظیفه و مسئولیت نیست و نزد انقلابیون و هموطنان معترض به نابسامانی ها سرافکنده ام و از همه انان عذر می خواهم.اما اگر تظاهراتی صورت پذیرد که من انرا در جهت منافع مردم بدانم ،مخلصانه شرکت میکنم.
این جمله را هم میگویم و اگر با فکر من موافقید راه حلی هم به من ارائه بفرمائید :چرانمیتوانیم یک جنبش اعتراضی به راه بیاندازیم که تمام تلاش ان برای رفع نابسامانی های اقتصادی ،کاری ، بهداشتی، اموزشی و امثال اینها باشد و اصلا دنبال تغییر نظام و یا دولت نباشد،بلکه خواسته به حق صنفی و معیشتی ….مردم را طلب کند و اگر دولت به خواسته های منطقی مردم معترض اهمیتی نداد؛بهصودت کاملا مسالمت آمیز تا جائی پیش برود که بدون دادن شعاری، دولت مجبور به اصلاح،تعویض وزیر و یا استعفا بشود.
قابل عرض است که در چنین اقدامی افراد میهن پرست،مردم دوست دمکرات میتوانند به جنبش اعتراضی (صنفی)کمک کرده و شرایطی هم برای فعالیت علنی خود بوجود آورند.همچنین نظام هم قادر به انگ زدن و سرکوب معترضین نخواهد بود.اینکه از طریق رادیو زمانه با شما مکاتبه می کنم هدفی مطبوعاتی و سیاسی را دنبال می کنم و میدانم که میتوانم مستقیما به خود شما پیام بدهم. البته اگر زحمت کشیدید و پاسخ فوق را هم دادید،منبعد مستقیما مزاحمتان میشوم.سپاسگزارم-قانع بیک استخوان چو کرکس بودن…..به زانکه طفیل خوان ناکس بودن __ با نان جوین خویشتن حقا که به است ….. کالوده به پالوده هر خس بودن
کاربر مهمانmansour piry khanghah / 22 November 2011