مهدی کروبی در انتخابات درون حکومتی سال ۱۳۸۸ خوب فهمیده بود که از همه جای این سازهی ناساز حکومت، بوی فرسودگی و کهنگی به مشام میرسد. پیام فرسودگیِ آن، چهبسا از کوی و برزن به درون کاخهای قدرت نیز سرریز میکرد. به همین دلیل هم، کروبی بیش از دیگر کاندیداهای دستگاه عریض و طویل ولایت، از تغییر سخن میگفت تا به گمانش نمایندهی همان اقشار و لایههایی از جامعه شناخته گردد که برای برآوردن آرزوهایشان تغییر و دگرگونی سیاسی را هدف نهاده بودند. حتا پیامهایی از بنر و پارچهنوشته بر سینهی دیوارهای شهر جان گرفت که کروبی در متن آنها ادعا داشت: “من برای تغییر میآیم”. ولی کسی نمیتوانست از او بپرسد این تغییر سرآخر در کجای جامعه یا حکومت به بار خواهد نشست. با این همه در اردوگاه انتخاباتی مهدی کروبی همگی با بهانه نهادن تغییر، سرمست سوار شدن بر امواج خروشانی از تودههای مردم بودند که همانند سیلابی پرخروش به درون حکومت راه میبرد.
محمدعلی نجفی آن زمان در ستاد انتخاباتی مهدی کروبی به سر میبرد. با این آرزو که شاید بتواند با فروکش کردن سیلاب مردمی جنبشِ تغییر، بر کرسی قدرت بنشیند. چراکه دولتمردان اردوگاه سیاسی مهدی کروبی بر بستری از عوامفریبی تنها با واژهای بدون محتوا بازی میکردند و هرگز هدفی شناخته شده از آن را تعقیب و دنبال نمیشد. همچنان که سرآخر اقتدار هشت سالهی گروهِ خس و خاشاک احمدینژاد پایان گرفت تا در بازی آفتاب- مهتاب درون حکومت این بار نوبت تغییرچیها فرارسید. اما در این گردشِ قدرت، محمدعلی نجفی در کمال ناباوری حضورش را در جمع آنانی که فریاد تغییر سر میدادند، انکار کرد. او هرچند بر کرسی وزارتخانهای دست نیافت ولی همین انکارِ گذشته، زمینههایی فراهم دید تا او همچنان در جمع مدیران خودمانی حسن روحانی باقی بماند.
پس از انتخاب حسن روحانی به ریاست جمهوری، چهار سال زمان برد تا شورای اصلاحطلب شهر تهران، محمدعلی نجفی را بر کرسی شهرداری بنشاند. نجفی اینک بنا به تجربهای تاریخی تغییری را که زمانی در سر میپرورانید برای همیشه به فراموشی سپرده است. چراکه او در خود چنان دل و جرأتی سراغ ندارد که بتواند به ساختار فرسوده و سست شهرداری دست ببرد. چون از هرگونه تغییر مثبتی میترسد. همچنان که همهی مدیران ارشد جمهوری اسلامی شبها از ترس تغییر و دگرگونی خوابشان نمیبرد. سخنان او در نشستهای داخلی مدیران شهرداری، از یک عبارت کوتاه فراتر نمیرود و آن اینکه به روش موجود همچنان ادامه خواهد داد.
علیرغم برکناری گروهی از معاونان شهردار قبلی تهران و تعدادی از شهرداران مناطق بیست و دوگانه، بسیاری از مدیران ارشد دوران قالیباف هم بدون هیچ مزاحمتی در اتاقهایشان جا خوش کردهاند. آنان گزارش کارهای روزانهی خودشان را پیش از آنکه به نجفی بسپارند، به گوش محمدباقر قالیباف میرسانند. چون میفهمند که از نمد نجفی هرگز کلاهی ماندگار برایشان آماده نخواهد شد و آن کاسبی دیروز برای همیشه از رونق افتاده است. این گروه از مدیران همچنان انتظار روزی را میکشند تا شاید محمدباقر قالیباف بتواند به برج و باروی جدیدی در هرم قدرت جمهوری اسلامی دست یابد که زمینههایی تازه برای مدیریت ایشان بر این برج و باروی نوگشاده فراهم گردد. گروهی اندک از این مدیران قالیبافی از همان روز نخستِ حضور محمدعلی نجفی در شهرداری به استعفا روی آوردند و راه نهادهای نظامی و امنیتی را در پیش گرفتند. اما انگار تعداد پرشماری از ایشان رهنمودی از قالیباف را دنبال میکنند تا با شرایط پیشآمده هماهنگ گردند.
در بر همان پاشنه میچرخد
از سویی در جابهجاییهای پیشآمده، مدیران دورهی غلامحسین کرباسچی مجال یافتهاند که از نو به کرسیهای از دست رفتهی خود در فضای شهرداری دست یابند. مدیرانی که شهرفروشی و دلالی دلار و سکه، بخش همیشگیِ سیاستهای ایشان شمرده میشد. به واقع با انتخاب چنین مدیرانی تراکم فروشی نیز بیکم و کاست تحسین و تبلیغ میگردد. حتا از دورهی تراکم فروشی زمان غلامحسین کرباسچی به عنوان دورهای طلایی در شهرداری نام میبرند که گویا احیای آن را برای خویش لازم و واجب میشمارند. جدای از این مدیران ارشد جدید به تمامی به نمایندگانی از شورای شهر وابستگی دارند. سنتی که کارگزاران حکومت از هرجناح و دستهای که باشند همیشه به آن وفادار ماندهاند تا شهر و کرسیهای قدرت را خیلی خودمانی بین افراد ریز و درشت گروه خویش تقسیم نمایند. همین نمایندگان شورا که به سهم و تیول خویش از شهرداری میاندیشند، بدون هیچ کم و کاستی خط و سوی “کارگزاران سازندگی” را تعقیب میکنند.
محمدعلی نجفی که علم و دانش خودش را در برنامهریزی و امور مالی خلاصه میبیند، نگاهی را تبلیغ می کند که گویا شلختگی مالی و اداری شهرداری بیش از هرچیزی او را آزار میدهد. اما آنکه رفت، در تهِ دیگ شهرداری تهران چیزی برایش باقی نگذاشت. درنتیجه نجفی مجبور است به بسیاری از سازوکارهای شهردار پیشین در ادارهی شهرداری وفادار باقی بماند. تراکم بفروشد، به بودجهای شناور پایبند باشد و باقیماندهی راه را با همین نیروهای لکنته و تحمیلی قالیباف ادامه دهد. به واقع او پیش از آنکه بخواهد تغییری را بر ساختار کهنهی شهرداری تحمیل کند، خودش خواسته و ناخواسته در همین ساختار شکننده و کهنهی تحمیلی تحلیل خواهد رفت.
شهرداری و سپاه
گفتنی است که مشکل آشکار و پنهان شهرداری به جاهای دیگری بازمیگردد که نجفی در خود اقتدار کافی و لازم جهت سرشاخ شدن با آنها را نمیبیند. قراردادهای هزینهبر و بلندمدتی که شهرداری با قرارگاه خاتمالانبیا دارد، بخشی از همین مشکلات شمرده میشود که ناخواسته حضور امنیتی و آسیبزای سپاه را در مدیریت شهرداری به کار میگیرد. به واقع پیمانکارانِ محمدعلی نجفی را از پیش محمدباقر قالیباف برایش برگزیده است. شهردار جدید چارهی کار را در آن میبیند تا همچنان با همین پیمانکاران، به راه خویش ادامه دهد. او برای اینکه بتواند جیبهای گل و گشاد همین پیمانکاران امنیتی حکومت را پر کند، مجبور است که برای تراکم فروشی چیزی کم نگذارد. چراکه اکنون در دولت بیرمقِ حسن روحانی نیز چندان توانی به چشم نمیآید که به یاری دوستانشان در شهرداری بشتابند.
با روند حاضر، موضوع تهاتر املاک و دارایی شهر در گسترهی مالی شهرداری همچنان ادامه خواهد یافت. املاکی که ضمن تهاترهای تصنعی و ساختگی خیلی راحت به پیمانکاران قرارگاه خاتمالانبیا سپاه انتقال مییابد. زمینههای کافی برای چنین سیاستی هم از سوی بالادستیهای حکومت فراهم میگردد. چراکه عطش سیرایی ناپذیر سپاه و نیروی انتظامی تنها با شگرد تهاتر التیام خواهد پذیرفت. با اتخاذ چینین راهکارهای ناصوابی، حجم زیادی از داراییهای شهرداری همانند سالهای قبل به طلبکاران پرقدرت آن در قرارگاه سپاه انتقال خواهد یافت. حقهای قانونی که محمدباقر قالیباف آن را برای واگذاری بسیاری از املاک شهرداری به سپاه و نیروی انتظامی مناسب میدید.
اقمار شهرداری
از سویی شهرداری تهران بیش صد و بیست و شش شرکت اصلی و اقماری را تحت پوشش دارد که حسابرسی شورای شهر از همهی آنها ناممکن مینماید. در همین شرکتهای خاص است که تیولدارانِ خودمانی، پول عوارض مردم را به نفع خود پارو میکنند. مؤسسهی همشهری یکی از همین مجموعههای پولساز است که بیست و شش سال از تأسیس آن میگذرد. ولی این مؤسسه با شرکتهای اقماری خود همواره چیزی جز ضرر و زیان در پی نداشته است. همچنان که در گزارش مالی سالانهی مؤسسه همشهری همیشه ارقامی از زیان برای شرکتهای اقماری آن انعکاس مییابد. ناگفته نماند که روزنامهی همشهری با ضمیمههای هفتگانهی خود در طول هفته منتشر میشود. جدای از این، از سوی مؤسسهی همشهری بیش از یازده ماهنامه نیز انتشار مییابد که تنها نیازهای فردی یا گروهی مدیران آن را بر میآورد. بدون اینکه در رفع مشکلات فرهنگی و یا اجتماعی شهروندان تهرانی نقشی ایفا نماید.
به طبع دست بردن به این ساختار لکنته و وامانده، مشکلات فراوانی در پی خواهد داشت. چون بسیاری از مدیران آن در گردش کار خود نهادهای امنیتی حکومت را به همراه دارند. تا آنجا که با بهرهگیری از توانِ حکومتیِ خویش خواهند توانست هر شهردار و شورایی را با خودشان همگام نمایند. بدون شک فقط اتکای به تاب و توان شهروندان تهرانی و نیروهای مردمی خواهد توانست چنین نیروی مشکلی را از درون شهرداری پس براند. ولی وجه اشترک محمدعلی نجفی با نیروهای امنیتی حکومت که او را نیز در پوشش میگیرند، در آن است که آنان ضمن اتحاد عمل بلندمدت با همدیگر، هر دو از راهیابی شهروندان تهرانی به میدان مبارزهی سیاسی واهمه دارند. در نتیجه در همفکری با هم سیاستی را به اجرا میگذارند که تنها از پول مردم برای برآوردن نیازهای شخصی و خودمانی خودشان استفاده به عمل آورند. بدون آنکه تودههای مردم اجازه یابند تا در خصوص چند و چون هزینهکرد این پولها راهکارهای دیگری سوای خواست مدیران حکومتی پیشنهاد نمایند.
خلاصه داستان
با آنچه که گفته شد شکی باقی نمیماند که در شهرداری تهران نیز همانند نهادهای دیگر جمهوری اسلامی هرگز تغییر اثرگذار و مثبتی به نفع تودههای مردم پیش نخواهد آمد. باید پذیرفت که برخلاف وعدههای تبلیغی انتخابات سال 88 ، محمدعلی نجفی برای تغییر نیامده است.
در همین زمینه
- شهرداری تهران: بوروکراسی، فساد و کارکرد امنیتی
- شهرداری تهران: ۶۸ هزار کارمند، ۱۳۰ هزار حقوقبگیر
- «۴۰۰۰ نفر در مترو تهران فعالیتی ندارند و فقط حقوق میگیرند»
- رونق فرهنگ قهوهخانهای در شهرداری تهران
- بهشت تهران، خیابانی پُرماجرا
- مدیران جدید تهران، این شهر را چطور اداره خواهند کرد؟
- جوهای پایتخت آینه کارکرد شهرداری تهران
- فساد ساختاری در شهرداری تهران