«زمانه» پنجمین سالروز تولدش را جشن میگیرد، تولدی که مصادف شده با «بهار عربی» مردمان خاورمیانه، مردمانی رنجکشیده که این روزها تصویر مقاومتها و شادیهاشان، همگان را به تحسین واداشته است.
با این وجود، پنهان نمیتوان کرد که رشد و توسعه پایدار، دموکراسی و احقاق حقوق مردم و در نهایت، برساختن جامعهای انسانی که به تعبیر شاملو «انسان» در آن رعایت شود؛ جز در پرتو آگاهی و مطالبه حقوق و آزادیها میسر نیست.
رسالت حرفهای و انسانی ما در«زمانه» ایجاب میکند تا گامهایی هرچند کوچک در راستای گسترش این «آگاهی اجتماعی» برداریم. ما میکوشیم به سهم خود صدای به حاشیهراندشدگان جامعه را بازتاب دهیم، حاشیهماندگانی را که به سبب نبود همان آگاهیهای اجتماعی، پیاپی بر آنها ظلم میشود و این ظلم الزاماً ارتباط مستقیمی نیز با عملکرد و رفتار دولت ندارد.
با در نظر گرفتن چنین ضرورتهایی بود که در بخش «حقوق انسانی» زمانه تلاش شد، رویکرد اجتماعی/جامعهشناختی صفحه تقویت شود. ما تا جابی که ممکن بود کوشیدیم از فضای سیاسی/خبری مرسوم در بخشهای«حقوق بشری» سایر رسانهها فاصله بگیریم.
اتخاذ چنین رویکردی از دو جهت بود:
نخست اینکه تحقق عینی «حقوق بشر» را بیشتر «امری اجتماعی» میدانیم،
و دیگر اینکه باور داریم «ارتقای حقوق بشر» بدون نقد اجتماعی – البته همراه با آموزش- امکانپذیر نیست.
از همین رو، در «زمانه» تلاش کردیم به مباحثی بپردازیم که خواننده فارسیزبان کمتر با آنها به عنوان موضوعهایی «حقوق بشری» آشنا است، موضوعاتی نظیر حق برخوداری از محیط زیست سالم، بهداشت و سلامت، حق بر بدن و وضعیت مهاجرین و پناهندگان و…
در این بین، «اقلیتهای دینی» و «کودکان» نیز در موقعیت ویژهای قرار دارند. به نظر ما به تضییع حقوق آنان کمتوجهی میشود. انتشار سلسله یادداشتهایی با محوریت «اقلیت بهایی»، از اقداماتی بود که در ظرف این چند ماه اخیر در «زمانه» پیگیری شد و قصد هم داریم که در ارتباط با سایر اقلیتها، از جمله دراویش، تلاشهای مشابهی انجام دهیم.
در پیوند با حقوق کودکان، کارگران، پناهندگان و نیز موضوعاتی نظیر توسعه، صلح، میراث طبیعی و محیط زیست هم ایدههایی مطرح است که سعی داریم با همراهی شما مخاطبان عزیز«زمانه»،آنها را آرامآرام در این صفحه پیبگیریم.
در پایان بار دیگر مایلم پنجسالگی «زمانه» را نخست به شما همراهان فرهیخته و سپس به همکاران محترمم شادباش گویم.
با امید به تداوم و گسترش بهاران!
بهنام داراییزاده
اقای دارایی زاده، برای شما و همکاران گرامی تان در تحقق یافتن اهداف جدید تان در صفحه حقوق انسانی رادیو زمانه آرزوی موفقییت می کنم. به خود می بالم با جوانانی مثل شما با این همه پشتکار خستگی ناپذیر افتخار آشنایی پیدا کرده ام. الهه هیکس
Anonymous / 09 September 2011
بابک از تهران: بعضی مورخان مدعی هستند که انان که از تاریخ درس نمی گیرند مجبور به تکرار ان هستند. این موضوع را مردم ایران در یک سده گذشته 1900 میلادی سه بار تجربه کرده اند. انقلاب مشروطه در سال 1905 جنبش نفت در سال 1953 و انقلاب سال 1979 (1357). مشروطه به طور عمقی مطالعه نشد و همین طور جنیش نفت. حاصل ان تکرار همان تجربه در سال 1357 بود. خمینی بر ادامه راه شیخ فضل الله نوری و کاشانی امد و نسل جوان ان زمان بدون اطلاع از رویه فکری های او تضویر او را در ماه یافتند. چه کسانی کمک کردند تا ان تصویر ملکوتی از خمینی ساخته شود، در حالی که او برنامه اش خیلی دقیق در کتاب ولایت فقیه (حکومت اسلامی) مو به مو تشریح کرده بود؟ بیشتر مردم (از جمله خیل عظیم روسنفکران فکل کراواتی از برنامه او بی اطلاع بودند و بودند افرادی که از برنامه او مطلع بودند و این موضوع را علنی نکردند. ایا می توان به سادگی قبول کرد که ان افراد در مرحله قبل از تجربه بودند؟
یک بررسی تاریخی باید موضوع تازه ای را مطرح کند که بتواند مکمل نوشته های قبل باشد. کدام یک از موضوع های مورد بررسی ان مجموعه نوشته اقای سپهری نادرست یا تکراری است؟ در یک بررسی تاریخی تکرار نوشته های قبلی یا عدم بررسی نکته های ریز تاریخی احتمالا ما را مجبور به تکرار تاریخ خواهد کرد. امیدوارم با نوشتن این موردهای به بعضی از سوال های شما جواب داده باشم.
Anonymous / 09 September 2011
happy birthday;)
Anonymous / 10 September 2011
بهنام خان؛ این ستون سحاب سپهری برای چیست؟ برای چه یک ستون دراز و پهن ضدبنی صدر در این سایت درست شده؟ چه نیازی به این کار است؟ مگر مسئله ی در اولویت ما رفتار سی سال پیش بنی صدر است؟ یا مگر آقایان بهشتی، خمینی، رفسنجانی، خامنه ای، آیت، منتظری، لاچوردی، رجایی و بسیاری دیگر از سران حزب اللهی خوب بودند و مگر ایستادگی بنی صدر دربرابر اینها بد بود؟ یا مگر این مصیبتی که دراین سی سال ایران و ایرانی بدان دچار است از رفتار بنی صدر بوده است یا از رفتار و کردار اقایان یادشده و دیگر حزب اللهی ها؟ راستی چرا
این ستون را راه انداخته اند؟ بابک ـ تهران
Anonymous / 07 September 2011