شهرنوش پارسی‌پور-تای، صلح/سه خطی بالا عبارت است از کوون پذیرا، واکنش، زمین/سه خطی پائین: عبارت است از جیان کنش، آفرینندگی، آسمان

در اینجا یکی از جالب‌ترین شش خطی‌های یی جینگ مورد بررسی قرار می‌گیرد:
 

سه خطی پذیرا یا واکنش، که جهت حرکتش رو به پائین است در بالا قرار گرفته، و سه خطی کنش یا آفرینندگی، که جهت حرکت آن رو به بالاست در پائین قرار گرفته است. از این رو انفاذ آن‌ها در سازگاری به هم برخورد کرده، و در نتیجه تمامیت هستی شکفته شده و با شادمانی قرین می‌شود. این شش خطی متعلق به میانه زمستان است (اواخر بهمن و اوایل اسفند)، یعنی زمانی که نیروهای طبیعت آماده آغاز بهاری نوین می‌شوند.
 

داوری
صلح. دور شدن‌های محدود و کوچک،
نزدیک شدن‌های بزرگ
خوش اقبالی. موفقیت

این شش خطی نمایشگر زمانی در طبیعت است که به نظر می‌رسد آسمان در زمین قرار یافته است. آسمان خود را در زیر زمین قرار داده، و از این قرار نیروهای آن‌ها در سازگاری ژرف با یکدیگر قرار دارند. از این قرار صلح و برکت بر تمامی موجودات زنده فرو می‌ریزد.

در جهان انسانی این زمان سازگاری اجتماعی است. آنهائی که در بالا قرار گرفته‌اند لطف خود را به پائین دستان نشان می‌دهند، و پائین دستان به نوبه خود در حالتی خوب به سوی بالانشینان جهت یافته‌اند. این پایانی ست بر همه دشمنی‌ها.
 

در درون، در مرکز، در مقام کلیدی، اصل روشن قرار یافته، اصل تاریک در بیرون قرار یافته است. از این قرار روشن نفوذ شگفتی پیدا کرده، این درحالی ست که تاریک رام است. در این حالت هریک شایستگی خود را بروز می‌دهد. هنگامی که عناصر خوب اجتماعی در موقعیت مرکزی قرار می‌گیرند و در مهار هستند، عناصر شرور زیر نفوذ آن‌ها قرار می‌گیرند و برای بهتر شدن تغییر می‌کنند. هنگامی که روح آسمانی بر انسان حکومت می‌کند، طبیعت حیوانی او نیز زیر نفوذ قرار گرفته و جای شایسته خود را می‌یابد.
 

خط‌های منفرد از پائین وارد شش خطی شده و دوباره از بالا آن را ترک می‌کنند. در اینجا عناصر کوچک، ضعیف، و شرور در حال خروج هستند، این در حالی ست که عناصر قوی و خوب در حال حرکت رو به بالا هستند. این باعث خوش اقبالی و موفقیت می‌شود.
 

انگاره
آسمان و زمین متحد می‌شوند: انگاره صلح.
از این قرار فرمانروا
روند حرکت آسمان و زمین را مرزبندی کرده و به کمال می‌رساند.
او موهبت‌های آسمان و زمین را نظم بخشیده و به تحقق می‌رساند،
و به این ترتیب به مردم یاری می‌رساند.

شهرنوش پارسی‌پور: در زمان‌های رفاه قبل از هر چیز، مهم عظمت روحی‌ست تا مردم ناکامل قابل تحمل بشوند. درست در زمان رفاه است که ما باید همیشه آماده خطر کردن، حتی در خطرناک‌ترین حالت، همانند عبور از رود، باشیم، البته اگر این کار ضرورت داشته باشد.

آسمان و زمین در ارتباط با یکدیگر هستند و انفاذ خود را ترکیب کرده، و یک زمان جهانی شکوفائی و کامیابی بوجود می‌آورند. این نهر خروشان نیرو باید به وسیله رهبر مردم تنظیم شود. این کار در روند سهم بندی انجام می‌شود. از این قرار انسان‌ها جریان واحد زمان را میان فصل‌ها و برطبق توالی پدیده‌های طبیعی بخش کرده، و فضای بی‌کرانه را از طریق علامت گذاری‌های پرگار محدود می‌کنند. از این طریق طبیعت در انبوهیت فراوانی پدیده‌ها مرزبندی شده و مهار می‌شود. از سوی دیگر، بانوی طبیعت باید در وجه مولد خود تکثیر شود. این عمل هنگامی به درستی انجام می‌شود که تولیدات در زمان درست و مکان درست انجام شود، که در نتیجه محصولات طبیعی افزایش می‌یابد. این مهار کردن و پیش بردن فعالیت‌های انسان در ارتباط میان او و طبیعت، کار بر روی طبیعت است، که این کار پاداش او محسوب می‌شود.
 

خط ها
نه در خط آغازین یعنی:
هنگامی که شاخه علف بیرون کشیده می‌شود خاک هم با آن بالا می‌آید.
هرکس بروفق نوع خودش.
برعهده گرفتن کار باعث خوش اقبالی ست.

در زمان‌های رفاه که هر انسان سالمی فراخوانده می‌شود تا کاری را به انجام برساند، و در این حالت مردمان هم فکر خودش به او نزدیک می‌شوند، همچنان که وقتی شاخه علف را بیرون می‌کشیم مشتی علف هم ریشه با آن بیرون می‌آید، چرا که ساقه‌ها به واسطه ریشه‌های آن‌ها به هم مرتبط هستند. در چنین زمانی، که امکان گسترش فوق العاده نفوذ وجود دارد، ذهن مرد توانا متوجه اداره زندگی و به انجام رساندن چیزی می‌شود.
 

نه در خط دوم یعنی:
در مدارا تحمل کردن بی‌باری،
با عزم از گدار رودخانه گذر کردن،
غفلت نکردن از آنچه دور است،
بی‌توجهی نکردن به همراهان خود:
پس شخص ممکن است موفق شود در میانه راه برود.

در زمان‌های رفاه قبل از هرچیز، مهم عظمت روحی ست تا مردم ناکامل قابل تحمل بشوند. زیرا که در دست‌های یک مرشد بزرگ هیچ ماده‌ای غیر مولد نیست. او می‌تواند راهی برای کاربرد هرچیزی پیدا کند. اما این گشاده دستی نتیجه اهمال یا ضعف نیست. درست در زمان رفاه است که ما باید هنیشه آماده خطر کردن، حتی در خطرناک‌ترین حالت، همانند عبور از رود، باشیم، البته اگر این کار ضرورت داشته باشد. پس به همین ترتیب ما نباید نسبت به آنچه که دور است حالت غفلت داشته باشیم، بلکه باید با وسواس مراقب همه چیز باشیم. به ویژه باید از دسته بندی و تفوق دسته بندی‌ها احتراز داشته باشیم. حتی اگر افراد موفق با ما گرد هم آمدند، نبایستی برای منافع مشترک دسته بندی تشکیل دهند. در عوض هرکس باید وظیفه خود را انجام دهد. این‌ها چهار طریقی هستند که شخص می‌تواند به اتکای آن‌ها بر تنبلی تدریجی که همیشه در هر زمان صلحی در کمین است غلبه کرد. و این گونه است که شخص راه میانه را برای عملکرد پیدا می‌کند.
 

نه در خط سوم یعنی:
بعد از هر جلگه‌ای یک سرازیری هست.
بعد از هر رفتنی بازگشت است.
آن کس که در خطر پایداری می‌کند
غیر قابل سرزنش است.
از این حقیقت شکوه مکن،
از اقبال خوشی که همچنان در تعلق توست لذت ببر.

تمام چیز‌ها در جهان موضوع تغییر هستند. پی آمد رفاه کاهش و نقصان است: این قانون ابدی زمین است. به راستی شر در نظاره و مراقبت است، اما برای همیشه برانداخته نشده است. همیشه برمی گردد. این باور ممکن است باعث اندوه بشود، اما نباید چنین بشود، بلکه تنها بایستی در هنگامی که اقبال خوش به ما رو می‌کند از سقوط ما به دنیای توهمات جلگیری کند. اگر ما به طور مداوم مراقب خطر باشیم، پیشرفت می‌کنیم بی‌آنکه مرتکب اشتباهی بشویم. تا زمانی که طبیعت درونی انسان قوی‌تر و غنی‌تر از اقبال بیرونی ست که به او هدیه می‌شود، و تا زمانی که انسان در درون خود بر‌تر از تقدیر باقی بماند، اقبال خوش او را ترک نخواهد کرد.
 

شش در خط چهارم یعنی:
او در پائین پرواز می‌کند، به ثروت خود مباهات نمی‌کند،
به همراه همسایه‌اش،
بی‌تزویر است و صمیمی.

مردمان گروه بالا در زمان‌های اعتماد متقابل به سادگی ارتباط نزدیکی با گروه‌های پائین پیدا می‌کنند، بی‌آنکه درباره ثروت خود لاف بزنند. این به دلیل فشار شرایط نیست، بلکه با درونی‌ترین احساسات آن‌ها ارتباط دارد. نزدیکی کاملا خود به خود اتفاق می‌افتد چرا که به باور درونی تکیه دارد.
 

شش در جای پنجم یعنی:
فرمانروا یی
دختر خود را برای ازدواج می‌دهد.
این آورنده موهبت است
و اقبال خوش اعلا.

فرمانروایی،‌‌ همان ته آنگ کمال گرا (۱) ست. به فرمان او شاهزاده خانم درباری، گرچه از نظر طبقاتی از شوهر خود بالا‌تر بود، اما مجبور بود همانند زنان دیگر از شوهر خود اطاعت کند. اینجا نیز ما شاهد یک اتحاد به کمال فروتنانه بالا و پائین هستیم که باعث شادمانی و برکت می‌شود.
 

شش در بالا یعنی:
دیوار به درون خندق می‌ریزد.
اکنون ارتش را به کار نگیرید.
کاری کنید که فرمان‌های شما در شهر خودتان شناخته شود
پایداری اسباب حقارت خواهد شد.

تغییری که در میانه شش خطی به طور تلویحی به آن اشاره شد در شرف وقوع است. دیوار شهر در درون خندقی می‌افتد که از آن ساخته شده است. زمان نابودی فرا رسیده است. هنگامی که مسائل به اینجا می‌رسند ما بایستی تقدیر را بپذیریم و نکوشیم با مقاومت خشونت بار از آن دوری کنیم. تنها منبعی که برای ما باقی مانده است این است که خود را در حلقه نزدیک دوستان نگه داریم. اگر به طریق معمول در قبال شر مقاومت کنیم سقوطمان بیشتر کامل خواهد شد، و حقارت نتیجه آن خواهد بود.