گادی تئوب – علت ناآرامی‌های اخیر در اسرائیل چه بود؟ تمامی نشانه‌ها و شعارهای کنایه‌آمیز که مدتی پیش از چادرهای بلوار «راتسچیلد» در تل‌آویو سربرآورد، بخشی از یک حرکت اعتراضی با خواست‌های اقتصادی بود؛ حرکتی که اکنون در حال گسترش در سراسر این کشور است.

برخی می‌گویند: «راتسچیلد، گوشه‌ای از التحریر» است. واقعیت این است که ناآرامی‌های اخیر در خاورمیانه موجب شد تا اسرائیلی‌ها، «جنبش‌های دموکراتیک» را از کشورهایی بیاموزند که از دموکراسی کمتری برخوردارند.

هرچند رویدادهای میدان التحریر قاهره، الها‌م‌بخش تظاهرکنندگان اسرائیلی بوده، اما باید به این نکته نیز توجه داشت که ریشه‌های این اعتراض‌ها در این دو کشور متفاوت است. پرسش اصلی این است: چگونه و به چه سبب تظاهرات مردمی اسرائیل آغاز شد؟

ناآرامی‌های اسرائیل از اینجا آغاز شد که شماری از دانشجویانی که در تل‌آویو به دنبال خانه‌های ارزان قیمت و قابل پرداخت بودند دست به حرکتی نمادین زدند. این اقدام بیشتر یادآور رویدادهای دهه ۱۹۶۰ آمریکا بود تا وقایع اخیر در کشورهای عربی. آن‌ها چادر‌های خود را به یکی از گران‌‌قیمت‌‌ترین محله‌های تل‌آویو بردند و در آن‌جا بست نشستند.

این حرکت نمادین جرقه‌ای شد برای شعله‌ور شدن آتش اعتراض‌های خیابانی؛ اعتراض‌هایی که در پی آن شمار زیادی ازجمله دانش‌آموزان به آن پیوستند و در اندک ‌زمانی، در سراسر کشور معترضین چادرهای خود را در خیابان‌ها برافراشتند. بیشتر این معترض، افرادی از طبقه متوسط یا متوسط رو به پایین بودند که در نهایت راه خود را در پیوستن به این جنبش مردمی یافته بودند.

در حال حاضر، روز به روز بر شمار خانواده‌هایی که به رغم داشتن دو شغل و برخورداری از تحصیلات دانشگاهی، برای گذران زندگی دچار مشکل می‌شوند افزوده می‌شود.

مسائل و مشکلات فعلی در جامعه اسرائیل، موجب گسترش دامنه این اعتراض‌ها شد. خیلی زود این ناآرامی‌ها از شکل تظاهرات دانشجویی خارج و به موضوعی فراتر از مسئله قیمت خانه‌ها تبدیل شد.

به نظر می‌رسد مشکلات ساختاری در اقتصاد اسراییل، عامل اصلی بروز این ناآرامی‌ها است. در یک اقتصاد سالم و روبه‌رشد، معمولاً قدرت خرید طبقه متوسط حفظ می‌شود.

بحران طبقه متوسط

 
در حال حاضر، روز به روز بر شمار خانواده‌هایی که به رغم داشتن دو شغل و برخورداری از تحصیلات دانشگاهی، برای گذران زندگی دچار مشکل می‌شوند افزوده می‌شود. آن‌چه برای قشر بالای طبقه متوسط، «مشکل» محسوب می‌شود، برای قشر پایینی این طبقه، «مسئله‌ای حاد» است. (البته اگر نخواهیم به موقعیت فقرا و محرومین جامعه اشاره کنیم.)

دستمزدهای افسران پلیس، پرستاران، معلمان، کارمندان دولت، مددکاران اجتماعی و در کل تمامی کسانی که به طور مستقیم با نظم اجتماعی و بخش عمومی جامعه سروکار دارند بسیار پایین و به‌واقع شرم‌آور است.

ناآرامی‌های اخیر، به شدت تحت تاثیر «تقسیم نابرابر ثروت» و پیامد‌های مشخص آن است. در همه‌جا، شایعاتی علیه غول‌های بزرگ اقتصادی در اسرائیل به گوش می‌رسد، ولی بیشتر از هرکس، این نخست‌وزیر «بنیامین نتانیاهو» است که هدف اصلی تمامی این شایعات قرار دارد. آقای نتانیاهو نه تنها مسئول کلی سیاست داخلی اسرائیل است، بلکه به لحاظ اقتصادی نیز دارای دیدگاه‌های راست‌گرایانه است.

اما در بطن این ناآرامی‌ها، جریانی پنهانی و کمتر دیده شده نیز وجود دارد؛ جریانی که کمتر مورد توجه است و از مسائل صرف اقتصادی نیز فرا‌تر می‌رود. پرسش اصلی این است: به چه سبب ناآرامی‌های اخیر، برخلاف ظاهر آن صرفاً «طبقه متوسط» جامعه را در برنمی‌گیرد؟

واقعیت این است که این تظاهرات مردمی به نوعی برآمده از «مرکزیت سیاسی» بزرگ‌تر و پویاتری است؛ مرکزیتی که نه فقط به لحاظ اقتصادی، بلکه به لحاظ سیاسی نیز «میانه‌رو» است. تفکرغالب این گروه از مردم این است که دولت «نتانیاهو» ائتلافی از گرایش‌های کمتر مردمی است؛ گرایش‌هایی نظیر «ناسیونالسیم افراطی» وزیر خارجه « لیبرمن» و مهاجران جنگ‌طلب ارتودوکس‌.

خانه‌های ارزان‌قیمت یهودیه و سامریه

شنبه شب (۳۰ جولای ۲۰۱۱)* در میان پلاکاردهایی که مردم- به گفته روزنامه‌ها ۱۰۰ هزار نفر- هنگام راهپیمایی از بلوار «راتسچیلد» به سمت موزه تل‌آویو با خود حمل می‌کردند، این نوشته نیز به چشم می‌خورد: «راه‌حل، در خانه‌های ارزان‌قیمت یهودیه و سامریه است!» این گفته درست است. شما می‌توانید در «سرزمین‌ها»[۱] خانه‌های ارزان‌قیمت بیابید!

مسئله اصلی، همان قیمت‌ پایین خانه در «سرزمین‌ها» است. معافیت شمار زیادی از سربازی اجباری و امکان خصوصی‌سازی‌های‌ گسترده، سبب شده است تنها شمار معدودی از طبقه مرفه جامعه، از این وضعیت سود ببرند. در این مناطق، ثروتمندان از مقررات آسان خصوصی‌سازی نفع می‌برند. مهاجرها از دولت خانه‌ ارزان می‌گیرند و یهودی‌های افراطی نیز از حمایت‌های یک دولت رفاه انتخابی برخوردارند.

بخش بزرگی از مردم اسرائیل (یعنی یهودی‌های غیر ارتودوکسی که دوره سربازی خود را پشت‌ سر گذاشته‌اند و سال‌ها نیز خدمت کرده‌اند؛ یعنی کسانی که به سختی کار می‌کنند و بخش عمده‌ای از مالیات کشور را نیز می‌پردازند)، فکر می‌کنند حاصل تلاش‌ها و کوشش‌های‌شان در عمل به جیب عده معدودی می‌رود.

واقعیت این است که در اسرائیل آن‌چه را که اکثریت مردم می‌کارند، تنها عده قلیلی درو می‌کنند. اسرائیل، چنان‌که بن‌دریمینی (روزنامه‌نگار روزنامه ماآریو Ma’ariv) به درستی اشاره می‌کند، در حال تبدیل شدن به حکومتی از اقلیت‌هاست.

تظاهرکنندگان اسرائیلی در این میان دست کم یک مورد مهم و ریشه‌ای را نادیده گرفته‌اند و آن این است: نظام حکومتی ما متکی به ائتلاف‌هایی است که به احزاب و گرو‌های کوچک، قدرت‌هایی نامتوازن می‌دهد. مردم نیز فکر می‌کنند که نخست‌وزیر نتانیاهو در تشدید این مسئله نقش داشته است.

به‌رغم امیدواری بسیاری از مردم، این حرکت نوظهور به آن میزان قدرت ندارد که به سرعت بتواند حکومت را سرنگون کند. با این حال، هیچ‌ حکومتی نیز نمی‌تواند این‌گونه جنبش‌های اجتماعی را نادیده بگیرد. «دموکراسی مشارکتی» فشار زیادی بر حکومت‌ها اعمال می‌کند.

برخلاف بسیاری از کشورهای جهان عرب، تظاهرکنندگان اسرائیل در واقع همان رأی‌دهندگان انتخابات‌ها هستند. به همین دلیل، آن‌ها به اندازه کافی برای به راه انداختن یک انقلاب واقعی «خشمگین» نیستند. روشن است که در انتخابات بعدی نیز این افراد شرکت خواهند کرد. خواست‌ توده مردم، خواستی روشن و مشخص است و برای دستیابی به آن نیز تا همین جا تغییرات زیادی را ایجاد کرده‌اند.

پا‌نویس:

۱. به بخش‌هایی که دولت به‌رغم تعهدات بین‌المللی، اقدام به شهرک‌سازی و فراهم آوردن امکانات بیشتر برای ساکنان آن منطقه می‌کند، در اصطلاح رایج «سرزمین‌ها» می‌گویند. بر پایه برخی از گزارش‌ها، از تابستان سال ۲۰۰۹، بیش از ۳۰۰‌هزار اسرائیلی در «کرانه غربی» و نزدیک به ۲۰۰‌هزار نفر در «بیت‌المقدس شرقی»- به رغم تصمیم دیوان بین‌المللی دادگستری لاهه مبنی بر ممنوعیت هر نوع شهرک‌سازی در این مناطق- ساکن شده‌اند.

* در لینک زیر ویدئویی از تظاهرات بلوار «راتسچیلد» در تل آویو را می‌توانید ببینید: