شهزاده سمرقندی – امروز در برنامه رادیویی «با همسایگان» از شاعر و نویسندهای خواهم گفت که تاجیکان او را «دانته ادبیات روس» مینامند و روسها او را نابغه تاجیکی که سزاوار جایزه نوبل است.
تیمر ذوالفقاروف، شاعر، نویسنده، فیلمنامهنویس و همچنین نقاش تاجیک ۱۷ ماه اوت سال ۱۹۳۶ در شهر دوشنبه که در آن زمان «استالینآباد» نام داشت به دنیا آمده است.
تیمر ذوالفقاروف بعد از پایان دوره متوسطه راهی دانشگاهی به نام «ماکسیم گورکی» در شهر مسکو میشود و اول دنبال رشتهی فلسفه را میگیرد. بعد از دو سال نظرش را تغییر میدهد و به رشته ادبیات روی میآورد. رشتهای که تا به حال در آن فعال است. تا به حال ۳۰ کتاب از او به چاپ رسیده و همینطور ۹ فیلمنامه نوشته که معروفترین آنها داستانهای دنبالهدار «خواجه نصرالدین» است.
ذوالفقاروف با اینکه به زبان روسی آثارش را میآفریند، اما میدان کارهای ادبی او تاجیکستان است. فرهنگ آسیای میانه از رمان و داستانهای او هیچگاه دور نبوده است.
اما ترانههای سروده او همه به زبان روسی اجرا شدهاند. تیمر ذوالفقاروف آواز نیز میخواند.
چندین ترانه که با صدای خودش اجرا کرده است روی یوتیوب وجود دارد. میتوانید آنجا با ترانههای او آشنا شوید. در فایل صوتی دو نمونه از ترانه او را نیز میتوانید بشنوید که یکی «سفره روزگار من» است و دیگری «ای درخت سرو، ای مادرم».
تیمر ذوالفقاروف هر بار که به وطنش میآید در دوشنبه زیاد نمیماند بلکه به روستاهای دوردستی میرود که زندگی واقعی مردم را ببیند..(+بشنوید)
سبک آوازخوانی و ترانهسرایی ذوالفقاروف از مکتب دوران شوروی ریشه گرفته و کارهای او به کارهای ولادیمیر ویساتسکیی شباهت دارد که او نیز شاعر و سراینده و هنرپیشه و آهنگساز و منتقد ادبی بود.
روشنفکران دوران شوروی به خاطر سختی روزگار دست به تمام هنرهایی میزدند که از دستشان برمیآمد تا هم کسب درآمد بیشتری داشته باشند و هم اینکه از همه راههای موجود استفاده کرده باشند برای آگاهیدن مردم.
تیمر ذوالفقاروف نیز از این مکتب است. وی تقریباً به همهی هنرها تسلط دارد و نمونه کارهای خوبی را در همه انواع هنری بیرون داده است و در تاریخ ادبی و سینمایی روس و تاجیک هم برای خودش جایگاهی به دست آورده است.
داستان «یک روز از زندگی محمد پیغمبر» که از کارهای اخیر او به شمار میرود گویای آن است که نویسنده با بالا رفتن سن تغییر کوچکی در شیوه اندیشه خود داده است. داستانهای دنبالهدار خواجه نصرالدین و دیرتر «داستان مرگ امیر تیمور» کارهای بسیار قوی او بودهاند که باعث شد اتحاد نویسندگان روسیه نام او را برای دفعه دوم به نامزدی جایزهی «نوبل» ارسال کند.
حالا نه تنها از جایزهی نوبل خبری نیست، بلکه این نابغه تاجیک به رسانههایی که به خاطر ۷۵ اُمین سالگرد زادروزش سراغ او رفته بودند گفته است، قادر به برگزاری جشن کوچکی نیز نیست که حداقل از دوستان نزدیکش پذیرایی کند.
دولت تاجیکستان اما هر بار هنگام سفر این هنرمند تاجیک به وطن خود میبالد و به او یک خانه سه اطاقه هدیه داده که هنگام سفرهایش در آن به سر ببرد. این خانه اما به اسم ذوالفقاروف نیست و قرار است بعد از مرگش به موزهی او تبدیل شود. اما آنطور که خود تیمر ذوالفقاروف گفته، هر بار که به وطنش میآید، در دوشنبه زیاد نمیماند بلکه به روستاهای دوردستی میرود که زندگی واقعی مردم را ببیند.
ذوالفقاروف در مسکو زندگی چندان فرحباری ندارد. چهل سال است در یک خانهی دو اطاقه بهسر میبرد و همیشه با هنرمندان تنگدست روس پهلو به پهلو زیسته است. با این همه فعالیتهای او بیقدر نمانده است. جایزههای متعددی به دست او رسیده. هر چند یک بار نمایشگاههایی هم برگزار میکند و همچنان مشغول است و میگوید که گذر ایام و کهولت سن روی کارهایش تأثیر نگذاشته است.
به تیمر ذوالفقاروف عنوانهای مختلفی دادهاند، اما وی خود را «شاعیر نادار دو ملت نادار» نامیده است.(+بشنوید)