۳۳ سال پس از حاکمیت جمهوری و اجباری کردن حجاب زنان در ایران، ۷۶ سال پس از قانون کشف حجاب در دوران رضاشاه، گفت‌وگو بر سر حجاب، حجاب برتر، همچنان در ایران ادامه دارد.

انتشار ویژه‌ نامه «خاتون یک» ضمیمه رایگان روزنامه دولتی ایران، روز ۲۲ مرداد، بار دیگر به این گفت‌وگوها دامن زده و آن را به جنجالی دیگر میان جناح‌های رقیب حاکم در حاکمیت جمهوری اسلامی مبدل ساخته است.


در این ویژه‌نامه ۲۶۰ صفحه‌ای رایگان، بسیاری از چهره‌های جمهوری اسلامی حرف‌های‌شان را در مورد حجاب، حجاب برتر، بدحجابی، جنبه‌های تاریخی و اجتماعی حجاب زده‌اند. برخی چهره‌های افراطی مانند احمد خاتمی، حسین الله‌کرم و مسعود ده نمکی، بگیر و ببندهای ۳۳ ساله را در این مورد کافی ندانسته و خواستار برخورد جدی‌تر با آن شده‌اند. برخی هم مانند مهدی کلهر، رنگ مشکی چادر را سوغات ناصرالدین شاه از فرانسه توصیف کرده‌اند. یا آیت‌الهس حائری شیرازی گفته است: «افراط در حجاب خطرناک‌تر از بی‌حجابی است.»

جنجال ویژه‌‌نامه خاتون به مجلس اسلامی هم کشانده شد. از صبح یکشنبه مأمورین یگان ویژه، محل روزنامه ایران را محاصره کرده‌اند. برخی نمایندگان مجلس معتقدند «جریان انحرافی» در اهانت به حجاب در ویژه‌نامه خاتون، دخالت داشته است. به عقیده آن‌ها در این ویژه‌نامه چادر به چالش کشیده شده است.

حال صحبت از توقیف روزنامه ایران هم به میان آمده است. روزنامه‌های روز گذشته ۲۴مردادماه ۱۳۹۰هم در سرمقاله‌های خود به این ویژه‌نامه پرداخته‌اند. «تهران امروز»، «شرق» و «ابتکار» از اوج‌گیری جدال درونی جناح حاکم و واکنش شدید مجلس نسبت به ویژه‌‌نامه جنجالی روزنامه دولت خبر داده‌اند. طرح سئوال از وزیر ارشاد هم در دستور کار مجلس قرار گرفته است و چند نماینده به محمود احمدی‌‌نژاد تذکر داده‌اند. دادستانی تهران نیز علیه مدیر روزنامه ایران اعلام جرم کرده است. برای بررسی بیشتر این موضوع جنجالی، با «آسیه امینی»، فعال حقوق زنان در نروژ تماس گرفته‌ام.

شما انتشار این ویژه‌نامه را در ماه‌های پیش از انتخابات چگونه ارزیابی می‌کنید؛ به‌ویژه آن که مسئله حجاب در دستور کار همه جناح‌های حکومتی قرار دارد؟

آسیه امینی: به‌نظر من شما بخشی از پاسخی را در خود پرسش مطرح کردید. یعنی وقتی ما عنوان می‌کنیم که بحث حجاب پیش از انتخابات دارد مطرح می‌شود و می‌خواهیم این مسئله را در این زمینه بررسی کنیم، به‌نوعی از پیش بین این دو یک ارتباط معنایی و مسبوق به سابقه دیده‌ایم و قصد داریم در همین دسته‌بندی موضوع را ارزیابی کنیم.

این ماجرا در تاریخ سی و اندی ساله کنونی و حتی پیش از انقلاب ایران بارها تکرار شده است. یعنی هربار که بحث حجاب مطرح شده، بلافاصله پشت آن یک جنجال تبلیغاتی به راه افتاده و عده‌ای موافق یا مخالف داشته و به نوعی هویت فکری آن گروه‌ها با مسئله حجاب ارتباط مستقیم پیدا کرده است؛ به‌گونه‌ای که وقتی امروز سخن تازه‌ای راجع به حجاب زده می‌شود (که البته به نظر من مخاطب این حجاب دیگر مردم نیستند؛ به‌خصوص در این ویژه‌نامه‌ای که شما بحث آن را می‌کنید)، ذهن‌ها سراغ اولین چیزی که می‌رود این است که چه اتفاق سیاسی‌ای قرار است متعاقب این مسئله رخ دهد که از این جنجال تبلیغاتی به نفع یا به ضرر آن استفاده شود.

البته اینجا بحث یک روزنامه دولتی، در واقع دولتی‌ترین روزنامه‌ و ارگان رسمی دولت، یعنی روزنامه ایران مطرح است که به نوعی تحت انتقاد گروه‌های تندرو اسلامی داخل قرار می‌گیرد و این طور به ذهن متبادر می‌شود که این روزنامه که به نوعی تریبون دولت است، انگار نگرش معتدل‌تری نسبت به حجاب دارد و رودروی آن‌ها نیز گروه‌های تندرو داخل حکومت هستند.

بنابراین حجاب اساساً در ایران علاوه بر این‌که یک مسئله فرهنگی است، همواره یک مسئله سیاسی نیز بوده است؛ چه ابزار سیاست شده، چه راهی و دلیلی شده برای نشان دادن یک هویت سیاسی. پس از انقلاب ما می‌بینیم اولین واکنش‌هایی که برای اسلامی‌شدن انقلاب صورت می‌گیرد، با ابزار حجاب شروع می‌شود. این مسئله ادامه پیدا می‌کند تا امروز که به قول شما هرجا قرار است اتفاقی رخ دهد، یکی از واکنش‌‌های بیرونی آن واکنش نشان دادن به مسئله حجاب در جامعه است. چه با گشایش حجاب، چه با بسته شدن و سخت‌گیرتر شدن آن که البته حکومت آن را دیکته می‌کند.

شما گفتید مخاطب این ویژه‌نامه که البته در ظرف چند ساعت ناپدید شد، مردم نیستند. به نظر شما مخاطب آن کیست؟

زمانی هست که ما بحث خود حجاب را داریم؛ یعنی ما راجع به بودن یا نبودن حجاب حرف می‌زنیم و می‌گوییم حجاب اختیاری و حجاب اجباری. ولی زمانی هست که در حوزه حجاب اجباری، بحثی به‌عنوان حجاب برتر مطرح می‌شود. به نظر من آن حجاب برتر خیلی دقیق‌تر و خیلی مشخص‌تر بازگوینده تفکر سیاسی پشت مسئله حجاب است. یعنی مثلاً تفاوت جامعه دین‌زده ایران با کشوری مثل ترکیه در این است که مردم در حجاب‌شان اختیار دارند. تفاوت این دو جامعه که بخش عمده آن مسلمان هستند، این است که شما وقتی در ترکیه فرد باحجابی را می‌بینید، متوجه می‌شوید که او حجاب را براساس میل خودش به گونه‌ای انتخاب کرده است که مثلا حتی یک تار مویش بیرون نباشد یا طبق باورها و اعتقادات مذهبی‌اش نوع حجابش را تعیین کرده است، اما در ایران به دلیل این که حجاب یک امر دیکته شده و یک مسئله اجباری است، شما نمی‌توانید خیلی این دو را از هم تمیز دهید.

بنابراین اساسا وقتی در جامعه‌ای اختیاری برای انتخاب حجاب وجود ندارد و حجاب مسئله‌ای است که در قانون هست و اجباری‌ست برای همه، دیگر انتخاب حجاب برتر هیچ ربطی به انتخاب و اختیار مردم ندارد؛ بلکه دعوایی است بین کسانی که دارند در این حوزه سیاستگذاری می‌کنند و می‌خواهند به نوعی در این زمینه زورآزمایی کنند. این عرصه زورآزمایی، عرصه زورآزمایی سیاستمداران در ایران است، نه عرصه انتخاب و اختیار مردم و یا تعیین آن توسط حکومت. چون وقتی اختیار اولیه از شما سلب می‌شود، دیگر شما مخاطب این ماجرا نیستید. این که گفته شود حالا حجاب چادر خوب است یا خیر؟ رنگش بهتر بشود یا خیر؟ این باشد یا آن؟ و … این‌ها دیگر به نظر من بازی است.

به نظر شما نسل جوان امروز، یعنی نسل پس از انقلاب، نیازهای دیگری به جز دامن زدن هرازچندگاه به مسئله‌ حجاب زنان ندارد؟

اساساً وقتی ما این‌جا نشسته‌ایم و در مورد حجاب برتر و بودن و نبودن آن حرف می‌زنیم، به معنی این است که به‌طور کلی آن چیزی که باید سرجایش باشد نیست. از اقتصاد گرفته تا مسائل فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، آزادی بیان، اقتصاد خانواده و همه چیز. یعنی جامعه ما جامعه‌ای پر از سئوال است و من فکر می‌کنم اصلاً مطرح شدن این بحث‌ها در جامعه به نوعی انحراف دادن به سئوال‌هایی است که مطرح هست و پاسخی برایش وجود ندارد. منظور من این است که نه تنها سئوال‌های اساسی‌تری وجود دارد که بی‌پاسخ مانده، بلکه اساساً طرح این مسئله به خاطر فراموش کردن آن سئوال‌های اساسی است.

بلافاصله پس از پیروزی شدن انقلاب، مسئله حجاب اجباری مطرح شد. پس از گذشت ۳۳سال اما می‌بینیم هنوز حکومت از بدحجابی گلایه دارد. پیش‌بینی شما در حل این بحران چیست؟

من نمی‌توانم پیش‌بینی داشته باشم، ولی می‌توانم فقط امیدوار باشم. من به‌عنوان یک فرد ایرانی که یک‌سال واندی است از ایران خارج شده‌ام، ولی ۳۶ سال در آن کشور زندگی کرده‌ام، هرگز برایم مهم نبوده که مثلاً حجاب یک مسئله ایرانی است یا مسئله‌ای است که اسلام برای ما آورده. چون برخی می‌گویند مثلاً قبل از اسلام هم ما حجاب داشتیم یا نداشتیم یا هر چیز دیگری.

من می‌گویم وقتی جامعه‌ای براساس منطق، هدایت و تصمیم‌گیری شود، این اطمینان از طرف مردم به سیاستگذاران آن جامعه وجود خواهد داشت که آن‌چه تصمیم می‌گیرند به نفع آن‌ها و به نفع منافع عمومی مردم است، ولی وقتی ریشه این اعتماد زده می‌شود و وجود ندارد، پاسخ من به پرسشی که خودم برای خودم مطرح می‌کنم این است که به من ربطی ندارد که حجاب مسئله صدر اسلام است، قبل از اسلام یا بعد از اسلام است یا این حجاب مسئله ایران و ایرانی‌ هست یا نیست… یا حجاب در کشورهای دیگر وجود داشته است یا نه.

من در جامعه ایرانی به دنبال این هستم که بدانم نفع امروز من چیست و این نفع آیا براساس منطق‌های موجود عقلانی- که مرا می‌تواند قانع کند- وجود دارد یا نه! منطق امروز من به من می‌گوید که باید در این زمینه اختیار داشته باشم، فارغ از این که گذشتگان من چگونه می‌پوشیدند؟ حجاب داشتند یا خیر؟ حجاب‌شان چه رنگی بوده و آیا ناصرالدین شاه رنگ سیاه را آورده یا هزار و چهارصد سال پیش از آن وجود داشته است؟ مکروه بوده یا نبوده؟ این‌ها متعلق به زندگی امروز من نیست. من نیاز دارم که زندگی امروز من به سئوال‌های امروز من جواب دهد.

وقتی به چنین تقاضایی پاسخ داده نمی‌شود، این تقاضا در جامعه می‌ماند. عرضه وجود دارد، ولی پاسخی برایش وجود ندارد. پس من براساس ساده‌ترین اصول علم اقتصاد که به نظر من در علوم اجتماعی هم می‌تواند کاربرد داشته باشد، آینده این چالش را آینده‌ای به نفع مردم می‌دانم. یعنی به نظر من در این روند، سنت‌های اشتباه جواب پس می‌دهند. دین، دینداری، دین‌مداری و گرایش به مسائل دینی باید جواب پس دهد. باید بداند که چقدر می‌تواند در زندگی مثلاً اقتصادی و سیاسی مردم کاربرد داشته باشد یا کاربردش در جای دیگری است؟