مجتبا یوسفیپور – بر خلاف پیشبینیها، امسال، ماه رمضان تا اینجا تأثیر چشمگیری بر افت فروش فیلمها نگذاشته و برخی فیلمها همچنان به فروش موفقشان ادامه میدهند. در عوض طرح اکران ویژهی رمضان تقریباً با شکست کامل روبرو شده است.
در گزارش این هفته چون همیشه علاوه بر مروری بر آخرین اخبار تولید و اکران سینمای ایران، نگاهی داریم به اظهارات جنجالی اکبر عبدی در ارتباط با مافیای «اخراجیها» و همچنین رواج اتهام دزدی بودن فیلمنامههای سینمای ایران.
رسوایی مافیای اخراجیها!
ظاهراً حدس ما درست بود و مسعود دهنمکی بالاخره تصمیمش را گرفت تا فیلم تازهاش را با نام «رسوایی» بسازد، اما همچنان تأکید میکند که طرح این فیلمنامه را نخستین بار به نیت ساخت «اخراجیها ۴» نوشته بوده است. او در وبلاگش با اعلام خبر تمام شدن نگارش فیلمنامه و ارسال آن برای دریافت مجوز ساخت، در ارتباط با موضوع فیلم نوشته است: «مضمونی عرفانی با دستمایه قراردادن یک اتفاق واقعی از خاطرات معنوی یکی از عرفای معاصر درونمایه فیلمنامه است. فقر و غنا و ایمان و رذالت مصداقهای خود را دارد. برخلاف اخراجیها پرسوناژهای محدودی دارد و فضای جدی آن غالب است.»
اما این تمامی داستان نیست و ظاهراً «رسوایی اخراجیها» کمی ریشهدارتر است! اکبر عبدی، بازیگر سرشناس و یکی از چهرههای ثابت سهگانهی «اخراجیها» هفتهی گذشته در گفتوگویی مفصل با نشریه «خانه آرمانی» به همکاریاش در این سهگانه اشاره کرده و برای نخستین بار نکات جالبی را در میان گذاشته است. عبدی در این گفتوگو با دفاع از کارنامه و حضورش در فیلم «اخراجیهای ۱» از پیشنهاد دهنمکی برای ساخت «اخراجیهای ۴» با موضوع دوران پس از مرگ اخراجیها سخن گفته است! البته به نظر میآید این سخن عبدی بیشتر به طنز باشد و با توجه به دیگر اظهاراتش درباره این سهگانه و سازندگانش، کمی بوی طعنه و کنایه دارد. او در ادامه از نقش خودش در شکلگیری داستان فیلم «اخراجیها ۲» میگوید: «در “اخراجیهای ۲” وقتی فیلمنامه را با دهنمکی مرور میکردیم به او پیشنهاد دادم که برای جذاب شدن داستان بخش خانوادگی آن را پررنگ کند و سوژه هواپیماربایی را به او دادم، ولی ایشان هیچوقت به این موضوع اشاره نکرد و نگفت ایده از من بوده و آن را به نام خودش تمام کرد.»
اکبر عبدی و مسعود دهنکی در پشت صحنهی اخراجیها ۱ . اکبر عبدی: احراجیها ۱ پایهای بود برای پولدار شدن بعضیها.
در ادامه عبدی از شکلگیری جو مافیایی در پشت صحنهی فیلم «اخراجیها ۲» سخن میگوید. او با اشاره به اینکه از اواسط فیلمبرداری، یکی از بازیگران دهنمکی را تحت کنترل گرفت و جوی مافیایی در پشت صحنه ایجاد کرد، از عدم علاقهاش به حضور در «اخراجیها ۳» سخن گفت و افزود: «در “اخراجیهای ۳” نیز دیدم چه من باشم و چه نباشم، از صحنهها و اضافات “اخراجیهای ۱” استفاده میکنند و یک بایرام لودر میسازند. من نیز گفتم میروم تا چندرغاز گیرم بیاید. فقط به خاطر پول رفتم و در کل، طی ۴ جلسه فیلمبرداری در این فیلم حضور داشتم.» او در بخش دیگری از مصاحبهاش در اظهارنظرهای کوتاه در ارتباط با مجموعه «اخراجیها» گفت: «اخراجیهای ۱: پایهای برای پولدار شدن بعضیها، “اخراجیهای ۲”: سوءاستفاده از اخراجیهای ۱، “اخراجیهای ۳”: دیگه شد طمع و اینکه خواستند جیبشان را پر از پول کنند و بالاخره “اخراجیهای ۴”: ادامه همان پولدار شدن!»
با این حرفها، میشود حدس زد که چرا دهنمکی فیلم جدیدش را میخواهد کمپرسوناژ بسازد، ظاهراً بسیاری از بازیگران بعد از این چند تجربه و دیدن باندبازیها ترجیح میدهند تا عطای کارکردن با او را به لقای خودش و مافیایش ببخشند و با این حساب، از تیم بازیگران مجموعهی «اخراجیها» احتمالاً تنها محمدرضا شریفینیا باقی میماند و امین حیایی. این دو هم که این روزها خوب با هم جور شدهاند و هر جا میروند با هم هستند: از برنامه تلویزیونی «هفت» گرفته تا فیلمهای خاصی چون «قلادههای طلا»!
اما از آن سو دهنمکی هم که همیشه برای پاسخ دادن به هر انتقادی آماده است، در گفتوگو با روزنامه «تماشا» در ارتباط با گفتههای اکبر عبدی به این پاسخ کوتاه بسنده کرد که: «به نفع اکبر عبدی نیست که بخواهم به اظهارات او جواب دهم و بهتر است در این زمینه چیزی نگویم.» احتمالاً از آنجا که «جناب پدرخوانده» این روزها درگیر بازی و ساخت فیلم «قلادههای طلا»ست، هنوز وقت نکرده جواب مناسب را به مسعود خان برساند و بعید نیست در آینده جوابیهای مفصل از جانب دهنمکی رو شود. به هرحال دهنمکی نشان داده اهل خاموش نشستن و خوردن نیست!
باز هم اتهام دزدی یک فیلمنامه
هنوز ماجرای اتهام دزدی بودن فیلمنامهی فیلم «قصهی پریا» ساختهی فریدون جیرانی به سرانجامی نرسیده، که هفتهی گذشته باز هم خبرهایی مشابه تیتر روزنامهها و وبسایتهای سینمایی شد.
اینبار محمد امیر یاراحمدی، نمایشنامهنویس، در اظهاراتی در خبرگزاری «ایسنا» مدعی شده که علی رفیعی داستان آخرین ساختهاش، «آقا یوسف» را از روی نمایشنامهی او با نام «شب آخر جهان» کپی کرده است. به گفتهی یاراحمدی این نمایشنامه پیشتر دو بار در سالهای ۸۳ و ۸۵ توسط دو کارگردان برای اجرا و شرکت در جشنوارههای تئاتری ارائه شده بود، اما هر دو بار به دلایل ممیزی رد شد. به گفتهی این نمایشنامهنویس، وی بعد از چندین دیدار با رفیعی و در حضور یک شاهد، داستان نمایشنامهاش را برای او تعریف میکند. علی رفیعی با شنیدن داستان این نمایشنامه جذب شده و اظهار علاقه به ساخت آن میکند. رفیعی پیشنهاد انجام تغییراتی در داستان میدهد که با موافقت یاراحمدی روبرو نمیشود و در نهایت گفتگوها به همکاری مشترک نمیانجامد. این نمایشنامهنویس مدعی شده است که اکنون چهار سال پس از نخستین گفتوگو با رفیعی، این فیلم با انجام آن تغییرات دلخواه کارگردان ساخته و به نمایش عمومی در آمده است. حال میر احمدی خبر از شکایت بردن به خانهی سینما و خانهی تئاتر برای احقاق حق خود داده است.
علی رفیعی، کارگردان فیلم «آقا یوسف»: شکایت قانونی از طریق مجاری قانونی و داوری به نتیجه میرسد. احقاق حقوق قانونی که نمیتواند از طریق مطبوعات انجام شود.
اما طبعاً علی رفیعی نیز خاموش ننشسته و بعد از مطبوعاتی شدن این دعوا، به پاسخگویی برخاسته است. او با بیان اینکه «تا کی قرار است از یک نمایشنامه مهجور که نه به اجرا درآمده و نه به چاپ رسیده، مستمسکی برای سر دادن فریادهای به ظاهر مظلومانه ساخت و دائم از محاق ممیزی سخن راند؟» در پاسخ به این مدعا گفت: «من بهجز یک گفتوگوی بسیار کوتاه و یک ملاقات حضوری، ملاقات دیگری با ایشان نداشتم و بعد از نگارش فیلمنامه «آقا یوسف» یکبار به طور تصادفی ایشان را در خیابان دیدم. شتابان به طرفشان رفتم و گفتم من متنام را بر اساس زاویه دید و قصه خودم نوشتهام که هیچ ارتباطی به داستان شما ندارد.» رفیعی با اشاره به اینکه نخستین بار از جانب دوستی در هنگام پیشتولید فیلم «آقایوسف» ادعاهای یاراحمدی را شنیده است، افزوده که بارها از یاراحمدی درخواست کرده بوده تا نسخهای از نمایشنامه را در اختیار او قرار دهد که هر بار به بهانهای یاراحمدی از دادن نمایشنامه طفره رفته است. در پایان رفیعی با اشاره به شکایت میراحمدی و بیحاصل بودن این شکایت گفته است: «چرا ایشان به همان شکایت قانونیشان که به خانه سینما و خانه تئاتر ارجاع دادهاند، اکتفا نکردند. ایشان باید شکایتشان را ادامه میدادند و بعد از اینکه به نتیجه میرسیدند آن را مطبوعاتی میکردند، نه اینکه پیش از اعلام نتیجه، مسئله را مطبوعاتی کنند. چرا که شکایت قانونی از طریق مجاری قانونی و داوری به نتیجه میرسد و احقاق حقوق قانونی که نمیتواند از طریق مطبوعات انجام شود.»
علی رفیعی سر صحنه «آقا یوسف»
از سوی دیگر با زیاد شدن آمار اینگونه شکایتها و انتشار این اخبار در رسانهها، در نهایت معاونت سینمایی وزارت ارشاد نیز وارد بازی شد و جواد شمقدری با ارسال دستوری به معاونت نظارت و ارزشیابی وزارت ارشاد خواهان پایان دادن به مطبوعاتی شدن اینگونه دعواهای حقوقی اهالی سینما و «ایجاد جو ناامنی و هرج و مرج و بیاعتمادی در جامعه» شد. در این دستور آمده است که «هر کس که ادعایی دارد بدون آنکه از فضای رسانهای و اطلاعرسانیهایی که بیشتر به نوعی خوراک ژورنالیستی است بهره ببرد، در یک جمع کارشناسی ادعای خود را مطرح و در صورت تأیید اولیه اجازه داشته باشد در فضای رسانهای و افکار عمومی به طرح ادعاهای خود بپردازد، والا این رفتار به عنوان یک اقدام ناشایست و غیر اخلاقی از سوی مراجع ذیصلاح قابل اعتراض و دعوای حقوقی باشد.»
در مورد مشابه دیگری، هفتهی گذشته، محمد امین شهنوازی نیز با ارسال نامه و مدارکی به یکی از خبرگزاریها مدعی شده بود که مهدی صباغزاده، فیلمنامهی فیلم «خاک و آتش» را از روی فیلمنامهای متعلق به او کپیبرداری کرده است.
فرمانآرا و اسکار
بحث انتخاب نمایندهی ایران برای معرفی به آکادمی علوم و هنرهای سینمایی آمریکا همچنان داغ است. هفتهی گذشته، بهمن فرمانآرا با انتشار یادداشتی در روزنامهی روزگار با بیان اینکه انتخاب هر فیلم دیگر به جز فیلم «جدایی نادر از سیمین» اتلاف وقت است، نوشت: «البته این موفقیتها به معنی آن نیست که «جدایی نادر از سیمین» حتماً جزو فیلمهای منتخب اسکار خواهد بود و اگر باشد حتماً برنده خواهد شد، ولی با پشتیبانی شرکت مهمی چون سونی کلاسیک حتماً شانس بیشتری خواهد داشت تا فیلمی مثل «پایاننامه» که احتمال انتخاب آن به خاطر ارتباطات تهیهکننده و معاونت سینمایی بسیار زیاد است.»
اما این گفتهها از سوی روح الله شمقدری، تهیهکنندهی فیلم «پایاننامه» و برادر معاونت سینمایی وقت وزارت ارشاد بیپاسخ نماند. شمقدری در گفتوگو با خبرگزاری «فارس» با بیربط دانستن گفتههای فرمانآرا گفت: «من ارتباطی بین ایندو پیدا نمیکنم (…) بهطور کلی به نظر بنده، این اظهار نظر یک اظهار نظر ساده و عوامانه است که حرف تخصصی در آن گفته نشده است. بنده به شخصه تا این لحظه به شانس انتخاب «پایاننامه» برای این مراسم حتی فکر هم نکردهام.»
فرمانآرا: انتخاب هر فیلم دیگر به جز فیلم «جدایی نادر از سیمین» برای معرفی به اسکار، اتلاف وقت است.
بهنظر میآید بهمن فرمانآرا با توجه به سابقهی مدیریتی معاونت سینمایی فعلی، سعی کرده تا با بیان این سخنان پیشاپیش راه را بر هرگونه سوءاستفاده از قدرت و اعمال روابط به جای ضوابط بگیرد.
البته در این میان معاونت نظارت و ارزشیابی وزارت ارشاد نیز دست روی دست نگذاشت و علیرضا سجادپور در گفتوگو با خبرگزاری «فارس» در این زمینه گفت: «نباید از قبل برای هیأت ۹ نفرهای که قرار است نمایندهی سینمای ایران در اسکار را انتخاب کنند تعیین تکلیف کرد. این هیأت اگر خواستند همین [فیلم جدایی نادر از سیمین] را انتخاب میکنند و اگر نخواستند فیلم دیگری را انتخاب میکنند.»
خبرهای کوتاه
ظاهراً رکود فروش سینماها باعث شده تا سازندگان فیلمها برای کشاندن تماشاگران به سینماها خود در گیشه فروش فیلمهایشان حاضر شوند و بلیطفروشی کنند. هفتهی گذشته نیکی کریمی کارگردان و بازیگر فیلم «سوت پایان» به همراه هستی مهدیفر، یکی از بازیگرانش در گیشهی سینما آزادی حاضر شده و بلیط فروشی کرد. ظاهراً با توجه به استقبال تماشاگران از این اتفاق، او قصد دارد در هفتههای آینده نیز با حضور در دیگر سینماهای تهران، بهخصوص در جنوب شهر از این شیوه برای تبلیغ فیلمش استفاده کند. وی همچنین گفته که با فیلمبرداری کردن این حضور در سینماها، قصد ساخت مستندی درباره آن را دارد.
بالاخره هفتهی گذشته استاندار همدان از میزبانی برگزاری جشنواره فیلم کودک و نوجوان امسال در این استان خبر داد. البته این خبر هنوز رسماً از جانب مسئولان سینمایی اعلام نشده است، اما ظاهراً بالاخره این جشنوارهی بیخانمان امسال نیز جایی را برای پرواز دادن پروانههایش پیدا میکند.
نیکی کریمی در سینما آزادی و بلیط «سوت پایان» را که خودش ساخته میفروشد. اوایل شاعران کتابهاشان را دستی میفروختند. حالا بحران به سینما هم تسری پیدا کرده. ظاهراً در ایران هیچ هنرمندی نباید تشخص پیدا کند.
یک جشنواره تازه به جشنوارههای سینمایی ایران اضافه میشود. به گزارش «خبرگزاری مهر» این جشنواره به اسم «جشنواره برکات» و با موضوع نان با هدف «توجه ویژه به ارزش والا و جنبههای فرهنگی و معنوی نان و اصلاح الگوی مصرف و کاهش بازیافت و ضایعات نان» پذیرای تمامی آثار کوتاه، بلند، مستند و یا انیمیشن است. اطلاعات بیشتر در ارتباط با این جشنواره در شهریورماه اعلام و جشنواره در آذرماه امسال برگزار خواهد شد. ظاهراً با توجه به وضع اقتصادی فعلی ایران، نان نیز از موضوعاتی است که فیلمسازان میتوانند رویای دست یافتن به آن را در فیلمهایشان به تصویر بکشند!
اما خبر بد هفتهی گذشته بستری شدن محمدعلی کشاورز بازیگر پیشکسوت تئاتر، تلویزیون و سینمای ایران در بیمارستان بود. او که روز یکشنبه در بیمارستان آتیه تهران بستری شد در حال حاضر تحت درمان قرار گرفته است و به گفتهی خبر آنلاین، نمایندهای از سازمان صدا و سیما به دستور ریاست این سازمان پیگیر وضعیت این هنرمند و نیازهایش است. بنا به آخرین خبر، کشاورز روز پنج شنبه تحت یک عمل جراحی قرار گرفت و حال عمومی وی خوب است.
خبرهای تولید و اکران
قرار است از این هفته فیلمبرداری فیلم «یک چهارشنبهی معمولی» به کارگردانی حسن فتحی و به مدیریت فیلمبرداری محمود کلاری آغاز شود. این فیلم به تهیهکنندگی جلال شمسیان در فرانسه فیلمبرداری خواهد شد و به جز هدیه تهرانی، دیگر بازیگران آن از ملیتهای مختلف خواهند بود.
این روزها بازار فوتبال حسابی داغ است. کم و بیش هر سال نیز تعدادی فیلم مستند در ارتباط با این موضوع ساخته میشود. آخرین مستندی که در حال حاضر در ارتباط با یک مربی فوتبال در دست ساخت است «آقای خاص» نام دارد. این فیلم به کارگردانی مهدی برگ نیل و تهیهکنندگی جواد مزدآبادی زندگی «فیروز کریمی» مربی جنجالی و پرحاشیه را دستمایه قرار میدهد و زندگی شخصی، زندگی ورزشی و موفقیتهای او و در نهایت حاشیههای حضور ورزشی این مربی فوتبال را به تصویر میکشد. پژمان بازغی، بهنوش بختیاری، فریبا نادری و پوریاپور سرخ از بازیگرانی هستند که در ساخت این مستند به عنوان راوی و مجری همکاری میکنند.
فیروز کریمی، مربی جنجالی فوتبال و سوژه فیلم مستند «آقای خاص»
با آنکه پیشتر اعلام شده بود فیلم «سفر سرخ» ساختهی حمید فرخنژاد امسال در طرح اکران ویژهی رمضان به نمایش درمیآید، اما تاکنون با گذشت بیش از یک هفته از آغاز ماه رمضان، همچنان خبری از نمایش عمومی این فیلم نیست. فرخنژاد با اعلام منتفی بودن نمایش این فیلم در این طرح گفت: «متأسفانه فقط ادعای حمایت از سینمای فرهنگی را داریم اما در عمل هیچ اتفاقی نمیافتد. در حال حاضر این سینمادارن هستند که برای اکران و انتخاب فیلمها تصمیم میگیرند و آنها تنها به فکر منافع خود هستند.»
و سرانجام باید گفت که هفتهی گذشته سینماها تقریباً آخر هفتهی خوبی را پشت سر گذاشتند. «ورود آقایان ممنوع» توانست بعد از ۶۰ روز نمایش و با وجود از دست دادن سینمای سرگروه، از مرز ۲. ۵ میلیارد تومان فروش در تهران بگذرد. «اینجا بدون من» توانست به فروش حدود ۴۰۰ میلیون تومانی دست یابد و «سوت پایان» به یمن حضور نیکی کریمی در سینمای نمایشدهنده توانست بعد از ده روز نمایش و داشتن ۱۴ سینما به فروشی حدود ۵۰ میلیون تومان دست یابد.
اما جالبترین بخش اکران در طرح اکران رمضان رقم خورد. فیلم «یوسف پیامبر» با همهی تبلیغات انجامشده برای آن و داشتن پنج سینمای تکسانس در یک هفته توانست تنها ۷۰۰ هزار تومان فروش داشته باشد. از سوی دیگر فیلم «جدایی نادر از سیمین» نیز که برای بار دوم به نمایش عمومی در آمده بود، تنها روز پنجشنبه و با نمایش در دو سینما به شکل تکسانس توانست به فروشی ۹۰۰ هزار تومانی دست یابد تا ثابت کند اگر حمایتهای دولتی و پول بیتالمال نباشد و سینما به شکل درست عرضه و تقاضا، وابسته به نمایش عمومی بود، فرج الله سلحشور و دیگر فیلمسازان دولتی مشابه او تا کنون چندین بار از چرخهی تولید سینما و تلویزیون ایران حذف شده بودند!
حاشیه هفته: مستند سلطان صدای سلطان را درآورد
«سلطان» نام فیلم مستندی است که به زندگی علی پروین، فوتبالیست سرشناس ایرانی میپردازد. تولید این فیلم به کارگردانی مجید توکلی و تهیهکنندگی محمدرضا شریفی نیا از سال ۱۳۸۵ آغاز شد و بالاخره نیمههای سال گذشته به شکل محدود و خصوصی به نمایش درآمد. از چندی پیش زمزمههایی مبنی بر عرضه و فروش دی وی دی این فیلم و فروش صد میلیون تومانی حق پخش آن به مؤسسه رسانههای تصویری به گوش میرسید. این زمزمهها موجب رنجش علی پروین شد و او در اعتراض به این تصمیم تهیهکننده لب به اعتراض گشود. پروین به تازگی در گفتوگویی با اشاره به اینکه مخالف فروش و یا نمایش عمومی این فیلم در سینماهاست، دلیل آن را زمان کوتاه فیلم و همچنین عدم هماهنگی سازندگان برای اینکار بیان کرده است.
مجید توکلی کارگردان، علی پروین فوتبالیست و محمدرضا شریفینیا تهیهکنندهی مستند «سلطان» ظاهراً دعوا بر سر صد میلیون تومان است. علی پروین: «چطور آنها از فروش فیلم من پول ببرند، ولی من که علی پروین هستم و مستند مال من است، بیخبر باشم و سودی نبرم! این درست است؟»
همچنین خانوادهی پروین اعلام کردهاند که گروه فیلمسازی قرار بوده تنها یک مصاحبهی نوروزی با پروین انجام دهند ولی بعد آن را تبدیل به یک فیلم کردهاند. پروین در گفتوگویش با بیان اینکه تنها به خاطر مردم حاضر شده در برابر دوربین سازندگان این مستند قرار بگیرد، اعلام کرده که در صورت ادامه پیدا کردن ماجرا، او نیز آن را پیگیری کرده و شکایت خواهد کرد. او در پاسخ به پرسشی مبنی بر تقاضای دریافت صد میلیون تومان از جانب پروین جهت واگذاری اجازهی نمایش عمومی و فروش حق پخش فیلم گفته است: «چطور آنها از فروش فیلم من پول ببرند، ولی من که علی پروین هستم و مستند مال من است، بیخبر باشم و سودی نبرم! این درست است؟»
اما طرف دیگر ماجرا یعنی محمد رضا شریفینیا، تهیهکنندهی این فیلم مستند نیز در توضیح این ماجرا به «خبر آنلاین» گفت: «اصلاً صحبتی از فروش در میان نیست. این مؤسسه [رسانههای تصویری] فیلم را به صورت امانی در اختیار گرفته و پخش میکند. بعد هم از میزان فروش فیلم سهم صاحب اثر را میپردازد. وقتی فیلم هنوز پخش نشده و میزان فروش آن مشخص نیست، چطور میتوان از عدد و رقم حرف زد؟» وی در ادامهی گفتوگویش در توضیح ماجرای بیاطلاعی خانوادهی پروین از ساخت این مستند افزود: «به نظرم این موضوع سادهتر از آن است که نیاز به توضیح من داشته باشد. دوربین ما در چند مقطع مختلف و در لوکیشنهای گوناگون همراه آقای پروین بوده است. مگر ممکن است که آنها متوجه نشده باشند چه اتفاقی دارد میافتد؟ یعنی فکر کردهاند این همه رفتو آمد در طول سه سال صرفاً برای مصاحبه نوروزی است؟» شریفینیا با اشاره به اینکه وی و دوستانش با فروش سه فیلم «اخراجیها» به اندازهی کافی سود بردهاند تا چشمداشتی به سودرسانی مادی فیلمی چون این نداشته باشند، افزود که تنها دلیل حضور او و سرمایه گذاری در چنین پروژهای تلاش برای به یادگار گذاشتن اثری تصویری از بزرگان عرصهی ورزش ایران است.
پیشتر مجید توکلی، کارگردان این مستند نیز در یکی از جلسههای نمایش این فیلم گفته بود: «برای عزت الله انتظامی مستند ساختند و او از غزاله سلطانی تشکر کرد، اما ما برای ساخت این فیلم چهار سال زمان مصرف کردیم و به جای تشکر از ما شکایت هم شد.»
به هرحال ظاهراً این حواشی آنقدر دردسرساز شدهاند که شریفینیا اعلام کرده در تصمیمش برای ساخت مستندهای مشابه با موضوع زندگی دیگر نامهای پرآوازهی عرصهی ورزش تجدید نظر کرده است. حال باید دید بعد از این ماجراها بالاخره شرایطی برای پخش این فیلم مستند مهیا میشود و یا قرار است این فیلم به خاطر این حواشی به آرشیوها سپرده شود و در نهایت چون موارد مشابه نسخهی غیررسمی آن به شکل غیرقانونی پخش شود؟
طرح: رادیو زمانه
در همین زمینه:
::مجتبا یوسفی پور و گزارش هفتگی از سینمای ایران در رادیو زمانه::
خاک بر سر ت بایرام لودر میرفتی خاک بر داری بهتر بود.
نه اینکه با قاتل مردم هم پیاله بشی
کاربر مهمان / 18 August 2011