حضور و یارگیری نیروهای داعش در تهران دیگر موضوعی نیست که مدیران امنیتی کشور به همین آسانی بتوانند آن را نادیده گیرند. آنچه در مجلس شورا و یا “مرقد خمینی” در جنوب تهران اتفاق افتاد تنها بخش کوچکی از این ماجرای غیر قابل انکار بود که در طول دوسال گذشته همواره در گوشه و کنار شهر تهران اتفاق افتاده است. هرچند عده‌ای در پس تناقضات و دوگانه‌گویی‌های مدیران امنیتی کشور بر تصنعی بودن این درگیری‌ها پای می‌فشارند ولی بدون تردید نقش‌بازی مأموران اطلاعاتی را هم می‌توان برآمده از نیاز و ضرورتی امنیتی به شمار آورد. چنانکه پس از ماجرای مجلس پشت سر هم اخباری از درگیری با داعشی‌ها و یا دستگیری آنان رسانه‌ای شد.

تهران، ۱۷ خرداد ۱۳۹۶: مآموران امنیتی ایران در روز حمله داعشی‌ها به مجلس
تهران، ۱۷ خرداد ۱۳۹۶: مآموران امنیتی ایران در روز حمله داعشی‌ها به مجلس

جغرافیای این حوادث تنها به تهران محدود نبود بل‌که فضایی از همه‌ی استان‌های مرزی و غیر مرزی کشور را از غرب و شرق گرفته تا شمال و جنوب در بر می‌گرفت. در این رهگذر حتا بسیاری از عملیات‌های خونین را به پای مانور سپاه و بسیج نوشتند. جدای از این در موردی هم خیلی آسان و عادی اعلام کردند که خانه‌های داعشی‌ها را تخریب کرده‌اند، بدون آنکه گزارش دقیق و درستی از کم و کیف ماجرا ارایه گردد، چون در واژه‌نامه‌ی جمهوری اسلامی همواره و همیشه خشونت و خون‌ریزی را اجرای عدالت و دادگری معنا نموده‌اند.

در جست‌وجوی داعشی‌ها

در طول این مدت نمودهای بیرونی جنگ پنهان خیابانی با داعش در زندگی روزمره‌ی شهروندان تهرانی نیز به چشم می‌آمد. همچنان که محافظت از ایستگاه‌های مترو گسترش یافت و از یک یا دو نفر به گروهی از افراد نیروی انتظامی و یا افراد قرارگاه‌های جور واجور سپاه سپرده شد. با همین رویکرد دیگر پلیس و سپاه سراغ پوشش و ظاهر خانم‌ها را نمی‌گرفتند. چون این بار به تفتیش بدنی مسافران مترو دل بسته بودند و از این رهگذر حتا از تفتیش کیف شخصی ایشان هم چیزی کم نمی‌گذاشتند. شگردهایی که تا به امروز نیز جهت خودنمایی و ارعاب مردم عادی همچنان ادامه دارد.

در همین مدتِ زمانی چه‌بسا میدان‌های شهر تهران یکی پس از دیگری و یا همزمان قُرُق می‌شد تا به گمان خویش سراغ همان اشباحی را که داعش نام گرفته بودند بگیرند. در همین رهگیریِ اطلاعاتی این تنها سپاه نبود که موتورسواران و اتومبیل‌های گشت خودش را در میدان‌های شهر مستقر می‌کرد بل‌که نیروی انتظامی نیز در رقابتی پنهانی با سپاه چیزی از نمایش قدرت کم نمی‌گذاشت. تازه آتش‌نشانی، اورژانس و هلال احمر نیز ضمن استقرار در میدان‌های شهر آن را وسیله و فرجه‌ای مناسب برای عرض اندام و نمایش اقتدار سازمانی خویش می‌دیدند.

ضمن نمونه‌‌ای از این نمایش‌های امنیتی، نیروهای آشکار و پنهان سپاه و نیروی انتظامی روزی را در میدان انقلاب از بام تا شام به تفتیش فان‌های زباله به سر آوردند. حتا از شهرداری تهران گروه مکانیزاسیون جمع‌آوری زباله مأموریت یافت که بدون وقفه زباله‌های مردم را از فان‌ها تخلیه کند. انگار خبری در کار بود که گویا قرار است در همین روز مواد منفجره‌ای در همین مخزن‌ها رها گردد.

روزی دیگر این بار در خیابان‌‌های فرعی میدان امام حسین تنها به خانه‌هایی یورش می‌بردند که افغان‌ها در آن‌ها سکنا داشتند. گویا به خط و سویی از نیروهای داعشی، آن هم بین افغان‌‌های از اینجا مانده و از آنجا رانده دست یافته بودند. به تازگی در جشن‌های مذهبی که در سطح مسجدها و هیأت‌های شهر تهران برگزار می‌گردد، گروه‌های مردم عادی را تحت نظر می‌گیرند. بین این مردم عادی در کمال شگفتی تنها به وارسی زنان حاضر در جشن رضایت می‌دهند. شگفتی آنوقت دو برابر می‌شود که این نیروهای گشت و مراقبت به مردان چندان اعتنایی ندارند و حتا زنان مانتویی و یا به قول خودشان “بدحجاب” را نیز خیلی راحت کنار می‌زنند، تا به زنان محجبه و چادری دست یابند. همچنان که پس از بازجویی‌های مقدماتی بسیاری از ایشان را به قرارگاه انتقال داده‌اند. گویا این بار خط و سویی از زنان چادری را آن هم در مجالس مذهبی دنبال و تعقیب می‌کنند.

دیوارنویسی‌ داعشی‌ها در تهران

زمان انتخابات ریاست جمهوری حرکت‌های ایذایی نیروهای امنیتی نیز فزونی گرفت. انگار از طرف مقابل فشار بیش‌تری را تحمل می‌کردند. چنانکه برای نخستین بار دیوارنویسی داعشی‌ها نیز در سطح شهر تهران رونق گرفت.

در همین دیوارنویسی‌ها ضمن اقدامی بی‌سابقه در ایران، بشار اسد و ولادیمیر پوتین قاتل مردم سوریه معرفی می‌شدند.

همچنین حکومت ایران در این بخش از دیوارنویسی نقشی از حامی و مدافع را برای اسد به اجرا می‌گذاشت. ولی نوشته‌ها را همان شبانه خیلی زود از سینه‌ی دیوارهای شهر محو کردند و ماجرا نیز برای همیشه پایان پذیرفت.

کنترل مداوم

هفته پیش در مجمعی که در تالار وزارت کشور برگزار شد، نیروهایی از حفاظت وزارت کشور و همچنین نیروهای آشکار و پنهان دیگر در سه نقطه‌ی متفاوت از ورودی ساختمان مدعوین را می‌گشتند. انگار این سه گروه با هم همآهنگ و همدل نبودند و در رقابت با هم به سر می‌بردند. تازه دستگاه فلزیاب نیز در اختیار داشتند و آن را از هر جای بدن مراجعان عبور می‌دادند. بدون تردید نمایش‌هایی از این دست تنها مواقعی به کارشان می‌آید که حضور مقتدرانه‌ی خودشان را به اطرافیان بباورانند و گر نه نیروی داعشی که نمی‌آید خودش را جهت تفتیش بدنی به دست ایشان بسپارد.

باز همین هفته‌ی قبل در اتفاقی نادر خانمی جهت استمداد از پلیس به نیروی انتظامی حوزه‌ی 129 واقع در خیابان جامی تهران مراجعه می‌کند. ناگفته نماند که خیابان جامی در امتداد شرقی خیابان پاستور واقع است که خیابان ولی عصر بین آن دو فاصله می‌اندازد. خبر خانم یاد شده این بود که عده‌ای از زیرِ زمین تونلی به خانه‌‌اش زده‌اند و از همین جا توانسته‌اند پا به فرار بگذارند. گویا این گروه ماجراجو پس از رهایی از تونل حفر شده همگی از مهلکه می‌گریزند. تونلی که پیش از این ماجرا هرگز وجود خارجی نداشته است. در تعقیب موضوع و ماجرا، ظرف چند لحظه تمامی نیروهای جور واجور امنیتی در محل حاضر شدند. آتش‌نشانی، اورژانس و ستاد بحران وزارت کشور و حتا شهرداری تهران نیز به یاری تیم‌های امنیتی ‌شتافتند تا شاید بتوانند به اصل و کنه ماجرا دست یابند. اما نیروهای ویژه‌ی سپاه اوضاع را در دست گرفت و هرگز اجازه نداد که کسی به دایره‌ی تنگ امنیتی ایشان راه یابد.

سرآخر به این موضوع پی بردند که گویا افرادی از طریق قنات‌های مجاور خیابان جامی خواسته‌اند خودشان را به فضای درونی کاخ‌های خیابان پاستور برسانند که به این هدف نمی‌رسند. چون قنات یاد شده را مسدود نموده بودند. سپس تصمیم می‌گیرند که با کندن کانالی انحرافی به مقصود خود برسند. اما این کانال انحرافی هم سر از خانه‌ی مردم در می‌آورد. با کشف این ماجرا اکنون شناسایی کانال‌های فضلاب و یا قنات مجموعه‌ی پاستور اهمیت یافته‌ است. چون هرگز رسم نبوده که مدیران شهری تهران از قنات‌های تهران نقشه‌ای در اختیار داشته باشند. به هر حال نیروهای امنیتی همچنان تلاش می‌ورزند که تمامی قنات‌های محدوده‌ی خیابان پاستور را ردیابی کنند تا برای همیشه این قنات‌ها مسدود شوند. موضوعی که انسان را به یاد بسیاری از حوادث تاریخی زندان‌های امریکای جنوبی می‌اندازد که چه‌بسا فیلم‌هایی نیز از این ماجراها ساخته‌اند. به هر حال داعشی‌ها از کندن کانال و زیرگذر چیزی کم نمی‌آورند. انگار بخواهند تجربه‌شان از عراق و سوریه را این بار در تهران به کار بگیرند.

همذاتی با داعشی‌ها

بدون تردید هنجارهایی از نوع رفتار داعشی‌ها بین نیروهای امنیتی حکومت جمهوری اسلامی هواداران فراوانی دارد که به طبع به رونق آن بین گروه‌هایی ناآگاه از جوانان یاری می‌رساند. چنانکه امروزه از تریبون‌های نماز جمعه نیز همان حرف‌هایی تبلیغ می‌گردد که داعشی‌ها به برآوردن آن پای می‌فشارند. حتا مراجع دولتی و مدیران ارشد قوه‌ی قضایی هم دانسته و نادانسته هنجارهایی از داعشی‌ها را در عمل بین مردم توصیه و تبلیغ می‌کنند. جدای از این سپاه و نیروهای بسیج نیز در سطح کشور برای به کرسی نشاندن رفتارهای خشونت‌باری که داعشی‌ها هم آن‌ها را تعقیب و دنبال می‌کنند، تلاش می‌ورزند.

اما تقابل تمامی این گروه‌های حکومتی با نیروهایی از نوع داعش از آنجا ناشی می‌شود که آن‌ها نیز همانند داعش سیاستی را به اجرا می‌گذارند تا قدرت سیاسی را در ایران به تنهایی در اختیار داشته باشند. به طبع ضمن حضور اندیشه‌هایی از این دست بین بخش‌های اقتدارگرای حکومت، مبارزه با داعش نیز چندان وجاهت ندارد. چنانکه نیروهای واپس‌گرای درون حکومتی از همین اندیشه حتا در راستای مقابله با نیروهای مخالف نظام هم همواره بهره گرفته‌اند.


مطالب دیگر از همین نویسنده