ماه‌هاست که کشور سوریه در ناآرامی به سر می‌برد و مردم این کشور علی‌رغم خشونت بی‌سابقه دولت بشار اسد، همچنان به‌طور مستمر در تظاهرات‌های اعتراضی شرکت می‌کنند. در مورد استقامت و استراتژی حرکت‌های اعتراضی مردم سوریه با ابراهیم می‌رو (Abrahim Miro)، عضو و سخنگوی «کمیته سوریه» در هلند گفت‌وگویی کرده‌ام.

«کمیته سوریه هلند» بخشی از «کمیته اروپایی سوریه» است. این کمیته با کمیته‌های مشابه در دیگر کشورهای اروپایی، در زمینه اطلاع‌رسانی پیرامون فرهنگ و سیاست کشور سوریه به رسانه‌های اروپایی همکاری می‌کند.


کمیته سوریه در هلند تحت عنوان «می‌دان یاسمین»، تلاش می‌کند سوری‌تبار‌ها را دور هم جمع کند تا به بحث و گفت‌وگو در مورد شرایط فعلی و آینده سوریه بپردازند. این گروه با برگزاری نمایشگاه‌های هنری در شهر روتردام هلند تلاش می‌کند بین هلندی‌ها و سوری‌تبار‌ها گفت‌وگو ایجاد کند تا از این طریق بیش از پیش حمایت مردم و دولت هلند را جلب کنند.

آقای می‌رو، در گفت‌وگو با زمانه، از ناآرامی‌ها و دلایل اتحاد و روش‌های پایداری جنبش اعتراضی مردم سوریه می‌گوید.

با چه روشی اقلیت‌های مختلف سوریه‌ای را در کنار هم جمع کردید؟

ابراهیم می‌رو : در سوریه اقلیت‌های بسیاری زندگی می‌کنند و اپوزیسیون‌های بسیاری هم وجود دارند. ما انقلاب سوریه را، انقلاب آشنایی می‌نامیم؛ چون شرایطی فراهم شد تا مردم باهم بیشتر آشنا شوند؛ چراکه حالا دشمن مشترک پیدا کرده‌اند.

اینجا در هلند هم ما ابتدا کوچک بودیم، ولی وقتی توانستیم چند برنامه موفق برگزار و توجه رسانه‌های هلند را جلب کنیم، شمار بیشتری به ما ملحق شدند. ما متوجه شدیم به محض این‌که مردم دور هم جمع می‌شوند و با جان و دل و بدون انتظار کار می‌کنند، دیگران هم راحت‌تر به جمع می‌پیوندند.

چرا انقلاب آشنایی؟ مگر اقلیت‌‌ها در سوریه آنقدر از هم دورند که همدیگر را نمی‌شناسند؟

اسد همیشه تاکتیک جدایی این اقلیت‌ها از هم پیش می‌برد. کرد‌ها را مثال می‌زنم: در سوریه کرد‌ها در ۵۰ سال گذشته همیشه مورد تبعیض قرار گرفته‌اند. روستا‌هایشان را از بین برده‌اند یا نام عربی روی آن‌ها گذاشته‌اند. آن‌ها هیچوقت به سیاست راه داده نشده‌اند. زبانشان ممنوع بود. نیم میلیون کرد بدون داشتن ملیت سوریه در این کشور زندگی می‌کنند و ما در این مدت متوجه شدیم که بسیاری از مردم سوریه از این موضوع بی‌اطلاع هستند.

جوانانی که رهبری تظاهرات‌ها و فعالیت‌های اجتماعی را بر عهده دارند تلاش می‌کنند این اطلاعات را به عرب‌زبانان سوریه بدهند. به شکل سمبلیک در یکی از تظاهرات‌های جمعه، همه به زبان کردی شعار «آزادی» می‌دادند.

مسلماً اقلیت‌هایی هم هستند که هنوز به تظاهرات‌ها نپیوسته‌اند؛ مانند گروهی از علوی‌ها. البته باید تاکید کنم این محدود می‌شود به علوی‌هایی که در سیستم حکومت، منافع دارند.

حتی الان رژیم تلاش می‌کند از هر فرصتی استفاده کند که فاصله بین این اقلیت‌ها را بیشتر کند. مثلاً رژیم توسط سربازانش گروهی سنی را در یک روستای علوی‌نشین مورد تحقیر قرار می‌دهد. هدف حکومت این است که نفرت سنی‌ها را نسبت به علوی‌ها بیشتر کند و به این شکل بین روستا‌ها جنگ راه بیاندازد، ولی مردم در این دوره خیلی شجاعانه و عاقلانه از هر گونه جنگ داخلی بین اقلیت‌ها و روستا پرهیز کردند.

چرا با این‌که روزانه ده‌ها نفر کشته می‌شوند و صد‌ها نفر دستگیر می‌شوند هنوز مردم به علامت اعتراض به خیابان می‌روند؟

تظاهرات‌ها الان در سطح دیگری هستند. روزانه در شهر‌ها و روستاهای مختلف تظاهرات برگزار می‌شود. اگر در یک شهر فعالیت کمتر شود در شهر دیگری بیشتر می‌شود. خشونتی که حکومت نشان داده است در دنیای مدرن، در خاورمیانه امروز بی‌سابقه بوده است. مردم هم الان خشمگین هستند و می‌دانند که اگر توقف کنند نتیجه‌اش این خواهد شد که باید ۵۰ سال دیگر زیر فشار حکومت دیکتاتوری زندگی کنند.
اسم پسر بشار اسد، حافظ اسد است. یعنی نام پدر بشار را دارد. او در یک مصاحبه گفته که در چشم پسرش حافظ، یک رهبر می‌بیند. مردم می‌ترسند که خانواده اسد سر قدرت بمانند و سوریه را همچون مرزعه کشاورزیشان ببینند.

رژیم تغییری نکرده است. رژیم هنوز با نگاه سال‌های ۸۰ میلادی رفتار می‌کند، ولی مردم تغییر کرده‌اند. آن‌ها که تغییر می‌کنند، در ‌‌نهایت پیروز خواهند شد.

آیا مردمی که به خیابان می‌آیند پیرو رهبر یا رهبران خاصی هستند یا با انگیزه شخصی در تظاهرات‌ها شرکت می‌کنند؟

در هر شهری گروه‌های هماهنگ‌کننده تشکیل شده است. اگر شهری پنج‌هزار جمعیت داشته باشد، حداقل ۱۰۰ تا جوان در این گروه‌های هماهنگ‌کننده فعال و موتور این تظاهرات هستند. یک گروه فیلم می‌گیرد. یک گروه فیلم‌ها را آنلاین می‌گذارد. گروهی دیگر در محل نظم ایجاد می‌کند. گروهی دیگر وظیفه هماهنگی با شهرهای دیگر را بر عهده دارد و این گروه‌ها در واقع رهبری تظاهرات را به‌دست دارند. اپوزیسیون خارج از کشور فقط نقش تشویق‌کننده دارد.

هر وقت گروهی از این جوانان دستگیر می‌شوند، گروه دیگری جایگزین آن‌ها می‌شوند.

این جوانان چه کسانی هستد؟ چگونه توانستند با هم همکاری کنند و اعتماد مردم را به خودشان جلب کنند؟

در ابتدا در واقع نسل فیس‌بوک بود که هماهنگی‌ها را شروع کرد. جوانانی تحصیل کرده که قربانی سیاست‌های اقتصادی این حکومت شدند. در کنار فقر، جوانان تحت فشار هستند. سوریه هم مثل ایران یک کشور بسیار جوان است. در دانشکده حقوق سوریه بیش از ۶۰ هزار دانشجو تحصیل می‌کنند که بعد از اتمام درس، هیچ کاری ندارند. باید به کارمندان دولت رشوه بدهند تا کاری را به انجام برسانند.
الان دانشگاه‌ها تعطیل هستند و همه این دانشجو‌ها که از شرایط خسته شده‌اند، حاضرند جانشان را از دست بدهند. وقتی اینجوری جانفشان‌ها تلاش می‌کنند، مردم هم به آن‌ها اعتماد پیدا می‌کنند. آن‌ها هیچ استراتژی آماده‌ای نداشتند و با آزمون و خطا، روش‌های فعلی را پیش گرفتند. به نظرم این اصطلاح که می‌گویند: انقلاب، مردان خودش را می‌سازد واقعاً در سوریه صحت دارد.

شما در مورد نسل فیس‌بوک صحبت کردید و ما می‌دانیم که شبکه‌های اجتماعی و اینترنت نقش بزرگی را در انقلاب سوریه بازی کرده‌اند و می‌کنند. حکومت سوریه و شرکت‌های اینترنتی چه اقداماتی برای محدودسازی اینترنت کردند؟

رامی مخلوف ((Rami Makhlouf پسر دایی بشار اسد، مرد اول شرکت فن‌آوری ارتباطات در سوریه است. هر چه تعداد استفاده‌کننده‌های اینترنت در سوریه بیشتر می‌شود همانقدر رامی مخلوف ثروتمند‌تر می‌شود. ولی او نمی‌دانست که او در واقع در حال به وجود آوردن شبکه‌های دموکرات مجازی است که روزی همین شبکه‌ها قبر او را خواهند کند. در ابتدا این شبکه‌ها نقش زیادی داشتند و بسیاری از تظاهرات‌ها در آنجا برنامه‌ریزی می‌شدند ولی بعد حکومت از همین شبکه‌های اجتماعی مجازی استفاده کرد تا تظاهرات کننده‌ها را شناسایی و بازداشت کند. بعضی‌ها می‌گویند که آن‌ها از سیستم‌های دولت ایران استفاده می‌کنند، ولی الان استفاده دیگری از اینترنت و شبکه‌های اجتماعی می‌شود و آن بحث و گفت‌وگو در مورد آینده سوریه است. و برای دولت بسیار سخت است که این هماهنگ‌کننده‌ها را دستگیر کند.


نقش رسانه‌های بزرگ عربی‌زبان، مانند الجزیره، العربیه و بی‌بی‌سی عربی را در خیزش مردم سوریه چگونه می‌بینید؟

نقش آن‌ها بسیار زیاد است. در ابتدا کمی صبر کردند که ببینند چه اتفاقی می‌افتد ولی به محض اینکه دیدند، دولت بشار اسد تصمیم ندارد، تغییرات جدی در سیستم کشور ایجاد کند و در به روی خبرنگاران بسته است و دارد چیزی را پنهان می‌کند شروع کردند به گزارش دادن.

بسیار از جوانان در ابتدا، در همین شبکه‌های اجتماعی و وبلاگ‌هایشان، شبکه تلویزیونی الجزیره را مورد انتقاد قرار دادند.

در این شبکه‌ها، چهره‌های معروف دنیای رسانه‌ای عرب نقش زیادی داشتند. آن‌ها مانند پدرخوانده نقش پیشنهادی و پشتیبانی را ایفا کردند. در بسیاری از انقلاب‌های این مدت اخیر، مانند عزمی بشاره (Azmi Bishara)، یک فلسطینی مسیحی که در برنامه‌ای به نام «حدیث الثورا»، روایت انقلاب، مه‌مان همیشگی است، استراتژی رژیم‌ها را بررسی و پرده‌برداری می‌کند. او در دنیای عرب به خاطر زبان شیرین و استدلال‌های ساده‌اش بسیار محبوب است.

این کانال‌ها در همه خانه‌ها دیده می‌شوند. پس زمانی که الجزیره اعلام می‌کند که در جمعه آینده در فلان شهر‌ها تظاهرات برگزار می‌شود، همه از آن باخبر می‌شوند.

ما در خاورمیانه باید تجربیات اعتراضیمان را با هم به اشتراک بگذاریم. وقتی دولت‌های ما با هم همکاری می‌کنند من از خودم می‌پرسم چرا ما مردم نمی‌توانیم با هم همکاری کنیم.

جوانان در سوریه با مردم در گفت‌وگو هستند و همدیگر را آگاه می‌کنند، با اقشار مختلف صحبت می‌کنند و آن‌ها را تشویق می‌کنند که برای تغییر باید فعال باشند و اینجوری، قشر ساکت را هم در مسائل سیاسی و اجتماعی شریک می‌کنند.